مجموعه گزارشات امروز «روزنامه» از ناآراميهاي بند يک زندان اوين

 روزنامه - چهار شنبه 7 مرداد 1383 – 28 ژوئيه 2004

در پي درگيري و ضرب و شتم در زندان اوين؛ 4 زنداني سياسي به مرخصي آمدند

روزنامه: در پي ايجاد درگيري و ضرب و شتم آقاي دکتر ناصر زرافشان، وکيل مدافع شجاع قتلهاي زنجيره اي در زندان، که به گفته پدر دکتر فرزاد حميدي، به تحريک يکي از زندانيان بند يک زندان اوين به نام «امير- ف» و به سردستگي يکي از برجسته ترين افراد زنداني کميته انقلاب و برپا کننده ي خانه هاي امن به نام اسماعيل افتخاري صورت گرفت، صبح ديروز «امير- ف» مجددا از سوي مسئولان زندان به مرخصي فرستاده شد.

گفتني است، مقامات زندان اوين با توجه به فشار افکار عمومي که نگران وضعيت جسمي برخي از زندانيان سياسي اعتصاب غذا کننده، از جمله دکتر ناصر زرافشان و احمد باطبي بوده اند، مجبور به دادن مرخصي به آنها نيز شدند.

به گزارش «روزنامه» احمد باطبي ديروز و دکتر ناصر زرافشان امروز براي مرخصي از زندان اوين خارج شدند.

چند روز پيش نيز، يکي ديگر از زندانيان سياسي بند يک زندان اوين به نام اميد عباسقلي نژاد از زندان به مرخصي آمده بود.

در پي درگيري و ضرب و شتم در زندان اوين؛ سعيد ماسوري به سلول انفرادي منتقل شد

به گزارش «روزنامه» به نقل از يکي از خانواده هاي زندانيان سياسي، صبح امروز در پي ناآرامي مجدد در بند يک زندان اوين، يکي از زندانيان سياسي به نام «سعيد ماسوري»، محکوم به حبس ابد که از اعضاي سازمان مجاهدين خلق مي باشد، به سلول انفرادي بند 240 در زندان اوين منتقل شد.

گفتني است گروه فشار بند يک زندان اوين عامل اصلي اين انتقال بوده است.

در پي درگيري و ضرب و شتم در زندان اوين؛ غلامرضا اعظمي مجددا دست به اعتصاب غذا زد

به گزارش «روزنامه» بنا بر اخبار رسيده از زندانِ ناآرام اوين، در پي آزار و اذيت زندانيان سياسي بند يک زندان اوين توسط برخي از عوامل گروه فشار آن بند، غلامرضا اعظمي، يکي از زندانيان سياسي اعتصابي که چند روز پيش همراه با ديگر زندانيان به اعتصاب غذاي خود پايان بخشيده بود، به عنوان اعتراض مجددا دست به اعتصاب غذا زد.

وي اينبار به نشانه اعتراض و انزجار شديد، دست به اعتصاب غذاي «خشک» زده است.

 

عامل اصلي سوء قصد به جان دکتر ناصر زرافشان را بهتر بشناسيد!

 روزنامه - چهار شنبه 7 مرداد 1383 – 28 ژوئيه 2004

روزنامه، پريسا روانکاو: اگر مي خواهيد بدانيد ضارب اصلي آقاي دکتر ناصر زرافشان، وکيل مدافع شجاع قتلهاي زنجيره اي در زندان اوين، که دو روز پيش در پايان اعتصاب غذاي زندانيان سياسي به وي و گروه ديگري از زندانيان سيآسي حمله ور شد، کيست و چه سابقه اي دارد، با من در اين نوشتار همراه شويد.

 

حتما در خبرها خوانده ايد که گروهي از زندانيان سياسي بند يک زندان اوين (حدود 12 نفر)، در روز 15 تير ماه سال جاري، به مناسبت رسيدن به پنجمين سالگرد فاجعه خونين 18 تير ماه، اعتصاب غذاي خود را آغاز کرده و با يورش نيروهاي سرکوبگر جمهوري اسلامي به منزل آقاي مصطفي پيران و تخليه اجباري آن منزل از سوي آنان و بي خانمان شدن آن خانواده ، آن را به نقطه اوج اعتراضي خود رساندند.

