بازگشت به صفحه نخست

 

 

گزارش جلسه سالانه گروه تدارک فوروم اجتماعی ایران در تاریخ 6 و 7 ژانویه 2006

(بخش اول)

در روز شنبه 6 ژانویه 2006 چهارمین جلسه سالانه گروه تدارک فوروم اجتماعی ایران در شهر پاریس برگزار گردید. در این جلسه که با شرکت بخش اعظم اعضای گروه تدارک و عده ای از ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی ومخالف جهانی سازی نئولیبرالی تشکیل شده بود، مباحث زیر مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.

* تحولات سیاسی و جنبشهای اجتماعی ایران

ارزیابی فعالیتهای فوروم اجتماعی ایران در سال گذشته

چشم انداز فعالیتهای آینده  و چگونگی شرکت در فوروم اجتماعی جهانی

در بخش اول بحث و گفتگو شرکت کنندگان به نوبت به اظهار نظر پرداختند که در اینجا تلاش می شود به خلاصه بحث ها اشاره گردد:

 

مهدی سامع :تحولات سیاسی در ایران و رابطه آن با جنبشهای اجتماعی را باید با توجه به شکل اعمال قدرت سیاسی در نظر گرفت.

قدرت سیاسی در ایران استبتداد مذهبی است و ولایت فقیه اعمال استبداد مذهبی از طریق قدرت یک آخوند شیعه مذهب است. رژیم ایران با این خصلت رژیمی توسعه طلب است و از این نظر و از موضع ارتجاعی خصلتی «ضد امپریالیستی» دارد. رژیم ایران به دنبال ایجاد کشورهای اسلامی است که امالقرای آن ایران زیر کنترل بیت خامنه ای باشد. رژیم ایران از عراق به مثابه یک فرصت برای حفظ امنیت خود استفاده می کند. عراق تحت دو اشغال اشکار و نهان قرار گرفته است. اشغال اشکار توسط آمریکا و اشغال نهان توسط جمهوری اسلامی که بر بخشهای زیادی از عراق تسلط دارد.

مناسبات اقتصادی حاکم بر ایران سرمایه داری با خصلت سرمایه داری در یک کشور پیرامونی است. و پایگاه اصلی قذرت سیاسی، سرمایه داری تجاری و رانت خوار می باشد که ملیاردها دلار از درآمد کشور را چپاول می کنند. رژیم ایران در زمینه هایی با جهانی سازی نئولیبرال سازگار و در زمینه هایی ناسازگار اساسی است. با صعود احمدی نژاد جریانی که همراه با نزدیکی با غرب در دوران خاتمی سرعت گرفته بود، جریان معکوس پیدا کرد.

صعود احمدی نژاد به معنی اعلام جنگ نظام حاکم بر ایران به مردم ایران و جهانیان است. برگماری احمدی نژاد و  حرفهای ضد اسرائیلی و ضد امپریالیستی او ، تاکتیکی برای استفاده از چالشهای جهانی در جهت تضمین امنیت نظام حاکم است.

مواضع احمدی نژاد در بخشهایی از تودهای عاصی و جان به لب آمده کشورهای عربی جاذبه دارد. احمدی نژاد سعی می کند تا با  کشورهایی چون ونزئلا، بلیوی و کوبا نزدیک شود.

جنبش اجتماعی مردم ایران اساسا جنبشی ضد استبداد مذهبی ولایت فقیه و برای خواسته های دمکراتیک (حق نشکیلات مستقل، حق نان و کار، آزادی فعالیت سیاسی و اجتماعی، برابری جنسی، رفع تبعیض ملی، رفع تبعیض مذهبی و... است. جنبش دمکراتیک و ترقی خواه مردم ایران مخالف جنگ و الترناتیو سازی امپریالیتسی است. اما این جنبش خواستار جلب حمایت همه جانبه جهانی برای رسیدن مردم به خواستهای بالا می باشد.

وظیفه ما به عنوان فوروم اجتماعی ایران- گروه تدارک، انعکاس جنبشهای اجتماعی ایران در سطح فوروم اجتماعی جهان و فورومهای منطقه ای و جلب حمایت و پشتیبانی از جنبشهای اجتماعی مردم ایران است. در این مسیر گروه تدارک می تواند به نیرویی تاثیر گذار تبدیل و در پروسه رشد خود به فوروم اجتماعی ایران تبدیل شود.

