بازگشت به صفحه اول

 

دلكش در بيمارستان مهر تهران گمنام درگذشت.

عصمت باقر پور مشهور به دلكش خواننده ترانه هاي ماندگاري چون كجا سفر رفتي، عاشقم من، يادگار كودكي، آمد نوبهار عصر پنج شنبه در بيمارستان مهر تهران گمنام درگذشت.

زنان ايران، 12 ارديبهشت 83 :

به گزارش خبرنگار زنان ايران دلكش در سال هاي اخير پس از انقلاب كار خوانندگي را رها كرده بود و به همراه پسرش در تهران زندگي مي كرد. وي طي سالهاي اخير خوانندگي نمي كرد تنها چند برنامه در آلمان و چند كشور ديگر برگزار كرد. صداي وي پس از سال ها هنوز طراوت خود را از دست نداده بود. او از مدتي پيش به علت بيماري در بيمارستان بستري بود و سرانجام 12 شهريور ماه درگذشت. گفته مي شود خانواده دلكش مي خواهند جنازه وي را بدون هيچ مراسمي خاص دفن كنند.

عصمت باقر پور در سال 1304 در بابل به دنيا آمد. دلكش خوانندگي را از حدود 18 سالگي نزد استاداني چون مهدي خالدي آغاز كرد. وي با آهنگ سازاني چون جواد لشگري، ناصر زرآبادي، حبيب الله بديعي، پرويز ياحقي مجيد وفادار و علي تجويدي همكاري كرد. درخشان ترين دوران فعاليت هاي دلكش دوره همكاري با علي تجويدي بود كه در آن دوره آثاري درخشان چون بگو كه هستي، تربت حافظ ، يادگار كودكي و آشفته حالي را خواند.

دلكش همچنين در كارنامه هنري خود بازي در چند فيلم فارسي را دارد كه از آنها مي توان به فيلم شرمسار 1329، مادر (به اتفاق قمرالملوك وزيري) 1330 ، افسونگر 1331و ... را نام برد. اكثر فيلم ها را در استوديو پارس بازي كرد كه شاپور ياسمي همسرش تهيه كننده آن بود.

دلكش پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به همراه پسرش سهيل فزون مايه زندگي مي كرد.

دلکش خواننده موسيقي ايراني چهارشنبه شب در سن 79 سالگي در بيمارستاني در تهران به مرگ طبيعي درگذشت.

بي بي سي - پنج شنبه 12 شهريور 1383 – 2 سپتامبر 2004

با مرگ دلکش جامعه موسيقي ايران خواننده اي را از دست داد که نه تنها صدائي رسا و تاثير گذار داشت، بلکه در فرآيند نوآوري در موسيقي سنتي نقشي عمده ايفا کرد.

عصمت باقرپور با نام هنري "دلکش" در سال 1304 در بابل زاده شد هنوز نوجوان بود که نزد خواهرش به تهران آمد و در مدرسه اي که درس مي خواند، توجه آموزگار موسيقي" ظهيرالديني" را به سوي خود جلب کرد که صداي او را پر رنگ و شايستهء پرورش تشخيص داده بود.

ظهيرالديني او را به دفتر روح الله خالقي در انجمن موسيقي ملي برد و خالقي او را به دست عبدالعلي وزيري خواننده معروف آن زمان سپرد که فوت و فن آوازخواني را به او بياموزد.

دوسه سالي بعد پس از آموختن آنچه بايد، دلکش در سال 1322 فعاليت آوازخواني خود را آغاز کرد و در سال 1324 به عنوان آوازخوان به استخدام راديو ايران در آمد که تازه پنج سالي از بنيادش گذشته بود.

در آن سالها، موسيقي سنتي که بر اثر تکرار و تقليد، جاذبه خود را از دست داده بود، نياز بسيار به نوآوري داشت. انديشه و احساس نو، آهنگ نو صداي تازه مي طلبيد تا از رکود پيش آمده به در آيد. نياز به صداي گرم و رساي زنانه به ويژه برجسته مي نمود. قمر الملوک وزيري رفته رفته از توان خواندن افتاده بود و ملوک ضرابي نيز ديگر جاذبه پيشينش را نداشت.