 

در پي يورش نيروهاي سرکوبگر جمهوري اسلامي به منزل آقاي مصطفي پيران، وي پلاکارتي درست مي کند و بر روي آن، آنچه را مي نويسد که دلش مي خواهد، که حقش است، که اگر هر کسي جاي او بود نيز چنين مي کرد. وي پلاکارت را به دستان خود مي گيرد و نيروهاي امنيتي جمهوري اسلامي نيز آن دستان را به زنجير.

به اين شرح، مصطفي پيران نيز همچون فرزند خود؛ پيمان پيران که به تازگي از آلمان به تهران بازگشته، به زندان اوين منتقل مي شود.

اگر از گزارشات ضد و نقيض اعتصاب غذاي زندانيان سياسي (که همه اش بر مي گردد به عدم انتشار کامل بيانيه هاي رسمي اعتصابيون زندان اوين در رسانه هاي خبري ايراني و آنهم به بهانه زير سوال رفتن برخي از چهره هاي سياسي مورد علاقه برخي از رسانه هاي لس آنجلسي!) بگذريم، مي رسيم به شب پايان اين اعتصاب غذا که در پي درخواست جمعي از سازمانهاي سياسي، از جمله دفتر تحکيم وحدت و کوشندگان سياسي داخل و خارج از کشور، زندانيان سياسي بند يک زندان اوين، پس از 20 روز، شام را در اتاق آقاي دکتر ناصر زرافشان خوردند ولي در پايان شب برخي از زندانيان خطرناک بند که به گفته دکتر فريبرز رئيس دانا و تقي حميدي؛ پدر يکي از زندانيان سياسي بند يک زندان اوين، به تحريک «امير- ف» و به سرپرستي فردي به نام اسماعيل افتخاري، معروف به امسال تيغ زن، به زندانيان اعتصابي به خصوص آقاي دکتر ناصر زرافشان حمله ور شده و با ز هم به گفته خانواده هاي زندانيان سياسي، با چاقو و ميله به جان آنها سوء قصد مي کنند.

يکي از زندانيان سياسي نيژ در تماس با خانواده خود گفته است که عامل تحريک؛ يعني «امير- ف» در حين درگيري، فرياد مي کشد و خطاب به حمله کننده گان و رو به دکتر ناصر زرافشان مي گويد: «بکشيد اين را تا راحت شويم.»

سايت "روزنامه" که در سکوت تمامي محافل خبري فارسي زبان، تنها بازتاب دهنده اين ماجرا بود براي تائيد اين ماجرا با خانواده دکتر فرزاد حميدي تماس گرفت و با تقي حميدي گفتگو کرد و وي صحت اخبار يورش شبانه به زندانيان سياسي و دکتر ناصر زرافشان را تاييد نمود.

پدر دکتر فرزاد حميدي همچنين از بي تفاوتي مسئولان زندان نسبت به اين يورش شبانه خبر داد و گفت گويا مسئولان زندان موافق اين حمله بوده اند، چرا که هيچگونه اقدامي در جهت توقف درگيري انجام ندادند.

اما هر حال فرداي اين يورش، «امير- ف »، که برخي از زندانيان سياسي معتقد هستند، وي عامل تحريک زندانيان خطرناک براي حمله به دکتر ناصر زرافشان بوده براي سومين بار طي دو هفته اخير به مرخصي فرستاده مي شود!

 

امروز نيز مقامات زندان، شايد از بابت خم شدن کمرشان در برابر فشار افکار عمومي که نگران سلامت جان دکتر ناصر زرافشان هستند، وي را همچون احمد باطبي به مرخصي فرستاد.

