کنسرن های چند ملیتی
و چالش سندیکایی
نویسنده :
Leo Maye
برگردان : م. ف
یادآوری
:
گلوبالیسم
و جنبش کارگری یکی از مباحث کلیدی است که از سالها پیش از سوی سندیکاهای
کارگری جهان ، فعالین کارگری وجنبش های اجتماعی و منتقدین جهانی سازی
مطرح گردیده است . تا کنون کتابها و رسالات متعددی حول این موضوع به
نگارش درآمده که متاسفانه ترجمه ی این نوشته ها بزبان فارسی قلیل است .
با این وجود بالاخره مسئله ی گلوبالیسم و جنبش کارگری به مباحث درون
فعالین کارگری ایران نیز راه یافته است . مطالعه آراء و عقاید در این
زمینه به شناخت ما کمک می نماید. مقاله زیر متن سخنرانی لئو مایر یکی
ازفعالین سندیکایی آلمان است که پیش تر توسط موسسه تحقیقاتی
ISW- Forum
درمونیخ آلمان انتشاریافته است
.
من
بسیار مایل بودم که ازکشمکش های موفقیت آمیز گزارش دهم. مثلا مبارزات
کارگران ماشین سازی
Opel
طی
سال گذشته برای دفاع ار محل کارشان در سطح اروپا و اعتصاب کارگران بر
علیه بسته شدن کارخانه در لوتونLuton
،
و یا اینکه حرکات همبسته در سطح اروپا بر علیه تعطیلی کارخانه
Renaul
در
بلژیک را گزارش کنم
.
متاسفانه بدلیل اینکه اینگونه حرکتهای سراسری همچنان استثناء
هستندامکان چنین بحثی نیست
.
این یک پیشرفت می باشد که شورای جهانی کار و مدیریت کنسرن "فلکس واگن"
بر سر یک قرارداد اجتماعی قابل قبول که برای عرضه کنندگان لوازم یدکی
هم صدق میکنند، به توافق میرسند. این قراردادناظر است بر: ممنوعیت کار
کودکان ، رعایت حقوق سندیکایی وحفظ استانداردهای اجتماعی هر کشور.
وقتی من از پیشرفت صحبت میکنم،اما همین سوی دیگر ضعف جنبش کارگری را
نیز نشان می دهد، که از" مسئولیتهای داوطلبانه" کار در سطح فشار به
کنسرن ها برای "تجارت قابل تحمل برای اجتماع" تقلیل یافته - سپس شاید
بین کنسرن خوب و بد فرق میگذارد وبجای اینکه قدرت کنسرن ها و منطق
سرمایه داری را، که منشا تمامی خرابیهاو ناملایمات جامعه هستند،زیر
سوال برد آنها را به خوب و بد تقسیم کرده و بر علیه بدها اعلام بایکوت
میکند.
در
ده سال گذشته شاهد رشد عظیم قدرت کنسرن ها بوده ایم
:
-
آنها تجارت جهانی را اداره میکنند؛ یک سوم تجارت جهان ، تجارت درونی
کنسرن ها ؛ و یک سوم دیگر بین کنسرن ها است.
-
دلیل این تجارت " در درون" کنسرن ها این است که آنها در سراسر جهان یک
شبکه وسیع تولیدی را ساخته اند . در این شبکه ی بزرگترین کنسرن ها-
تعداد صد کنسرن - حدود سیزده میلیون نیروی کار به کار مشغولند
.
-
کهکشان این کنسرن های فراملیتی ،نه تنها وسیع است، بلکه شدیدا هم
متمرکز است. ارزش درآمد دویست کنسرن از قوی ترین ها، برابر یک چهارم
ارزش تولیدات اقتصاد جهان است. فقط بکارگیری یک درصد از نیروی کار در
جهان این توان اقتصادی رابه بار می آورد . این دویست بزرگترین
کنسرنها بین سالهای 1989-1999 در حدود 362% افزایش سود داشته اند در
حالیکه تعداد شاغلین فقط 14/4درصد افزایش داشته است . (منبع:Top200,Institute
for policy Studies, Washington,2000 (
-
نفوذ کنسرن ها در اقتصاد جهان هنگامی واضح تر میگردد که بدانیم درآمد
شرکتهای وابسته به آنها دو برابربیشتر ازمجموع صادرات جهانی است(UNCTAD,WIR2001).
در
این میان یک هفتم درآمد جهانی در دست صد کنسرن متمرکز است.
