« قدرت سیاسی در هر جائی قادر به شکستن است »
مصاحبهی(
مجلهی فلسفی) فرانسوی
"
philosophie magazine "
با فیلسوف واندیشمند معاصر
آنتونیو
نگری
( Antonio Negri )
برگردان
: احمد بخرد طبع
توضیح
: سعی نمود م که در برگردان متن یاد شده از فرانسه به فارسی توجهی
خوانند گان را به بعضی مفهومات
فلسفی و
منظور نویسند ه بدان راجامع تر نمایم. لذا به همین خاطر در برخی موارد
، سطور توضیحات را گسترش دادم
بدون آنکه
تغییراتی در مفهومات آن حاصل شود . در ضمن برگردان نظرات آنتونیو نگری
به فارسی بمنزلهی تأیید
آراء و
عقاید وی از طرف من نخواهد بود .
« آنتو
نیو نگری در اول اوت 1933 در شهر پادووا(
Padova) واقع در
ایتالیا تولد یافت . پد رش درزمان حاکمیت موسولینی ، بنیان گذار حزب
کمونیست شهر لیوورنو(Livorno)
بود . برادرش در حالی که به سربازی فراخوانده شده
بود در
جبههی نبرد ، جانش را از دست داد . آنتونیو نگری نیز از دوران نوجوانی
در سالهای 1950 د ر فعالیتهای
مذ هبی
جوانان کاتولیک شرکت داشت . سپس خود را در جنبش چپ نوین مییابد و در
فعالیتهای کارگری کارخانجات
سهیم
میشود و در تداوم چنین حرکتی ، در سال 1969 ، یکی از بنیان گذاران جنبش
مستقل کارگری میگردد و به
موازات آن
در سال 1973 بعنوان استاد فلسفهی حقوق در دانشگاه پادووا به تد ریس
میپردازد .
در
دورهی سالهای هفتاد ، بخش کوچکی از چپ ایتالیا به طرف خشونت روی
میآورد که به « سالهای سرب »
معروف شده
است . درسال 1979 نمایندهی پارلمان ایتالیا از حزب د موکرات مسیحی
بنام آ لد و مورو به قتل میرسد.
آنتونیو
نگری مورد سوء ظن قرار میگیرد و بعنوان رهبر چنین عملیاتی در گروه
بریگاد سرخ ، همراه ده ها نفر به
زندان می
افتد و ضربهای به بخشی از رهبران جنبش مستقل کارگری وارد میشود . او
متهم به شرکت مسلحانه علیه
دولت
ایتالیا ، همد ستی در ربودن و قتل آلد و مورو است . ولی تمام این
اتهامات بدلیل فقدان مدارک لازم ، از وی
سلب
میگردد ، در حالیکه از سال 1979 تا 1983 بعنوان بازداشت در زندان باقی
میماند . لیکن در سال 1983
آنتونیو
نگری از داخل زندان بعنوان انسانی صلح طلب و مخالف خشونت ، یکی از کاند
یداهای حزب رادیکال در
لیست
انتخاباتی پارلمان ایتالیا قرار میگیرد و با کفایت رأی مردم ، بعنوان
نمایندهی پارلمان انتخاب میگردد . لذا
مطابق
قانون با برخورداری از امنیت پارلمانی از زندان آزاد میشود و راهی مجلس
میگردد . ولی پس از چند ماه
با قانونی
که از طرف احزاب راست محافظه کار به تصویب میرسد ، حفاظت پارلمانی از
وی سلب میشود . در
تداوم
چنین مسئلهای ، وی که خود را بار دیگر با خطر زندانی شدن مواجه مییابد
، به فرانسه پناهنده میشود وبوسیله
فیلسوف
فرانسوی ، ژاک دریدا ، در سال 1983 عضو کالج بین المللی فلسفه میشود و
نیز بعنوان پروفسور فلسفه در
در
دانشگاه پاریس 8 ، و در مدرسهی عالی ژیل دولوز
(Gilles
Deleuze) و فلیکس
گاتاری
( Félix Guattari)
نیز
فعالیت مینماید و در ضمن با مایکل هارد ( پروفسور دانشگاههای امریکا )
به نوشتن کتاب « امپراطوری »
مشغول
میشود . در سال 1997 در بازگشت به ایتالیا بار دیگر به زندان می افتد و
تا سال 2003 محبوس می گردد .