 

یزدان حاج حمزه :

 پرداختن به اين موضوع كه درعرصه سياسي ايران كنوني چه مي گذرد وظيفه فوروم اجتماعي ايران به عنوان مدافع حقوق اجتماعي – اقتصادي اقشار مختلف مردم  ايران است.زيرا استبدادديني جلوي پيشروي حركتهاي اجتماعي  را گرفته است . مبارزات اجتماعي درايران پشت مانع نظامي- سياسي  حاكميت پاسداران قفل شده است .   طی 16 سال دوران رفسنجاني و خاتمی رژيم ولايت فقيه تلاش می کرد خودش را  با شعار توخالي « اصلاحات »  بزك كند و بدون تغيير ,  به جامعه ايران و جامعه جهاني به قبولاند , اما با تلاش جريانات آگاه ايراني موفق نشد و الان سياست عوض كرده , ديگر از اصلاحات ودموكراسي دم نمي زند , درعمل به همه مي گويد من همينم كه هستم  در چهره پاسداران خنجر را از روبسته است  ومي خواهد خود را به جامعه ايران وجامعه جهاني تحميل كند . به صف آرايي واقعي درعرصه سياست ايران , منطقه وجهان نگاه كنيم ديكتاتوري مذهبي در ايران درعرصه منطقه و عرصه جهاني به سردمداري حكومت پاسداران  پزی بسیار جدی و خطرناکی را گرفته است,  می خواهد به قطب قدرت تبديل شود , مي خواهد جبهه جهاني دفاع از ديكتاتوري به وجود آورد . ديكتاتوري مذهبي ايران خيز برداشته  كه با    تولید جمهوری اسلامی ديگري در عراق، با بایارگیری از میان برخي از کشورهای خاورمیانه و آمريكاي لاتين و با سلاح عملیات انتحاری نيروهاي بنيادگرا, صف بندي جديدي درعرصه سياست جهاني به وجود آورد . مي خواهد با قراردادن كلاهك اتمي روي موشكهاي شهاب وقراول رفتن آن به سمت اسرائيل واروپا آرایشي مثل دوران جنگ سرد به وجود آورد تا با دشمنان خود به نوعي تعادل قواي جديد برسد . رژيم با اين حال وهوا پاسداران خود را به ميدان سياسي فرستاده است تا استبداد مذهبي را درايران و برخي كشورهاي مستعد خاورميانه تحميل كند و مانع كار جريانهاي ترقي خواه وضد نئوليبراليزم شود .

 از اين روي مسئله یک هر نيروي ترقي خواه درايران ودر منطقه بايد مقابله با استبداد مذهبی باشد. نبايد گذاشت خواستي را كه  رفسنجانی دراواخركار اتحاد جماهير شوروي  دركنفرانس مطبوعاتي خود در مسکومطرح كرد  محقق شود . او دراين كنفرانس خطاب به همه جهان گفت« همه بايد مارا مثل ابرقدرت شوروي همين طوري كه هستيم بپذيرند» . ايده ئولوگ هاي  اين رژيم ضد تاريخي نظيرجواد لاریجانی از سالها پيش نظريه توسعه رژيم ولايت فقيه درفضاي تخاصم ودرگيري و جنگ دائمي  را  تنظيم كرده اند ,  حالا با حاكم كردن پاسداران بركشور بدنبال تدارك ابزارو زمينه سازي اجراي اين سياست هستند، رژيم خودر « ام القراي جهان اسلام » مي داند و توسعه به کشورهای دیگر ازجمله عراق و لبنان را تدارك مي بيند .