(UNCTAD,WIR2000)
-
هنگامیکه تولید ناخالص داخلی در سطح جهان در ده سال بین 2000-1990 ،25%
افزایش داشته، تجارت جهانی تا 85% گسترش داشته است. سرمایه گذاریهای
مستقیم خارجی در همین فاصله ی زمانی تا 529% یعنی شش برابر افزایش
داشته است.سرمایه گذاریهای مستقیم، قلمروی خاص قدرتمندترین ها در بین
کنسرن ها است. بعنوان مثال در آلمان ، ده قدرتمندترین کنسرن ها مالک
یک سوم سرمایه گذاریهای مستقیم خارجی هستند. این قاعده به طور کلی در
مورد کشورهای پیشرفته صنعتی هم صادق است وپنجاه تا ازبزرگترین
کنسرنها دراین کشورهای پیشرفته، بیشتر از نصف سرمایه گذاریهای مستقیم
خارجی را دراختیار دارند
.
-
در
این میان 90 % از سرمایه گذاریها ی مستقیم خارجی به خرید شرکتها
اختصاص دارد و با این شیوه است که قدرت کنسرن ها به سرعت غیرقابل
تصوری رشد یافته است
.
-
در
بخش مخابرات ، شرکت تلفن آلمان و تلفن فرانسه و ودافون،یعنی فقط سه
شرکت طی یک سال دوهزارو پانصد میلیارد دلار خرج کرده اند تا شرکت های
دیگر را خریداری نمایند.
تا
آخرسال 2000 بخش ارتباطات تلفنی، بازار در حال رشد محسوب می شد .
تکنولوژی جدید، تنظیم مجدد بازارو خصوصی کردن باعث هجوم غول آسای
سرمایه شد. انگیزه ی رقابتی باعث سرمایه گذاری بی حد و مرز در بخش
تلفن ، اینترنت و تلفن موبایل گردید. این سرمایه گذاری ها، سرعت نو
آوری را نیز گریزناپذیر ساخت. رهبران بازار به نرخ سود رویایی رسیدند
وارزش سهام بورس بالا رفت. آنگاه بنظر می رسید که جریان پول که حرص و
طمع بازار بورس را در این بخش حس کرده بود، هرگزفروکش نخواهد کرد
،تحول دوره ای اقتصاد سرمایه داری- بحران ها و بیکاری- جزئی از تاریخ
قرن گذشته بنظر میرسید و اقتصاد جدیدی متولد شده است
.
حال که سرمایه گذاری زیادی صورت گرفت ، بحران از آمریکا اما به شکل
جهانی و پایدار آغاز شد. کارخانجات ارتباطات تلفنی سرمایه گذاری هایشان
را یکباره کاستند . این ضربه ای بود به شرکتهای تولید کننده چون"
اریکسونEricsson"،"نوکیNokia"،
"آلکاتلAlcatel"
نورتلNortel"،"لوسنتLucent"
و"زیمنسSiemens"
علاوه برآن این شرکتها باید با دادن پرداخت پیش سفارش در مخارج تولید
نسل جدید شبکه تلفن های موبایل شرکت نمایند.، همچنین گرداننده گان
مخابرات و تلفن موجودی صندوق هایشان کاهش یافته و قادر به پرداخت مخارج
نیستند .آنها با خرید شرکتهای جدید و بالارفتن قیمت مجوزبهره برداری از
سیستم ارتباطات موبایلUMTS-Lizenzen،
تا خرخره دربدهی فرو رفتند. بدین ترتیب سقوط سهام بورس تلفن از
یکسو خبرازیک فروکش دائمی میدهد و از طرف دیگر نشانگر اینست که بدست
آوردن پول از طریق بورس کارساز نیست
.
بدهی ، فقط شرکت های اروپایی
تلفن وارتباطات بالغ بر400 میلیارد یورومی گردد!
تمامی شبکه تولیدی با سرعت نفس گیری از یک جهش رشد، بسوی بحران خیز
برداشته است. در مرحله اول، کوچکترها سقوط کردند و بعد نوبت بزرگترها
رسید. برای اینکه نرخ سود دوباره بالا رود باید سرمایه اضافی از این
شبکه بیرون کشیده شود. نتیجه اینکه محدوده ی تعداد شرکتها تنگ ترو فیل
ها بزرگتر و قدرتمندتر میشوند.
از
آغاز 2001 در سطح جهان و در حوزه صنعت ارتباطات وتلفن حدود 550.000
محل کار از بین رفته است . شرکت زیمنس در بخش تلفن وارتباطات درکل
جهان کارکنان اش را از 54.000 به 37.500 تقلیل داد و در کشورآلمان
5.500 فرصت شغلی را کم وسپس نابود نمود. درآمریکای لاتین ، ایالات متحد
آمریکا، انگلیس تا اروپای شرقی هم 11 هزارفرصت شغلی نابود گردید
.