در سال
2005 ، به نفع قانون اساسی اروپا ، به رفراند وم روی میآورد و با این
عمل ، اعتراضات شد یدی را در
جنبش چپ
نسبت به خود برمی انگیزد .
مجله
فلسفی : از ادوار کهن ، بسیاری از فیلسوفان در پیکار وجدال با قدرت
سیاسی قرار گرفتند . سقراط از
جانب
حکومت آتن به مرگ محکوم میشود . اسپینوزا از طرف یهود یان تکفیر میگردد
، جوردانو برونو در آتش
میسوزد .
روسو به سم و مرگ تهد ید میشود . شما نیز از جانب دادگاه ایتالیا
بعنوان همد ستی در مرگ«آلدومورو»
نمایندهی مجلس ، متهم میشوید ، و هرگز هیچ مد رکی در رابطه با گناه
شما ارائه نمیگردد . از سال 1979 تا1983
زندانی
میشوید . درچنین رابطهای ، چه قضاوتی د ر مورد سنت فیلسوفان مستقلی را
که از روی زورمتهم گشتهاند
ارائه مید
هید و نیز چگونه خود را به سنت مذ کور منطبق میسازید .
آنتونیو نگری : سنت چه مفهومی دارد ؟ د ر واقع هیچکس نمیتواند در
چهارچوب آن ، خویشتن را منطبق
سازد . ما
د ر زند گی به کار و فعالیت میپردازیم ، تکامل مییابیم و موجب د گرگونی
میشویم . از یک حالت به
حالت دیگر
تغییر میکنیم . همین و بس . ولی تاریخ فلسفه ، نوعی از نظم در رابطه با
خداشناسی و تحقیقات آن
د ر
چهارچوب مسائل جهان مقدس است که د ر واقع پایه های نامفهومی دارد .
بنابراین من خود م را از تاریخ
نامفهوم
جدا میسازم و به سنت آن روی نمیآورم . مسائلی که در روند زند گی شما
قرار میگیرند ، قابل پیش بینی
نمیباشند
و شما قادر نیستید از قبل کاملن بدان آگاهی یابید . این مسائل ،
مفهومات زند گی ما را تغییر میدهند . لذا
از قبل
نمیتوان بین شان خطوط و نشانههائی بر قرار نمود . آنچه به زند گی من
مربوط میشود ، اینست که با
بسیاری از
مسائل آشنا شد م . با ایده هائی خود را منطبق ساختم و برای آن فعالیت
نمودم و چندین کتاب منتشر
ساختم .
پروسهی مذ کور عمیقن د ر چهارچوب مفهومات می گنجد .
مجله
فلسفی : در کشور شما فعالیتهای حزبی و اند یشه های فلسفی چگونه برقرار
میشوند ؟
آنتونیو نگری : من هر د و را بموازات یکدیگر د ر یک جبهه قرار دادم .
مد تهای مدید از د و نام متفاوت
استفاده
نمودم . از یک طرف با اسم کامل خود ، یعنی آنتونیو نگری ، فعالیتهای
دانشگاهی و امضا برای
ترجمههای
آثار هگل به ایتالیائی را پیش میبرد م واز طرف د یگر در همان زمانها با
نام « تونی نگری » ،
بعنوان
مثال علیه استثمار کارگران در کارخانجات ، نوشتههای کوچک ارائه میدادم
.
م ـ ف
: تونی نگری ، کمی از نفوذ د و مشخصهی نامفید و د ر عین حال پنهان
شدهی شماست و معادل
آقای «
هاید » در برابر دکتر « ژکیل » ..... است .
