دكتر رييس دانا: طبقه متوسط دچار تجزيه ناموزن دروني شده است
شنبه 10 مرداد 1383 – 31 ژوئيه 2004
در جوامع سرمايهداري ضعيف وابسته كه حقوق دمكراتيك در آن وجود ندارد, مانند جامعه ايران فقر مطلق زياد ميشود و طبقه متوسط بدون آنكه منحل شود, دچار آسيبها و انحرافهاي روالهاي زندگي اقتصادي ميشود.
دكتر فريبرز رييس دانا, كارشناس مسايل اجتماعي, درگفت و گو با خبرنگار سرويس اجتماعي ايلنا, با اشاره به طبقات اقتصادي و اجتماعي جامعه ايران اظهارداشت: در ايران يك لايه سرمايه دار وجود دارد كه اين سرمايه داران تمام خصلتهاي يك سرمايهداري وابسته , بيهنر و بيخلاقيت را دارا هستند و معمولا تقصير را گردن دولت , مردم و كارگراني كه قدرشان را نميدانند, مياندازند, درحالي كه چنين نيست ؛ چرا كه اين سرمايهداران صاحب بالاترين امكانات و ثروتها هستند و بالاترين مزيتهاي اجتماعي و اقتصادي در اختيار سرمايهداران قرار مي گيرد.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: اين لايه اجتماعي به خاطر اينكه اساسا در يك چنين نظامي جز عملكرد سوداگرانه , انحصارطلبانه , رانتجويانه و زيانرساني اقدايم ديگپري در جامعه ندارند, در واقع مدعي هستند.
رييس دانا افزود: بنابراين اين لايه سرمايهداري صرفنظر از بخش محدودي كه واقعا ناگزير از خلاقيت توليدي و اشتغالزاست, بقيه معمولا در پي گرفتن منابع ارزان از دولت و بيرون كردن كارگران و به دست گرفتن ظرفيت انحصاري بازار هستند.
وي گفت: اين سرمايهداران با استفاده از نظريه ميهن دوستانه ما كه ميگوييم بايد از صنايع ملي دفاع شود, اين حمايت از صنايع ملي را حمايت از جيب خودشان قلمداد ميكنند.
اين جامعهشناس, با اشاره به اينكه ما نبايد از حمايت صنايع ملي دست برداريم, توضيح داد: ولي بايد راهي پيدا كنيم, كه اين به نفع جيب سرمايهداران نباشد ؛ چرا كه اين جيب تنها به معني بدتر كردن توزيع درآمد و افزايش فقر در جامعه است.
رييس دانا, با اشاره به وضعيت صنايع نساجي تصريح كرد: اين صنايع با امتيازهاي بسيار ويژه و شگفت انگيزي كه گرفتهاند, شگفتي همه اقتصاد آنها ايران و جهان را برانگيخته است.
وي ادامه داد: به عنوان مثال از جمله امتيازاتي كه صنايع نساجي اخذ كرده, اين است كه ميتوانند كارگرانشان را جايگزين كنند كه عملا همان اخراج كردن است , همچنين, در اين راستا از صندوق ذخاير ارزي امتيازات سنگيني به صنايع نساجي داده شده است, در حالي كه ما از اين اعتبارات براي سازندگي بم خرج نكرديم.
اين استاد دانشگاه, با اشاره به اعتباراتي كه به صنايع نساجي داده شد, تا صنايع را نوسازي كنند, اعلام كرد: مسوولان صنايع نساجي براي نوسازي اين صنعت اقدامي انجام ندادند ؛ بلكه تنها پولها را در بانكهاي خارج جمع و كارگران را بيكار و از موقعيت انحصاري بازار استفاده كردند و به تدريج وارد فعاليتهاي وارداتي نيز شدند.
رييس دانا افزود: اگر چند نفري هم با واردات مخالفت كردند, بقيه آنها را وادار به سكوت و تهديد كردند, بنابراين مشهود است اين عملكرد سرمايه داراني است كه سرسوزن حاضر نيستند, امتيازي به كارگران و ستمديدگان اين جامعه بپردازند.
وي گفت: بخش ديگر سرمايهداري ما سرمايهداري دولتي است, كه اين سرمايهداري در يك شخص متبلور نمي شود ؛ بلكه در فرايندهايي كه دولت متولي آن است, ظهور ميكند , كه در اين بين كاركنان رو به بالا به علت اينكه اين نوع سرمايهداري برايشان امتياز ايجاد ميكند, از اين آن حمايت ميكنند.