در
سطح جهان شرکتهای تولیدی محلی بسته میشوند، زیرا که:
-
با
لیبرالیزه شدن شرایط محلی سرمایه و خصوصی سازی در بخش تلفن و ارتباطات
دیگرضرورتی به تولید محلی برای کامل کردن کالاها در این کشورها نیست؛
–
تکمیل محصولات تولید شده در چارچوب یک نقشه ی جهانی تولید و طبق یک
شبکه جهانی توزیع محصولات انجام می شود.
-
کارگاه های تکمیل قطعات به شرکتهای تخصصی تکمیل قطعات فروخته شده که در
سطح جهان ازتولیدکنندگان اصلی در بخش تلقن و ارتباطات و
کامپیوترسفارشات می گیرند.
ارقام بیکارسازی ها
بمانند یک خبر درخشان اعلام میشود!
در
این میان ارقام بیکارسازی ها در خارج از کشور به حد بالایی رسیده، در
حالیکه در داخل این رقم آنطور که رهبران کنسرنها میخواهند پیش نمیرود.
دلیل اینکه در آلمان این روند معتدل بوده به این خاطر است که اول این
اخراجها ازآنجایی شروع شد که حقوق شاغلین اخراجی محدود و اخراج و
بیکارسازی راحت تر بود
.
بعنوان مثال شرکت
Motorola
کارگاه خود را، نه در شهرFlensburg
،
بلکه درمنطقه ی
Edinburgh
اسکاتلند، تعطیل کرد. شرکت
Siemens
قبل از هر جا در انگلستان و آمریکا کارمندان خود راکم کرد
.
عجیب نیست که کارفرمایان تحت الفاظی مثل "بازار کار غیر قابل نفوذ" و "
لیبرالیزه شدن بازار کار"، قانون حمایت در برابر اخراجها را نشانه
گرفتند. اتحادیه کارفرمایان و صاحبان صنایع ارتباطی و مخابراتی و
ابزاررسانه ای مدرن
Bitkomدر
نمایشگاه سالانه
CeBitدرخواست
آسانتر کردن شرایط کم کردن شاغلین را داشت، زیرا که صنعت ارتباطات و
اطلاعات به نفس تنگی افتاده و به فضای بیشتری نیاز دارد و کارمندان
باید هر چه سریعتر با روند تحولات اقتصادی خودشان را انطباق دهند.
دراین کشمکش ما فقط با یک پدیده ی آلمانی روبرو نیستیم . تنظیم اجتماعی
توسط دولت با سرمایه داری جهانی مطابقت ندارد. اینکه قانون حمایت از
کارکنان در مقابل اخراج ها درایتالیا تعرض دولت برسولونی را خنثی کرد
اتفاقی نبود . البته که در آنجا یک جنبش اجتماعی گسترده، که در مرکز
آن اتحادیه ها هستند، در دفاع از تنظیم دولتی ( دخالت دولت دراقتصاد )
شکل گرفت
.
"محل
کار" و" سطح دستمزد ها " توسط نظارت دولت و قرارداد وتعرفه های جمعی
در برابر تحولات اقتصادی ونوسانات کارخانه ای در امان ماند. امروزه
ولی باید کار و زندگی منعطف باشند، بدین معنی که روند زندگی انسانها
کاملا تحت الشعاع نیازهای سرمایه قرار گیرد.
دستاوردهای مبارزه سخت بدست آمده اند!
باید ازآنها دفاع کرد.چرا که اگر اینها اینجا از بین بروند،
در
خارج خیلی سخت تر میشود برایشان جنگید.
این مبارزه با دفاع ازحقوق کارگران اخراجی مثل ، محدودیت سرعت اخراج ،
بازخرید و پرداخت خسارت در موقع فسق قرارداد کاراز سوی کارفرما شروع
می شود.وقتی که همکاران ما در کارخانجات آمریکایی از طریق اینترنت و در
سایت شورای کارخانه در آلمان، قانونهای حمایت در برابر اخراج و مبالغ
بازخرید را میخوانند، شوق زده میشوند. در حالیکه خود در روز پنجشنبه
مطلع میشوند که روز جمعه باید محل کار خود را ترک کنند و دوشنبه اجازه
ورود به کارخانه را ندارند. اما علیرغم موج اخراجها در سطح جهان ،
هنوزهماهنگی و مقاومت دستجمعی فرای این یا آن کارخانه دیده نمی شود، چه
رسد به هماهنگی در سطح کارخانجات چندین کشور.