آ ـ ن
: به هیچ عنوان نمیتوان چنین قضاوتی نمود . زیرا د کتر ژکیل ، انسان
مهربان و آقای هاید ، فرد
خشنی است
. در حالیکه من همیشه با ارزشهای وجودی خود ، خشونت میکردم و از طرف
دیگر متهم شد ه
بود م که
باصطلاح مغز متفکر جنبش مسلحانهی چپ افراطی در دوره های معروف به «
سالهای سرب و
فشنگ »
بوده و هم چنین بعنوان « آنتونیو نگری » ، معلم و استاد بدی که خرد و
اند یشهی دانشجویان را
تباه
میساختم . واقعیت اینست که من از حاشیهی مواضع خشونتبار د ر جنبش چپ
پیش میرفتم ، ولی هرگز
خشونت را
بمثابهی پذ یرش آن ، تأیید ننموده و عملی نساختم و لذا از چنین
ابزاری علیه هیچ فردی استفاده
نکرد م .
ولی در عین حال نباید ساده نگرانه به مسائل نگریست . زیرا خشونت ، حتا
بصورت غیر قانونی
د ر
قوانین دولتی و هم چنین د ر مجموعهای از روابط اجتماعی موجود است ، و
ما حق داریم آنها را مورد
قضاوت
قرار دهیم .
م ـ ف
: دوران زندانی شما را چگونه سپری ساختید ؟
آ ـ ن
: اگر شما در مقابل ناملا یمات و رنج مقاوم باشید ، زندان را تحمل
خواهید کرد . مد ت چهارسال
و نیم د ر
زندان اتهامات بسر برد م . معتقد م که بد ترین چیز فقدان آزادی نیست ،
بلکه قضاوت یعنی بزیر
سئوال برد
ن آنست . همچنین فشارها ودستورات غیر قابل پذ یرش زندان وقتیکه بر شما
سنگینی میکند و
برای آن
باید بدون وقفه با زندانبانان به صحبت و مذاکره پردازید ، زندان تحمل
ناپذ یر میگردد . بعنوان
مثال
اجازه نداشتم که بیش از د و کتاب در روز برایم بفرستند . د ر صورتیکه
جهت تحقیقات به کتابهای
بیشتری
نیاز داشتم و د وستانم مدارکی را که برایم ارسال میداشتند د ر قفسهی
مخصوصی ضبط میگردید .
بنابراین
باید وقت را از دست میدادم و انتظار میکشید م تا قادر باشم کارهای
تحقیقاتیام را به پیش رانم. در
تمام این
دوره ها در آثار اسپینوزا شناور بود م . از دوران جوانیام آثار مذ کور
همراهیام میکردند . مثلن
اخلاق
اسپینوزا را تقریبن از بر کرده بودم . اندیشه وی را قلبن میپذ یرفتم .
ولی هرگز مطالعهی عمیق بر
آنها
نداشتم . لیکن در سلول با داشتن وقت مطالعه ، به فلسفهی اسپینوزا نزد
یک شد م و شروع به نگاشتن
کتاب «
نظم وحشیانه » . بخصوص نوشتهی اسپینوزا د ر مورد انسان شناسی و بررسی
در فرد یت و
واحد یت
آن ، مرا به خود جلب نمود . این مسئله به ما اجازه میدهد که جهان را
در افقی مشاهده نمائیم که
بطور
اجتناب ناپذ یر به پیش میرود وباز گشتی نخواهد داشت . افق وسیع یاد
شده د ر واحد یت خویش
جای گرفته
است که در برابر هیچ تفوقی سر فرود نمیآورد و محدود یت و نهایتی
نخواهد داشت .
اسپینوزا اولین فیلسوفی است که وجود انسانی را در چهارچوب ماد یت آن به
تفسیر درآورده است و
بر خلاف
هابس ، تمایل به حفظ زند گی اش ، منفی و خود خواهانه نیست ، بلکه به
عشق انسانهای دیگر
مبد ل
میشود و حقیقت را بوجود میآورد .