وي خاطرنشان كرد: بخش ديگر سرمايهداري ما سرمايهداري سوداگرانه است, كه در واقع آن بخش از سرمايه داري صنعتي كه ميتواند با مالكيت خصوصي خلاقيت داشته و آن رابه خطر اندازد, اين نوع سرمايهداري است.
اين استاد دانشگاه توضيح داد: اين سرمايهداري سوداگر در كار دلالي ، قاچاق و معاملات ارزي فعاليت ميكند و معمولا در زمين باز ي، خريد و فروش، كالا خريد واحتكار كردن، با بخش سرمايهداري دولتي و بخش سرمايهداري خصوصي غيرمولد شريك است.
وي افزود: بخش ديگر طبقه اجتماعي، طبقه كارگران است كه در حوزههاي مختلف اشتغال دارند، اگر ما حدود 5/16 ميليون نفر شاغل داشته باشيم, بر حسب آمارهاي رسمي3/3 دهم ميليون نفر بيكار داريم.
اين جامعه شناس ادامه داد: بخش اعظم اين بيكاران ، كه در حدود 75 يا 80 درصد هستند كه حداقل 2/3 ميليون نفر كارگر هستند و زمينههاي كارگري دارند در جستجوي كار براي مشاغل كارگري هستند.
وي گفت: اگر از جمعيت كشور، 5/19 ميليون نفر جمعيت فعال داشته باشيم، 2/16 شاغل و مابقي بيكار هستند ؛ اما به نظر من، جمعيت فعال بيشتر است و بنابراين بيكاران كارگري نيز، بيشتر است.
اين جامعه شناس, با اشاره به كارگران ساده، گفت: هم اكنون حدود 2/2 ميليون نفر كارگر ساده داريم كه اگر اين تعداد عمدتا شامل كارگران ساختماني شوند، كارگراني كه متصدي ماشين آلات و دستگاهها و رانندگان هستند، حدود يك ميليون و350 هزار نفر هستند و صنعتگران ما حدود 3 ميليون نفر هستند، بنابراين، حدود 5/5 ميليون نفر كارگر اين سه بخش، يعني بخش صنعت ،متصديان ماشين آلات و دستگاهها و رانندگان، هستند.
وي افزود: ما چيزي حدود 350 تا 400 هزار نفر، كارگر كشاورزي داريم؛ البته به جز آن كارگران كه نيمهخدماتي هستند كه اين فراد جزء نيروي كار مستعد كارگري محسوب ميشوند، اما كارگر به حساب نميآيند.
رييس دانا, با اشاره به لايه ديگر اجتماع كه دهقانان هستند، اظهار داشت: كارگران بخش كشاورزي، 3 ميليون نفر هستند، دهقاناني كه داراي حق آب و نسق هستند، دهقاناني كه به صورت مزرعهداري كوچك كار ميكنند، در اين ميان ميتوان به كاركنان خدماتي كه 5/1 ميليون نفر هستند و كارگران كشاورزي كه 3 ميليون نفر هستند، به جز در نظر گرفتن كارگران كشاورزي، شمار زيادي هم كاركنان فاميلي بدون مزد هستند كه براي فاميل كار ميكنند و مزد نميگيرند، اشاره كرد.
وي افزود: حال در اين كشور، حدود يك ميليون و 500 هزار نفر متخصص داريم، 500 تا 550 هزار تكنسين داريم، به جزء رقمهاي ديگر كه در رده مديران و كاركنان اداري و دفتري، هستند.
وي, در ادامه با اشاره به طبقه متوسط جامعه خاطرنشان كرد: ميگويند كه بخش مهمي از جامعه ايران طبقه متوسط است كه من اين نظريه را قبول ندارم ؛ زيرا لايههاي بالاي جامعه اعم از مديران، مقامات عالي، كارمندان رده بالا، صاحبان سرمايه، متخصصان، مديران كه خودشان صاحبان سرمايه هستند، بازاريها، لايههاي بالايي جامعه هستند.
اين استاد دانشگاه گفت: لايههاي پايين، حدود 3 ميليون نفر كارگر بيكار و 5/5 ميليون نفركارگر و 500 هزار نفر كارگر كشاورزي و 3 ميليون نفر هم كشاورزان و 5/1 ميليون نفر هم كارگران خدماتي هستند كه اينها را نميتوانيم, بگوييم كه طبقه متوسط جامعه را تشكيل دادهاند.