احمد باطبي که ديروز به مرخصي فرستاده شده در گفتگو با راديو فردا با تاييد حمله به دکتر ناصر زرافشان گفت: «يکشنبه شب اتفاقي که افتاده بود اين بود که خيلي از دوستان فعال خارج از زندان از بچه هاي داخل خواسته بودند با توجه به آنچه که تقريبا آن چيزهايي که مد نظرمان بود به دست آورده بوديم، خواسته بودند که اعتصاب غذا را بشکانيم، به صورت مستقيم و غير مستقيم، و يک مقدار هم اعتصاب براي بچه ها مشکل شده بود. با توجه به اينکه هدف بچه ها تامين شده بود، اعتصاب شکسته شد، و سپس همراه آقاي ناصر زرافشان شام خوردند. منتها داخل زندان اوين به غير از سياسي ها زندانيان عادي هم هستند، که دربند زندانيان سياسي هم نگهداري مي شوند. خواسته هايشان متفاوت است، برخوردشان متفاوت است، انگيزه شان متفاوت است. اينها چندان برايشان خوشايند نبود اعتصاب غذا به خاطر اينکه يک سري عواقبي داشت، مثلا تلفن ها را قطع کردند، و در بندها را بسته بودند. و اينها معتقد بودند که اين را شما باعث شديد که به اين شکل شده است. به هر ترتيب ناراحتي و درگيري ايجاد شد، توهين کردند، فحاشي کردند به بچه هاي سياسي و اعتصابي و آقاي درخشان. بچه ها سعي کردند درگيري ايجاد نکنند. فرداي آن شب، يعني ديشب، آمدم بيرون، به من مرخصي دادند، به همراه چند تا از بچه هاي ديگر. آقاي درخشان را هم امروز شنيدم که آمدند. ظاهرا پس از آنکه من رفتم يک درگيري ديگر به وجود آمد که نيروهاي ويژه، گارد زندان آمد دخالت کرد و درگيري خاتمه پيدا کرد.»

 

اما مي رسيم به سرپرست گروه فشار بند يک زندان اوين، يعني آقاي اسماعيل افتخاري، معروف به اسماعيل تيغ زن.

اسماعيل افتخاري که به هزار و يک اتهام از جمله‌ كلاهبرداري‌، اخاذي‌، زورگيري‌، آدم ربايي و برپا کردن خانه هاي امن و ... در زندان اوين و متاسفانه در کنار محکومان سياسي جا خوش کرده است، به نوشته رونامه اعتماد به تاريخ 23 مهر ماه سال گذشته که جريان دادگاه وي را منعکس کرده بود؛ در طول‌ سالهاي‌ 54 تا 61 كارمند صنايع‌ پشتيباني‌ و هلي‌كوپترسازي‌ كشور بود كه‌ با سوءاستفاده‌ از شرايط‌ زمان‌ آغاز انقلاب‌ در مراكز مختلفي‌ نظير بنياد مستضعفان‌ و جانبازان‌، سد معبر، امور حراست‌، شهرداري‌ و... مشغول‌ به‌ كار شد و در زماني‌ كه‌ در كميته‌ كار مي‌كرد با سوء استفاده‌ از قدرت‌ خود به‌ اعمالي‌ نظير آدم‌ربايي‌، كلاهبرداري‌، خروج‌ ميراث‌ فرهنگي‌ از كشور، ايجاد رعب‌ و وحشت‌، تهديد، جعل‌ عنوان‌ و... دست‌ زده‌ است‌.

اسماعيل افتخاري که به نوشته روزنامه هاي چاپ تهران، رييس‌ گروه‌ ضربت‌ كميته‌ سابق‌ منطقه‌ 12 تهران‌ بوده در يکي از جلسات محاکمه خود که در مجتمع شهيد بهشتي و با حضور تعداد زيادي از شاکيانش برگزار شده بود گفته است: مـن‌ در زمـان‌ خـدمتم‌ در كـميتـه،‌ 6000 نفـر را بازداشت‌ كرده‌ام‌ حـالا يـادم‌ نيست‌ كه‌ كدام‌ را براي‌ چه‌ دسـتگيـر و بـازداشـت‌ كرده‌ام.

وي که بر پا کننده خانه هاي امن در اوايل انقلاب نيز بوده در سال 76 دختر 16 ساله اي را مي ربايد و در کمال وقاحت به وي تجاوز مي کند.