آنچه که در باره ی فراملتی ها گفته شده برای سندیکاها هم صدق میکند.در
آغاز فوریه امسال در فروم اجتماعی جهانی در پورتو آلگره، سندیکاها
قویترین و سازمانیافته ترین بخش جنبش های اجتماعی بودند و آنها نیز
پیشنهادهایی مثل بقیه سازمانها ارائه کردند. ولی آنها تنها جریانی
بودند که نتوانستند در درون خود با یک هماهنگی بین المللی موافقت وآنرا
متحقق سازند.
اتحادیه ی بین المللی سندیکاهای آزاد
(IBFG)
برای اولین بار درپورتوآلگره حضور داشت. البته در همان زمان روساء شان
در نیویورک درفروم اقتصاد جهانی در حال جار و جنجال بودند. میدانیم که
فروم اجتماعی جهانی مقابل طرح فروم اقتصاد جهانی است ، در این طرز
برخورد یک جهت گیری استراتژیک دیده میگردد.
مسئول روابط بین المللی سندیکای برزیل
CUT-
در
کنار سندیکای کره جنوبی
KCTUو
سندیکای آفریقای جنوبی
COSATUدر
جناح چپ
IBFGقرار
گرفتند و بنوعی یک پیوند بین سندیکاهای سنتی و جدید در جنوب ساختند-
این همکار برزیلی در یک جمعبندی میگوید:" یک چیز مشخص است که خط مشی
سنتی سندیکاها باید دوباره بررسی گردد، در صورتیکه بخواهیم ازحقوق
کارگران بشکل موثردفاع کنیم، سیستم جامعه را بهبود بخشیم و رابطه
مستقیم با بخشهای دیگر جامعه داشته باشیم." (به نقل از گزارش فورم در
پورتوآلگره
)
برگردیم به موقعیت در بخشهای تکنولوژی انفورماتیک وسیستم مخابراتی
:
این بخش پیشتازروابط کاری جدید بوده است. با روشهای جدید مدیریت- هدایت
غیر مستقیم- کارکنان آزادی عمل زیادی در تصمیم گیری بدست آورده
وکارکنان در همهء سطوح موفقیت اقتصادی واحد شغلی شان مسئولیت مشترک
دارند : آنها بعنوان کارکنان وابسته ودر عین حال مستقل کار میکنند وبه
همین نسبت درصد زیادی هویت خود را با کارشان تعریف می نمایند.
اما این توهم گسترش یافته که با انقلاب در تکنولوژی اطلاعاتی، مناسبات
قدیمی کارنیز از بین خواهد رفت، همچنانکه
Dagmar Deckstein
درSZ
مینویسد:
"انسانها
کم و کمتر بعنوان چرخهای کوچک در ماشین سازماندهی هستند، آنها خود را
از این مناسبات آزاد میکنند، بخشا به ضرورت گوش فراخواهند داد، بخشا
نیاز شخصی و قابلیتهای خود را دنبال خواهند کرد. همچنانکه در سده های
بعد از 1848 بیکاران و جمعیت بیچیزان خود را با مناسبات جامعه صنعتی
تطبیق دادند، بهمان شکل قرن 21نیز باردیگر به جماعت می آموزد که خود
را از این مناسبات تنگ ومنجمد کاری خلاص کنند"
( Arbeit gestern, Arbeit morgen, Dagmar Deckstein in SZ,7.2.1998)
با
همان سرعتی که در سطح جهان نیروهای متخصص در سطح بالا جستجو شد (
نیروهایی که با دادن
green card
در
سطح جهان جستجو شدند.) آنها با همان سرعت به نیروهای زائد مبدل
گردیدند و تمامی نیروها و کارکنان در بی ثباتی و نا امنی شغلی
قرارگرفتند و آنها را ناچاربه تن دادن به فشارهای موجود برای تطبیق
خود با شرایط کنونی کرد، هر چند این تهدید به اخراج پشت ماسک نیرنگ و
فریب نظیر " دورنمای جدید پیدا کردن" ، " تخصص وکارورزی ویژه فردی "،
" کشف خود و شانس های جدید"، " تطبیق با شرایط و امکانات جدید" ، پنهان
شده بود. بهای این به اصطلاح " شانسهای جدید" اجباری اما چیزی نبود جز
بدتر شدن شرایط شغلی
.