وي در ادامه توضيح داد: معلمان، كاركنان نيروي انتظامي، كارمندان دولت را ميتوان در طبقه متوسط جامعه جا داد ؛ اما طبقه متوسطي كه بيشتر در جبهه كار هستند و اگر اينها را كنار هم بگذاريم، كاركنان رده پايين بخشهاي خدماتي هستند و به آن معنا كه طبقه متوسط ميتواند از توليد سرمايهداران سهم ببرد، نيست.
رييس دانا افزود: بخش عمده جامعه ما، كارگر و دهقان و يا معلم و سربازان و كارمندان رده پايين هستند و بنابراين جامعه يك جامعه طبقه متوسطي نيست ؛ البته اين بدان معنا هم نيست كه چون طبقه متوسط جامعه در رشد قدرتمند نيست، به لحاظ بنيه اقتصادي نميشود در اين كشور دموكراسي برقرار كرد.
وي گفت: اين لايههاي پايين هستند كه بهترين نوع دموكراسي را ميتوانند حمايت كنند، منتهي بهترين نوع دموكراسي براي لايههاي پايين اين است كه فقر از ميان برود.
اين استاد دانشگاه اظهار داشت: بهترين دموكراسي اين نيست كه افراد پاي صندوقهاي راي بروند و راي بدهند بلكه بايد فقر از ميان برود و عدالت اجتماعي برقرار شود و آن 30 تا 35 درصد فقر مطلق جامعه ما افت كند و اين بخشي از فرايند دموكراسيته كردن جامعه است.
وي در ادامه گفت: عدالت اجتماعي، گسترش بيمههاي اجتماعي و گسترش حقوق سنديكايي كارگري و دفاع از حرمت كار، همه اينها بخشي از دموكراسي است و بخش ديگر دموكراسي در حوزههاي سياسي متبلور ميشود.
اين استاد دانشگاه افزود: به اين ترتيب احزابي كه خودشان را به طور آشكار، طرفدار حزب طبقه متوسط معرفي كردهاند, احتمالا ميدانند كه طبقه متوسطي را كه به آن شكل به آن فكر ميكنند، وجود خارجي ندارد و اگر هم دارد، اين قدر محدود است كه ناگزير ميشود، در بافت بينش وابستگي به لايههاي ستمگر و فرمانرواي اين جامعه جلوه ميكند.
رييس دانا, با اشاره به اينكه آيا با توجه به شرايط كنوني جامعه ما از لحاظ معيشتي و اجتماعي به نوعي طبقه متوسط به سوي انحلال پيش ميرود، گفت: به نظر من طبقه متوسط جامعه ما رو به انحلال نميرود ؛ ولي طبق آن الگويي كه كارل ماركس هم در مورد تجزيه طبقه متوسط گفته، به نوعي تجزيه در طبقه متوسط صورت ميگيرد و اين نوعي ويران شدگي هست ؛ ولي انحلال نيست.
وي خاطرنشان كرد: تا زماني كه طبقه سرمايهداري وجود داشته باشد، طبقه متوسط نيز وجود دارد.
وي, با اشاره به ديدگاه كارل ماركس در خصوص تجزيه طبقه متوسط، اظهار داشت: به نظر من ديدگاه كارل ماركس در كشور ما در حال اتفاق افتادن است, يعني بخش عظيمي از طبقه متوسط ناگزير به سطوح پايين فقر در حال سقوط كردن است، منتهي در جامعه سرمايهداري پيشرفته، فقر مطلق ايجاد نميشود اين فقر نسبي است كه گسترش پيدا ميكند.
اين جامعه شناس در ادامه توضيح داد: در جوامع سرمايهداري ضعيف وابسته، كه حقوق دموكراتيك در آن وجود ندارد، مانند جامعه ما فقر مطلق زياد ميشود و طبقه متوسط بدون آنكه منحل شود، دچار آسيبهاي اساسي و انحرافهايي در روال زندگي اقتصادي ميشود.
رييس دانا ادامه داد: در هر صورت، اگر جلوي فراينده آگاهيها وگسترش سياسي وتوسعه سياسي گرفته شود، آنگاه شرايط عيني به دلخواه به شرايط ذهني تبديل ميشود و در آن صورت، اين شرايط ذهني سرسختانه است و به سادگي دچار انعطاف نميشود.