قطب بندی واقعی در ايران ومنطقه ، قطب بندي وصف آرايي استبداد در برابر دمکراتها است  . مبارزه با نئوليبراليسم درفضاي دموكراتيك ميسرمي شود , اگرآلترموندياليست هستيم و با نئوليبراليسم دركشورخود و منطقه مخالفيم  , ابتدا بايد فضاي  پيشروي حركتهاي اجتماعي مربوطه  را به وجود آوريم . آيا با صف بندي جديد استبداد مذهبي در ايران اين فضا بسته تر نمي شود ؟  

 

مجتبی طالقانی :  به مهمترین عوامل ریاست جمهوری « احمدی نژاد »  اشاره نمود:

ریزش روز افزون پایه های اجتماعی حاکمیت بویژه در میان اقشار فقیر و تهیدست و به حاشیه پرتاب شدن بیشتر آنان بدنبال اجرای سیا ستهای تعدیل اقتصادی توسط دولت رفسنجانی و ادامه وتشدید این سیاستها از سوی دولت خاتمی ،افزایش شکافها بین خودیها و... جناح برتر و رهبری نظام را به اتخاذ سیاستهای جدیدی در جهت جلوگیری از ریزش نیروها  و با تکیه بر ائتلاف محافظه کاران « اصولگرا » و بخصوص باقی مانده « حزب الله »  وتوزیع دوباره چپاول و پستهای اصلی قدرت در میان آنان کشاند. با اتکاء به این آرایش داخلی بود که می بایست با فراهم آوردن نوعی« یک صدائی » به امرمهم رابطه با دولتهای غربی ودر راس آنها آمریکا ، پرونده اتمی وبازیهای پرمخاطره منطقه ای پرداخته میشد . با نزدیک شدن به موعد تعیین تکلیف یا بایستی « ازدواج موقت » با آنان بویژه درصحنه عراق به مقدمه یک « ازدواج دائمی » تبدیل شود و یا یک « طلاق » و ...

از نظر اومهمترین وظیفه « فروم » در شرایط کنونی ، برقراری پیوند میان جنبشهای اعتراضی اجتماعی مردم ایران با جنبش جهانی  و انتقال تجربیات و دست آوردهای این جنبش به جنبش اجتماعی مردم ایران است ؛ همچنین با تاکید بر مبارزه با  گرایشات نئولیبرالیستی بایستی سطح مناقشات و بحثها را از حصار  « استبداد ـ دمکراسی » علیرغم اهمیت و اولویت آن خارج ساخته  و با ایجاد پیوند میان حقوق و خواستهای ملی سیاسی و فردی اجتماعی اکثریت مردم ، زمینه تحقق تحول دمکراتیک  را فراهم آورد .

 

عیسی صفا: انتخابات باسمه ای بود و رژیم یکدست شد.  حذف تدریجی رفسنجانی به ضرر جمهوری اسلامی است. این یکدستی دو پیام دارد : 1 – سرکوب هر نوع جنبشی در درون و بیرون از آن 2 – یکدست کردن و زبان واحد داشتن در مسئله اتم. این کار فقط یک بلوف است. شفافیت نیروها مو جب می شود موضعگیریهای جدیدی بوجود بیاید که موجب سرنگونی رژیم بشود. این جمهوری فاقد مسایل ایدئولژیکی است و میخواهد با این صحبتها مایوسانه و مذبوهانه حزب الله را در ایران بازسازی نماید. چنین تجدید حیاتی امکان ندارد. از طرفی اپوزیسیون به لحاظ نظری بر مردم تکیه ندارد و بدنبال انقلاب نارنجی است. در عراق فکر می کنم نهایتا به ضرر جمهوری اسلامی بشود.

 

فوروم با سازشکاریها و زد و بندها که بر اساس توازن قوا صورت می گیرد مخالفت می کند و مرزبندی دارد. ما با نئولیبرالیزم که تمامی عرصه ها را زیر سئوال برده مخالفت می کنیم : مبارزه علیه نئولیبرالیزم، علیه تلسط آمریکا بر ایران، علیه دیکتاتوری و حتی دمکراسی پارلمانی. انتظار داریم که گروه تدارک گسترش بیابد.

 

حسین اخوان توحیدی:  باید به جهانیان و فوروم جهانی بگوئیم که این رژیم برآمده از جامعه واقعی ایران نیست. پز دفاع از محرومین دکوری بیش نیست. این ها همان دلالان اسلحه و رانت خواران هستند. این ها همان سرکوبگران محرومین و مردم ایران در طی بیست و شش سال گذشته هستند. همین سپاه پاسداران که شورش مردم پابرهنه اسلام شهر را از زمین و هوا سرکوب نمود و بخاک و خون نشاند، باید پاسخگو باشد و جواب بدهد.