م ـ ف
: د ر سال 2000 بعد از برگشت به ایتالیا ، دستگیر و زندانی شد ید و از
همانجا با همکاری
میکائیل
هارد ، استاد دانشگاه د ر امریکا ، کتاب « امپراطوری » را منتشر ساختید
. کتاب یاد شده از
طرف
مجلهی « نیویورک تایمز » ستوده شد و بعنوان « راه حلی تئوریک برای
هزارهی نوین » ،
قلمداد
گرد ید . این کتاب موفقیتی د ر افکارعمومی بین المللی داشت . از آنجا
که مواضع سیاسی شما
در دل آن
قرار دارد و از د رون آن بر می خیزد ، بهتر نیست مفهوم « امپراطوری »
را تفسیرکنید؟
آ ـ ن
: در واقع تمام بخشهای آنرا میتوان به تحقیق و تحلیل کشاند . امروزه
بازار جهانی موجود
است که با
شد ت عمل تظاهر مییابد ، چنین بازاری سابقن بد ین شکل موچود نبود . ولی
بعضی از
مفسرین
تاریخی ، همانند فرناند برودل ، معتقدند که جهانی شدن بازار «
Mondialisation
» ،
پد یده
ای قد یمی است . زیرا د ر پایان دورهی رنسانس ، تجارت بین المللی
موجود بود و غیره .
لیکن
میتواند چنین مسئلهای درست باشد . ولی نباید فراموش کنیم که وسعت آن
فقط در محد ودهی
کشورهای
مد یترانه ای خلاصه میگرد ید و چشم اندازی بسوی راه ابریشم و شرق نداشت
. در
حالیکه
امروزه بازار یاد شده کره خاکی را احاطه کرده و به سیاستی عمومی و همه
جانبه تبد یل شده
است که
آنرا بیو پولیتیک میخوانیم . منظورم اینست که بازار و سرمایهی مالی ،
ساختمان اقتصادی و
نظم و
قوانین سیاسی و حتا روند و شکل زند گی از درون آن استخراج میگردد و با
آن هماهنگی دارد.
باید
اضافه نمایم که مفهوم بیوپولیتیک ، برای اولین بار بوسیلهی میشل فوکو
طرح و عرضه میگردد .
وی به ما
می فهماند که چگونه مفهومات زندگی ما بوسیلهی قدرت سیاسی فراگیر و همه
جانبه
«
Biopouvoir
» پایه ریزی میشود . د ر واقع رژیم های کهنه و سنتی و زورگو ، جای خود
را به
رژیم هائی
دادهاند که قادرند کل جامعه را د ر تمام شئونات آن کنترل نمایند و
نظمی بوجود آورند که
با فرد یت
درونی افراد هماهنگی دارد و به رفتار اجتماعی شان مبدل میشود . من از
خودم سئوال
سادهای
را در مورد جهانی شد ن بازار طرح مینمایم ، و آن اینست که چگونه قدرت
همه جانبه و
احکام کلی
و مطلق آن ، درونی و یکپارچه میگردد و حتا عمیقن رفتار فردی را به خود
جذب میکند؟
د ر واقع
جهانی شدن بازار و سرمایه ، طبیعت قدرت را تغییر داده است . امروزه
تغییر شکل
قدرت های
سیاسی را مشاهده مینمائم . استقلال ملی دولت ها ، تضعیف شده است و
سازمانهای غیر
د ولتی و
یا فرا دولتی ، قدرت همه جانبه را به پیش میبرند و احکام کلی و امنیت
آنرا تامین میکنند .
د قیقن بر
چنین پایه و مبنائی بود که نظم و منطق قدرت سیاسی نوین را با عبارت «
امپراطوری »
برگزید م
.
