بازگشت به صفحه نخست

 

 

کنار آمدن با ایران اتمی یا حمله نظامی

آنالیز ار لوران زکینی Laurent Zecchini– لوموند 7 مارس 2007

برگردان : نادر نوری زاده

 

آمریکا برای  ایران دو بازی با آتش را محفوظ میدارد.  ضمن ارسال پیام تند و تیز اهرم گزینش نظامی : دو ناو هواپیما بر آمریکائی که در خلیج عرب – پرس ( م : فارس ) حضور دارند که بازتاب مدرنی از «سیاست توپ و تشر» است راهکارهای  دیپلماسی و تحریمهای اقتصادی را نیز به کار می گیرد. اگر لازم شود که مانع پیشروی اتمی ایران بشوند، کدامیک از این دو کشور - ایالات متحده یا اسرائیل -  می باید این مسئولیت را به پذیرند؟ فرض کنیم که عملیات بمباران موفق به نابود کردن تمامی شبکه های بالستیکی و اتمی ایران نشود، یا حداقل دانش و توانمندی کارشناسان اتمی آن را نا کار آمد نسازد، و چنین حمله ای موجب واکنش ایرانی ها بر علیه اسرائیل و منافع آمریکا در منطقه بشود، با چنین اقدامی چه  بر آمدی  می تواند داشته باشد؟

 

اگر خطرات دخالت نظامی بیش از امتیازات آن باشد، آیا اسرائیل می تواند با ایران اتمی کنار بیاید؟  این گونه  نا اطمینانی ها مسایلی هستند برای مردم و مقامات اسرائیلی، کسانیکه مسئله ی ایران برایشان به یک دغدغه ی ملی  تبدیل شده است.  چگونگی برخورد افرایم کم  (Ephraim Kam) ، کارشناس برجسته مسایل ایران در انستیتوی امور استراتژیک ملی (INSS ) تل آویو، با این مسئله،  تازگی دارد : با بررسی تمامی سناریوها، یک مدراسیون و تعدبلی را ارزیابی می کند که با برخورد دوپهلوی بعضی از سران آمریکائی و اسرائیلی تفاوت دارد.

 

دولتمردان آمریکائی، با مطرح کردن تهران به عنوان یکی از عوامل نا آرامی در عراق، تلاش می کنند  با وزین کردن این پیگرد بر علیه ایران وجه المصالحه ای برای شکست واقعی شان در عراق بیابند. چنین وضعیتی را نمی شود بدون یادآوری ابتدای شروع عملیات آمریکائی برای «آزادی عراق» در مارس 2003 علیه کشور عراق نا دبده گرفت. در عین حال واشنگتن  نتیجه گیری خود ش را حفظ می کند. زیرا که ، نخست، تغییرات اوضاع سیاسی در تهران می تواند چشم انداز مذاکرات جدیدی را باز گشائی کند، و دیگر اینکه  تاثیرات حملات نظامی الابختکی است و قطعی نیست.

 

اگر قرار باشد که این سناریو به اجرا در آید، بایستی،  تخریب تاسیسات اتمی ایران را  از قبل مٌد نظر گرفت ، قبل از اینکه  تهران  به تواند به درجه ی تولید سلاح اتمی نایل شود. و گر نه، ایران با توان (اتمی)  متوسط وارد شانتاژ خواهد شد، و احتمال دارد که مجامع بین المللی، همانند آنچه که برای هند و پاکستان انجام داده  با تحریمی مختصر بعد از آزمایش اتمی آنها در 1998، عملکرد اتمی ایران را بپذیرد.

 

این مسئله تا چه حد طول خواهد کشید؟ اسرائیلی ها برآورد می کنند که ایران برای اتمی شدن سه تا چهار سال وقت لازم دارد (البته اضافه می کنند که این تخمین مشمول احتمال برنامه اتمی مخفی نمی شود)، در حالیکه کارشناسان آمریکائی از پنج تا هشت سال صحبت می کنند.

 

هدف دخالت نظامی می باید  قابل پذیرش باشد : چه بهتر، مجامع بین المللی به فرصت بهتری دست پیدا می کنند، و به مردم ایران نشان می دهند که رژیم ملاها  مسئول درد و رنج و تخریباتی است که بوجود آورده اند. در غیر این صورت، خطر این هست که واکنش وحدت ملی در برابر مهاجم را هموار سازد. اسرائیلی ها بیشتر ترجیح می دهند که آمریکائیها به یک عملیات نظامی پیچیده و خطرناک خود را در گیر کنند. آنها بر آورد می کنند که ایالات متحده برای طرحی عملی و کار آمد وهمچنین برای درگیری با تاثیرات  دیپلماتیک اینچنین دخالتی  مجهز تر می باشد. برای دولت یهود، منظور یک مبارزه استراتژیک واقعی است : مکانهای اتمی ایران پخش هستند، غالبآ در زیر زمین قرار دارند و در مسافت  1200 یا  1500کیلومتری سرزمین آنها واقع شده اند، فاصله ایکه اگر هواپیماهای ارتش اسرائیل مجبور شوند فضای هوائی اردن، همچنین عراق را دور بزنند، قطعآ بیشتر خواهد شد.

