بازگشت به صفحه نخست



 

تنها صحبت کافی نيست، زمان عمل است

بمناسبت برگزاری فوروم اجتماعی اروپا

17 – 14 اکتبر 2004 - لندن

دکتر آليدا گوارا (1) – گاردين - برگردان الميرا مرادی

Elmira2211@yahoo.ca

اخبار روز-  جمعه ٢۴ مهر ١٣٨٣ – 15 اکتبر ٢٠٠۴

برای بشريت بسيار خطرناک است که رئيس جمهور زورمدار ترين قدرت روی زمين به مردم بگويد که او از طرف خدا صحبت می کند و از طرف خدا عمل می نمايد. اين دروغها برای ما چه در بر خواهد داشت؟ بيشتر از آنچه که امروزه در افغانستان و عراق اتفاق افتاده است؟ اين است آن آينده مورد نظر برای کودکان ما؟ چيزی که بشريت به آن احتياج دارد، اينست که بر خود مسلط شده، تمامی نيرو و توان خود را به صحنه آورده تا از وقوع چنين آينده ای جلوگيری کند.

امروز حتی از ديروز هم حياتی تر است که مردم بيش از پيش برای مقابله با اين وضعيت اسفبار در سراسر جهان گرد هم آيند و در جستجوی راههايی برای دستيابی به دنيايی برابر باشند.

شرکت در" فروم اجتماعی اروپا " که اين هفته در لندن تشکيل خواهد شد، برای من به عنوان نماينده مردم ام افتخار بزرگی است .

زمانيکه ميگويم " مردم من"، در واقع خود را متعلق به مردم قاره ام، به مردم مانديگا، کنگو يا کارابيلی که خون همه ی آنها در رگهای من جاريست، می دانم.

من همچنين خود را به آن فرهنگ فرزانه و دانای آسيايی که قسمت و جزيی از فرهنگ ماست، منتسب می دانم. فکر می کنم که قادرم همه اين وابستگی ها و نسبت ها را داشته باشم زيرا در فضايی که رشد و آموزش پيدا کرده ام، اين از آموخته های من بوده است که انسانهای ديگر و فرهنگ هايشان را نه تنها قبول داشته باشم، بلکه به آنها احترام فراوان بگذارم، حتی اگر قادر نباشم کاملا همه چيز را در مورد اين فرهنگها درک کنم. يکی ديگر از آموخته های من در دوران جوانی که تاثير بسزايی بر من داشته است، مربوط به "بنيتو خوارز" شخصيت ملی و برجسته مکزيک است، که بدرستی می گفت: "احترام به حقوق ديگران، راهی است که به صلح می انجامد."

مدتها پيش اولين سفرم به برزيل را انجام دادم. در آنجا احساس کردم که قلبم بشدت فشرده شده است، فشردگی به معنای واقعی کلمه، بطوريکه احساس می کردم که اين درد نخواهد گذاشت که به ديدارم ادامه دهم. ديدن بچه هايی که در فقيرترين و بدترين موقعيت ها زندگی می کردند، بچه هايی که بوسيله اشخاص بی وجدان برای خودفروشی و قاچاق مواد مخدر مورد سوءاستفاده قرار می گرفتند. اينها چيزهايی بودند که بشدت باعث خشم و اندوه من گشت، چرا که برزيل با داشتن منابع بيشمار طبيعي، آنقدر که کسی نمی تواند حتی تصور آنرا بکند و با داشتن زمين های وسيع و پهناور و خاک بسيار حاصلخيز، يکی از ثروتمندترين کشورهای قاره ما می باشد.

چگونه ممکن است در سرزمينی چنين از نظر طبيعی ثروتمند، مردم و بخصوص بچه ها در چنين شرايطی زندگی کنند و جان سالم بدر برند؟ چطور امکان دارد که چنين وضعيتی تحمل شود؟

در برزيل، من می انديشيدم و می انديشيدم. به اين می انديشيدم که ما انسانها می بايستی محدوده و مرزی هم برای صبر و تحمل خود قائل شويم و از اينرو ما بايد تصميمی بگيريم. تصميم بگيريم که يا راه و چاره ديگری نيست، بنابراين از شدت گرسنگی به مرگ تسليم شويم، يا اينکه راه تلاش و کوشش جهت برهم زدن اين نظم نابرابر و واقعيت های بيرحم آن وجود دارد و آنرا دنبال کنيم و برای آن حتی از زندگی خود در گذريم.

