بازگشت به صفحه نخست

 

توليد مقاله در ايران،۱۰۰ برابر كمتر از انگلستان

   

مريم رحيمي سجاسي: ميزان ارتباطات اعضاي هيأت علمي نقش مؤثري بر ميزان توليد علمي آنها دارد. به طوري كه ميزان توليد علمي اعضايي كه ارتباطات قوي دارند بيش از اعضايي است كه چنين ارتباطاتي ندارند.   

پژوهشي كه توسط فريده قاضي‌پور با عنوان «بررسي عوامل هنجاري و سازماني مؤثر بر ميزان توليد علمي اعضايهيأت علمي جامعهء دانشگاهي و پژوهشي» انجام شده، نشان مي‌دهد اعضاي جامعهء دانشگاهي متعهد به هنجارهاي علمي از توليد علمي بيشتري برخوردارند. در حالي كه تعهد به هنجارها در ميان اعضاي جامعهء پژوهشي تاثيري بر توليدات علمي آنها ندارد.   

به عبارت ديگر براساس نتايج اين پژوهش عوامل هنجاري در ميزان توليد علمي اعضايهيأت علمي جامعهء پژوهشي كمتر تاثيرگذار است تا جامعهء دانشگاهي و به نظر مي‌رسد فعاليت‌هاي علمي و تحقيقاتي آن‌ها بيشتر مربوط به علايق و انگيزه‌هاي شخصي است.   

اين پژوهش با روش پيمايش و ابزار پرسش‌نامه 270 نفر عضوهيأت علمي دانشگاه تهران و چند مؤسسهء پژوهشي را مورد سنجش قرار داده كه از اين تعداد 194 نفر مربوط به جامعهء دانشگاهي و 76 نفر مربوط به جامعهء پژوهشي‌اند. نتايج اين پژوهش نشان مي‌دهد كه اصول و ضوابط خاص حاكم بر فضاهاي آموزشي يا دانشگاهي، محققان را هنجارمند مي‌كند. به طوري كه در اين محيط برخلاف محيط پژوهشي، آن‌ها كه هنجارمندتر هستند توليدات علمي بيشتري دارند. هرچند ميانگين تعهد هنجاري گروه‌هاي مختلف علمي در آن متفاوت است تا جايي كه ميانگين تعهد هنجاري اعضاي گروه علوم پايه بيش از گروه‌هاي پزشكي، فني مهندسي و ميانگين تعهد هنجاري گروه كشاورزي بيش از گروه علوم انساني و پزشكي است. يعني گروه علوم پايه و كشاورزي به هنجارهاي علم متعهدتر از گروه‌هاي ديگر هستند.

از نتايج ديگر پژوهش مي‌توان به تفاوت ميزان ارتباطات گروه‌هاي مختلف علمي اشاره كرد كه اعضاي گروه كشاورزي بيشترين و اعضاي گروه علوم انساني در بين كل نمونه كمترين ميزان ارتباطات را با همكاران داشتند. در هر دو جامعهء دانشگاهي و پژوهشي، ميزان ارتباطات گروه علوم انساني كمتر از گروه علوم پايه و كشاورزي ولي در جامعهء پژوهشي كمتر از دو گروه فوق و گروه فني مهندسي بوده است. يافته‌هاي اين پژوهش همچنين نشان مي‌‌دهد كه ايران از لحاظ چاپ مقالات در مقايسه با كشورهاي توسعه يافته به نسبت جمعيت 100 برابر كمتر مقاله توليد مي‌كند. البته روشن است كه در كشورهاي ثروتمند بيش از كشورهاي فقير امكانات و ابزار پژوهش فراهم است. اما وقتي توليد علم را براساس توليد ناخالص داخلي بررسي مي‌كنيم، باز هم وضعيت ايران چندان خوب نيست. مثلائ جمعيت ايران در حدود جمعيت بريتانياست، حال آن كه توليد ناخالص داخلي ايران 600  ميليارد دلار) تقريبائ 15 برابر كمتر از آن كشور است. پس به نظر مي‌رسد توليد علمي هم بايد 15 برابر كمتر باشد اما چنين نيست. توليد مقاله در ايران 100 برابر كمتر است.   

