علیه جنگ و برای صلح
مرد
مهاجر
هر
روز که می گذرد بیشتر و بیشتر در دام توطئه های سازمان یافته ی جنگ
طلبان اسیر می شویم. درست پس از فروریختن دیوار برلین و فروپاشی اتحاد
شوروی که به نظام دوقطبی جهان پایان داد، با جنگ های مرگبار اساسا
نوینی مواجه شده ایم که هر چند سال یکبار هستی مردمان کشوری را به آتش
می کشد. این بار جنگ بین دو کشور هم طراز و هم زور نیست که با تخریب
محدود و کم دامنه ادامه یابد، بلکه جنگی ست نابرابر بین یک ابرقدرت
بسیار قدرتمند و مدرن با یک کشور جهان سومی کم توان. فاجعه از صربستان
آغاز شد، به افغانستان رسید، عراق را در نوردید و امروز رو در روی ما
ایستاده و دندان نشان می دهد. صنایع نظامی آمریکا قربانی تازه ای را می
طلبند تا به بهانه ی آن میلیارد ها دلار قرار دادهای از پیش آماده شده
با دولت آمریکا، اروپا و دیگر خریداران تچدید شود.
نیروی محرکه ی جنگ طلبی افسار گسیخته حاکم بر جهان امروز دست اندازی
صنایع نظامی بر سرنوشت بشریت است. جهانی سازی در معنا و مفهوم عملی
امروزین آن با هدف آمریکایی سازی روندهای جهانی(آمریکنیزیشن) و راهبری
دولتی نظامی آمریکا به پیش برده می شود و از این طریق است که هزاران
میلیارد دلار درآمد مردم آمریکا و سایر کشور های جهان به جیب این
غارتگران ریخته می شود. و بار بحران اقتصادی نظام حاکم بر جهان بر سر
مردم این کشور ها سرشکن می شود.
در
کشور ما گروه ها، شخصیت ها و نیروهای سیاسی مختلف برخورد یکسانی به این
امر ندارند.
-
عده ای نقش ستون پنجم جنایتکاران جهانی را ایفا می کنند و در موقع لزوم
به صحنه می آیند و برای توطئه ها و طرح های آن ها خوراک تهیه می کنند.
ما در سابقه ی تاریخی اخیرمان، حد اقل موارد آشکار شده ی اینگونه
عملیات را در پرونده ی سعید اسلامی و ماجرای ارسال به ظاهر مخفیانه ولی
در عمل اطلاع داده شده ی مواد منفجره به بنادر اروپایی شاهد بوده ایم.
آنها که امروز بر طبل جنگ می کوبند، آیا عقبه ی همین دارو دسته های
وابسته نیستند؟
-
گروه دوم کسانی هستند که حمله ی نظامی آمریکا را قطعی و حتمی و بویژه
غیر قابل بازداری می دانندو مقاومت نظامی در برابر آن را ناچار و ضرور
می شناسند و به همین دلیل و جهت حفظ رو حیه ی نیروها و به طبع آن حاکمیت
خود، پز رودر رویی به خود می گیرند. از نظر آنها تسلیم طلبی تنها آتش
مهاجمان را تیز تر می کند. آنها هیچ باوری به توانایی مردم ما برای
بازداری این جنگ ندارند.
-
گروه سوم این مسائل را بازی اقتدارگرایان برای تسلط خود بر سیر
رویدادها می دانند. آنها معتقدند این چیزی جز یک جنگ زرگری نیست و
اینها دست در دست هم دارند و در بسیاری زمینه ها از جمله افغانستان و
عراق همکاری جدی داشته اند. از نظر این گروه هر نوع تغییر گفتمان
دمکراسی خواهی توطئه ای برای تضعیف جنبش اصلاح طلبی ست.
-
گروه چهارم هنوز هم علیرغم آشکار شدن ماهیت دمکراسی متجاوز نوع عراقی و
افغانی، به آن خوش بین اند و در نهایت به این تجاوز نجات بخش با دیده ی
منت می نگرند.
-
و
گروه پنجم را نیرو ها و مردم صلح طلبی تشکیل می دهند که خطر را می
بینند، به شدت نگرانند و راهکار نجات از این مهلکه نه بیان نصایح
مشفقانه به سران حاکمیت، بلکه مبارزه در راه صلح می دانند.
در
دوران جهانی سازی همه چیز جهانی می شود و نمی توان تحلیل رویداد ها را
در سطحی ملی نگهداشت و دچار اشتباه نشد. امروز جنبش دمکراسی خواهی مردم
ما با جنبش صلح پیوندی ناگسستنی دارد. با اندکی دقت می توان دریافت که
اقتدارگرایان مخالف دمکراسی همان هایی هستند که امروز بر طبل جنگ می
کوبند و به همین دلیل مبارزه علیه جنگ و جنگ طلبی مبارزه ی مستقیم علیه
اقتدارگرایان است. قطعا مردم ما مبارزه نمی کنند که اقتدارگرایان بروند
و جای خود را به متجاوزانی بسپارند که قرار است هستی ما را نیز همچون
عراق به آتش بکشند و غارت کنند. ممکن است این خواست نیروهای متحد و
وابسته به متجاوزان باشد، ولی قطعا خواست مردم روشن بین ما نیست.
همچنین باید دقت داشت که بر پایی یک جنبش قوی صلج به معنی تغییر گفتمان
دمکراسی خواهی نیست. بلکه تقویت آن است. چرا که بزرگترین اقدامی که می
توانسته و می تواند ما را از خطر افتادن در دام این باتلاق نجات دهد،
به میدان کشیدن مردم برای نقش آفرینی و گسترش عمیق دمکراسی در کشور
بوده و هست. اگر پا در این میدان بگذاریم، به سرعت صف بندی تازه ای شکل
می گیرد که بیش از پیش به افشای چهره این نیرو ها خواهد انجامید.
جنبش دانشچویی باید در این زمینه پیش قدم شود و راه را برای سازماندهی
یک نیروی مستقل مقاومت در برابر توطئه ی جنگ باز کند. نشریات دانشجویی
باید در این زمینه نقشی تاریخی ایفا کنند. تجربه ی عظیم جنبش صلح جهانی
می تواند پشوانه ی مطمئنی برای این حرکت باشد و امروز هیچ اقدامی مبرم
تر از آموختن از آن نیست. در این زمینه مقالات و کتاب های بسیار ارزنده
ای منتشر شده که می تواند برای آغاز این بحث ها مورد مطالعه قرار گیرد.
باید تیتر صفحه اول و سرمقاله های نشریات خود را به خطر جنگ و بحث پیرامون
راهکارهایی بازداری از آن اختصاص دهیم. برپایی جلساتی برای بحث پیرامون
جنگ و جنگ طلبی و مبارزه برای صلح قطعا به تحرک های ما در این زمینه
خواهد افزود و فضای تازه ای را خواهد آفرید. ما در کنار خود مردم آزاده
ی جهان را داریم که درست مثل ما با نظامی گری و تجاوز مخالفند و هر گونه
اقدامی از طرف ما می تواند آن ها را نیز به میدان بکشد.
سازماندهی
جنبش صلح مبرم ترین وظیفه ی نیرو های مردمی و کاراترین سلاح برای
مبارزه علیه نیروهای اقتدارگراست و بزرگترین بازتاب مثبت را در میان
مردم ما خواهد داشت.
منبع : سایت در دفاع از صلح |