پس
بار دیگر نشان داده شد که نه تنها شانس ها بلکه مخاطرات به شکل غیر
عادلانه ای تقسیم شده اند. نه تنها کارکنان اصلی کنسرنهای فراملیتی نیز
قادر به تصمیم آزادانه برای زندگی شان نیستند، بلکه در زندگی آنها هر
چیزی اتفاق می افتد جز حق تعیین سرنوشت شان و تصمیم گیری مستقل شان
.آنها باید تابع تصمیم نیروهای ناشناحته باشند و آنها نیز"وقتی کار
پیدا میکنند، که بتوانند سرمایه را افزایش دهند".( مارکس - مانیفست)
شرایط هستی آنها اساسآ تفاوتی با کارگرانی ندارد که با شرایط سخت
وحقوق بسیار محدود کار میکنند.
گذشته از تخصص و کارآمدی هرفرد،عدم امنیت شغلی و عدم امنیت در طول
زندگی دوباره تجربه ی مصیبت بار کار و معیشت برای شاغلین گشته است.
اجباراً چیزی " نو " را تجربه کردن؛ کوره راه ها ی رفته را بازگشتن و
ریسک های غیر قابل کنترل را پذیرفتن ، همه جا حس میشود.در دهه های
گذشته به این احساس عدم امنیت تا حد زیادی لجام زده شده بود؛ حال
شرایطی برمیگردد، که هر کس میتواند ناگهان یک بازنده بالقوه باشد.
وضعی که انسان را به هرچیزنامطمئن می سازد.
نسل جوان
بیش ازهمه با شرایط ناگوار رودر روست
!
این امید واهی که بازار و پول وعلایق اجتماعی وموسسات دولتی را می شود
به هماهنگی در آورد به نحو خشنی از هم می پاشد وتردید در توانمندی
سیستم اجتماعی حاکم که قادربه حل مشکلات بدون آسیب های اجتماعی باشد
افزایش می یابد.
علاوه براین،ترس از بیکاری و تجربه های بیکارشدن لزوماً منجر به آگاهی
مبارزه جویانه نمی گردد. بررسی وتفسیرتجارب تعیین کننده است .تجارب
بحرانی به شکل غافلگیرانه ای تمایلاتی را تقویت میکند که نیروهای کار
را به سمت و سوی تفکرات حاکمان نزدیک نماید این باصطلاح حقوق مدرن
جدید، تکیه اش به ترس از عواقب جهانی سازی سرمایه است، تا " قشر میانی
جامعه" را به موضع میهن پرستانه ی رفاه طلبانه بکشاند.
سندیکاها با شرکت درگردهمایی هایی مثل "اتحاد برای افزایش توانایی
رقابت " ،نشان میدهند که آنها ایده ی "تساوی حقوق" کار وسرمایه را زیر
سوال برده و الویت بازار رقابت را تایید میکنند. بدین ترتیب آنها
فعالیتهای خود را به " قابل تحمل کردن" عواقب جهانی سازی
نئولیبرالیستی برای جامعه محدود می نمایند.
بنا بر این منطق ، بدیهی است که تعداد بیشماری ازاتحادهای تشکیل یافته
از سوی سندیکاها وکارفرمایان تحت عنوان "اتحاد برای کار" عملا در خدمت
منافع کارفرمایان و به ضرر شاغلین قرار گرفته است . این گویای بحران
عمیق جنبش کارگری است که مدتها قبل از 1990 آغاز گردیده است.
درنیمه دهه هفتاد یک دوره مبارزاتی پایان یافت:
-
یک پروسه ی تجزیه وتقسیم به اجزاء، شکافهای درون طبقه کارگر را عمیق
ترکرده است
-این
یک تحول است که قراردادهای کوتاه مدت کار، قراردادهای نیمه وقت کار،
اشتغال غیر قانونی، و کار مستقل اجباری ،جایگزین قراردادهای معمول
منطبق بر حقوق تاکنون برسمیت شناخته شده ی حقوق کارشده است
.
-
روشهای جدید اشتغال، بین کارکنان ایجاد شکاف کرده و بخش زیادی از
شاغلین را به حاشیه کشانده است
.
-
تغییر در طرح مدیریت و سازماندهی کاردر خدمت به کنار زدن چارچوبها و
روند های کاری شده است که تقریبا خودبخودی مناسبات متحدانه و همکارانه
را حمایت میکرد.
-
بخش در حال رشدی ازکارکنان ، علیرغم شاغل بودن، فقیرهستند.
-
بیکاری وسیع و توده ای مشخصه ایست که جزء لاینقطع سرمایه داری
نئولیبرال گردیده است.
