نفت، جنگ و ترس رو به رشد در ايالات متحده
نوشته : رابرت فيسک
ترجمه: علی اصغر بهروزيان
متن انگليسی اين مقاله را از سايت ايران ليبرتی www.iranliberty.com گرفتم ، اين متن بر روی سايت www.zmag.org نیز موجود است.
نفت عنصری لغزنده است، اما نه به لغزندگی ارقامی که این روزها به وسیله اشغال گران امريکایی عراق جار زده می شوند.
در اطراف کرکوک، مسئولين تعداد خرابکاری ها را مخفی نگه می دارند، چرا که نمی توانند جلوی انفجار لوله های نفتی ای که به ترکیه می روند را بگيرند. و در بغداد ، افرادی که آمار و ارقام توليد نفت عراق را تهيه می کنند ، روز به روز به اشغالگران غار افلاطون که با دیدن سایه های خود بر ديوار غار نتیجه گيری های واهی می کردند، بيشتر شباهت پيدا می کنند.
آمار و ارقام دستکاری می شوند.
پال بریمر ( Paul Bremer )، فرماندار امريکایی عراق که چکمه رزم به پا می کند، تا آنجا دست اندر کار آرايش ارقام شده که حتی نفتگران هم سرشان را تکان می دهند.
در کرکوک اشغال گران، تنها زمانی که دوربين های تلويزيون صحنه های لوله های شعله ور را نشان می دهند ، از خرابکاری خبر می دهند. برای مثال در 18 اوت این کار را کردند. اما همان لوله های نفتی که به ترکیه می روند پیش از اين تاريخ هم منفجر شده بودند و کماکان می شوند.
هلیکوپترها و گشتی های امريکایی در طول لوله ها تردد می نمايند، اما در دره های تنگ و مناطق قبيله نشينی که لوله ها از میانشان می گذرند، دفاع از لوله ها بسيار دشوار می نمایند.
نفت گران اروپایی در بغداد ، اکنون تشخیص داده اند که مسئولين عراقی – در وزارت نفت، یکی از تنها دو سازمان دولتی ای که امریکایی ها از آنها در برابر هجوم غارتگران دفاع کردند- به خوبی می دانستند که خرابکاری امری اجتناب ناپذیر بوده است.
یکی از آنها این هفته به من گفت: " آنها{ امریکایی ها} در ماه ژوئن به من خاطر نشان کردند که صادرات نفت از طريق شمال صورت نخواهد گرفت" ، " آنها می دانستند که خرابکاری ها صورت می گیرند "، و برنامه این خرابکاری ها مشخصا در ماه مارس ، پيش از تهاجم نیروهای ايالات متحده برنامه ريزی شده بود.
امریکایی ها در اوائل اشغال شان، تصمیمی غير عاقلانه و پنهان مبنی بر استخدام دوباره تکنوکرات های بعثی گرفتند. که به اين معنی است که بخش اعظم مسئولين وزارت نفت هنوز هم با امریکایی ها رفتاری دو جانبه دارند.
تنها درآمدی که ايالات متحده از نفت می تواند داشته باشد از جنوب تامین می شود.
در نيمه اوت، آقای بريمر اشاره کرد که تولید نفت در سطح 1.5 ميليون بشکه در روز باقی مانده است. اما رقم واقعی در آن زمان 780,000 بشکه در روز بود و به زحمت به يک ميليون رسيد.
به گفته يکی از تحليل گران مسائل نفتی که از عراق ديدن می کند: " اين يک فاجعه نابخشودنی است".
هنگامی که ايالات متحده در ماه مارس به عراق حمله کرد، اين کشور 207 ميليون بشکه در روز توليد می نمود.
نیروهای امريکایی در همان اولين ساعات ورودشان به بغداد در 9 اوريل، راه هجوم به وزارت نفت را برای غارتگران باز گذاشتند، تا زمانيکه افسران ارشد وارد شدند و دستور دادند که آنها را بيرون کنند، اما در اين فاصله آنها بيليون ها دلار اطلاعات مربوط به زمين شناسی و حفاری را نابود کرده بودند.
در حاليکه کمپانی های بزرگ در ايالات متحده گوش به زنگ مانده اند تا در صورتيکه توليدات از سر گرفته شود، بيليون ها دلار به جيب شان سرازير کنند، بسياری از مديران آن شرکت ها مدتها پیش از جنگ از دولت بوش خواهان پاسخ وی به چگونگی برخوردشان با خرابکاری ها بودند.
