بازگشت به صفحه نخست

 

 كارگران شركت‌هاي پيمانكاري: متخصص اما بي‌تشكل و بي‌دفاع (به بهانه‌ي اولين قرباني پروژه‌ي ال 90) / كاظم فرج الهي

در جنوبي‌ترين قسمت مجتمع پارس خودرو در قطعه زميني بزرگ صدها ستون غول‌آسا به ارتفاع نزديك 20 متر قد برافراشته‌اند. ميانه و شانه‌هاي اين ستون‌ها را پل‌هاي آهنين بزرگي به پهناي يك متر به هم پيوند مي‌زنند. جرثقيل‌هاي غول‌پيكري كه در شهرها و مناطق مسكوني كمتر ديده مي‌شوند مشغول جابجا كردن پل‌ها و ساير اجزا تشكيل‌دهنده‌ي اسكلت ساختماني بس بزرگ‌اند و در مقابل عظمت اين جنگل آهن و فولاد بسيار حقير و كوچك جلوه مي‌كنند. كارگران زيادي با امكانات و وسايل ابتدايي در كار استقرار پل‌ها، بستن و محكم كردن پيچ و مهره‌هاي اين اسكلت عظيم‌الجثه‌اند. اين جا همه عجله دارند. به نظر مي‌رسد آدم‌ها، اتومبيل‌ها، جرثقيل‌ها بتونيرها و حتي ماشين‌ها راهسازي كه خيابان‌هاي اطراف اين جنگل را آسفالت مي‌كنند، همه و همه در حال دويدن هستند. انگار همه ديرشان شده. قرار است به زودي اين جنگل آهني به سالن عظيم و مجهزي تبديل گردد كه در آن اتومبيل‌ «ال 90» به طور انبوه ساخته شده و در بازارهاي داخلي و خارجي به فروش برسد.
آنچه براي «پارس خودرو» اهميت درجه‌ي اول دارد سرعت انجام كار و هر چه زودتر به بهره‌برداري رسيدن اين پروژه است و براي شركت‌هاي پيمانكار مجري اين طرح، هر چه ارزان‌تر تمام شدن كار حرف اول و آخر را مي‌زند. در اجراي اين پروژه‌ي بزرگ شركت‌هاي متعدد پيمانكار به انجام كارهاي مختلف مشغولند. شركت‌هايي كه در انتخاب و گزينش آنها براي اجراي چنين پروژه‌اي معلوم نيست پارامتر رابطه و اعمال نفوذ شخصي چقدر جايگزين ضابطه شده است؟
داشتن صلاحيت فني، دارا بودن تجهيزات، كادر فني و متخصص و رعايت استانداردهاي ايمني و حفاظت نيروي كار كمتر مورد توجه قرار مي‌گيرد. به عكس آنچه در عمل و به وضوح در مورد اين شركت‌ها ديده مي‌شود كمبود ماشين‌آلات، ابزار و لوازم فني، كادر و نيروي متخصص و با تجربه و همچنين امكانات و تجهيزات ايمني و حفاظتي لازم براي پرسنل درگير در اجراي كارهاست.
كمبود تجهيزات و كادر متخصص را با وارد كردن هر چه بيشتر فشار كار بر نيروهاي موجود (تشديد بهره‌كشي و استثمار) و نبود تجهيزات حفاظتي و ايمني كار را با مايه گذاشتن از سلامتي، جسم و جان باز هم كارگران حاضر در كارگاه جبران مي‌كنند. اختلاف بين دستمزد واقعي و ميزان حقوق پرداخت شده به كارگران اين شركت‌ها بسيار زياد است: شركت‌هاي پيمانكار مورد اعتماد و نور چشمي كه با استفاده از روابط خاص در مناقصه‌ها برنده شناخته مي‌شوند براي تحصيل هر چه بيشتر سود و شركت‌هاي پيمانكار غريبه‌ كه با توجه به بحران و ركود حاكم بر صنايع، كارها و پروژه‌هاي صنعتي جهت پرهيز از بيكار ماندن و ورشكستگي، براي برنده شدن در مناقصه‌ها و به قول خودشان سر پا ماندن، انجام كارهاي تخصصي و سنگين را با قيمت‌هاي بسيار پايين پيشنهاد مي‌دهند هر دو به شدت در كار استثمار و بهره‌كشي ظالمانه از كارگران آن هم در شرايط كار بسيار بد و غيرانساني‌‌اند. گروه دوم تازه پس از برنده شدن در مناقصه‌ها با انواع پرداخت‌هاي غيرقانوني و متاسفانه متعارف و باج دادن‌هاي متاسفانه باز هم مرسوم روبه‌رو هستند. هر دو گروه با استخدام كمترين كادر مجرب و ورزيده و استفاده از حداقل تجهيزات فني و ايمني لازم، كارهاي سنگين و خطرناك را فقط با كسب بهره‌وري هر چه بيشتر و غير استاندارد (بخوان بهره‌كشي بسيار ظالمانه و غيرانساني) از نيروهاي حداقلي موجود خود انجام داده و قراردادهاي تعهد شده را اجرا مي‌كنند.
