بازگشت به صفحه نخست

  

تجمع زنان در 8 مارس در پارك دانشجو ــ تهران

  

 

انبوه پليس خيابان انقلاب را قرق كرده بودند. آنها باتوم به دست و با بي‌سيم قدم مي‌زدند و كاملا مراقب صحنه بودند. درست جلوي پارك ماشين نيروي انتظامي در پياده‌رو ايستاده بود.

 

ساعت چهار بعد از ظهر طبق اعلام قبلي به پارك دانشجو براي گراميداشت روز جهاني زن رفتم. جمعيت در اطراف چهارراه دانشجو روي نيمكت‌هاي سنگي نشسته بود. دختران دانشجوي جوان كه براي پيوستن به مراسم آمده بودند با ماژيك خواسته‌ها و شعارهاي خود را روي كاغذ مي‌نوشتند و آن ها را آماده مي‌كردند. رفته رفته بر ميزان جمعيت افزوده شد. ... انبوه پليس خيابان انقلاب را قرق كرده بودند. آنها باتوم به دست و با بي‌سيم قدم مي‌زدند و كاملا مراقب صحنه بودند.

 

درست جلوي پارك ماشين نيروي انتظامي در پياده‌رو ايستاده بود. چهارراه پارك دانشجو محلي است پرترافيك كه به سادگي راه‌بندان مي‌شود. و از سوي ديگر به علت اين كه مركزي فرهنگي و محل خريد است جمعيت زيادي شاهد هر نوع حركت اعتراضي خواهند بود. انتخاب مكان كاملا درست و بجا بود. رهگذران و به خصوص افراد مسن كنجكاوانه علت تجمع را جويا مي‌شدند و پسران دانشجو كه به حمايت از زنان آمده بودند مي‌گفتند امروز 8 مارس روز جهاني زن است. مرد ميان‌سالي پرسيد يعني چي؟ و من بروشوري كه براي اين روز تهيه كرده بوديم به آن مرد دادم و مرد ميان سال به زيبايي و در همبستگي گفت دست همگي درد نكند. با افزايش جمعيت بر تعداد زنان افزوده شد كه به نظر مي‌رسد بين 400 تا 500 نفر به صورت فعال حضور داشتند و انبوهي نيز شاهد و ناظر صحنه در ضلع جنوب شرقي كنار تئاتر شهر بودند. تعدادي از زنان روي زمين نشستند و عده اي ديگر ايستاده پلاكاردها را بالا گرفتند و همه زنان رو به خيابان همراه با پسران دانشجو كه در ميان آنان حضور فعال داشتند و خود نيز پلاكارد در دست داشتند سرود زنان (اي زنِ سرود زندگي بسر رسيد زمان بردگي) را سر دادند. بر جمعيت تماشاچي بشدت افزوده شد. و زنان فقط سرود مي‌خواندند بدون اينكه شعاري بدهند. مضامين برخي از پلاكاردها اين بود: مسند قضاوت حق مسلم زنان است ــ توزيع عادلانه ثروت بين زنان و مردان ــ ما خواهان برابري حقوق زنان و مردان هستيم. خشونت به هر شكل عليه زنان محكوم است. آزادي و ....

در ساعت 16 و هفت دقيقه بر تعداد نيروهاي انتظامي افزوده شد. فرمانده نيروهاي مستقر در پارك از تظاهركنندگان خواست به دليل غيرقانوني بودن تجمع پراكنده شوند وگرنه با شدت عمل پليس روبرو خواهند شد. زنان با فرياد نه گفتند و همچنان به خواندن سرود و نگاه داشتن پلاكاردها ادامه دادند. پليس دوباره اخطار داد و زنان اعلام كردند پس از خواندن قطعنامه پراكنده خواهند شد كه يكي از زنان شروع به خواندن قطعنامه كرد. در حين خواندن حدود سي پليس مسلح به باتوم و بسيار قوي‌هيكل و خشن وارد محوطه شدند. به يكباره نيروي انتظامي ضمن اعلام اين كه متفرق شويد دست به يورش وحشيانه زد. هنوز بند سوم قطعنامه خوانده نشده بود كه اين نيروها با لگد به زنان نشسته هجوم آوردند و هيچ زني را از لگد بي‌نصيب نگذاشتند. زنان با خواندن بلندتر سرود و بالا بردن پلاكاردها شروع به چرخيدن در همان محوطه كردند كه اين بار نيروي انتظامي با باتوم به زنان و مردان و تمامي حاضران با خشونت حمله ور شدند. دوربين‌هاي مردم را گرفتند، موبايل‌هاي دوربين‌دار را كنترل مي‌كردند. دوربين دو خبرنگار خارجي كه مشغول فيلمبرداري بودند ضبط و خودشان دستگير شدند.

 

لگدها و فحش‌ها و باتوم‌ها بود كه سربازان تنومند و افسران قوي‌هيكل بر سر جوان و پبر، زن و مرد، رهگذر و عابر وارد مي‌كردند. بسياري از دختران در اين يورش‌ها به داخل جوي آب كنار خيابان پرت شده و از ناحيه سر و صورت بشدت زخمي شدند. بسياري به دليل اصابت باتوم به كمرشان دچار صدمه و راهي بيمارستان شدند و هر جا كه انبوه جمعيت كم بود پليس‌ها هجوم مي‌آوردند و افراد را دستگير مي‌كردند. در يك نوبت كه مي‌خواستند مرد جواني را دستگير كنند و ضمن دستگيري به سر و روي او باتوم مي‌زدند با فرياد وحشي وحشي زنان و هو مردم روبرو شدند و او را رها ساختند. تظاهركنندگان به پياده‌روي مقابل رفتند و آنجا هم دوباره شروع به خواندن سرود و بالا گرفتن پلاكارد كردند كه اين بار نيز نيروي انتظامي به مردان و زنان و كاسبان محل حمله كردند و اعلام كردند حق بيرون آمدن از مغازه را ندارند. رفته رفنه از تعداد تظاهركنندگان كاسته و بر نيروي انتظامي افزوده شد. بتدريج تمام خيابان انقلاب تا 16 آذر در قرق پليس قرار گرفت. رهگذاران تحت پرس‌وجو قرار مي‌گرفتند كه دليل حضور خود را در منطقه اعلام كنند. من و شوهرم كه از تجمع بر مي‌گشتيم و هر دو از لگد و باتوم بي‌نصيب نمانده بوديم مورد بازجويي يكي از افسران قرار گرفتيم و در اعتراض به دليل سوالات آنها تهديد به دستگيري شديم: به قول ايشان «مي‌اندازمتان آنجايي كه عرب ني انداخت». نيروهاي پليس آشكارا بسيار عصبي و پرخاشجو بودند و قدرت خود را مدام به رخ مي‌كشيدند.

ما دست كم موفق شديم يك ربع در مقابل يورش وحشيانه نيروي انتظامي و لباس‌شخصي‌ها مقاومت كنيم. خود اين امر در شرايط كنوني تهران كه هر نوع تجمعي را سركوب مي‌كنند بسيار شجاعانه بود. ما توانستيم شعار برابري زن و مرد را به گوش هم‌وطناني برسانيم كه به اشكال مختلف از ما حمايت كردند.

 

شبکه سراسری همکاری زنان ايرانی