مادر دختر 16 ساله‌ كه‌ توسط‌ مرد هزارچهره‌ در سال‌ 76 ربوده‌ شده‌ و آزار جنسي‌ ديده‌ بود در جلسه‌ دادگاهي که سال گذشته در مجتمع شهيد بهشتي تهران برپا شده بود گفت‌: «آن‌ روز تابستاني‌ شوهرم‌ از محل‌ كارش‌ تماس‌ گرفت‌ و خواست‌ بسته‌يي‌ را برايش‌ به‌ محل‌ كار او ببرم‌ چون‌ فاصله‌ خانه‌ ما تا محل‌ كار شوهرم‌ كم‌ بود به‌ دخترم‌ كه‌ محصل‌ بود دادم‌ تا براي‌ پدرش‌ ببرد. وقتي‌ دخترم‌ رفت‌ ساعت‌ يك‌وربع‌ بود و مي‌بايست‌ حداكثر يك‌ ربع‌ به‌ ساعت‌ دو برمي‌گشت‌ اما خبري‌ از او نشد. به‌ شوهرم‌ زنگ‌ زدم‌ او گفت‌ خيلي‌ وقت‌ است‌ كه‌ دخترمان‌ به‌ خانه‌ برگشته‌ ولي‌ دخترم‌ نيامد. همه‌جا را جست‌وجو كرديم‌ ولي‌ نتيجه‌يي‌ نگرفتيم‌. سه‌ ساعت‌ بعد دخترم‌ در حالي‌ كه‌ از ترس‌ شوكه‌ شده‌ بود و قادر به‌ حرف‌ زدن‌ نبود به‌ خانه‌ برگشت‌. او بعدا تعريف‌ كرد كه‌ هنگام‌ بازگشت‌ از محل‌ كار پدرش‌ در ميدان‌ هفت‌تير با مردي‌ كه‌ خود را تيمسار احمدي‌ مامور اطلاعات‌ معرفي‌ كرده‌ و از مدتي‌ قبل‌ او را تعقيب‌ مي‌كرده‌، روبرو شد. دخترم‌ گفت‌ اين‌ مرد )يعني‌ اسماعيل‌ افتخاري‌( كه‌ سوار بر ماشين‌ كميته‌ بود، مرا سوار پاترول‌ كرد و به‌ خانه‌يي‌ برد و ضمن‌ بازجويي‌ به‌ من‌ گفت‌: تو عضو گروه‌ خرابكارها هستي‌ و بايد اسم‌ رمز، مدارك‌ و اسناد گروهكي‌ را به‌ ما بدهي‌. اما من‌ كه‌ از اين‌ حرف‌ها سر در نمي‌آوردم‌ به‌ او گفتم‌ من‌ دختري‌ محصلم‌ و با هيچ‌ گروهك‌ و باندي‌ فعاليت‌ ندارم‌... ولي‌ تيمسار قلابي‌ «كه‌ همان‌ اسمال‌تيغ‌زن‌ بود» پس‌ از آزار و اذيت‌ جنسي‌ مرا سوار ماشين‌ كرد و هنگام‌ پياده‌ كردن‌ در خيابان‌ گفت‌ حق‌ نداري‌ با هيچ‌كس‌ حرف‌ بزني‌ و از تهران‌ خارج‌ شوي‌.»

و حال شرح چند نمونه ديگر از اتهامات اين مرد هزار چهره جمهوري اسلامي را که به نقل از روزنامه اعتماد سال گذشته بخوانيد:

 

اعتماد: محاكمه‌ مرد هزار چهره‌ در دادگاه‌ جنايي‌ تهران‌ آغاز شد:

23 مهر – اعتماد: دومين‌ جلسه‌ محاكمه‌ اسماعيل‌ افتخاري‌ معروف‌ به‌ «اسمال‌ تيغ‌زن‌» روز گذشته‌ در شعبه‌ هشتم‌ دادگاه‌ كيفري‌ شهيد بهشتي‌ تهران‌ با حضور تعدادي‌ از شاكيان‌ حقيقي‌ و حقوقي‌ و به‌ اتهام‌ كلاهبرداري‌، اخاذي‌، زورگيري‌ و آدم‌ربايي‌ برگزار شد.

در جلسه‌ روز گذشته‌ محاكمه‌ وي‌ كه‌ به‌ مرد هزار چهره‌ نيز معروف‌ شده‌ است‌ و سالها پيش‌ مدتها رييس‌ گروه‌ ضربت‌ كميته‌ سابق‌ منطقه‌ 12 بود، شاكيان‌ به‌ شرح‌ گوشه‌يي‌ از شكايت‌هاي‌ خود عليه‌ اين‌ مرد پرداختند. براساس‌ پرونده‌ اتهامي‌ اين‌ مرد در طول‌ سالهاي‌ 54 تا 61 كارمند صنايع‌ پشتيباني‌ و هلي‌كوپترسازي‌ كشور بود كه‌ با سوءاستفاده‌ از شرايط‌ زمان‌ آغاز انقلاب‌ در مراكز مختلفي‌ نظير بنياد مستضعفان‌ و جانبازان‌، سد معبر، امور حراست‌، شهرداري‌ و... مشغول‌ به‌ كار شد و در زماني‌ كه‌ در كميته‌ كار مي‌كرد با سوء استفاده‌ از قدرت‌ خود به‌ اعمالي‌ نظير آدم‌ربايي‌، كلاهبرداري‌، خروج‌ ميراث‌ فرهنگي‌ از كشور، ايجاد رعب‌ و وحشت‌، تهديد، جعل‌ عنوان‌ و... دست‌ زده‌ است‌.

