بعد از عراق، آیا
نوبت ایران می باشد؟
لوموند 11 آوریل 2006
برگردان نادر نوریزاده
بعد از عراق آیا نوبت
ایران می باشد؟ آیا آمریکائی ها، تحت ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش، خود
را به جد برای بکار بردن نیروی نظامی آماده می سازند تا بدینوسیله رژیم
ملاها را وادار کنند از برنامه ی اتمی خود منصرف شوند؟ بعد از انتشار
دو مقاله توسط دو متخصص، این سئوال در واشنگتن هر چه بیشتر مطرح است.
نخستین مقاله، فرضیه ایست که توسط ژوزف سیرین سیون(Joseph
Cirincione)، متخصص در مسایل منع گسترش سلاح
مطرح شده، که در ماهنامه بسیار معتبر« سیاست خارجی
Foreign Policy» ، خیلی جدی از
آن صحبت شد. دومین مطلب توسط سیمور حرش(Seymour
Hersh) ، محقق نیویورکر، نویسنده افشاگریهای
زندان ابوغریب می باشد، و بر این باور است که حتی آگاهی دارد پنتاگون
طرح بمباران ایران را آماده ساخته و مشمول بکارگیری سلاحهای اتمی
تاکتیکی نیز می باشد.
جک استراو رئیس دیپلماسی
انگلیس، این نما یشات را « احمقانه» توصیف نمود، در حالیکه منابع رسمی
آمریکا بین خودداری از تو ضیح و یا تکذیب آن طفره می روند. بنابراین
تا چه حد میتوان به این مسئله اعتبار بخشید؟
این وظیفه ی نظامی ها ست
که طرحهائی برای هر گونه احتمالاتی تدارک به بینند. ازاینرو چندان هم
غیر عادی نیست که متخصصین پنتاگون بر روی امکانات متفاوت، برای دخالت
در ایران، متمرکز شوند، تا در صورت ناکامی تلاشهای دیپلماتیک درجهت
تغییر موضع ایران ازدستیابی به سلاح اتمی،اقداماتی را انجام دهند.
چندان هم بعید نیست که این اقدام بر اساس تقاضای دولتمردان سیاسی باشد،
نتیجه ای که تا کنون برای راه حل نظامی این بحران در نظر گرفته شده
بود. البته، این سروصدای پر طمطراق که با آگاهی برنامه ریزی شده براین
هدف استوار است که بر روی پرزیدنت محمود احمدی نژاد فشار وارد آورد تا
پیچیدگی اوضاع را بهتر درک نماید. وبدان معنی نیست که آنها ضرورتا به
چنین اقداماتی دست خواهند زد.
نتیجه اینکه، او بایستی،
همچون رئیس جمهور قبلی عراق، با احتیاط برخورد کند. صدام حسین از دور
خارج شده، دستگاه اداری بوش امروزه ایران را به عنوان خطر اصلی برای
امنیت ایالات متحده و هم پیمانانش مطرح می نماید. این حربه، به روشنی و
وضوح، از دکترین استراتژیک آمریکائیها نشئت می گیرد. واشنگتن گذاشت تا
سه کشور اروپائی، آلمان، فرانسه و انگلیس در یک ماراتون دیپلماتیک با
تهران خسته شوند. بعد از شکست مذاکرات مستقیم، پرونده هم اکنون در
شورای امنیت سازمان ملل می باشد، جائیکه پنج کشور عضو دائم آن به سختی
میتوانند بر روی این مسئله به توافق برسند. اگر اروپائی ها از پشتیبانی
روسیه و چین برخودار نباشند فشارهای دیپلماتیک شانسی نخواهند داشت. و
این پشتیبانی نیز نمی تواند قابل تضمین باشد مگر به قیمت یک مصالحه.
اگرآنها به بن بست
برسند، راهکار نهائی پناه بردن به نیروی نظامی خواهد بود، با تمامی
نتایج زیان باریکه می تواند چنین اقدامی برای کل خاور میانه به بار
آورد. آیا فرانسه، که همواره در مسئله ی اتمی ایران بسیار درگیر بوده
و دخالت داشته، حرف آخرش را خواهد زد. چه چیزی خواهد گفت؟
|