 این ها حافظ منافع یک سیستم رانت خوار می باشند. سپاه پاسداران بازوی نظامی آخوندها بوده و هست. سپاه پاسداران آخوند ها را بر اریکه قدرت نگه داشته و می دارد. با بودن حکومت ولایت فقیه سرکوب و فقر روز بروز بیشتر خواهد شد.

 

 آخوند ها و ارتجاع ایران جاده صاف کن و نوکران واقعی امپریالیست ها می باشند. به دعوا ها و شعار های آنان نباید بها داد. این ها همه برای نشان دادن قدرت است. شعار های احمدی نژاد علیه اسرائیل طبل تو خالیست. همین حکومت ملا ها از آمریکا و اسرائیل برای ادامه جنگ ضد مردمی اسلحه می خریدند و با ادامه جنگ با عراق پایه های حکومت خویش را مستحکم تر می نمودند. سرکوب طی آن سال ها بشدت ادامه داشت.

 

این رژیم بحران زا با بحران به ادامه حیاتش می پردازد و در بحران هم به گورستان تاریخ خواهد رفت. آخوند ها می خواهند ایران را با رفتن خود از قدرت به ویرانه ای تبدیل نمایند.

 

ارتجاع جاده صاف کن امپریالیسم است. امپریالیسم چه می خواهد که آخوند ها انجام نداده باشند؟ این رژیم جنایتکار بهترین مبارزین ضد امپریالیسم را تیرباران نمود. مبارزین ایرانی طرفدار خلق فلسطین را همین رژیم تیرباران نمود. نباید به شعار های آنها توجه نمود. باید دست این رژیم را با دلیل و مدرک رو نمود.

 

رژیم برای ادامه حکومتش یک روز طرفدار گفتگوی تمدن ها می شود و خاتمی نوکر سرسپرده ولی فقیه را می آورد. در هشت سال حکومت خاتمی است که دانشجویان از طبقه دوم خوابگاه دانشگاه به بیرون پرت می شوند. او دانشجویان را اوباش می خواند و در زمان او توسط دارو دسته سپاه قتل های زنجیره ای اتفاق می افتد. او برای خاموش کردن اعتراضات مردمی کمسیون تحقیق تشکیل می دهد تا اینکه دوران حکومتش به پایان نرسد.

 

احمدی نژاد از کیسه مارگیری ولایت فقیه بیرون می آید و خود را ظاهرا طرفدار محرومین نشان می دهد. اما همان محرومین در کنار خیابان ها از سرما و گرسنگی تلف می شوند.

 

 در حالیکه خامنه ای و احمدی نژاد با هواپیمای خصوصی چند صد میلیون دلاری شان و کاخ هایشان دم از محرومین می زنند، عوامل آنها به دستور آنها گرسنگان و پابرهنه گان و کارگران را بیرحمانه سرکوب می نمایند. صدای حق طلبانه مردم مبنی بر آزادی، کار و مسکن را با گلوله و اعدام و زندان و شکنجه و تواب سازی در اوین جواب می دهند.

 

در باره بمب اتم فروشنده اش امپریالیست ها بودند و هستند. بمب اتم برای کشوری که مردمش در خیابان ها در این زمستان خشک بسر می برند به چه درد می خورد. حکومتی که دانشگاه ها را بست ، در باره برنامه اتمی بدنبال دست آوردهای علمی نمی تواند باشد. بلکه دنبال جنگ افروزی است که مرد م ایران در طول هشت سال جنگ ایران و عراق برایش قیمت گزافی پرداختند و چندین نسل دیگر باید بپردازد.

 

در باره تاکتیک های رژیم در خارج و اپوزیسیون، روی دعوا های حیدری نعمتی سرمایه گذاری کرده که مسئله رژیم مسئله اصلی قربانیان و تبعیدیان نباشد. خود اینها مسئول تبعید و تیرباران ها هستند. حالا آمدند برای ما دلسوزی می کنند. سایت ایران دیدبان را بازجو ها و دست آموزان حسین شریعتمداری اداره می کنند. کور خوانده اند که بتوانند ما را سرگرم  اختلاف و دعوا هاکنند. اگر هم اختلافی وجود داشته باشد، مسبب اصلی آن خود رژیم ولائی است و بس. ما با این رژیم جنایتکار هیچگونه حرفی نداریم. همچنین با باند های مافیائی آنها در خارج از کشور.

