بازگشت به صفحه نخست

 

قبل از درس گرفتن از جنگ عراق از تاریخ ایالات متحده آمریکا درس بگیریم!

 Howard Zinn

 18.03.2006

برگردان ناهید جعفرپور

در باره نویسنده: "هارالد زین در جنگ جهانی دوم خلبان بمب افکن نیروی هوائی ارتش آمریکا ( ایر فورس) بوده است. وی با کتابی بنام " تاریخ مردم ایالات متحده آمریکا( جمعه سیاه) " و چند کتاب دیگر در این رابطه در جهان مشهور گشت".

  سومین سالگرد جنگ آمریکا در عراق روز مهمی است برای فکر کردن مجدد که چگونه دولت آمریکا موفق شد بسیاری را خام کند که از این جنگ پشتیبانی نمایند.

به عقیده من دو دلیل وجود دارد ـ دلائلی که عمدتا ریشه در فرهنگ ملی ما ( فرهنگ آمریکا) دارد. اولین دلیل غیبت هر گونه چشم انداز تاریخی ( در کشور ما) است. دومین دلیل عدم توانائی ما در نگاه به ماورای مرزهای ملی مان است.

اگر ما تاریخ کشور خویش را نشناسیم در این صورت گوشت تازه ای هستیم برای نمایشات سیاستمداران و یا بهتر بگویم برای  روزنامه نگاران و روشنفکرانی که برای این آدم خور ها کارد و چنگال آماده می کنند. اما اگر ما حتی کمی هم در باره تاریخ خودمان بدانیم و درک کنیم که چگونه بارها و بارها همین ریاست جمهورهای کشورمان آمریکا به ما دروغ گفتند، در این صورت در آینده دیگر نخواهیم گذاشت که آنها ما را خام تصور کنند و از ما سوءاستفاده کنند.

 رئیس جمهور پولک در سال 1848 به مردم آمریکا در باره جنگ بر علیه مکزیک دروغ گفت. مکزیک در آن زمان " هیچ خون آمریکائی را در خاک آمریکا نریخت" بلکه بیشتر این رئیس جمهور پولک و سلسله مراتب برده داران آمریکا بودند که چشم به مکزیک داشتند و نیمی از مکزیک را می خواستند از آن خود کنند.

1898 پریزیدنت مک اینلی بما در باره دلایل حمله به کوبا دروغ گفت. وی ادعا نمود که می خواهد کوبائی ها را از کنترل اسپانیائی ها نجات دهد. در واقعیت وی می خواست اسپانیائی ها را از کوبا بردارد تا بدینوسیله دراین جزیره را به روی کنسرن های آمریکائی چون " یونایتد فروت" بگشاید. رئیس جمهور مک اینلی همچنین بما در باره دلائل جنگ بر علیه فلیپین دروغ گفت. او گفت که ما می خواهیم برای فلیپین "تمدن" ببریم. اما دلیل واقعی این حمله این بود که ما می خواستیم حتی اگر صدها هزار فلیپینی کشته شوند این تکه زمین زیبا در دور دورهای پاسیفیک را اشغال کنیم..

رئیس جمهور ویلسون بما در باره ورود آمریکا در جنگ جهانی اول دروغ گفت . جنگی که طبق ادعای آنان برای اینکه دمکراسی در جهان استقرار گردد به راه افتاد. در حقیفت اما در جنگ جهانی اول موضوع بر سر این بود که قدرت آمریکا در جهان بیشتر شود.

رئیس جمهور ترومن بما دروغ گفت زمانیکه گفت که بمب اتم به سوی هیروشیما پرتاب شد چون هیروشیما " هدفی نظامی" بود. آنچیزی که به ویتنام ربط پیدا می کند همه در باره اش دروغ گفتند. آن چیزهائی که رئیس جمهور کندی در باره اهداف ما در این جنگ گفت و رئیس جمهور جانسون در باره خلیج تون کین و پریزیدنت نیکسون در باره بمباران سری ی کامبوج و.. همه دروغ بود. همه این رئیس جمهور ها ادعا نمودند که جنگ ویتنام این هدف را داشت که ویتنام جنوبی را از کمونیست ها دور دارد. در واقعیت اما آنها می خواستند ویتنام جنوبی را بعنوان مقر خود در قاره آسیا داشته باشند.