در آغاز نیمه دهه هفتاد روشن شد که سیستم تنطیم اجتماعی توسط دولت یا
سرمایه داری انحصاری دولتی به پایان دوران خود رسیده است. جهانی شدن
سرمایه، که در دهه 90 بدون ممانعت رشد کرد، توانست مرزها و چارچوبهای
میهنی را کنار بزند. بحران جنبش کارگری نیز با فروپاشی سوسیالیسم در
کشورهای اروپای شرقی به نقطه اوج خود رسید. سرمایه از سازش با
"دولتهای اجتماعی" استعفا داد و به مقابله ی طبقه کارگر رفت.این تحول
قدرت سنتی سندیکاها رابه مفهوم وزنه ی ضد قدرت ، در کارخانه ها و
همچنین در جامعه زیر سوال برد.
Werner Seppmannاقتصادان
وجامعه شناس می نویسد: "در مقیاس جهانی یک خلا بوجود آمده است که به
سرمایه امکان میدهد از بحران و تحولات ناموزون خود پدیدآورنده اش به
روش تثبیت شده ای سود برد: با تغییرات عمیق در مناسبات تقسیم بین
المللی کار سرمایه قادر است نیروی کاررا علیه نیروی کار بکار بگیرد و
مقاصد خود را به آنها تحمیل کند. چرا که انسانها در اثرموقعیت ناامن
شغلی خود را با شرایط موجود تطبیق داده وبی هدف میشوند. بعبارتی بحران
عمومی جامعه و اقتصاد سرمایه داری با خود نه لزوما رشد تحرک توده ای ،
بلکه تسلیم ناگزیرهر چه بیشتر با شرایط موجود را باعث میگردد".
( werner seppmann, MB 2-02,s 43)
این بحران از این منظر نیز غم انگیز است ، زیرا که این بحران با خود
بحران آلترناتیو را سبب می شود.آلترناتیو اجتماعی انکار می شود و تو
گویی در مقابل این وضعیت راه حل دیگری وجود ندارد، "آلترناتیوی وجود
ندارد " این همان یاوه ای است که سالها برسر انسانها مثل پتک فروآورده
اند.
حال برای چپها این سوالها مطرح می شود : چگونه میتوان در این وضعیت
ازهم گسیخته گی آگاهی جمعی، دوباره یک دورنمای همبستگی و اعتماد بنفس
جمعی بدست آورد.آیا این اجزاء تکه تکه شده و از هم پاشیده را میتوان
دوباره متحد ساخت؟
هر
چند که در گذشته بر بستر سازماندهی جمعیٍ کارو تولید صنعتی و روشن بودن
روابط ، تقریبا یک همبستگی ارگانیک بوجود آمده بود، اما این همبستگی
بدون قید و شرط هم نبود.
شرایط پیچیده ی همبستگی
!
هر
چند تحولات بین المللی وشبکه ی تولید ی کنسرنهای چند ملیتی امروزه
امکان هماهنگی و همکاری را فراهم کرده است اما البته همکاری ای که در
خدمت اهداف کارفرماهاست و اهداف این هماهنگی ها دیکته میشود و درشرایط
بحرانی این شبکه ها از طرف شاغلین، بعنوان جایگاه رقابت برسربدست
آوردن محل کار و درآمد تجربه میشوند.
ولی تحولات وشبکه های تولید بین المللی، جلوه هایی از تحولات
تضادآمیزیست که مرز دولتهای ملی را در می نوردد و در سطح جهان کارگران
تولیدی و نیروی کار فکری را در ترکیب به هم آمیخته ای با بخشهای
تولیدی ، حمل و نقل، درگونه ای از همکاری نا محسوس ودرعین حال رقابتی
با هم قرارمی دهد . در بکارگیری ابزار جدید ارتباطات ، که افراد در
کار روزانه شان بکار می برند، در وهله نخست نیاز شخصی الویت دارد، ولی
این امکانات حامل این ظرفیت می باشد که رابطه ی درونی انسانهای مولد
را به سمت کنترل کار و روابط کاری متحول سازند.
من
یک نقل قول از مانیفست حزب کمونیست می آورم؛ هر چند آنطور راحت هم که
کارل مارکس نوشته نیست: " اتحاد کارگران... با رشد ارتباطات، که
دستاورد صنعت بزرگ است و کارگران مناطق و کشورهای مختلف را با یکدیگر
مرتبط میکند، تسریع می یابد. فقط یک ارتباط لازم است ، تا مبارزه ی
محلی که دارای ویژه گی های یکسانی هستند به یک مبارزه ملی و جهانی
ارتقا وسپس به یک مبارزه طبقاتی متمرکزتبدیل گردند.