در جلسه‌ ديروز يكي‌ از شاكيان‌ پرونده‌ گفت‌: در آغاز فعاليت‌ يك‌ تعاوني‌ كه‌ قصد راه‌اندازي‌ و توسعه‌ آن‌ را داشتيم‌ قرار شد شركتي‌ به‌ نام‌ «گلف‌ اجنسي‌»، براي‌ كمك‌ به‌ ما كه‌ موسسان‌ آن‌ رزمندگان‌ بودند، يك‌ كشتي‌ 600 تني‌ را خارج‌ از مزايده‌ به‌ تعاوني‌ ما بفروشد. نماينده‌ تعاوني‌ ما اسماعيل‌ افتخاري‌ بود كه‌ با شركت‌ گلف‌ اجنسي‌ وارد معامله‌ شد، اما وي‌ در يك‌ كار متقلبانه‌ كشتي‌ را به‌ نام‌ خود خريد و سند آن‌ را كه‌ با تسهيلات‌ ويژه‌ مورد معامله‌ قرار گرفته‌ بود، به‌ نام‌ خود ثبت‌ كرد كه‌ بعد از اطلاع‌ از اين‌ موضوع‌ ما اعضاي‌ هيات‌مديره‌ از اين‌ كار، به‌ مراجع‌ قضايي‌ شكايت‌ كرديم‌. در پيگيري‌ پرونده‌ متوجه‌ شديم‌ كه‌ افتخاري‌ يك‌ دانگ‌ كشتي‌ را تاكنون‌ به‌ چندين‌ نفر فروخته‌ و از افراد مختلف‌ با اين‌ عنوان‌ كه‌ مي‌تواند براي‌ آنها مجوز ملواني‌ بگيرد، مقادير زيادي‌ رشوه‌ دريافت‌ كرده‌ است‌.

شاكي‌ ديگر پرونده‌ خانم‌ مريم‌ رمضاني‌ همسر محمد رمضاني‌ بود كه‌ اسماعيل‌ افتخاري‌ با استفاده‌ از نفوذ خود ده‌ سال‌ اين‌ مرد را بي‌گناه‌ به‌ زندان‌ انداخته‌ و سرانجام‌ باعث‌ مرگ‌ وي‌ شده‌ بود.

اين‌ زن‌ گفت‌: همسرم‌ مغازه‌يي‌ داشت‌ در خيابان‌ گيشا كه‌ اسماعيل‌ قصد داشت‌ با حقه‌ و نيرنگ‌ اين‌ مغازه‌ را از چنگ‌اش‌ در بياورد اما شوهرم‌ حاضر به‌ اين‌ كار نمي‌شد. ولي‌ اسماعيل‌ با استفاده‌ از قدرت‌ خود براي‌ شوهرم‌ پاپوش‌ درست‌ كرد و او را به‌ زندان‌ انداخت‌ و سالها تحت‌ شكنجه‌ قرار داد. زماني‌ كه‌ بعد از چند سال‌ پيگيري‌ براي‌ اثبات‌ بي‌گناهي‌ همسرم‌ به‌ يكي‌ از قضات‌ دادگاه‌ مراجعه‌ كردم‌، معلوم‌ شد اصلاص پرونده‌يي‌ براي‌ شوهرم‌ تشكيل‌ نشده‌ است‌. پس‌ از سالها شوهرم‌ از زندان‌ آزاد شد اما بخاطر شكنجه‌هايي‌ كه‌ متحمل‌شده‌ بود دچار بيماري‌ شد و فوت‌ كرد. از آن‌ گذشته‌ آبروي‌ ما پيش‌ همه‌ رفت‌، چون‌ مردم‌ خانواده‌ ما را كلاهبردار و سابقه‌دار مي‌شناختند، در صورتي‌ كه‌ شوهرم‌ و ما قرباني‌ طمع‌ و جنايات‌ اسمال‌تيغ‌زن‌ شديم‌.

