جنبش جهانی
مصاحبه آندره گروباچيک باازکييل آدامووسکی
برگردان: مهرناز شهابی
نقل از سايت روشنگري
ضدقدرت وخودمختاری*جهانی شدن از پائين*شيوه مبارزاتی مستقيم و خلاقيت
(ازکييل آدامووسکی نويسنده و مبارز سياسی ضد سرمايه داری است. کتابها و مقالات او در آرژانتين و ساير کشورها بچاپ رسيده است. او در حال حاضر عضو جنبش "مجامع مردمی" در بونس آيرس است).
آندره گروباچيک: جنبش "مجامع مردمی" چيست؟
ازکييل آدامووسکی: من فکر می کنم که اين جنبش تازه در حال شکل گرفتن باشد. در حال حاضر اين جنبش چيزی جز جنبش های محلی و مردمی که بطرق گوناگون در مقابل خشونت سرمايه داری ايستادگی می کنند، نيست. اين مردم دارند پی می برند که مخالفت مردمی بنوعی بيان جهانی نياز دارد و لازم است که راه های ممکن و مناسب برای چنين بيانی را پی گيری و آزمايش کرد. خواست کنونی اين جنبش پراکنده ولی نيرومند، آفرينش جنبش است � يعنی آفرينش جنبشی آگاه و متشکل. به نظر من، ما شايد تلاطم های نخستين از موج جديدی در تاريخ آزادی انسانيم. اگرچه اين جنبش بر پايه سنتی دراز از مبارزات ضد سرمايه داری استوار است، ولی جنبشی جديد است و در بسياری موارد از سنت مبارزاتی گذشته دوری می گيرد. خصوصيات ويژه اين جنبش هنوز بدرستی ملموس نيست و تصور اينکه نهايتا چه شکلی خواهد گرفت تنها بر پايه حدس است. در کتاب "ضد سرمايه داری مقدماتی" که هم اکنون زير سطور است، تلاشم بر اين است که ماهيت و شکل نهايی اين جنبش را تصور کنيم و ببينيم در چه مواردی از جنبش های ضد سرمايه داری سنتی جدايی خواهد گرفت. من "جهش های" اصلی اين جنبش را در ٨ "کلمه" خلاصه کرده ام:
۱. ضد قدرت و خودمختاری
بنظر می آيد که جنبش جديد ضد سرمايه داری با مسئله قدرت با ساده بينی کمتری برخورد ميکند. ما ديگر باور نداريم که کليد دگرگونی جهان بسادگی در "ربودن قدرت" است. سنت های لنينيستي، سوسيال دموکرات و "آزادی بخش ملی"، با تمام اختلافاتشان، از وجه مشترکی برخوردار بوده اند، يعنی اين باور که بايد در وحله اول اختيار دولت را تصاحب کرد، و بعد، جامعه را از بالا عوض کرد. اما بنظر نمی آيد که مسئله ديگر به اين سادگی ها باشد. چرا که قدرت ديگر تنها در اختيار دولت های ملی نيست، بلکه در سراسر جامعه (از جمله درافکارمان) پراکنده است. بالاتر از آن، مرزهای ملی محدوده قدرت نيستند. بزبانی ديگر، اگر ما امروز "کاخ زمستانی" را تسخير کنيم، نه "قدرت"، بلکه صرفا ساختمانی خالی و مجلل را در اختيار خواهيم گرفت. و نيز، چپ سنتی درک نمی کرد که احزاب و جنبش های سياسی در تلاششان برای "ربودن قدرت"، بجای اينکه با ساختار های قدرت مبارزه کنند، چنين ساختارهايی را بازسازی کرده و گسترش می دادند. احزاب لنينيستی و سوسيال دموکرات، همانند، بجای اينکه به هدف آزادی و توان بخشی به توده ها مبارزه کنند، مفعوليت توده ها و شيوه استبدادی را گسترش می دادند. قدرت ابزار "بی تفاوتی" نيست که بسادگی بتوان در هر جهتی (چه خوب، چه بد) بکارش گرفت. رابطه قدرتي، بلا استثنا، غير عادلانه وسرکوبگر است. اينطور بنظر می آيد که جنبش جديد ضد سرمايه داري، در جهت رفع اين نقايص، بيش از قبضه کردن قدرت در خدمت مقاصد خود، به تضعيف قدرت علاقمند است. بزبانی ديگر، تلاش جنبش جديد ضد سرمايه داری معطوف به "ربودن قدرت" نيست، معطوف به "ربوده قدرت نشدن" است. اين به معنای آفرينش و گسترش خودمختاری است، يعنی آفرينش و گسترش اين توانايی که بر پايه قوانين خود زندگی کرد. از اينرو، "دنيايی نو" تنها تجسمی از آينده پس از انقلاب نيست، بلکه دنيايی است که ما، همين امروز، در جريان مبارزات حق طلبانه و دفاع از خود می آفرينيم.