( Manifest, s.53)
صرفنظر
ازاین کلمه فقط،، بایستی "تعداد زیادی مبارزه محلی " وجود داشته باشد
که بعد آنها بتوانند در ارتباط قرارگیرند .در مقابل این"مبارزات محلی"
این وظیفه قراردارد که مشکلات خودشان وسیربحران وتحولات جهانی را به
عنوان یک پدیده به هم پیوسته درک وارزیابی نمایند. چراکه یکی از مشخصه
های بارزدنیای کنونی شباهتهای کامل تجربه های اجتماعی در سطح وسیع،
فرای مرزهای جغرافیایی است . ما باید علیرغم خود ویژگی ها ،نقاط مشترک
را مورد توجه قراردهیم
.
-
نقطه اشتراکی، که محصول( برآمده) از همکاری کنسرنهای بین المللی درسطح
جهان می باشد که اهداف مشترکی را دنبال میکنند وآن اینکه : حداکثر نرخ
سود سرمایه وبازارسرمایه را تضمین وبرای رسیدن به آن جهان را به محل
نامحدود مواد خام،تجارت و سرمایه گذاری وتولید خود مبدل کرده اند.
-
این باعث می گردد که مراکز مالی جهانی
IWF،
بانک جهانی ، سازمان تجارت جهانی که در همه جا اهداف کاملا مشابهی را
دنبال میکنند به کشورها شرایط خود را دیکته کنند. نتیجه آن میشود که
در هر جا، از محل وفرصت های شغلی گرفته تا بیکاری ، شرایط سخت کار،تا
خصوصی کردن بخشهای خدماتی ، خصوصی کردن بخشهای اجتماعی همچون بهداشت،
تا بازنشستگی ، وآموزش و پرورش ، آب و غیره اهداف یکسانی دنبال شود.
-
دلایل زیادی حاکی از آن میکنند که همگردی بحران ادواری یک استثنا نیست،
بلکه بیان دینامیک بحران جدیدی است که کل اقتصاد جهانی را در برگرفته
است. تطبیق فوق العاده ی اقتصاد جهانی و سلطه ی کنسرنها باعث گشته که
بحران در گستره جهان بسط یابد. هیچ کشوری در امان نیست . ولی سرمایه
داری جهانی نه تنها باعث همزمانی بحرانها درسطح جهان ، بلکه همچنین
باعث همزمانی دوره های مبارزاتی نیزمی گردد.
اعتصاب کنونی در بخش ساختمان ، فلزات، و صنعت الکتریسیته ، تلفن ، پست
، همچنین در خرده معاملات ، اعتصابات سندیکاها در کره جنوبی علیه
اخراجها و فروش صنایع ملی ، اعتصاب عمومی سندیکاهای اندونزی در آوریل
علیه خصوصی سازی مالکیت های عمومی ، اعتصاب عمومی سندیکاهای ایتالیا
در آوریل علیه متلاشی کردن دستاوردهای اجتماعی، جنبش بی زمینها در
برزیل ، مبارزه توده ای در آرژانتین، جنبش زاپاتیستها در مکزیک، نشست
فروم اجتماعی
Weltsozialforum
در
پورتو آلگرا
Porto Alegreو
آماده سازی نشست فروم اجتماعی اروپا در فلورانس همگی بیان ظهور یک
فرهنگ مقاومت و احتمالا نشانه ایست ازاینکه ما در آغاز یک دوره جدید
مبارزاتی در جنبش کارگری قرار داریم
.
طبقه کار باید خود را بعنوان یک طبقه بین المللی
برای این دوره مبارزه آماده نماید
از
طرفی سرمایه ی انحصاری اقتصاد جهان را کنترل میکند، ولی این بین
المللی شدن سرمایه، طبقه کارکن را هم بین المللی کرده است. این طبقه
کارگردر نتیجه مهاجرت نیروی کار درمراکزاقتصادی بزرگ بین المللی است.
ولی این طبقه قبل ازهر چیز بدلیل همگرایی در زنجیره ای از ارزش جهانی،
طبقه ای بین المللی است.
کارکنان کنسرنها بخشی از طبقه هستند که بیش از سایربخشها به تولید
سرمایه داری مدرن، مرتبط میباشند؛ آنها بخشی هستند که بطورعینی
خصوصیات بین المللی طبقه را اخذ نموده اند .همچنین آنها بخشی را تشکیل
میدهند که می توانند تولید سرمایه داری را به حساس ترین وجهی مورد
هدف قراردهند.
ولی علیرغم اینکه این بخش عناصرماهوی طبقه را با خود دارد، تنها زمانی
قادر است دورنمای یک دنیای دیگر را برای خود بگشاید که بخشی از یک
جنبش اجتماعی سازمانیافته گردد . جنبشی که بشکلی فراگیر قشرهای وسیع
ترو در حال رشد کارکنان بی حق وحقوق را نیزدربرگیرد
.