 

برای اینکه، این عمل مفهومی استراتژیک پیدا کند، بایستی پایگاههای تیدیل و غنی سازی اورانیوم و تولید پلوتونیوم، تخریب شوند. در واقع باید، مراکز اتمی اصفهان، نطنز و اراک مورد هدف قرار گیرند. اسرائیل،  برای اینکه از تمامی این اقبال برخودار باشد، می باید پشتیبانی یا توافق قطعی آمریکائی ها را داشته باشد. و اگر واشنکتن نتیجه بگیرد که این درگیری خطری  برای وارد کردن آمریکا در جنگی در خاور میانه بوجود خواهد آورد، پاسخ مثبتی نخواهند یافت.

 

احتمال یک همزیستی

 

پس میماند، «خبر استراتژیک ناگهانی» ایران که اعلام کند صاحب بمب اتمی است، یا آزمایشی اتمی انجام می دهد، که این مسئله نمی تواند بطور کامل نادیده گرفته شود. در اینصورت، دولت یهود باید تغییر روش دهد. افرایم کم ، برآورد می کند که، تحت شرایطی، یک چنین همزیستی ممکن است. نخست اینکه، سرویسهای امنیتی اسرائیلی متقاعد شوند که ایران سلاح اتمی را علیه اسرائیل به کار نمی گیرد. دوم اینکه، تعهدی صریح از آمریکا دریافت دارند تا اگر ایران از سلاح اتمی استفاده کند آنها نیز بتوانند با همان سلاح پاسخگو باشند. سوم اینکه، دولت یهود از توانمندی استراتژیک بالائی برخوردار شود – بویژه به تجهیزات دفاعی ضد موشکی – که موجب میشود ایران را در استفاده از بمب اتمی خود قطعآ برحذر دارد. مشارکت قابل ملاحظه ی  نیروهای مدره  در مسئولیت سیاسی ایران نیز باعث میشود اطمینان بیشتری حاصل گردد. نهایتآ، شرط چنین مصالحه ای نیاز به وجود کانالهای ارتباطی بین تهران و تل آویو است.

 

رئیس جمهور احمدی نژاد، که توسط گروهی افراطی قدرت را در تهران تصاحب نمود، با فرضیه تهدید « محو اسرائیل از نقشه ی جهان»، تنش موجود با دولت یهود را افزایش داده، و آنرا نمی توان نادیده گرفت. همانطور که ،بدون شک،  به ایرانی که حمایت اتمی خود را از سوریه دریغ نمی دارد.  البته رژیم ایران، بر خلاف  بغداد،  به یک جار و جنجال نظامی غیر واقعی دست نزده است. این رفتار می تواند تغییر کند، هرچند که، این امراستثناء نمی کند که وقتی ایران سلاح اتمی را دارا شد، بمب خود را برای دفاع  در«آخرین مرحله» در نظر خواهد گرفت و آن را جز در موارد «خطر استراتژیک فوق العاده و اضطراری » مورد استفاده قرار نمی دهد. این تز، تزعاقلان می باشد، که از زمان هیروشیما برای داشتن سلاح اتمی مورد قبول واقع شده است،  هشت کشور دارنده ی سلاح اتمی ( پنج عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل، هندوستان، پاکستان، و اسرائیل) : هیچکیک از آنها نسبت به آن تخطی نکرده اند.

 

آیا می شود مجموعه ای «معتدل عاری از ترس و وحشت» در خاورمیانه برقرارنمود؟ به نظر می رسد،  افرایم کم خوشبین است، شاید خطر غنی سازی را کم اهمیت جلوه می دهد، خطری که ، اگر معاهده ی منع-غنی سازی با واقعه ی « بمب ایرانی» از مرز خود فراتر رود، می تواند در منطقه عمومیت پیدا کند. در هرصورت، بر خلاف سناریوی آمریکائی برای جنگ، روش آرام بخش انستیتوی  اصلی استراتژیک اسرائیلی بیشتر اطمینان بخش است و مانعی نیز بوجود نمی آورد.