از سوي ديگر آهنگسازان نسل جوانتر که قصد نو آوري در موسيقي سنتي داشتند،، به صداهاي تازه اي نياز داشتند که با نو آوري هاي آنها سر سازگاري داشته باشد. دلکش يکي از بهترين اين صداها بود که از بخت خوش به همکاري دائمي با مهدي خالدي، آهنگساز نو آور و از شاگردان ابوالحست صبا پرداخت.

همکاري ثمربخش

همکاري دلکش و خالدي نه تنها براي هر دو آنها مفيد بود و هر يک موفقيت ديگري را تضمين مي کرد، بلکه در کار ساخت و پرداخت و اجراي تصنيف نيز تحولي پديد آورد.

تا آن زمان تصنيف خواني چندان اهميتي نداشت و حتي آواز خوانان برجسته خواندن تصنيف را خلاف شان و اعتبار مي دانستند.

اما در آفريده هاي خالدي تصنيف اهميت ويژه اي پيدا کرد و صداي رساي دلکش بر اين اهميت و جاذبه تاکيد مي گذاشت. در برنامه هاي اجرائي "خالدي - دلکش"، تصنيف دوبار اجرا مي شد و در آغاز و پايان برنامه جاي "پيش در آمد" و "رنگ" مي نشست.

اين روش ابداعي از آنجا که بر جاذبه هاي برنامه هاي موسيقي مي افزود، بزودي فراگير شد و جاي تصنيف در همه برنامه هاي موسيقي راديوئي گسترده تر و برجسته تر گرديد.

متاسفانه همکاري دائمي دلکش و خالدي هفت سالي بيش به درازا نکشيد و آن دو در سال 1331 از هم جدا شدند.

با اين همه صداي دلکش آنچنان پر و پيمان و جذاب بود که توانست در پيوند با آفريده هاي آهنگسازان ديگر نيز جلوه بسيار پيدا کرد.

دلکش پس از خالدي به ترتيب با جواد لشگري، بزرگ لشگري، حبيب الله بديعي و علي تجويدي به همکاري پرداخت. در اين ميان همکاري او با تجويدي پربارتر از ديگران بود و ترانه هاي بسياري زيبائي از اين همکاري به يادگار مانده است.

گغتني است که دلکش خود نيز آهنگ مي ساخت البته با نام مستعار " نيلوفر". " ساز شکسته" يکي از آهنگهائي است که او خود ساخته و خوانده است.

ترانه ها و فيلمها

غير از " ساز شکسته" خوانده هاي زيباي ديگري نيز از دلکش بجاي مانده است: آمد نوبهار، آشفته، دل غافل، آه بي اثر، تنها منشين، پشيمان شدم، ياد کودکي، سفر کرده، شب تنهائي، آتش کاروان، به کنارم بنشين و...

آتش کاروان( آهنگ از تجويدي و با شعر بيژن ترقي) و به کنارم بنشين ( از خالدي با شعر رهي معيري) از بازمانده هاي از ياد نرفتني دلکش به شمار مي روند.

از آن گذشته دلکش شماري از ترانه هاي بومي شمال ايران را نيز بازخواني کرده است؛ آنهم در سالهايي که رغبت به "بومي خواني" فراگير نشده بود.

بازخواني او بويژه از قطعه معروف "اميري" بسيار زيبا و دقيق از کار درآمده است.

دلکش در چند فيلم سينمايي نيز شرکت کرده است که عبارتند از: شرمسار، مادر (همراه با قمرالملوک وزيري)، افسونگر و دسيسه.

دلکش سه چهار سال پيش در سفري به شهرهاي مختلف اروپا، با بازخواني ترانه هاي پيشين خود، يکبار ديگر تحسني و ستايش ايرانيان برونمرزي را برانگيخت.