بررسيهايي درباره اقتصاد سياسي مواد مخدر در ايران
فریبرز رئیس دانا
حمل و نقل موادمخدر
توليد ترياك و هروئين در افغانستان از گذشته جنبه سنتي داشته است. اما
در دههي نود پس از تسلط مجاهدان، به دست گرفتن حكومت و به قدرت رسيدن
طالبان، يكباره اين كشور از اعماق ناداري و فلاكت و ناداني به قعر
مرداب فقر و جنگ و كشتار سقوط كرد؛ در توليد ترياك از كشور ميانمار جلو
زد و به سرعت ركورددار جهان شد. در سال 1999 اين كشور به بالاترين
توليد ترياك دست يافت (4600 تن بنا به گزارش دفتر كنترل مواد و جرائم
ملل متحد و 4571 تن بنا به گزارش طرح كنترل موادمخدر ملل متحد) در سال
1365، اين كشور 30 درصد، در سال 1370 معادل 40 درصد اما در سال 1376
اين كشور 80 درصد توليد جهاني را برعهده داشت.
بنابراين
توليد جهاني در سال 1999 ميلادي بايد 5750 تن بوده باشد. همه اين مقدار
البته مصرف نميشود. برآورد من (در بررسي مازاد غيرقانوني موادمخدر در
تهران، به زبان انگليسي ـ تهيه شده و در دفتر پژوهشهاي فرهنگي و طرح
كنترل موادمخدر ملل متحد) آن است كه به طور متوسط انبارداري ترياك و
مواد مشتق از آن در كل جهان به 25 درصد ميرسد (افغانستان بالاي 40
درصد، ايران 20 درصد، اروپا 10 درصد) به اين ترتيب مصرف بايد معادل سه
چهارم توليد يعني 4313 تن ترياك باشد. اگر فرض كنيم همهي اين مقدار به
صورت هروئين در بيايد، رقم مصرف جهاني بايد با قبول ضريب تبديل 1 بر 10
به 3/431 تن هروئين خالص برسد. درجه خلوص مصرف در جهان حدود 40 درصد
است (و بسياري از گزارشها كمتر از آن را گزارش ميدهند. بنابراين
هروئين مصرف شده مخلوط (با محاسبه فرضي) بايد به 25/1078 تن در جهان
برسد. (اين رقم معادل است با 000/250/078/1 گرم يا در حدود 1/1 ميليارد
گرم. اگر مصرف جهاني متوسط معتادان (سابقهدار و تزريقي و تفنني و
تازهكار) را روزانه 2/0 گرم هروئين يا معادل ترياك بگيريم (رقم در
ايران كمتر و در انگلستان به عنوان مثال بيشتر است) آنگاه داريم: (از
چپ به راست بخوانيد)
7/14
ميليون نفر = 365×2/0: 000/250/078/1 = شمار معتادان محاسباتي (فرضي
براي هروئين و مشتقات ترياك) از سال 1999 تا سال 2007 ميلادي (1386).
هيچ
نشاني دال بر كاهش تقاضا به چشم نميخورد بلكه نشانههاي فراوانتري
براي افزايش افراد معتاد يا درگير شدگان تفنني و تصادفي وجود دارد.
بنابراين، كاهش توليد در سال 2001 تا 2004 از طريق استفاده از ذخاير
انبار، ناخالصي، تغيير فرم مصرف (مثلا از دودي به تزريقي يا از وافوري
به سيخ و و سنگي يا خواركي) جبران شده است**. شمار معتادان جهان بسيار
بيش از برآورد بالا است زيرا بايد معتادان به كوكائين، حشيش،
ماريجوانا و از همه مهمتر قرصهاي اكستازي (شبه آمفتامينها) شيشه و
كراك و چيزهاي ديگر را نيز به آن افزود (معتادان الكل حساب ديگري
دارد). شمار معتادان جهان را در حدود 185 ميليون نفر برآورد ميكنند
(نظر دفتر كنترل مواد و جرايم ملل متحد كه در مورد مشتقات ترياك تا حدي
با نظر من متفاوت است) كه آمار تقريبي آن به شرح زير است:
هروئين:
9 ميليون نفر
ساير مشتقات ترياك: 4 ميليون نفر
حشيش: 147 ميليون نفر
آمفتامينها 33 ميليون نفر
اكستاسي:
7 ميليون نفر
كوكائين:
13 ميليون نفر
مصرفكنندگان تركيبي در حدود 100 ميليون نفر (برآورد من)
در
ايران برآورد من براي ميانه سال 1385 به شرح زير است (ارقام به هزار نفر:
نوع اصلي
تفنني و تصادفي
--------------------------------------------------------------------------------
ترياك و شيره
1550 735
شيره سوخته
175 80
هروئين و مرفين
375 125
كل
معتادان ناشناخته 265 در
حدود 265
به
اين ترتيب ميتوانيم بگوييم با توجه به اينكه احتمالا 65 درصد از
مصرفكنندگان تفنني و تصادفي تا پايان سال 86 معتاد شدهاند و با
احتساب احتمال مرگ معتادان، در پايان سال 86 شمار معتادان قطعي به 6/2
تا 7/2 ميليون نفر ميرسد و به جز آن 400 هزار تا 700 هزار نفر نيز (به
احتمال متوسط 30 تا 65 درصد) در حدود 2 سال آينده در معرض اعتياد
هستند. شمار معتادان به داروهاي شيميايي شامل متامفتامينها، ديازپام،
اكسازپام و نيز حشيش رو به افزايش است***. شماري از آنان اين داروها را
به صورت تركيبي يا جانشينهاي دائمي و موقت مواد مصرف ميكنند. مصرف
اكستازي و كوكائين به علت گراني در ايران هنوز چندان بالا نيست. شمار
دقيق سوءمصرفكنندگان داروهاي شبه آمفتامين به صورت مستقل يا تركيبي
به حدود 200 تا 300 هزار نفر گزارش ميشود. شمار مصرفكنندگان ديازپام
و اكسازپام و داروهاي مشابه مشخص نيست اما به علت ارزاني و سهولت
دسترسي بسيار بالاست. هنوز تحقيق من درباره توليد و واردات از يكسو و
مقايسه آن با نسخههاي دارويي از ديگر سو ادامه دارد.