م ـ ف
: شما اصرار میورزید که جهانی شدن بازار نه از خارج ، بلکه کاملن از
درون به
یکپارچگی
دامن زده است ، چرا؟
آ ـ ن
: روزالوکزامبورگ معتقد بود که توسعهی سرمایه داری به هزینهی بخش
های خارجی
آن صورت
می پذ یرد و همه چیز از حاشیه ها و خارج از آن جذ ب مرکز سرمایه میشود
. وبد ین
شکل است
که پد یدهی مذ کور ، توسعهی سرمایه داری را فراتر از مرزهای کشورهای
غربی
موجب
میگردد . در این زمینه میتوان توجه را به کلنیالیسم قرن نوزدهی اروپا
د ر جهان و به همان
میزان ،
نفوذ امریکا د ر شرق مبذ ول داشت . واقعیت اینست که تا پایان جنگ سرد ،
د ینامیسم و
عملکرد
سرمایه داری برای نفوذ هر چه بیشتر ، از نیروی خارجی بسوی مرکز خویش
بهره
میگرفت ،
ولی در پی خرابی و انحلال اتحاد جماهیر شوروی ، د یگر رشد و نضج سیستم
سرمایه
بد ین
منوال نخواهد بود . عملکرد و کیفیت نوین یاد شده ، از نقطه نظر فلسفی
اهمیت دارد و مرا
بسوی خویش
جلب میکند . لذا جهت شناسائی نکات ضعف و خطرات ناشی از آن ، باید
واقعیت
یگانگی قد
رت سیاسی امپراطوری نوین را د رک نمائیم . د ر چنین راستائی هیچ نوعی
از قدرت
مطلق
نخواهد بود و جهت تحقق آن ، هر قدرت سیاسی د ر هر منطقهای میتواند
شکسته شود ، و
د ر چنین
شرایطی روشن است که از این پس تغییرات و جابجائی قدرت سیاسی نه از خارج
،
بلکه از د
رون آن صورت میپذ یرد و اینگونه اند یشهی مارا به خود جذ ب میکند .
م ـ ف
: غلبهی امپراطوری بر مبنای « کثرت و چند گانگی » است . شما مفهوم
یاد شده را
که تمامی
بشریت و نیز فرد فرد آنها را د ر بر میگیرد ، از اسپینوزا به امانت
گرفتهاید . پیشنهاد
شما از
کار برد عبارت « کثرت و چند گانگی » ، در واقع بد یلی است د ر برابر
پرولتاریا که از
نظر شما
کهنه شده است .
آ ـ ن
: مفهوم خلق ، پرولتاریا و طبقات اجتماعی ، باطل گشتهاند . چنین
مسائلی در واقعیتهای
تاریخی
مشخص خویش منطبق بود ند که امروزه د یگر از بین رفتهاند . د ر واقع
خلق متکی به
دولت ـ
ملت و پرولتاریا به توسعهی صنعتی از قرن نوزده هم وابسته بود . در
حالیکه دولت ـ ملت
تضعیف
شدهاند و کاربرد نیروی کار ، شکل د یگری بخود گرفته است و مسائل
اساسی نوین د ر
رابطه با
کارهای غیر مادی ، یعنی فکری تغییر شکل مییابند . بخش های کمکی یا ارتش
ذ خیره
در
کشورهای سرمایه داری به نفع خد مات به کنار زده میشوند و محو میگرد ند
. مفهوم کار
بصورت
فکری با مهارت و آگاهی عرضه میشوند و کمیت جای خود را به کیفیت میدهد .
همانند
عکاسی که
در رابطه با گرفتن کلیشه ، هد فی را د نبال می نماید . یا کار او با
موفقیت انجام
میشود ویا
تباه میگرد د . مزد اوچگونه باید مشخص شود . واقعیت اینست که هر اندازه
کارفکری
گسترش
مییابد ، ترد ید و نا اعتمادی بر مجموعهی فعالیت های شان غالب میگرد د
. این د سته از
فعالیتهای
فکری و هنری نیز کاهش نمییابد . همچنین میبایست از بخش د یگر خد مات
صحبت
نمود که
بطور قابل توجهای گسترش یافته است . بعنوان نمونه ، پرستاری که در
هواپیما در
صورت لزوم
به مهمانداران و مسافرین آن یاری میرساند و یا مد د کار اجتماعی و غیره
.
سابقن
کاربرد سرمایه بر مبنای نیروی کار فیزیکی آن د ر محل کارخانه صورت میپذ
یرفت .
ولی
امروزه این استعداد های فکری اند که نیازهای واقعی سیستم مذ کور را
برآورده میسازند .
بنابراین
د یگر نه کارخانه ، بلکه مراکز و پایتخت و یا متروپلی هستند که پارچه
های تولیدی را
عرضه
میکنند ، که منبعد نیمی از بشریت د ر آن بسر خواهند برد . بعبارت د یگر
متروپلی که
در حال
حاضر با چنین شیوه ای در آن بسر میبریم ، استثمار آن بسی شد ید تر از
سابق است و
در آن
زمان استراحتی موجود نخواهد بود . زیرا کارهای فکری که از درون برمی
خیزد ،
بیست و
چهار ساعت شبانه روز انسان را اشغال مینماید .