 

در رابطه با شعارهای رژیم . این رژیم هیچ بخشی از جامعه را نمایندگی نمی کند. اگر واقعا مردم را نمایندگی می کرد، اساسا دنبال چنین شعار های توخالی نمی رفت و جواب مردم را در این بیست و شش سال گذشته با زندان و شکنجه و اعدام پاسخ نمی داد. این رژیم نمی تواند نماینده مردمی باشد که فرزندانشان را اعدام کرده است. آخوند ها در سخت ترین شرایط قرار دارند. باید به جهانیان و فوروم جهانی بگوئیم  که این رژیم آینده دار نیست.

 

 جریانات دست ساز آمریکا و امپریالیسم که مردم با مبارزه و فداکاری و زندان و شکنجه و اعدام آنان را از اریکه قدرت بزیر کشیدند و خود آنها با کودتای 28 مرداد باعث به وجود آمدن شرایط امروز ایران بودند و جواب کارگران جهان چیت را در جاده کرج با گلوله پاسخ دادند، نمی دانم چگونه برخی با این سانسورچی ها و سرکوبگران جبهه دمکراسی خواهی تشکیل داده و با اینها نشست و برخاست نموده و راجع به خواسته های عادلانه مردم سخن گفته و می گویند. اگر اینها به این حرفها احترام می گذاشتند می بایست همان موقع که در قدرت بودند عمل می کردند. نه حالا که در غربت تنها لاف می زنند.

 رفتن با رژیم با هر بخش آن ، چه آنها که در قدرت هستند و چه آنها که در آب نمک خوابانده شده اند و همچنین نشست  و برخواست با عوامل رژیم گذشته با هر بخش آن ، تائید همه جنایت های آنان است.

 

مبارزه با ارتجاع جدای از مبارزه با امپریالیسم نمی باشد. آخوند ها مردم را سرکوب می کنند و مردم را به خاک و خون می کشانند. فقر و فحشا و اعتیاد و خودکشی محصول عملکردهای این رژیم ضد انسانی است. بعضی ها فکر می کنند که آمریکا می آید آنان را نجات بدهد.

رژیم جمهوری اسلامی با مبارزه  به این روز افتاد و با مبارزه هم به زباله دان تاریخ پرتاب خواهد شد. سران حکومت در ماه بودند ولی حالا در چاه بسر می برند.    

 

ناهید جعفرپور:  یکدست نشان دادن رژیم جمهوری اسلامی چندان هم درست نیست. علارغم وحدت در اساس اما دو گانگی در موضعگیریها یشان دیده میشود. مثلا سیاست رژیم در عراق دوگانه است از یکسو با شیعیان این کشور در رابطه اند و از سوی دیگر جلال طالبانی را به ایران دعوت می کنند و با او همدلی می نمایند. در واقع جمهوری اسلامی تلاش می کند  از اوضاع عراق بعنوان برگ برنده ای در برابر آمریکا استفاده  کند و در عین حال از طریق طالبانی با آمریکا رابطه بر قرار نماید و راه سازش را هموار سازد . برنامه انرژی اتمی هم در همین چهارچوب قرار می گیرد.  صحبتهای احمدی نژاد آگاهانه است و تلاش می کند از اقشار مذهبی تند رو و اقشارفاشیستی در جهان استفاده کند و با تحریک آنان برگی دیگر برای  فشار به اسرائیل و آمریکا در دست بگیرد و از سوی دیگر با شعار های دروغین سر مردم ایران را گرم کند و روی مشکلات داخل سرپوش بگذارد و عمر ننگین جمهوری اسلامی را طولانی تر کند.