۲. گوناگونی
چپ سنتی باورداشت که يک، و تنها يک، "موضوع ارجح" وجود دارد، و آن طبقه کارگر است، که به سبب نقش ويژه ای که در جامعه بر دوش دارد، کل بشريت را آزاد خواهد کرد. ساير گروه ها - زنان، محصلين، مردم بومي، هم جنس گرايان، مدافعين محيط زيست، و غيره � وظيفه داشتند که از "طبقه کارگر پيروی کنند" و نيازها و منافع ويژه خود را کنار گذاشته و يا حداقل به " تعويق" بياندازند. وعده اين بود که "انقلاب کارگری" برای همگان آزادی به ارمغان خواهد آورد. در نتيجه چنين باوري، گوناگونی منافع و هويت های اجتماعی غالبا سرکوب يا وادار به مطابقت با نقشه های کارگران ميشدند � در واقع، وادار به مطابقت با دکترين و حزبی می شدند که مدعی "نمايندگی" کارگران بود. در مورد جنبش جديد ضد سرمايه داري، عکس اين مصداق دارد. جنبش جديد ضد سرمايه داری در پی اعمال تنها يک هويت، يک دکترين، و يک پروژه نيست، چرا که هيچ گروهی از بقيه مهمتر انگاشته نمی شود. مسئله در نظر جنبش جديد ضد سرمايه داری يکی کردن و يکسان کردن نيست، بلکه تبادل نظر و بيان اختلافات بر پايه مساوات است. گوناگونی بيان، اشکال، عقايد و منافع جنبش، آنرا قويتر می کند. برای ما گوناگونی نه تنها عيب نيست که سرچشمه قدرت ماست.
3. جهانی شدن از زير: در راستای افقی و شبکه ها
جنبش های جديد، در مبارزه بر ضد قدرت و کسب خود مختاري، در عين حالی که گوناگونی را تشويق می کنند، در پی يافتن اشکال جديدی از سازماندهی و تصميم گيری نيز ميباشند. جنبش جديد ضد سرمايه داری متمايل به اين است که روش ها و سازمان های عمودی و مرکزی ويژه چپ سنتی را رد کند. بسياری از اين جنبش های جديد ترجيح می دهند که تصميم گيری در راستای افقی انجام پذيرد، به اين معنا که، در روند تصميم گيری هيچکس زياده گويی نکند و جدايی مطلقی ما بين رهبران و دنباله روانشان وجود نداشته باشد. به همين شيوه، بجای نهاد های مرکزی غير قابل انعطاف، گروه های مختلف عملياتشان را از طريق شبکه های قابل انعطاف و داوطلب هماهنگی می دهند. اين شيوه عمل به موافقت گسترده ای می انجامد که يک هويت واحد و يا يک برنامه سياسی واحد را اعمال نمی کند. هم اکنون بيش از هر زماني، خصيصه جهانی بودن سلطه سرمايه داری بوضوح مشخص است. به همين علت است که شبکه های بافنده اين جنبش در پی آنند که از مرز هويت های ملی فراتر بروند. من باور دارم که ما شايد آغاز جهانی شدنی واقعی و از زير هستيم.