به
هر تقدير فعاليتهاي مهم اين مصرف ويرانگر به صورت زير است:
1.
كشت
2. .
فرآوري، توليد (هروئين و مرفين) توليد داروها، بستهبندي، مخلوطسازي
3. .
حمل و نقلهاي اوليه سنگين ميان كشوري كه به قاچاقهاي كلان و در ايران
به فعاليت اشرار معروف است.
4.
حمل و نقلهاي درون كشوري
5.
حمل و نقل به تركيه و به اروپا
6.
انبارداري در ايران
7.
زدوبند، همكاري، ارتشاء فساد
8.
توزيع در شبكههاي عمدهفروشي
9.
توزيع در شبكههاي ميان اندازه (مثلا زير مقداري كه مجازات اعدام در بر
دارد توام با افزايش ناخالصي)
10.
خردهفروشي توام با افزايش ناخالصي
11.
خردهفروشي جزء و توام با مصرف
12.
خريدهاي مصرفي از ارقام چند كيلويي تا چند گرمي براي ترياك و ارقام چند
ده گرمي و بستهاي (هر بسته 5 سانت هروئين ناخالص).
13.
مكانيابي, محل گرد آمد، يافتن محل امن براي مصرف.
14.
وادادگي، ولگردي، خيابانخوابي، ايجاد محيط امن از طريق همزيستي در
محلههاي خاص و يا مكانهايي براي متفرق كردن، خريدن، مصرف كردن در
شرايطي كه ناگزير قبح و وحشت فرو ريخته است.
15.
مرگهاي ناگهاني به علت شوك و وجود مواد سمي اضافي، بروز بيماريهاي
ايدز، هپاتيت، سرطان، نارسايي تنفسي، سل، ضعف عمومي، بيماري عصبي،
اختلالهاي رواني عادي و شديد و... مرگهاي زودرس.
16.
فرايند انتقال و معتاد كردن ديگران
در
اين جريانها، نيروهاي اقتصادي زير فعالاند:
كشتكاران كه تنها 3 تا 7 درصد از ارزش افزوده را دريافت ميكنند و خود
از فقيرترين مردم جهان هستند.
فرآوران كه يا در كنار كشتكاران يا خود آنها هستند و سرنوشت اقتصادي
مشابه آنها دارند.
فرآوران اصلي و مديران لابراتواري كه عمدتا در پاكستان، تركيه و تا حدي
در افغانستان و به شمار اندك در ايران حضور دارند. آنها 10 تا15 درصد
ارزش افزوده را به خود اختصاص ميدهند.
حاملان اصلي به كشورهاي مجاور افغانستان كه معمولا با شبكههاي مسلح
حركت ميكنند و برحسب منطقه طبقهبندي ميشوند و در حدود 25 درصد ارزش
افزوده را به خود اختصاص ميدهند. آنها شامل موارد زيرنزد:
-
حمل از افغانستان به خاك ايران، تركمنستان، ازبكستان، درياي عمان و...
-
حمل در داخل اين سرزمين كه خود در چند مرحله صورت ميپذيرد: در
-
آسياي مرزي كشور به كشور، در روسيه برحسب شبكه مافيايي و در ايران
منطقه به منطقه (مرز، حاشيه كوير، مناطق جنوبي) ورود از مرزهاي آسياي
مركزي، حوالي تهران و مركز، آذربايجان، خروج از مرز تركيه.
-
حمل توسط مافياي متشكلتر و همپيمان با مافياي بينالمللي از تركيه تا
هامبورگ، مونيخ، ميلان،مادريد، آمستردام شامل مافياي تركيه، اروپا،
روسيه، آمريكا و كانادا.
-
انبارداران به ويژه در مناطق مركزي ايران و مرزهاي شرقي و غربي.