عزيزه‌ برومند همسر يكي‌ ديگر از شاكيان‌ گفت‌: اوايل‌ انقلاب‌ همسرم‌ زمين‌ مرغوبي‌ در چالوس‌ خريده‌ بود كه‌ با تلاش‌ زياد آنجا را به‌ باغ‌ و ويلا تبديل‌ كرد كه‌ ارزش‌ آن‌ در همان‌ موقع‌ 12 ميليون‌ تومان‌ بود. يك‌ روز شوهرم‌ به‌ خانه‌ آمد در حالي‌ كه‌ بشدت‌ مجروح‌ شده‌ بود. او گفت‌: عده‌يي‌ من‌ را گرفته‌اند و پس‌ از بستن‌ دست‌ها و چشم‌هايم‌ با تهديد و ضرب‌ و جرح‌ مرا به‌ محل‌ ناشناسي‌ برده‌اند و از من‌ مداركي‌ براي‌ واگذاري‌ باغ‌ به‌ اسماعيل‌ تيغ‌زن‌ گرفته‌اند به‌ اضافه‌ يك‌ چك‌ سفيدامضا كه‌ بعدا فهميدم‌ مبلغ‌ يك‌ ميليون‌ و هفتصد هزار تومان‌ از موجودي‌ همسرم‌ برداشت‌ كرده‌اند.

مادر يك‌ دختر 16 ساله‌ كه‌ توسط‌ مرد هزارچهره‌ در سال‌ 76 ربوده‌ شده‌ و آزار جنسي‌ ديده‌ بود در جلسه‌ ديروز گفت‌: آن‌ روز تابستاني‌ شوهرم‌ از محل‌ كارش‌ تماس‌ گرفت‌ و خواست‌ بسته‌يي‌ را برايش‌ به‌ محل‌ كار او ببرم‌ چون‌ فاصله‌ خانه‌ ما تا محل‌ كار شوهرم‌ كم‌ بود به‌ دخترم‌ كه‌ محصل‌ بود دادم‌ تا براي‌ پدرش‌ ببرد. وقتي‌ دخترم‌ رفت‌ ساعت‌ يك‌وربع‌ بود و مي‌بايست‌ حداكثر يك‌ ربع‌ به‌ ساعت‌ دو برمي‌گشت‌ اما خبري‌ از او نشد. به‌ شوهرم‌ زنگ‌ زدم‌ او گفت‌ خيلي‌ وقت‌ است‌ كه‌ دخترمان‌ به‌ خانه‌ برگشته‌ ولي‌ دخترم‌ نيامد. همه‌جا را جست‌وجو كرديم‌ ولي‌ نتيجه‌يي‌ نگرفتيم‌. سه‌ ساعت‌ بعد دخترم‌ در حالي‌ كه‌ از ترس‌ شوكه‌ شده‌ بود و قادر به‌ حرف‌ زدن‌ نبود به‌ خانه‌ برگشت‌. او بعدا تعريف‌ كرد كه‌ هنگام‌ بازگشت‌ از محل‌ كار پدرش‌ در ميدان‌ هفت‌تير با مردي‌ كه‌ خود را تيمسار احمدي‌ مامور اطلاعات‌ معرفي‌ كرده‌ و از مدتي‌ قبل‌ او را تعقيب‌ مي‌كرده‌، روبرو شد. دخترم‌ گفت‌ اين‌ مرد )يعني‌ اسماعيل‌ افتخاري‌( كه‌ سوار بر ماشين‌ كميته‌ بود، مرا سوار پاترول‌ كرد و به‌ خانه‌يي‌ برد و ضمن‌ بازجويي‌ به‌ من‌ گفت‌: تو عضو گروه‌ خرابكارها هستي‌ و بايد اسم‌ رمز، مدارك‌ و اسناد گروهكي‌ را به‌ ما بدهي‌. اما من‌ كه‌ از اين‌ حرف‌ها سر در نمي‌آوردم‌ به‌ او گفتم‌ من‌ دختري‌ محصلم‌ و با هيچ‌ گروهك‌ و باندي‌ فعاليت‌ ندارم‌... ولي‌ تيمسار قلابي‌ «كه‌ همان‌ اسمال‌تيغ‌زن‌ بود» پس‌ از آزار و اذيت‌ جنسي‌ مرا سوار ماشين‌ كرد و هنگام‌ پياده‌ كردن‌ در خيابان‌ گفت‌ حق‌ نداري‌ با هيچ‌كس‌ حرف‌ بزني‌ و از تهران‌ خارج‌ شوي‌.