در حقيقت، دولت صدام طرحی برای نابود کردن ميدان های نفتی نداشت، ولی برای نابود کردن لوله های نفتی نقشه های بسيار زيادی ريخته بودند.
پنتاگون مسئله را وارونه فهميده بود، آنها تمام نیروهای خود را برای حفاظت از ميدان های نفتی روانه کردند و در عوض لوله های آسيب پذير را به حال خود رها کردند.
هم اکنون در عراق پس از جنگ، انارشی چنان گسترده است که برای سرمایه گذاران خارجی کار در آنجا تقريبا غيرممکن است، چرا که هيچگونه بيمه ای ندارند. و به همين دليل است که آقای بريمر رئيس دولت اشغالگر، مخفيانه تصميم گرفت که در عراق مبلغی بيش از 20 بيليون دلار برای حفاظت شالوده توليدات نفتی کنار گذاشته خواهد شد.
در جريان جنگ، تحليل موشکافانه ای که به وسيله يحيی سادوسکی، يک پروفسور دانشگاه امريکايی بيروت نوشته شده، پيشنهاد می کندکه تعمير چاه ها و لوله ها يک بيليون دلار هزينه در بر خواهد داشت. و اينکه اگر توليدات نفت به 3/5 ميليون بشکه در روز برسد، سه سال طول خواهد کشيد و 8 بيليون ديگر هزينه خواهد داشت، و 20 ميليون دلار ديگر برای تعميرات شبکه برقی که به لوله ها و پالايشگاه ها نيرو می دهد، خرج خواهد شد.
بالا بردن توليد به 6 ميليون بشکه در روز 30 بيليون دلار ديگر هزينه خواهد داشت، و بعضی ها معتقدند که اين رقم تا 100 بيليون دلار خواهد رسيد.
از سال 1920 به اين سو فقط 2300 چاه در عراق حفر شده است، و آن چاه ها در دره های دجله و فرات هستند.
صحراهای اين کشور هنوز دست نخورده باقی مانده اند، بطور رسمی، 12 درصد منابع نفتی جهان در عراق موجودند، دو سوم منابع جهان در چهار کشور ديگر، عربستان سعودی، ايران، کويت و امارات هستند. اما روی هم رفته 20 در صد تا 25 در صد ذخيره دارند.
از اين بحث می توان نتيجه گرفت که تصميم صدام مبنی بر تغییر ارز معاملات نفتی از دلار به يورو در سال 2000 ، باعث به وجود آمدن تئوری " تغيير رژيم"، که این همه برای ايالات متحده اهميت داشت، گرديد.
هنگامی که ایران تهدید کرد که اینکار را خواهد کرد به ليست محور شرارت اضافه شد.چرا که دفاع از دلار به همان اندازه دفاع از نفت اهميت دارد.
اما طنز واقعی در ريشه نيروی جديد ايالات متحده در عراق نهفته است.
ذخيره های نفتی ايالات متحده به شدت رو به تقليل است، و تا سال 2025 ، واردات نفتی آن احتمالا پاسخگوی 70 در صد نيازهای داخلی اش خواهد بود. آنها مجبورند منابع نفتی جهان را در دست خود بگيرند و به من نگوييد که ایالات متحده حتی اگر عراق فقط چغندر هم توليد می کرد، به آنجا حمله می کرد.
با اين حمله هم اکنون ايالات متحده احتمالا 25 در صد ذخيره های نفتی جهان را در کنترل خود دارد.
اما با وجود اين، نمی تواند جريان نفت را به راه بياندازد، هزينه به راه انداختن نفت ايالات متحده را با بحران های عظيم اقتصادی مواجه خواهد کرد، و صورت مسئله به اين شکل در آمده است:
عليرغم کشتار روزانه سربازان جوان امريکایی که روز به روز بر وحشت دولت بوش می افزايد، ايالات متحده به بزرگترين صندوق گنج جهان دست يافته است ، اما نمی تواند درب اين صندوق را بگشايد، و به همين دليل از اینکه حساب ها و ارقام و آمار در عراق دست کاری می شوند، چندان نمی شود تعجب کرد.