 رئیس جمهور ریگان بما در باره حمله به کانادا دروغ گفت. او گفت که این جزیره خطری برای اتحاد ملت هاست. اینهم واقعیت نداشت.

بوش پیر در باره حمله به پاناما به ما دروغ گفت در حمله ای که هزاران مردم عادی پاناما کشته شدند. بوش پسر در باره حمله به عراق در سال 1991 بما دروغ گفت. در این جنگ اصلا مسئله بر سر دفاع از کشور کویت نبود بلکه موضوع بر سر قدرت آمریکائی بر ذخایر نفتی در منطقه خاورمیانه بود.

از همه مهمتر این دروغ بسیار بزرگ است که آمریکا مرکز تمامی کائنات است و ما کشوری تحسین آمیز و خارق العاده هستیم و از برتری اخلاقی نسبت به سایر نقاط جهان برخورداریم.

اگر ما با توجه به وضعیت کنونی جهان و مسائلی که در اطراف ما می گذرد، بر این  باور بودیم که ما کشور و ملتی پاکدامن هستیم و با پاکدامنی مان می خواهیم تمامی ملت های جهان را به فکر بیاندازیم آنوقت هیچگاه عملکرد های رئیس جمهورهایمان را زیر علامت سئوال نمی بردیم و زمانی که آنان می خواستند ارتش را به اینجا یا آنجا بفرستند و یا اینجا و یا آنجا بمبی بیافکنند و شرافت و پاکدامنی و آزادی و دمکراسی را بگسترانند هیچگاه ما آنان را مورد حمله قرار نمی دادیم.

برای اینکه خلاف پاکدامنی مان را ثابت کنیم و ثابت کنیم که ما ملتی استثنائی و خارق العاده نیستیم به چند مدرک تاریخی اشاره می کنم:

ما تاریخی طولانی مدت " پاکسازی های قومی و انسانی" داریم. تاریخی که باید برایش جواب گو باشیم. دولت های آمریکائی میلیون ها سرخپوست را از سرزمینشان بیرون راندند. ابزار انتخاب برای این مردم قتل عام و مقرهای اجباری بود.

ما باید به تاریخ طولانی مدت برده داری و نژادپرستی و..... مان اقرار کنیم و برایش جواب گو باشیم. تاریخی که هنوز ادامه دارد و به پایان نرسیده است. 

ما باید همچنان چون همیشه در حال حاضر هم در باره هیروشیما و ناکازاکی جواب گو باشیم. این تاریخی است که به هیچ وجه نمی توان به آن افتخار نمود.

برای رهبر ما این کاملا طبیعی است که ما به لحاظ برتری های اخلاقیمان از این حق برخورداریم که بر جهان تسلط داشته باشیم. بسیاری از انسانها به این باور اعتقاد دارند مثلا چون جمهوری خواهان و دمکرات های آمریکا.

از چه پایه مادی این برتری های اخلاقی نشئت می گیرند؟

یک نگاه صادقانه ما به خودمان بعنوان یک ملت می تواند ما را برای آینده آماده سازد. آماده برای دروغ های بعدی بمباران ها بعنوان موزیک همراه پیشنهادات بعدی برای زیر قدرت کشاندن بخشی دیگر از جهان.

شاید یک نگاه صادقانه به خودمان در ما این احساس را بیدار کند و ما را به این فکر بیاندازد که تاریخمان را از نو بسازیم. ما باید کشورمان را از دست دروغ گوهائی که بر ما حکومت می کنند، آزاد کنیم . ما به خودخواهی ها و خودمحوری های ناسیونالیستی می گوئیم " نه". از این طریق برای ما امکان پذیر خواهد شد که با تمامی انسانهای روی زمین رابطه برقرار کنیم . خواست همه ما در جهان صلح و عدالت اجتماعی است.