در اين شركت‌ها و در انجام اين گونه كارها براي پايين آوردن هزينه‌ نهايي، ايمني و بهداشت كارگران مورد بي‌توجهي و اغماض قرار مي‌گيرد. به طور معمول از كفش كار، كلاه ايمني، يك وعده غذاي گرم در محل كار، امكان استحمام با آب گرم در پايان كار، شير روزانه و … خبري نيست، اين موارد لوكس و تجملي محسوب مي‌شوند و در صورت درخواست كارگران معمولا پاسخ چنين است: «ما اين چيزها را نداريم، اگر مي‌خواهيد برويد جايي كار كنيد كه اين امكانات را به كارگرانشان مي‌دهند.»
… و اين چنين بود كه ظهر روز 19/4/84 … كارگر جوان 22 يا 23 ساله‌اي كه به تازگي نامزد كرده و در آستانه‌ي تشكيل خانواده بود متاسفانه هنگام بستن پيچ و مهره‌هاي يكي از ستون‌هاي اسكلت سالن «ال 90» تعادل خود را از دست داد و به پايين پرتاب شد. او در حال سقوط به يكي از پل‌هاي مياني سر راه نيز برخورد كرد و درنهايت در اثر برخورد با سطح زمين جمجه‌اش شكست و قبل از رسيدن به بيمارستان جان سپرد. در اين كارگاه براي حفاظت كارگران اسكلت كار از كاسكت (كلاه ايمني) و كمربند حفاظتي مخصوص كار روي اسكلت‌‌هاي مرتفع خبر و اثري نبود ولي به فاصله‌ي چند ساعت از وقوع حادثه، توسط كارفرما (شركت پيمانكاري مربوطه) تعدادي كمربند حفاظتي تهيه و براي نمايش در مقابل كارشناساني كه احتمالا براي بازرسي و تهيه گزارش به كارگاه مي‌آمدند در نقاط مختلف قرار داده شد.
سخت‌گيري، سرعت انجام كار و رقابت ناشي از وجود شركت‌هاي پيمانكاري متعدد در اينجا به حدي است كه دو روز بعد از حادثه در اين كارگاه كمتر كسي حادثه‌‌ي فوق را به خاطر مي‌آورد و بسيار كم بودند كساني كه حتي اسم همكار متوفي خودشان را بدانند. شايد تعداد زيادي از كارگران تعويض شده بودند. چهره‌ي كارگراني كه بالاي اسكلت مشغول كار بودند به دليل فاصله يا ارتفاع زياد تشخيص داده نمي‌شد. ولي متاسفانه باز هم فقط چند نفر كمربند حفاظتي داشتند كه آنها هم به دليل نامرغوبي كمربندها و كم شدن اجباري سرعت انجام كار هنگام استفاده از كمربند حفاظتي، آنها را فقط به خود آويزان كرده بودند.