م ـ ف
: شما در رابطه با کثرت و چند گانگی ، نیروئی علیه قد رت امپراطوری
رامشاهده
میکنید .
ولی چگونه از درون فرد یتی که بطور مجزا پخش میگرد ند ، زند گی و نیروی
اجتماعی
سازماندهی میشود ؟
آ ـ ن
: ما در چنین رابطهای انگشت خود را بر روی بزرگترین مشکل فلسفی غرب
نشانه
میکنیم که مطابق با آن از درون مد رنیته بطور قطعی هژمونی فردی و نیروی
خصوصی
تملک آن تأمین میگرد د . روابط اجتماعی مذ کور ، تنها بر پایهی مقاصد
ابزاری
و بر اساس
حقوق فردی به اند یشه میآید و سازماندهی میشود . منبع آن نیز بررسی
انسانها
بصورت
مجزا و جداگانه است . د ر فلسفهی سیاسی مدرنیته از هابس و روسو تا به
هگل ،
اساس
تمامی روابط اجتماعی بر اصل تفوق فردی بنا شده است و مفهومات احکام آن
مشروعیت
خود را بر مبنای طبیعت انسانی مییابد . د ر اد وار گذ شته فکر میکرد
یم که
فرد یت بر
اساس روابطی عالی و برتری که با خدا و طبیعت و هنر بوجود میآورد ،
مفهوم
مییابد و
تعریف میشود . ولی این دید گاه اشتباه آمیزی بیش نبود . زیرا هر فرد
انسانی
نمیتواند
به تنهائی پرورش یابد و یا تغییر و تکامل پذ یرد . او د ر رابطه با د
یگر انسانها
به چنین
مقاصدی د ست خواهد یافت . اگر کودکی ، حافظ و حامی نداشته باشد ، از
دست
خواهد رفت
. روبینسون هرگز وجود نداشته و نخواهد داشت . هیچ فردی نمیتواند به
تنهائی
زندگی اش را به جلو سوق دهد . فردیت همواره د ر روابط با دیگران تعریف
میشود و
زند گی را با یکد یگر منقسم میسازد . د ر واقع ما د ر یک جامعه ، بطور
ارادی
و به
اختیار خود مشترکن زند گی میکنیم و بطور مداوم و بد ون وقفه د ر
سازنده گی آن
به پیش
میرویم . ولی علیه برتریت فردی و غلبهی مد رنی که در بالا بدان اشاره
گرد ید ،
فیلسوفان
د یگری ، اشتراک زندگی انسانها را تأکید کرده اند که از نظر من
مهمترینشان ،
ماکیاول ،
اسپینوزا و مارکس میباشند . از د ید گاه ماکیاول زمانی یک جمهوری
حقیقتن با
عدالت و
قوی میگرد د ، که نقش نه تنها خلق ، بلکه فقرا و تهید ستان را در مرکز
سازنده
گی آن قرار دهد . در چنین رابطهای ، تداوم مشخصی از اند یشه بین
ماکیاول و
اسپینوزا
بچشم میخورد . اسپینوزا نشان میدهد که کثرت و چند گانگی ، اعطا
نمیگردد
بلکه
جنبهی سازنده گی دارد . مارکس نیز معتقد است که طبقات و مبارزهی
طبقاتی ،
موتور
محرکهای جهت وسعت و گسترش اقتصادی و گشایش آزاد یهاست . اند یشمندان
فوق مسائل
زند گی مشترک انسانها را پیش پایمان قرار مید هند و بما میفهمانند که د
ر
عین حال
ریشهی همهی غنائم است . ما امروزه با پد یده ای بنام کثرت و چند
گانگی
مواجهایم
که نتیجهی امپراطوری است . باید علیه آن مبارزه نمود . همیشه نیز
یادآوری
کرده ام
که شیوهی پیکار سیاسی آن روشن است : و آن عشق علیه خود خواهی است .