در ادامه‌ شكايان‌ ديگري‌ نيز شكايت‌ خود را از اسماعيل‌ افتخاري‌ مبني‌ بر كلاهبرداري‌، اخاذي‌ و... مطرح‌ كردند.بر اساس‌ پرونده‌ اسماعيل‌ داراي‌ 4 شناسنامه‌ است‌ كه‌ با عكس‌هايي‌ كه‌ با كلاه‌ گيس‌هاي‌ مختلف‌ انداخته‌ بود و زماني‌ كه‌ در صدد گرفتن‌ پنجمين‌ شناسنامه‌ بود، بازداشت‌ شد. وي‌ همسر و 4 فرزند دختر دارد كه‌ سالها است‌ در تركيه‌ زندگي‌ مي‌كنند و او براي‌ تهيه‌ مخارج‌ زندگي‌ آنها دست‌ به‌ هزاران‌ عمل‌ خلاف‌ زده‌ است‌.قبلا پرونده‌ اسماعيل‌ افتخاري‌ در ارتباط‌ با جاسوسي‌ و مواد مخدر در شعبه‌ سوم‌ دادگاه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ تهران‌ مورد رسيدگي‌ قرار گرفته‌ و دادگاه‌ او را به‌ 8 سال‌ حبس‌ تعزيري‌ محكوم‌ كرده‌ كه‌ حكم‌ وي‌ در دادگاه‌ تجديدنظر استان‌ تهران‌ قطعي‌ شده‌ است‌.

اسمال‌ تيغ‌ زن‌ در هفتمين‌ جلسه‌ دادگاه‌: من‌ در زمان‌ كميته‌ 6 هزار نفر را بازداشت‌ كرده‌ام‌ و ادعاهاي‌ شاكيان‌ را به‌ خاطر نمي‌آورم:

اعتماد: هـفـتـمـيــن‌ جلسـه‌ رسيدگي‌ به‌ پرونده‌ اسماعيل‌ افتخاري‌ معـروف‌ بـه‌ اسمال‌ تيغ‌زن‌ رييس‌ گروه‌ ضربت‌ كميته‌ سابق‌ منطقه‌ 12 تهران‌ در شعبه‌ هشتم‌ دادگاه‌ شهيد بهشتي‌ برگزار شد.

در جلسه‌ ديروز عده‌يي‌ از شاكيان‌ به‌ طرح‌ شكايت‌ خود پرداختند. يكي‌ از شـاكيان‌ كه‌ جهانبخش‌ نام‌ دارد گفت‌: اوايـل‌ انقـلاب‌ مبلـغ‌ 700 هـزار تومان‌ رنگ‌ براي‌ رنگ‌آميزي‌ كشتي‌ به‌ اسمال‌ فروختم‌ ولي‌ او در مقابل‌ به‌ من‌ سفته‌ داد كــه‌ هـيــچ‌ يــك‌ از سفتـه‌هـا را وصـول‌ نـكـردم‌. پـس‌ از ايـن‌ شكـايـت‌ قـاضـي‌ دادگاه‌ اسمال‌ را به‌ پرداخت‌ 700 هزار تومان‌ پول‌ رنگ‌ها به‌ اضافه‌ مبلغ‌ 1600 ريال‌ هزينه‌ دادرسي‌ و پرداخت‌ ضرر و زيان‌ طبق‌ شاخص‌ بانك‌ مركزي‌ محكوم‌ كرد.