وي, با اشاره به اينكه محدود شدن طبقه متوسط در جامعه ما چه در تبعات و آثار سويي را به جا ميگذارد،اظهار داشت: نگرش ما رنگ و لعابي كه جامعه به طبقه متوسط ميدهد، نسبت به گذشته تغيير كرده است؛ زيرا در حال حاضر روستاها 30 تا32 درصد بيشتر جمعيت ندارند و ادغام جدي با شهرها پيدا كردهاند و روستاهاي خوب و فعال نزديك شهرها هستند.
اين جامعهشناس ادامه داد: ارتباط داد و ستدي جدي است و طبقه متوسط دچار تجزيه ناموزني دروني شده است و اين بايد به الگوهاي قبلي اضافه شود.
وي در ادامه افزود: بخشهاي مهمي از كاركنان ما، به دليل وجدانكاري و ضوابط سازماني و يا به دليل نداشتن آگاهي كافي به سمت زحمتكشان نميروند، در غير اين صورت 85 تا 90 درصد معلمان و 80 تا 85 درصد نيروي انتظامي و سربازان و بخش قابل توجهاي از كاركنان دولت، معمولا در ردههاي پايين جامعه هستند.
اين استاد دانشگاه اظهار داشت: اين درست است كه در طبقه متوسط هستند، ولي در ردههاي پايين جامعه قرار دارند و بايد متعهد نيروي كار شوند و حال شايد بنا به دلايل ممكن اين اتفاق نيفتد.
رئيس دانا گفت: اما آنچه كه اين وضعيت براي پيامدهاي اجتماعي به وجود ميآورد، اهميت دارد، و آن چيزي كه دارد اين وضعيت را به وجود ميآورد، قدرتيابي بيش از حد سرمايهداري سوداگر در شراكت با سرمايهداري دولتي است.
وي افزود: در صنايع قطعهسازي كساني بودند كه فرياد بزنند و بخواهند كه جلوي واردات گرفته شود، ولي همين افراد خود زماني در واردات شريك بودند و كساني نيز بودند كه در صنايع نساجي و خودروسازي كشور عليه قاچاق و واردات بپا خواستند، ولي از درون خودشان با مقاومت روبرو شدند؛ چون خود اين صنايع نساجي را سوداگري را بيشتر ترجيح ميدادند.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: بدين ترتيب اين مجموعه كه به سمت وحدت حركت ميكند، به لحاظ سياسي با نابود كردن طبقه متوسط، با ناموزن كردن آن و با بلعيدن ارزشهاي مادي اين طبقه، قوه خريد اقتصاد را نابود كرده است.
وي افزود: در نتيجه اقتصادي كه رو به خارج ندارد و قدرت صادراتي ندارد، بايد براقتصاد داخلي توجه كند و اقتصاد داخلي بر بنياد شماري فقير نميتواند قوه خريد كافي و تقاضاي درون زا داشته باشد، همان گونه كه بر بنياد شمار زيادي ار مردم ناآگاه و بيسواد نميشود، دموكراسي ساخت.
رييس دانا, با بيان اين مطلب كه اول بايد بينيم چرا طبقه متوسط دارد محدود ميشود، بعد به دنبال تبعات آن بگرديم، گفت: به اعتقاد من اين امر اتحاد طبقاتي لايهها بالا است كه دارد جامعه را به فقر ميكشاند و آن لايه نه تنها اميدي براي اينكه جذب مازاد را تبديل به سرمايه كند، به دست نميدهد وضع را خرابتر و اقتصاد را وابستهتر و سوداگرانهتر ميسازد.
اين جامعهشناس, با اشاره به راهكارهايي در خصوص جلوگيري از محدود شدن طبقه متوسط، اظهار داشت: راهكارهاي پيشنهادي من ممكن است كه راديكالي باشد ؛ ولي افراطي نيست, افراطي در واقع عملكرد فعلي اقتصادي كشور است كه اين افراطگرايي چه در سياستهاي دولت وچه عملكرد صاحبان سرمايه رده بالا ديده ميشود.
وي افزود: چون انبوه مردم را براي منافع حقير يك گروه محدود و منافعي كه هيچ تاثيري براي رشد اقتصادي و ايجاد اشتغال ندارد، فدا ميشوند و بايد جلوي آن گرفته شود و چون دولت نيز در آن افراطكاري مداخله ميكند، اميدي به سياستهاي دولت نيست.
اين استاد دانشگاه در پايان تاكيد كرد: بايد تحولات اساسي و اصلاحات ساختاري، به ويژه در توزيع قدرت اقتصادي و سياسي به وجود بيايد.