در
مجموع عمدهفروشان، ميانفروشان و خردهفروشان اصلي نيز از بخشهاي
اقتصادي مهم به شمار ميآيند و در حدود 30 درصد از منابع
خردهفروشيهاي متداول و جزء نيز ارزش افزودهاي معادل 20 تا 30 درصد
را از آن خود ميكند. در همه احوال بخشهايي در حدود 10 تا 20 درصد از
اين ارقام به همكاران و خبرچينان و خائنان تعلق ميگيرد.
ارزش افزودهي ترياك و مشتقات كه از ايران به مقصد اروپا رفته است در
سال زارعي 2003ـ2002، كه مجددا توليد تا حدي بالا رفت به حدود 18
ميليارد دلار برآورد ميشود كه تنها 300 ميليون دلار آن به كشتكاران
تعلق گرفت.
توليد در سال زراعي 2000ـ2001 ناگهان افت كرد در سال 2000 همكاري
طالبان براي كشف (و در واقع عدم همكاري با سرداران محلي كه حاصل دسترنج
زارعان بيچيز را از آن خود ميكردند) به دليل فشار آمريكا با توجه به
اينكه طالبان دستساز آمريكا و انگليس و پاكستان و عربستان سعودي بود
توليد كاهش يافت. در سال 2001، واقعه سپتامبر ناگهان مانع جابهجايي
شد. اما ديري نپاييد كه در سال زراعي 2002ـ2003 كشت افزايش يافت، زيرا
قرار نيست در جايي كه نارضايتي توليد ميشد دولت كرزاي به اقدامهايي
اساسي مقابلهجويانه دست بزند. وانگهي با توجه به مصرف روزافزون مواد
شيميايي، بخشي از مديريت عالي اجتماعي غرب كماكان حضور مشتقات ترياك را
در بازارهاي خود ترجيح ميدهد.
توليد جهاني به شرح زير بوده است:
افغانستا ن
جهان
سال
1998
4250 2700
1999
5750 4575
2000
4690 3280
2001
1850 1630
2002
2700 1700 (برآورد
من)
2007
7200 6700
جريان اصلي عمده از افغانستان به اروپا است. البته از آنجا مقداري نيز
به آمريكا حمل ميشود، اين كشور موادمخدر خود را از مكزيك، كلمبيا و
مازاد مصرف اروپا نيز تامين ميكند اما اين كشور به حد غيرقابل تصوري
داروهاي متامفتامين (شبهآمفتامين) آمفيتامين، اكتسازي و جز آن مصرف
ميشود. در سال 2000 در آمريكا فقط 6437 لابراتوار متامفتامين و 66
لابراتوار اكستازي كشف شد.
به
هرحال تا آنجا كه به كشت به افغانستان و تا حدي لائوس و ميانمار، با
مقداري بسيار اندك، مربوط ميشود ميتوان مسيرهاي عبور را تا حدي از
طريق كشفيات نشان داد. به عنوان مثال از 40 تن هروئين و مرفين كشف شده
در كشورهاي اطراف افغانستان در سال 2000، 68 درصد آن در ايران بوده
است. پاكستان 24 درصد، تاجيكستان 5 درصد و ساير كشورهاي آسياي مركزي 4
درصد كشفيات را ثبت كردهاند. البته اين امر را بايد تا حد زيادي ناشي
از جدي بودن فعاليت كشف و مراقبت و كنترل ورود در ايران (بهرغم شماري
از همكاريهاي مفسدانه گزارش شده) دانست. در روسيه و تركيه مافياي حمل،
سازمان يافته است و با ماموران خائن و خريداري شده همكاري قوي دارند.
در اروپاي غربي همكاري با ماموران ناچيز است اما جريان مافيايي قدرتمند
عمل ميكند. به هرحال نميتوان گفت كه 68 درصد از مسير حركت هروئين هم
از ايران است. اين رقم در برآورد من در حدود 45 تا 50 درصد است. به
تازگي بايد مسيرهاي درياي عمان و خليجفارس را نيز به حساب آورد.
اما نكته قابل تامل هميشه اين است كه چرا بهرغم دستگيريها، كشفيات
بالا و جرائم سنگين مجازات اعدام، به نحوي كه سالانه تا 700 نفر اعدام
يا در برخوردها كشته ميشوند و بهرغم كشته شدن سالانه دهها تن پليس
در برخورد با قاچاقچيان باز هنوز مطمئنترين مسير براي شبكه حمل و
توزيع ايران است. در كل كشفيات هروئين و مرفين در جهان، ايران با 36
درصد مقام اول، پاكستان با 13 درصد مقام دوم، تركيه با كمي بيش از 8
درصد مقام سوم، چين با 8 درصد مقام چهارم و بلغارستان، آمريكا و
تاجيكستان هر يك با 3 درصد مقام پنجم را دارند. در روسيه فقط 8/1 درصد
مواد كشف شده است.
**
در
مقالههاي ديگري نشان دادهام كه توليد در سال زراعي 7ـ2006 به شدت
افزايش يافت.
***
به
مقالهي ديگر اين مجموعه در همين مورد مراجعه كنيد.
|