ملیتاریزه شدن
اتحادیه اروپا به واقعیت می پیوندد
22.11.2004
دنیای جوان
برگردان
ناهید جعفرپور
بحث های اتحادیه اروپا در
راه رسیدن به قدرتی نظامی در جهان جامه عمل به خود می گیرد.
روز شنبه گذشته در بروکسل
از سوی وزرای دفاع 25 دولت عضو اتحادیه اروپا سازماندهی سریع لشگر نظامی با نام "
battle groups
" تصویب گردید .
در ابتدا قرار است سازماندهی
12 لشگر به اجرا در آید و طبق نقشه در هر لشگر 1500 سرباز مستقر گردند. طبق این طرح گروه
های جنگجوی این ارتش باید تا سال 2007 در حدود 100000 سرباز را در بر گیرد که تا شعاعی به
وسعت 6000 کیلومتر با دستورات مشخص عمل نماید.
منظور از این سازماندهی به
وجود آوردن ارتشی متحد در پهنه اروپا است که قادر باشد وظایف نظامی اتحادیه اروپا را بطور
کامل بعهده گرفته و با کنار زدن ارتش های ملی کشورهای عضو ، بطور یکپارچه و واحد سراسر قاره
اروپا را زیر کنترل خویش قرار دهد.
پتر پیلس نماینده سبزهای
اطریش در پارلمان اتحادیه اروپا در این باره می گوید:" قدرت عملکرد نظامی و گسترش عملیات
نظامی این ارتش در دفاع از منافع اتحادیه اروپا کاملا مستقل از سیاست نظامی ایالات متحده
آمریکا حرکت می نماید".
مسئله حائز اهمیت این است که
ساختار قدرتی و رابطه نیروهای نظامی در اتحادیه اروپا به هیچ وجه مشترکا در کل قاره اروپا
عمل ننموده بلکه همواره رهبری نظامی و رهبری گروه های جنگجو ی این لشگر عظیم بر عهده قدرت
های اروپای غربی خواهد بود.
این تصور که گویا اتحادیه
اروپا به عنوان دومین قدرت نظامی بزرگ جهان سیاستی صلح آمیز تر از آمریکا دنبال خواهد نمود،
کاملا غلط و گمراه کننده است.
بزرگترین میدان جنگی را که
لشگر "battle
groups " از هم اکنون
سازماندهی نموده است و برای آن دستورات مخصوص گرفته است ، حرکت در راه تغییر ساختار های
قاره اروپا و از پیش پای برداشتن موانعی است که بر سر راه تجارت آزاد و منافع استراتژی و
سیاسی و اقتصادی قدرت های بزرگ در اروپا قرار دارد.
با وجود اینکه دولت ایالات
آمریکا تلاش های تسلیحاتی اتحادیه اروپا را زیر نظر دارد و مایل است که این تلاش ها از سوی
ساختار های ناتو رهبری و کانالیزه گردد اما نظامیگزی اروپائی توانائی های نظامی آمریکائی را
به هیچ وجه خنثی ننموده بلکه بر عکس آنرا تکمیل تر می نماید.
اتحادیه اروپا با سازماندهی
ارتش واحد اروپائی قصد مقابله با ارتش آمریکا را نداشته و بیشتر در نظر دارد که در مواقع
مشخص به ارتش آمریکا یاری رساند. از سوی دیگر از اهداف سیاست خارجی دولتی چون آلمان به وجود
آوردن امپراطوری بزرگی بعد از آمریکاست که بتواند بطور مثال منطقه بالکان و افغانستان را
زیر نفوذ خویش داشته باشد. البته آمریکا ( جرج بوش) هم در دید دراز مدت مجبور به قبول این
واقعیت می باشد.
|