4. شيوه مبارزاتی مستقيم و خلاقيت
ويژگی ديگر جنبش جديد بکارگيری "تاکتيک های متعدد" است. هرچند بنظر ميرسد اين جنبش تاکتيک مبارزه غير مستقيم و نا فرمانی شهروندی را ترجيح می دهد، بويژه در شرايطی که دموکراسی و دولت های به اصطلاح "نماينده"، تمايل کمتر و کمتری در پاسخگويی به نيازها و منافع اکثريت ها نشان می دهند. از نظر جنبش جديد ضد سرمايه داري، مبارزه سياسی و خلاقيت هنری با هم پيوند نزديکی دارند: بهر حال، هنر و ايستادگی مردمی هر دو هدفشان آفرينش دنيايی نو و فرابردن مرز های "قابل امکان" است. در آرژانتين، جنبش های فزاينده اي، به طرقی که توصيف کردم، در حال سازمان گيری ميباشند، و اين بويژه پس از قيام های نوزدهم و بيستم دسامبر ۲۰۰۱مصداق دارد. دهقانان موکاسه* ("جنبش دهقانان فقير سانتياگو") در يکی از فقيرترين مناطق کشور، املاک شخصی را اشغال کرده و جوامع خودمختار خود را بپا می کنند. کارگران بيکار ام..تی.دی* (جنبش کارگران بيکار) جاده ها را مسدود کرده و با يارانه هايی که از دولت دريافت می کنند روش های توليدی اشتراکی خود را سازمان می دهند. در برخی شهر ها همسايگان در "مجمع های مردمی" گرد هم آمده و دست جمعی به انواع و اقسام شيوه های مبارزاتی غير مستقيم می پردازند. در برخی از کارخانجات صنعتی از قبيل کارخانه نساجی بروکمن و کارخانه کاشی سازی زان، کارگران در مقابل نقشه بازگيری سرمايه توسط سرمايه داران، بجای تسليم شدن به بيکاري، کارخانه را اشغال می کنند، مديران کارخانه را بيرون می اندازند، و توليد را تحت اختيار خود در می آورند. اتحاديه های کارگری جديد از قبيل سی.مه.کا.* (اتحاديه مستقل کارگران پستی) روش اتحاديه های کارگری "رسمی" را رد کرده و همانند دهقانان، کارگران بيکار، و جوامع همسايگان، در راستای افقی تصميم گيری می کنند. محصلين، خبرنگاران مستقل، هنرمندان، مردم بومی و ساير گروه های مردمی راههای مشابهی را برای سازمان دهی خود، برای خلاقيت، و برای مقاومت، پی گيری و آزمايش می کنند. اندک اندک، نه فقط ما بين گروه های آرژانتينی بلکه ما بين آنها و جنبش های مشابه خارج از آرژانتين، شبکه های نيرومندی ساخته می شود.
اگرچه آرژانتين به سبب ويرانگری مصيبت بار سياست های ليبرال نو در آن کشور، و واکنش شديد مردمي، مورد خاصی است، ولی جنبش های مشابهی در سراسر جهان در حال شکوفايی اند. اين جنبش ها هنوز ضعيف اند و اکثرا پيوند چندانی با مبارزات ديگر در سطح جهانی و حتی در سطح ملی ندارند، اما من شکی ندارم که "جنبش" در حال وقوع است. جنبش جديد، درگوناگونی و محتوياتش، در شيوه ها، ارزش ها و اشکال سازمانی اش، هم چشم انتظار و هم نويدی از جامعه آينده است، و اين ويژگی است که در سالهای آتی آنرا غير قابل مقاومت خواهد کرد.
(آندره گروباچيک تاريخدان و منتقد اجتماعی اهل بلگراد، و نويسنده کتاب "جهانی شدن امتناع" است.)
*MoCaSE - Movimiento Campesino de Santiago del Estero
جنبش دهقانان فقير سانتياگو
* MTD - Movimiento de Trabajadores Desocupados
جنبش كارگران بيكار
* SIMeCa - Sindicato Independiente de Mensajeros y Cadetes
اتحاديه مستقل کارگران پستی