ما
به سندیکاهایی نیازمندیم که نه فقط خود را روی مسائل و حقوق بنیادین
"کار" متمرکز کند، بلکه خود را همچنین روی مسائل سیاسی و اقتصادی :
حقوق بشر ، عدالت ،حمایت از برابری اجتماعی،حمایت ازبی چیزان و به
حاشیه رانده شده گان متمرکز ساخته و این مبارزه طلبی را درابعاد بین
المللی قراردهد.
ما
به سندیکاهایی نیازمندیم که ، که مسئله ی مالکیت را به بحث گذارد ؛
اشکال مالکیت را به بحث گذارد ؛ مسائلی که برای سرمایه مجاز است ولی
برای جهان کار یک تابومحسوب می گردد. علاوه براین شکل مالکیت یک سوال
اساسی در تعیین خط مشی استراتژیک کنسرن های فراملیتی است. تصرف خدمات
عمومی ، وسایل ارتباطی و مطبوعات، آب، مالکیت، اماکن روحانی ،مواد خام
طبیعی ، تصرف بازنشستگی ، بیمه خدماتی و غیره، مگرجزاین است که خود
سرمایه بحث مالکیت را پیش آورده است . می بینیم که هر باربا تجدید سند
مالکیت هر شرکت بحث مالکیت به نفع سرمایه تکرارمی شود.
چشم انداز نوین
باید مسئله حق مالکیت را دوباره در دستورکار قرار دارد.
مالکیت جامعه دارای دو اساس و پایه است: خصلت اجتماعی تولیدی ومبادله
ای که بیشتر از همه در دنیای کنسرنهای چند ملیتی قابل تجربه است ، دوم
این ایده که مالکیت برای خدمت به رفاه عمومی است.
در
سالهای اخیر ما شاهد رشد یک جنبش علیه نئولیبرالیسم، جهانی سازی سرمایه
و جنگ های امپریالیستی هستیم.این جنبش جهانی میتواند جنبش کارگری را
برانگیزاند. از طرف دیگر این جنبش جهانی نیز به نیروی سازمانیافته
کارگران برای ساختن یک آلترناتیو اجتماعی و سیاسی نیازمند است.
"سیاتل"
تولد یک رابطه جدید ما بین منتقدان جهانی سازی سرمایه، جنبش کارگری و
کارگران ودهقانان کشورهای مختلف همراه هم بود. روابطی که بشکل معمول
در زندگی روزمره به مبادله ی تجاری تنزل داده شده یا بشکل تقسیم کار
بین المللی خود را نشان میدهد، در این نقطه عطف اما، به رابطه متقایل
تولیدکنندگانی مبدل شد که میخواهند سرنوشتشان را خود در دست گیرند و
خواهان کنترل کار و مناسبات کاریشان هستند.
در
این سرآغاز، نقاط مشترک نیرویی آشکار میگردد که از دل یک رابطه تعیین
شده توسط بازار کاربین اشیا، یک رابطه از نوع جدید، بین کارگران مزدی
و دهقانان کشورهای مختلف می سازد . رابطه ای که مظهریک جهانی شدن
واقعی، یک " اتحادواقعی جهانی و وحدت فرهنگی بشریت"می باشد.(گرامشی
)
گردهمایی خلقی در سیاتل
با
ترکیبی متنوع به یک حریف قدرتمند مبدل شد
!
این سرآمد همه جنبش ها دارد مطالبات متفاوت را در یک کلیت جمعبندی می
کند. این کلیت حاصل هماهنگی و ائتلاف و مبارزه مشترک همه کسانی است که
درنتیجه ی جهانی سازی سرمایه به ورطه ی وابستگی ، ناامنی درزندگی
،فقروتبعیض رانده شده اند.
این راه حل :که "جهان کالا نیست " موضع جنبش را بعنوان جنبش مقاومت بر
علیه جهانی سازی به روش سرمایه دارانه و عاملین اش – کنسرن های
فراملیتی – ، و تبیین پلاتفرم برای همکاری مبارزه ی مشترک کارگری
وجنبش ناقدان سرمایه را ارائه می دهد
.
***
U1NCTADDie United Nations Conference on Trade and Development 1-
-2-Cebit: Die CeBIT ist die weltweit größte Messe für
Informationstechnik
-BITKOM ist das Sprachrohr der IT-, Telekommunikationsund
Neue-Medien-Branche.3-
-4- UMTS-Lizenzen:Das Universal Mobile Telecommunication System
-IBFG:Der Internationale Bund Freier Gewerkschaften)5-
6- isw-forum: institut für sozial-ökologische
wirtschaftsforschung münchen e.v/ report 52, september 2002
|