پروژه‌ي «ال 90» تا رسيدن به مرحله‌ي بهره‌برداري آيا باز هم قرباني خواهد داشت؟
ويژگي‌هايي كه به طور مختصر گفته شد فقط در پروژه‌ي «ال 90» و «پارس خودرو» ديده نمي‌شود. متاسفانه اين وضعيت، شرايط عمومي حاكم بر همه‌ي كارها و پروژه‌هاي عمراني و صنعتي بوده و پارس خودرو فقط يك نمونه از هزاران است. سال‌هاست كه در صنايع، كارخانجات، بنگاه‌هاي توليدي و سازمان‌هاي دولتي و خصوصي ارايه‌دهنده‌ي خدمات مثل آب، برق، گاز، تلفن و بيمارستان‌ها و … انجام كارهاي تعميرات، نوسازي، بازسازي، اجراي طرح‌هاي توسعه و گسترش واحدهاي صنعتي و توليدي و خدماتي، بهره‌برداري از خطوط توليد، ساخت بخش‌ها و قطعاتي از محصول نهايي (قطعه‌سازي) و حتي ارايه‌ي خدمات را به شركت‌هاي پيمانكاري مي‌سپارند و شركت‌هاي پيمانكاري در اين رابطه و بدون ضابطه افزايش چشمگيري يافته و اغلب سودهاي كلاني هم به جيب مي‌زنند. سودهايي كه نقش كارگران در ايجاد آن بسيار برجسته و سهم آنان در تقسيم و بهره‌مندي از اين سود اگر نگوييم هيچ بسيار نزديك به صفر است.
در اين جابجايي و سپردن مسئوليت انجام كار بين كارفرماي اصلي يا شركت مادر و شركت‌هاي پيمانكار (انعقاد قراردادهاي پيمانكاري) چيزي كه اغلب نديده گرفته يا فراموش مي‌شود- بعضا با چشم پوشيدن بر واقعيات مسلم و تكراري آن را حل شده و بديهي مي‌دانند- مسئله‌ي حفاظت و مراقبت از نيروي انساني است. در دنياي مدرن و كشورهاي صنعتي، نيروهاي انساني به مثابه سرمايه‌هاي مهم و غيرقابل جايگزين محسوب مي‌شوند و براي آموزش و مراقبت از اين سرمايه‌ انساني، سرمايه‌ مالي زيادي هزينه مي‌گردد. استانداردهاي روشن و جا افتاده‌اي نيز براي آموزش، شرايط كار، بيمه، درمان، خدمات اجتماعي و بازنشستگي اين سرمايه‌هاي انساني تعريف شده و اجرا مي‌شود اما در كارخانه‌ي پارس خودرو و بسياري جاهاي ديگر حفظ جان، تامين سلامتي و سرنوشت اين سرمايه اهميتي ناچيز دارد. كارگران قراردادي اين شركت‌هاي پيمانكاري در عمل كارگر يا انسان درجه‌ي دوم (!) شناخته مي‌شوند. شركت‌هاي پيمانكار به دلايل سودجويي، نداشتن امكانات و … بسياري از سرويس‌ها و خدمات ضروري را از كارگران خود دريغ مي‌كنند و شركت‌هاي مادر نيز با اين توجيه كه «اينان كارگران شركت‌هاي ديگري بوده و به ما ارتباطي ندارند» به كلي خود را از اين قيد رها كرده و هرگونه نظارتي را- به عمد- فراموش مي‌كنند. افزايش تعداد حوادث شغلي و تلفات ناشي از آن را در چند سال اخير به رغم بيكاري روز افزون، تعطيلي بسياري از واحدها و پروژه‌هاي صنعتي و كم شدن نيروي كار در اين حوزه را فقط در اين رابطه مي‌توان توضيح داد. در شركت‌هاي مادر به همان شدتي كه دقت مي‌شود پرسنل قراردادي از درب‌هاي مخصوص شركت‌هاي پيمانكاري رفت و آمد كنند (رفت و آمد اين كارگران از درب مخصوص كارگران عادي مجاز نيست) و يا امكانات شركت مادر از طرف شركت‌هاي پيمانكار مورد استفاده قرار نگيرد، همان قدر هم نسبت به رعايت نكردن استانداردهاي ايمني در محيط كار بي‌تفاوت برخورد مي‌شود. ناظران و بازرسان شركت مادر روزانه ده‌ها بازديد از مراحل مختلف كيفيت و پيشرفت كار پيمانكاران انجام داده و گزارشات لازم را ارسال مي‌كنند ولي عدم استفاده از كلاه و كفش ايمني و كمربند حفاظتي مخصوص كار در ارتفاع در هيچ گزارشي ديده نمي‌شود (اگر گزارشي هم شده باشد اثراتي بر آن مترتب نبوده و از اين تخلف آشكار و بسيار خطرناك براي سلامتي كارگران جلوگيري به عمل نمي‌آيد.