جنبش بدیل جهانی سازی نئولیبرالی در ایران قوی است و نمود های آن را می توانیم بخوبی در رسانه ها و سایت ها و تجمعات داخل ایران بخوبی ببینیم. نقش ما در گروه تدارک فوروم اجتماعی ایران باید بعنوان رابطی میان جنبش جهانی بدیل جهانی سازی و جنبش اجتماعی داخل ایران باشد . ما باید صدای حق طلبانه جنبش اجتماعی ایران را به گوش جنبش بدیل جهانی سازی رسانده و تجربیات و پیام های جنبش جهانی را به گوش داخل برسانیم.

ما پیروی ازمنشور فوروم جهانی می کنیم (منشور جهانی " مبارزه با دیکتاتوری، بنیادگرائی، حکومت دینی، حکومت ایدئولوژی، فاشیسم ، پدرسالاری و ملیتاریسم و.... ")، ما مخالف هم آمریکا و هم جمهوری اسلامی می باشیم. از این رو آمریکا را به جمهوری اسلامی ترجیح نمی دهیم . من اعتقاد دارم در صورت جنگ با ایران تنها مردم هستند که لطمه می بینند و از بین می روند. تجربه عراق پیش چشمان ماست. از این رو پرونده ایران نباید به شورای امنیت برود. جنبش جهانی و جامعه ملل باید به اروپا و آمریکا فشار بیاورند که از طریق راه های غیر نظامی مسئله اتمی ایران را حل نمایند. مثلا تحریم سیاسی رژیم ایران.

اصغر اعرابی:
بحثهای متفر قه به چه دردمی خورد؟ سئوال اين  است، با اين رژيم ميخواهيد چه کنيد؟ چه تاکتيکی برای چه استراتژی. حرف های تکراری چندين ساله دردی از ما دوا نخواهد کرد.امروز امريکا درمنطقه است، رژيم در عراق دست بالا دارد.تفاوت ما بامذاکره کنندها در چيست؟ اگر امريکا به
ايران حمله کرد، مسئول آن کيست؟ فن آوری هسته ای کار مهندسين ايرانی است واز لحاظ استراتژيک به ضرر ما نيست. به توده های مردم دروغ نگوئيم ، حتی اگر اين مبارزه صد سال طول بکشد. صداقت مصدق ها، حنيف نژاد ها ، جزنی ها ارزشمند است.آنهادر کنار مردم بودند و سازش نکردند.
 

زینت میرهاشمی : احمدی نژاد از دل سیاستهای خاتمی بر آمده است. این رژیم رژیمی است که مرتب ولید بحران می کند و با درست کردن دشمن در خارج از مرزها و نیز صدور تروریسم بحران امنیت خودش رو می خواهد حل کند و جنبشهای اجتماعی داخل را با این بهانه سرکوب می کند.

ایجاد جماهیر اسلامی از ایده های خمینی در سیاستهای احمدی نژآد خودش را نشان می دهد. .جنبشهای اجتماعی ایران در حل تدافعی هستند و رژیم از این شرایط استفاده می کند برای تغییر باید به شکل تهاجمی در بیاید.  شرایط هم اکنون جنگ در عراق و شرایط بحرانی در منطقه  یک فرصت طلائی برای جمهوری اسلامی است. احمدی نژاد با مسئله امنیت و ایجاد بحران مسایل جمهوری اسلامی را جهانی می کند. او خواهان جنگ است و سیاست جنگ طلبی را دنبال می کند و دشمن تراشی خارجی می کند تا امنیت همراه با سرکوب را در داخل بکار برد. باید نگاه ما به جنبش اجتماعی در ایران باشد. نباید به جو بحران سازی رژیم کمک کنیم بلکه باید مسایل را به داخل ایران بکشانیم. اینجاست که فوروم نقش و اهمیت خودش را پیدا می کند.

 

بیژن رستگار: مسئله فیدل کاسترو، چاوز و غیره را مطرح کرد و می گوید آیا فوروم می تواند کاری انجام دهد؟

 

نادر نوری زاده: من می خواهم در این چند دقیقه که به من فرصت داده می شود مبلغی کوچک برای فورومهای اجتماعی، بویژه فوروم اجتماعی ایران باشم. قبل از هر چیز لازم است تعریفی اجمال از فوروم بدهم سپس برداشتهای متفاوتی که هر کدام به نوبه ی خود قابل بحث هستند را مطرح کنم.