دمی بعد به اين انديشيدم که ممکن است نتيجه ای که به آن رسيده ام ناشی از روش فکری من است که بدليل رشد و شکل گيری و آموزش در يک جامعه سوسياليستی با فرهنگی متفاوت، با ايدئولوژی متفاوت و حتی با تاثيری نسبی از حرفه و پيشه ام، توام بوده است. اما باز انديشيدم که هيچکدام از اين دلايل نمی توانند آن اندازه اهميت داشته باشند، زمانيکه شما می بينيد که کودکانتان در جلوی چشم شما می ميرند و دستی نيست که جهت کمک کردن دراز شود، اين مهم نيست شما که هستيد، کجا رشد کرده ايد، چه آموزشی ديده ايد، بهر حال شما نمی توانيد زندگی را تحت اين شرايط ادامه دهيد.

رزا، يک زن معمولی برزيلی اين وضعيت را به من نشان داد. او نه تنها همه ی حرفهايی را که من اينک زدم، به من گفت، بلکه او اين کلمات را از مرحله حرف به عمل در آورد: رزا برای حفظ قطعه زمين خود که با کار بر آن، کودکانش را غذا می داد، کشته شد. برای مادرهايی مثل رزا است که من صدای خود را بلند می کنم، و برای رزا و بسياری ديگر مثل رزا است که ما بايد به جلو پيش رويم.

روش های نئوليبراليستی قاره ما را نابود کرده است. هم اکنون قاره ما وارد کننده غلات است، اين درحاليست که اين قاره خود قبلا يکی از توليد کنندگان عمده غلات بوده است.

ما ديگر نمی توانيم به اين شکل ادامه دهيم. بسيار مهم است که زنان و مردان صادق و درست انديش در اروپای امروز به اين واقعيت واقف باشند که دين و وام تاريخی به گردن مردم ما در اين قاره دارند. به جهت همه ی آن غارت ها و چپاول هايی که از سرزمين های ما انجام گرفته، اينک امکان يک زندگی عالی در استانداردهای بالا برای شما تحقق پيدا کرده است.

چه زمانی اين قضايا متوقف خواهد شد؟ جواب فوری لازم است. فرصت ها به تندی از دست می روند و اين امکان هست، زمانيکه تازه ما درک کرده ايم که همه چيز را از دست داده ايم، آنموقع حتی سرپناهی هم برای زندگی و زنده ماندن نداشته باشيم.

همه ی ما احتياج داريم که در جهان بهتری زندگی کنيم. همبستگی و اتحاد ما در اين مقطع حساس زماني، بسيار ضروری و حياتی است. اجازه دهيد تمامی تلاش های خود را بکار بنديم. اين احتمال وجود دارد که در ميان موجودات زنده، انسان تنها موجودی است که داشتن رويا از خصوصيت های او باشد، من اينرا مطمئن نيستم و نميدانم. اما تنها چيزی که می دانم اين است که ما انسانها اين ظرفيت و قابليت را داريم که روياهای خود را جامه حقيقت بپوشانيم، اين تنها ما هستيم که قادريم رويا را به واقعيت تبديل نمائيم.

دنيای بهتری امکان پذير است. اعتراض و مخالفت موجود است و قادر هم هست که به عمل در آيد، تنها صحبت کردن کافی نيست.

 

1- Dr. Aleida Guevara

خانم دکتر آليدا گوارا، متولد و بزرگ شده کوبا، پزشگ متخصص اطفال و کوچکترين فرزند "ارنستو چه گوارا" انقلابی بزرگ معاصر است. دکتر آليدا در مرکز پزشگی کودکان ويليام سولر در هاوانا مشغول بکار است. او درعين حال در کشورهای آنگولا و اکوادور و نيکاراگوئه بعنوان پزشگ انجام وظيفه کرده است. کتابی از او در دست انتشار است بنام: "چاوز، ونزوئلا و آمريکای لاتين جديد". دکتر آليدا گاهی بعنوان سفير دوستی کوبا به دعوت "انجمن دوستی کانادايی ها و کوبائی ها"، برای سخنرانی در زمينه های مختلف، سفرهايی را به کانادا انجام می دهد که در اين سفرها همواره مورد استقبال بسيار گرم کانادائی ها قرار می گيرد. دکتر آليدا گوارا از شخصيت بسيار جذاب ، خونگرم و خودمانی برخوردار است و بالاتر از همه، آنچنانکه از قلم روان و ساده او هم بر می آيد، دارای احساسات بسيار قوی در مورد مسائل و رنج انسانهاست.