بدتر از همه، بعد از وقوع حادثه‌ي ناشي از كار و در امدادرساني هم بخش بهداشت و امداد كارخانه كمترين مسئوليت و ارايه سرويس را به كارگر پيمانكار مصدوم و حادثه ديده عهده‌دار است. در بخش بهداشت و خدمات بيمه‌اي و درماني كارخانجات و مجتمع‌هاي صنعتي معمولا رابط يا رابط‌هايي وجود دارند كه جهت سهولت امر امداد و درمان همراه فرد مصدوم و حادثه ديده (و يا حتي فرد بيمار غير حادثه‌اي) به بيمارستان يا مركز درماني مربوط رفته و تا پايان مرحله‌ي درمان اوليه و يا بستري شدن در بيمارستان و استفاده از خدمات بيمارستاني با مصدوم همراه است. ضرورت اين همراهي از اين جا ناشي مي‌شود كه شرايط كارگر مصدوم يا بيمار كه معمولا قادر به حركت هم نيست به گونه‌اي است كه نمي‌تواند كارهاي اداري مربوط به پذيرش و گرفتن خدمات اورژانس اوليه را انجام دهد. در اين مرحله متاسفانه بيمارستان‌ها و مراكز درماني (حتي مراكز وابسته به سازمان تامين اجتماعي) هم در عمل هيچ مسئوليتي را در قبال مصدومي كه همراه نداشته باشد نمي‌پذيرند. در پارس خودرو (و همين‌طور جاهاي ديگر) از كارگران حادثه‌ديده‌ي شركت‌هاي پيمانكاري اين سرويس بسيار لازم و ضروري هم دريغ مي‌شود.
در پارس خودرو به استثناي كارگران قراردادي خط توليد، كارگران شركت‌هاي پيمانكاري شاغل در قسمت‌هاي ديگر كارخانه (مثل تعميرات، نگهداري و پروژه‌هاي اجرايي طرح و توسعه و …) حق استفاده از سرويس‌هاي اياب و ذهاب كاركنان، اماكن ورزشي و يك وعده‌ غذاي گرم ناهارخوري را ندارند. همانطور كه قبلا گفته شد در ساير بخش‌هاي حقوق و مزايا نيز تفاوت‌هاي فاحشي وجود دارد.
اين همه تبعيض در شرايطي اعمال مي‌شود كه : 1- در آخرين كنفرانس سالانه‌ي سازمان بين‌المللي كار (ILO) كه در خرداد ماه گذشته برگزار شد نام ايران از ليست كشورهاي ناقض حقوق بشر و كار در زمينه‌ي تبعيض‌هاي شغلي خارج شده است! 2- كارگران شركت‌هاي پيمانكاري فاقد هر نوع تشكل صنفي و مستقل و طبقاتي و در نتيجه فاقد هر نوع قدرت دفاع از منافع صنفي خود هستند. اكثريت قابل توجهي از كارگران و به خصوص كارگران متخصص را كارگران اين شركت‌ها تشكيل مي‌دهند كه به دليل نوع كارشان در سرتاسر ايران پراكنده در همه جا حضور دارند. نوع كار و همچنين شيوه ستم و استثمار آنها يكسان است و همه‌ي آنها از تاخير در پرداخت حقوق به طور دوره‌اي و متناوب در رنجند. تنها عاملي كه مي‌تواند اين پراكندگي و ضعف را تبديل به وحدت و قدرت كرده و آنها را قادر به كسب حقوق و مطالبات صنفي‌شان نمايد وجود يك سنديكا يا اتحاديه‌ي سرتاسري كارگران شركت‌هاي پيمانكاري است. چيزي كه با توجه به شرايط حاكم بر جامعه كارگري زمينه‌ي قانوني آن مهياست.