شاكي‌ ديگر مردي‌ به‌ نام‌ حسن‌پور بود كه‌ با ويلچير وارد دادگاه‌ شد و به‌ قاضي‌ گـفـت‌: مـن‌ اوايل‌ انقلاب‌ وضع‌ مالي‌ خوبي‌ داشتم‌. يك‌ سالن‌ چلوكبابي‌ به‌ اضـافـه‌ 2 ماشين‌ بنز و 2 خانه‌ داشتم‌. اسمال‌ تيغ‌زن‌ مبلغ‌ 700 هزار تومان‌ از من‌ پول‌ گرفت‌ ولي‌ وقتي‌ بعد از چند ماه‌ پــولـم‌ را طلـب‌ كـردم‌ او مـرا در كميتـه‌ بازداشت‌ كرد و تحت‌ شكنجه‌ و آزار و اذيت‌ قرار داد ولي‌ با كمك‌ پسرعمه‌ام‌ كه‌ برايم‌ سند گذاشت‌، آزاد شدم‌. وقتي‌ بيرون‌ آمدم‌ فهميدم‌ اتومبيل‌ بنزم‌ را عوامل‌ اسـمـال‌ تيـغ‌زن‌ متـلاشي‌ كرده‌ و به‌ من‌ خسارت‌ وارد كرده‌اند كه‌ قاضي‌ در اين‌ مورد هم‌ اسماعيل‌ افتخاري‌ را به‌ اتهام‌ تخريب‌ بنز و اخذ مال‌ به‌ عنف‌ محكوم‌ كرد، اما وي‌ ادعاهاي‌ شاكي‌ را رد كرد و گفت‌ من‌ اين‌ كار را نكرده‌ام‌.

اسماعيل‌ افتخاري‌ در ادامه‌ اظهارات‌ خـود گفـت‌: مـن‌ در زمـان‌ خـدمتم‌ در كـميتـه‌ 6000نفـر را بازداشت‌ كرده‌ام‌ حـالا يـادم‌ نيست‌ كه‌ كدام‌ را براي‌ چه‌ دسـتگيـر و بـازداشـت‌ كرده‌ام‌. شاكي‌ بـعـدي‌ پسـر شخصـي‌ بود كه‌ اسماعيل‌ افتخاري‌ يك‌ كشتي‌ را به‌ مبلغ‌ 250 هزار تومان‌ از او خريده‌ بود ولي‌ پولي‌ بابت‌ كـشتـي‌ بـه‌ آنهـا نـداده‌ بـود امـا متهـم‌ ايـن‌ موضوع‌ را قبول‌ نكرد و گفت‌ من‌ 5 سال‌ است‌ كه‌ در زندانم‌ و هيچ‌ استفاده‌يي‌ از آن‌ كـشتي‌ نكردم‌. قاضي‌ دادگاه‌ هم‌ به‌ شـاكـي‌ گفـت‌: چـون‌ فـروشنده‌ كشتي‌ پـدرت‌ بـوده‌، خـودش‌ بـايـد در دادگـاه‌ حاضر شود و تو نمي‌تواني‌ در اين‌ مورد شاكي‌ باشي‌.

همچنين‌ خانواده‌ «منطقي‌» مردي‌ كه‌ اسمال‌ تيغ‌زن‌ خانه‌ وي‌ را به‌ آتش‌ كشيده‌ بود و همسر باردارش‌ بر اثر آتش‌سوزي‌ سقط‌ جنين‌ كرده‌ بود، در دادگاه‌ حضور داشتند كه‌ متهم‌ به‌ حضور آنها اعتراض‌ كــرد و گـفــت‌ در جـلـســات‌ قبلـي‌ آنهـا شـكايت‌ خود را عنوان‌ كرده‌اند. چرا دوبـاره‌ بـه‌ دادگـاه‌ آمـده‌انـد؟ اما قاضي‌ گـفت‌: تمام‌ شاكيان‌ مي‌توانند در تمام‌ جلسات‌ دادگاه‌ حاضر باشند و تو حق‌ اعتراض‌ نداري‌.

در اين‌ جلسه‌ «فرشته‌»، همسر منطقي‌ گفت‌: من‌ چند بار توسط‌ اسمال‌تيغ‌زن‌ با اسلحه‌ تهديد شدم‌ تا آنكه‌ آن‌ روز خانه‌ مـا را آتـش‌ زد و من‌ بچه‌ام‌ را از دست‌ دادم‌. آخرين‌ جلسه‌ محاكمه‌ اسمال‌ تيغ‌زن‌ امروز )سه‌شنبه‌( در شعبه‌ هشتم‌ دادگاه‌ شهيدبهشتي‌ برگزار خواهد شد.

استفاده از مطالب و اخبار "روزنامه" فقط با ذکر منبع آن مجاز است!