م ـ ف
: آیا از نظر شما کسانیکه به « جهان د یگری ممکن است » می اند یشند
(
Les Altermondialistes
) ، دارای نقشه های سیاسی
معتبری هستند ؟
آ ـ ن
: رویهمرفته هوادار جنبش « جهان د یگری ممکن است » میباشم ولی د ر
میانشان
بسیار نزد یک به گروهی هستم که به « نافرمانان » معروف اند و بویژه
هنگام
نشست هشت قد رت جهانی د ر ژن (Genes
) واقع در ایتالیا در سال 2001
نقش مهمی
ایفا نمودند . ولی مشاهده میشود که جنبش مذ کور ، به دلیل شکل و نحوه
سازمانیابی دائمی خویش ، وارد بحران عمیقی گرد یده است . بیشترین
پایهی اساسی
بحران یاد
شده ، وجود نمایند گان آنست . امروزه نمایند گان کشورهای غربی که از
طرف مرد م
انتخاب شده اند ، پاسخگوی منافع شهروندان خویش نمیباشند . وجود
چنین
نمایند گانی قادر به ارائهی راه حل اجتماعی نیست و منطبق بر اهداف
جنبش
مذ کور
نمیباشد . توسعهی مناسبات ارتباط جمعی و نحوه و نفوذ راه نوین مبارزات
آرام ،
سدی د ر برابر تحقق اعمال مثبت ایجاد مینماید . یکی د یگر از نکات بزرگ
منفی جنبش
« جهان د یگری ممکن است » ، پیشنهاد جهت اصلاح قوانین دولتی
است . ما
چنین پیشنهاداتی را د ر رابطه با جنبش یاد شده خردمندانه نمی بینیم .
م ـ ف
: ما فکر میکنیم که از دید گاه شما ، هر سوژهی معاصری در کشورهای
غربی ،
کمی به روانشناسی فردی مربوط میشود : از یک طرف فرد انسانی منافعی
د ر
چهارچوب بازار دارد و از طرف د یگر و همزمان با آن د ر نتیجهی
امپراطوری
بمثابهی
کثرت و چند گانگی تظاهر مییابد . شما تناقض یاد شده را چگونه تشریح
میکنید ؟
آ ـ ن
: تناقض مذ کور فقط به دورهی سرمایه داری منتهی نمیشود ، بلکه
سابقهای
کهنه و قد
یمی تر دارد . مارکس کارگر را به پرندهی آزادی تشبیه میکند که
آزادانه آشیانهی
خود را
میسازد و به هر طرف به پرواز میآید . و د قیقن بد ین علت است که احساس
آزادی
مینمائید
، زیرا شما بیشتر تولید کننده هستید تا برده . برده فاقد آزادی است .
در همین رابطه
هر اندازه
کار فکری و غیر مادی گسترش مییابد ، به همان اندازه جهت عمل تولیدی ،
لزوم
اند یشهی
آزاد احساس میگرد د . یعنی باید از سطح معینی از آگاهی برخوردار باشیم
تا قادر
گرد یم
استقلال و اراده به تصمیم مشخصی را حفظ نموده و آنها را عملی سازیم .
بنابراین ،
دلیلی جهت
امیدواری موجود است : و آن همان آزادی است که د ر فکر و اند یشهی
کثرت
و چند
گانگی وارد میگردد .
م ـ ف
: نظر شما راجع به انتخابات کنونی ایتالیا چگونه است ؟
آ ـ ن
: با نتیجهی مبهم این انتخابات ، میتوان پیش بینی نمود که آیندهی
دموکراسی کشور
د ر خطر
جدی قرار خواهد گرفت . سیلوویو برلوسکونی ، نمایندهی همهی مظاهری
است
که از نظر
سیاسی مورد تنفر من است . ولی باید پذ یرفت که او بود که با روش فرا
قدرت
تلویزیونی
خویش ، خرابی و بطلان چپ پست کمونیستی ایتالیا را عریان ساخت . ایتالیا
همانند
سالهای 1920 به یک لابراتوار تمام خلقی راست تبد یل شده است . باید
شرایط
کنونی را
مورد توجه قرار داد . زیرا معتقد م که امکان تظاهرات خشونت بار جد ید
درآن
مشاهده
خواهد گشت . |