نامه بهروز جاوید طهرانی
از زندان اوین
فریاد در چاه !؟
به نام دادار پاک
بیش از چهار ماه از
دستگیری من و دوستانم می گذرد.دوستانم بینا داراب زند،فرزاد حمیدی و حسن قیصری جرمشان اینست
که در یک تجمع در مقابل سازمان ملل متحد در تهران تقاضای آزادی تمامی زندانیان سیاسی را
کرده اند ولی جرم من اینست که قصد داشتم،تنها قصد داشتم در این تجمع شرکت کنم.دو ماه اول را
همه ما در سلول انفرادی در بدترین شرایط سپری کردیم،بدون هیچگونه بازجویی و تحقیقاتی که
لازمه اش اقامت در سلول انفرادی باشد.و هر روز امید آن را داشتیم که قرار بازداشت ما تبدیل
به وثیقه یا کفالت می شود و همگی آزاد می شویم.هنوز هم باورمان نمی شود که به خاطر هیچ آن
همه آزار و اذیت را تحمل کردیم.
در گذشته شنیده بودم که
می گفتند در ایران آزادی بیان موجود است ولی آزادی پس از بیان نه!اگر اینچنین است پس چرا
اینجانب پانزده دقیقه قبل از شروع تحصن در مکانی بسیار دورتر بازداشت شدم و اکنون هم بیش از
چهار ماه است که دادگاه حاضر به آزادی ام نمی شود.
چرا من را از بند یک
زندان اوین که مخصوص جرایم سیاسی بود به بند سرد و کثیف کارگری انتقال دادند و به من فشار
وارد می آورند که یا برای زندان بیگاری نمایم و یا به زندان قزل حصار که مخصوص جرایم مواد
مخدر می باشد،تبعیدم می کنند.پس اصل تفکیک جرایم کجا رفت؟شما بگویید،من چگونه اعتراض خود را
به این بی عدالتی ها که در حقم روا شده است بیان نمایم؟
آیا راهی به غیر از
اعتصاب غذا برای من باقی مانده است؟
با اجازه شما مردم شریف
می خواهم این آخرین راه اعتراض را هم بیازمایم...
با سپاس
بهروز جاوید طهرانی
29/9/1383
بند 350 زندان اوین-تهران
|