براساس نتايج اين پژوهش، در سال 2000 مقالات منتشر شده در ايران به 1393 عنوان رسيده و اين رقم نسبت به سال 1993 با 323 مقاله افزايش در سطح 3/4 برابر را نشان مي‌دهد. به علاوه در بخش علوم تعداد مقالات از 299 به 1369 رسيده و 6/4 برابر شده است. ضمن آن كه در سال 2000 جايگاه ايران از رديف 55 به 41 رسيده. اما با توجه به توانمندي‌هاي بالقوه و نيروي انساني موجود در حوزهء علمي كشور هنوز درصد بالايي از اين نيرو در توليد علم مشاركت ندارند. به طوري كه براساس تحقيقي كه در سال 80 انجام گرفته بيش از 90  درصد از اعضايهيأت علمي كشور در چاپ مقالات شركت ندارند.   

به علاوه از لحاظ كيفي نيز كيفيت مقاله‌هاي ايراني از ميانگين جهاني پايين‌تر است. به طوري كه اگر تعداد دفعات مراجعه به يك مقاله را به عنوان معياري براي كيفيت آن مقاله در نظر بگيريم، آمارها نشان مي‌دهد كه كيفيت مقاله‌هاي توليد شده در ايران هم با ميانگين جهاني فاصلهء زيادي دارد. به عنوان مثال در سال 1996 ايران تقريبائ 200 مقاله، در رشته‌هاي مختلف علوم پايه توليد كرده كه اينها حدود 600 ارجاع داشته‌اند. يعني سه ارجاع به ازاي هر مقاله. حال آن كه ميانگين جهاني بين چهار تا پنج ارجاع به ازاي هر مقاله است.   

به علاوه محقق معتقد است كشوري كه در فرآيند توليدات علمي و فن‌آوري جهان نقشي برعهده ندارد و حتي در سبك دانش و آموزه‌هاي علمي كوشش نمي‌كند و اهداف مشخص و تعريف شده همراه با برنامه‌ريزي اجرايي ندارد، كمتر قادر است از يافته‌هاي ديگران استفاده كند و مجالي براي حضور پايدار در صحنهء بين‌الملل، توسعه و مدرنيته بيابد. به اين ترتيب هر كشوري بايد در پي ايجاد فرآيند بومي توليد علم باشد. زيرا شكاف عميق و فزاينده‌بين استانداردهاي زندگي در كشورهاي توسعه يافته و نيافته، ناشي از فاصلهء علمي و فني بين آن‌هاست و درواقع چيزي كه ملت‌هاي غني را از فقير متمايز مي‌كند، نه تنها توليد ثروت‌هاي مادي بلكه ميزان توليد علمي و دستيابي به دانش بهره‌گيري مناسب از منابع موجود است.   

پژوهشگر همچنين نتيجه مي‌گيرد كه توجه به نقش توليدات علمي در توسعهء پايدار مستلزم توجه  ايجاد فرهنگ تحقيق و بها دادن به فعاليت‌هاي تحقيقاتي و توجه بيشتر به امر تحقيق در دانشگاه‌ها و سوق دادن نيروي انساني متخصص به مشاركت در توليد علم است. تقويت و تنظيم اخلاقي و هنجاري اعضايهيأت علمي با ايجاد نظام يا دانش و تنبيه صحيح در دانشگاه از ديگر راهكارهاست

ايجاد فضا و جو مناسب براي برقراري ارتباط و تبادل اطلاعات و يافته‌ها و همچنين فراهم كردن فضاي مناسب و باز براي تحقيق و اعطاي اختيارات لازم به اعضايهيأت علمي و پيروي از قوانين حاكم بر فعاليت دانشگاه‌ها از ديگر پيشنهادهاي اين پژوهشگر است.

منبع : سرمایه