 

« فوروم اجتماعی جنبشی است از جنبشها متشکل از احزاب، سازمانهای غیر دولتی، اجتماعات، سندیکاها، انجمنها، اشخاص وافراد با گرایشات متفاوت که حول محورهای عدالت اجتماعی، آزادی خواهی ونفی تبعیض جنسی، قومی، نژادی و در مخالفت با نئولیبرالیزم و تسلط سرمایه داری نوین بر جهان، نیروهای مردمی را بسیج وبه مبارزه می کشاند تا وضعیت معیشتی جوامع مدنی را بهبود بخشد »

 

این جنبشها،  سراسری و جهان شمول اند ونقش موثری برای بسیج اجتماعات دمکراتیک و عدالتخواه در جوامع مختلف، ایفا می نمایند و بر اساس موقعیت هر کشور و شرایط حاکم بر آن می توانند مواضع خاص، مربوط به شرایط ویژه ی آن کشوراتخاذ نمایند.

 

آنچه مسلم است این نیروها که درهریک از این جنبشها و نتیجتا در فورومهای اجتماعی فعال هستند دارای دیدگاههای سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیکی متفاوتی می باشند وهر کدام با بعد و زاویه ای متفاوت به این جنبش نگاه میکنند. وحداقل می توانند سئوالات زیر را به صورتی با خود مطرح کنند :

 

آیا فوروم، می تواند در حاکمیت شرکت داشته باشد؟

آیا فوروم می تواند نیروهائی را بسیج کند که خواسته ها ی رادیکالی نسبت به حاکمیت موجود دا شته باشند؟

یا روشن تر بگوئیم، آیا فوروم می تواند جنبشی برانداز باشد، و یا اینکه همواره جنبشی است رفرمیستی وطرفدار تغییرات مسالمت آمیز؟

و آیا فوروم که فضائی باز است هر نیروی اجتماعی را باید بپذیرد ؟

و هزاران آیاهای دیگر.

 

پاسخ به هریک از این پرسشها، جای بحث و گفت و شنود بسیار دارد ولی آنچه را که من ازتعریف واسناد فوروم استنباط کردم اینست که فوروم جنبشی است باز، دمکراتیک وعدالتخواه و نیروهای خود را در جهت بهتر شدن شرایط موجود در کشورها و در سطح جهان بسیج می کند. قطعا میزان بهره مندی ازآزادیها و خواسته های بر حق مردم در کشورها متفاوتند. از آنجائیکه، نه خواسته های جنبشهای فورومی، نه شرایط کشوری، منطقه ای و ناحیه ای برای فورومها و نه نوع حکومتها در این مناطق و کشورها، یکسان نیستند، می توان گفت که رسالت این جنبشها نیزدرهر کشوری یکسان نه خواهد بود. نیروهائی که درد و رنج  نبود این آزادی و عدالت اجتماعی را حس می کنند و خواهان بهتر شدن وضعیت موجود هستند ، چه این نیروها، هواداران سازمانهای برانداز رادیکال ، چه نیروهای هوادار تغییرات مسالمت آمیز و رفرمیستی و چه نیروهای ایدئولوژیک طرفدار جدائی دین از دولت باشند، ازعوامل موثر برای جهتمندی حرکتهای فوروم اجتماعی هر کشوری می باشند. در واقع توانمندی و سازماندهی مشارکتی این نیروها است که می تواند فوروم را برای رسیدن به هدفهای مترقی و مردمی خود رادیکالیزه نماید، یا حداقل عواملی موثر در تعیین این سمت و سوباشند.

 

روشن است، فوروم به عنوان  یک جنبش غیر دولتی نمی تواند در حاکمیت شرکت داشته باشد در حالیکه افراد وابسته به آن یا سازمانهای پشتیبان آن و در کل هواداران فوروم چنین مشکلی را نخواهند داشت. وظیفه ی اصلی فوروم بیشترنظارت بر مسایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جوامع مدنی و پیگیر تحقق حقوق این جوامع است. فوروم به طبقه ی خاصی از اجتماعات محدود نمی شود و نقش آن در واقع فراتر از سندیکاها و اجتماعات منفرد دیگر است. فوروم کشور شمول و به عبارتی جهان شمول است و این امر در توان هیچ نیروی دیگری جز فورومهای اجتماعی نیست.

