بازگشت به صفحه نخست

 

 

مشکلات و مسايل معيشتی فرهنگيان

E:\laleh\گرافيكي\كار روي لوگو\7.jpg

 بعد از اعتراضات گسترده معلمين بخصوص در اسفند و ارديبهشت ماه گذشته شاهد اخراج و يا بهتر است بگوييم تصفيه معلمان بوديم ,جرم بسياري از همكاران  به خطر انداختن امنيت ملي عنوان شده است  و اين جرم در حالي به آنها نسبت داده ميشود كه معمان هنوزنميدانند چرا بايدهزينه بي تدبيري مسئولين را بپردازند؟ هيچ يك از ما نميدانيم آيا صدايمان كه بر عليه تبعيض و بي عدالتي بلند ميشود اقدام عليه امنيت ملي است ؟

مگر براي ما امنيت شغلي و حداقلهاي معيشتي يك زندگي ساده حل شده كه صحبت از امنيت ملي است ؟؟ اوضاع معلمان و ساير اقشار روز به روز رو به وخامت ميگذارد و به جد ميتوان گفت كه يك اراده پشت اين اقدامات و اعمال محدوديتها نهفته است , چرا بايد اين ميزان كسري بودجه در هزينه آموزش و پرورش وجود داشته باشد ؟ همه ما در جريان هستيم كه تعداد بسياري از معلمان با طرح متراكم كردن كلاسها , به بيان مودبانه ! اخراج شدند . حال آنكه به طور استاندارد در هر كلاس بايد تعدادي حدود بيست دانش آموز وجود داشته باشد در حالي كه هم اكنون سر كلاسها 30 تا 40 دانش آموز هست و با اين اوصاف معلوم است كه اين تعداد از همكارانمان از كار بر كنار ميگردند .....

در باره مشكلات ومسايل معيشتي كه فرهنگيان با آن مواجه هستند به ذكر نمونه اي ميپردازيم : به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، محمد عباسي در دومين روز از همايش منطقه‌اي اقتصاد آموزش و پرورش كه در اردوگاه شهيد باهنر برگزار شده بود ، گفت: دانايي با سازماني به نام آموزش و پرورش شكل گرفته است و عامل اساسي كه خيلي از كشورها را به نقطه بهينه رسانده، توجه به آموزش و پرورش است. وي ادامه داد: بحث سرمايه‌گذاري بر روي انسان امري دقيق است و مطالعات اساسي نيز توسط انديشمندان روي آن شده است. عباسي با طرح اين پرسش كه مالك آموزش و پرورش چه كسي است، اظهار داشت: در حال حاضر 6 تا 7 درصد از درآمد ناخالص ملي جهان براي آموزش و پرورش هزينه مي‌شود. وزير تعاون گفت: در حال حاضر مسائل مالي آنقدر ذهن متوليان آموزش و پرورش را معطوف كرده است كه دغدغه آن بيش‌تر از تربيت است و اين خود پرت منابع است.

 اشاره به گوشه اي - تنها گوشه اي -  از مشكلات همكاران حق التدريس خود گوياي همه چيز است :

  1- عدم بهره مندي از بيمه خدمات درماني ، با توجه به اين مهم كه همينك با پي گيري هاي انجام گرفته تقريبا تمامي اقشار جامعه و از جمله روستائيان و كارگران نيز از مزاياي بيمه برخوردارند و با كمال تاسف اين قشر زحمنتكش بايد بابت درمان هزينه سنگيني بپردازند 2- عدم وجود امنيت شغلي براي معلمين حق التدريس باعث شده اين قشر نا اميد و با اضطراب از دست دادن شغل خود روزگار را سپري كنند 3- عدم پرداخت حقوق در تابستان ، عيد و تعطيلات رسمي كه مزيد بر علت مشكلات معيشتي شده است 4- لحاظ نشدن سابقه خدمت حق التدريس در آموزش و پرورش 5- تمام حق التدريسي ها با آزمون وارد آموزش و پرورش شده اند و لي باز مي بايست مجددا امتحان دهند آيا با اين مشغله وقتي براي كتاب خواندن مواد آزمون مي ماند ؟ عده اي كه قبول نمي شوند تكليفشان چيست ؟ 6- نداشتن مرخصي استعلاجي با تشخيص پزشك حتي مرخصي زايمان خانم ها 7- صادر نشدن حكم ماموريت و پرداخت نشدن آن ، چون براي گذراندن دوره هاي ضمن خدمت به شهر هاي ديگر بايد حكم ماموريت صادر كه اگر اتفاقي افتد بيمه جوابگو باشد و درنهايت هم هزينه حكم نيز پرداخت شود ولي براي حق التدريسان حكمي صادر نمي شود 8-پرداخت حقوق ناچيز به صورت نامنظم و چند ماه يك بار يكي از اين معلمين گفت كه : البته براي حل همين مشكلات و احقاق حقوق حد اقل , اين معلمين به هر اقدام متوسل شدند ولي جز با سردوندان مواجه نشدند .

 اين درد را به چه كسي بايد گفت وقتي كه شريف ترين قشر در تامين حداقل هاي معيشتي براي يك زندگي ساده دچار مشكل باشد . يكي از همكاران به دليل اينكه براي تامين قوت لايموت خانواده اش شغل دوم خود را بقالي انتخاب كرده است محكوم به ده ماه انفصال از خدمت شده است , در برگه حكم وي گفته شده به جرم اعمال و رفتار خلاف شـؤن شغلي !!! حال نميدانيم از چه زماني شغل بقالي جزء مشاغل خلاف شون به ثبت رسيده است ؟؟؟!!!

هشتاد و شش نفر از معلمان هم طي ماههاي اخير به جرم شركت درتجمعات اخير پرونده قضايي مفتوح دارند و سي و نه نفر ديگر بر اساس اختيارات وزير آموزش پرورش حكم منتظر خدمت از سه تا نه ماه دريافت كردند كساني كه چنين حكمي دريافت ميكنند حقوقشان به زير صد هزار تومان نتزل پيدا ميكند . و اين در حالي است كه بسياري 

روشن است كه كليه اين اقدامات براي مرعوب كردن معلمان است اما آيا اين اعمال ميتواند جلوي فريادهاي حق طلبانه ما را بگيرد ؟

 هفته ها و ماههاي آينده اين حقيقت را نشان خواهد داد  ,  دل ما از اين قدرت طلبي عده اي كه در پوش مهرورزي , حق ما را به هيچ گرفته اند آشوب است . امامگر نه اينكه دانش عين آزادگي است و جامعه براي پيشبرد علم و آگاهي نياز به معلميني دارد كه از جان مايه ميگذارند ؟ آنگاه با كساني كه اين منصب را دارند چنين برخورد ناشايستي ميشود ؟

ما هميشه گفته و ميگوييم كه درد و رنج ما آميخته با مهرورزي ما به شغلمان است . عدم سكوت و پيگيري حقوق مسلم براي ما غيرتي است كه با فريادهاي هرچه بلندتر از قبل به آن خواهيم پرداخت . هدف تنها راه رفتن نيست , اين بار هدف ما رسيدن به مقصد خواهد بود .....

پارسا بخشايي  آذرماه 86