 

نتیجه ای که می شود گرفت، اینست که فوروم در واقع هم جنبشی است سیاسی، چراکه غالب نیروهای آن برای تحقق خواسته های اجتماعی - اقتصادی - سیاسی وارد کار و زارمبارزاتی می شوند، و هم می تواند عاملی باشد برای براندازی حاکمیت های غیر مردمی، چرا که نیروهای رادیکال و براندازنیز در واقع بخش مهمی از بدنه ی فورومهای اجتماعی را تشکیل میدهند. هر چند که اذعان می شود،  فورومها اجتماعات غیر دولتی هستند و بالذاته یک نیروی برانداز نیستند و بدیلی هم برای حاکمیت ندارند. آنها با مبارزات و بسیج نیروهای بالقوه و بیدار جوامع، خود را در صف مقدم مبارزات اجتماعی قرار می دهند و از خواستگاه بر حق جوامع مدنی با روشهای درخورموقعیتها ی ویژه،  برخورد مناسب می نمایند.

 

ولی در پاسخ به اینکه، آیا فوروم میتواند مانعی برای ورود و شرکت کسانی بشود که با اهداف آن همخوانی ندارند، در تئوری جواب منفی است. ولی در عمل چنین امری امکان پذیراست، چرا که  نیروهای توانمند و مسلط فورومها، جنبشهای عظیم مردمی هستند و آنهم تحت پوشش و سازماندهی نیروهای مترقی و عدالتخواه جوامع مدنی. حضور این نیروها تضمینی است برای بقای فورومها و مانع ازهرنوع سوداگری آخوندی – غیر آخوندی، حتی با شعارهای پوپولیستی دروغین آنها. در واقع ضرب المثل «از کوزه همان طراود که در اوست» در اینجا مصداق پیدا میکند. بدین لحاظ محتوای فوروم مهم است.

 

و اما، دوستان، همگی از آنچه که در این 27 سال دوران ننگین حاکمیت آخوندی بر ما و مردم ایران گذشته است کم و بیش واقفیم. خوب می دانیم که جامعه ی ما از یک بیماری مزمن در سطوح مختلف رنج می برد.

گسترش پدیده ی اعتیاد، فحشا، کودکان خیابانی، کارتون خوابها، اعدام و سنگساردر ملاء عام، کودک آزاری، زن ستیزی وضرب و شتم آنها، جملگی عوارض این بیماری تاریخی اند. پاسخ نظام آخوندی به سیل بیکاران، معتادان، کم درآمد ها، کارگران و کارکنان، جوانان بیکار و خانه نشین، زنان بی سرپرست، زحمتکشان، کشاورزان و باغداران اسیر در چنگال سوداگران، جز زورگوئی، ضرب و شتم،سنگسار،  زندان، اعدام و حلق آویزچیز دیگری نیست.

 

کشور در التهاب بسر می برد، انفجارهای اجتماعی از شانس بالائی برخوردارند و می توانند کنترل امور را از دست بنیاد گرایان خارج نماید. این بحرانها،  زمینه را برای ابراز خشم مردم مهیا ساخته، ما بارها شاهد آن بوده ایم. اگراین خشم مردمی، با کشتار بیرحمانه، موقتا خود را در زیر خاکستر پنهان ساخته، مترصد فرصتی بهتر برای انتقام گیری است.

 

دوستان، بستر فعالیت آماده، آتش انفجار در زیر خاکستر نهفته، و هراز گاهی شعله اش فروزان، روشنفکران و مبارزان سخت کوش بسیار، میماند اتحاد وتفاهمی یکپارچه با تحمل پذیری بیشتر، همتی کنیم تا با پشتوانه مردمی شعله ای  بیفروزیم  و این بار از شر ارتجاع خلاص و رهائی یابیم.

دوستان، فوروم  بستریست مناسب، همه گیر و جهان شمول، زمینه ای برای ارتباطات گسترده ی داخلی و خارجی، عناصری کارآمد را می طلبد تا برای استقرار نظامی مردم سالار به بسیج نیروهای بیشتر چهره ئ عملی دهد. ارتجاع رفتنی است، جهانی دیگر ممکن است، برای تحقق آن دریغ نورزیم.