سايه تاريك مردسالاري،معضل بزرگ زنان فعال كرد
ايران، كشور تنوعهاي ملي است. كرد، ترك، فارس، عرب، بلوچ و تركمن در چارچوب سياسي ايران زندگي ميكنند و در عين اشتراكات كلي و قرار داشتن تحت يك حاكميت سياسي، هر يك به نوبه خود اختصاصات و ويژگيهاي فرهنگي خود را دارند. بدون شك احترام به حقوق كليه گونههاي متنوع فرهنگي در ايران واجب و شناخت ويژگيهاي هريك نيز ضروري است.
كردها هم همچون ساير مليتها در ايران فرهنگ خاص خود را داشته و داراي پيشينهاي تاريخي بوده و اكنون نيز در كشاكش جهانيشدن همچون ساير فرهنگهاي منطقهاي خاورميانه، درگير گذار از سنت به مدرنيسم بوده و با چالشهايي نيز مواجهند.
بدون شك در اين گذار، مسأله زن يكي از چالشهاي عمده است كه هر فرهنگي با آن مواجه است.
از آنجا كه در ايران توسعه اقتصادي و اجتماعي به صورت همه جانبه و همگون انتشار نيافته و مناطقي همچون كردستان بهره كمتري از توسعه داشتهاند، لذا معضلات ويژهاي نيز در مقايسه با ساير مناطق داشته و خواهند داشت. هرچند كه شهرهاي بزرگ كشور همچون تهران تجربياتي وسيعتر و متفاوتتر از حركت به سوي مدرنيته دارند، اما بافت مناطقي نظير كردستان همچنان سنتي باقي مانده و اين بافت سنتي و معضلات ويژه آن در تشديد مشكلات و مسائل زنان منطقه نقش عمدهاي ايفا ميكند.
اكنون در عصر جهانيشدن و ارتباطات و تكنولوژي مشاهده ميشود كه حركت زنان جهان جهت دستيابي به حقوق برابر انسان با مردان، به صورت جنبشي شناسنامهدار و پويا درآمده و موج اين جنبش كشورهاي مختلف دنيا را در نورديده و با تقدم و تأخر مشغول پيشروي است. بدون شك زنان ساكن در ايران نيز از اين جنبش بيبهره نمانده و حضور چنين جنبشي در زنان ايران نيز واقعيتي انكارناپذير است. تحركات حاصل از اين جنبش حتي مناطق حاشيهاي و سنتيتر در ايران را در برگرفته و اجتماع كرد نيز از آن بيبهره نيست.
جنبشي فرهنگي در كردستان ايران وجود دارد كه در اين جنبش زنان و مردان روشنفكر و استاد و دانشجو و تحصيلكرده و روزنامهنگار و نويسنده و شاعر و نقاش و هنرمند در آن حضور دارند.
در اين ميان زنان فعال كرد ايران ضمن حضور در اين جنبش متأسفانه بايد بخش عمدهاي از توان خود را صرف مبارزه با مردسالاري غالب بر جامعه و بخصوص رسوبات حاكم بر فكر و انديشه روشنفكران مرد كنند. متأسفانه دستيابي زنان به فرصتهاي برابر ناچيز است اما سهم برخي زنان از سركوب و خشونت و تحقير و تبعيض به صورت بسيار سخاوتمندانهاي زياد است. هنوز هويت زن به عنوان هويتي مستقل پذيرفته نشده و به توانايي وي اعتماد كافي وجود ندارد. خشونت عليه برخي زنان روشنفكر و فعال ممكن است به صورت خشونت فيزيكي نباشد اما خشونت رواني و سلب فرصتها از برخي زنان توسط مردان و سركوب اعتماد به نفس و تحقير آنان همچنان وجود دارد و گاهاً با آبروي آنان نيز بازي ميشود. متأسفانه آن دسته از مردان روشنفكر و فعالي كه مدعي دفاع از حقوق زن هستند، تا وقتي حضور زنان فعال را ميپذيرند كه تحت قيموميت و سلطه و اطاعت خود آنان باشند، در غير اين صورت خود همين افراد بيرحمانهترين حملات را متوجه زنان خواهند كرد. مشكلات زناني كه خواهان حضور در عرصه سياسي همچون داوطلبي نمايندگي مجلس باشند بسي بيشتر بوده و چنين زناني ابتدا بايستي آبروي خود و خانوادهشان را در كف دست قرارداده و آماده هرگونه بيحرمتي باشند. متأسفانه برخي زنان در عرصه رقابتهاي انتخاباتي به شدت سركوب ميشوند. از آنجا كه سلطه فرهنگ مردسالارانه هنوز در جامعه به قوت خود باقي است متأسفانه سايه شوم آن بر فكر و انديشه مردان فعال همچنان گسترده است و زنان فعال ناچار به مبارزهاي بيامان براي زدودن تاريكيهاي اين سايهاند كه خود بخش عمدهاي از توان آنان را به هدر ميدهد. اين در حالي است كه در پيشينه تاريخي اين مردم، زن جايگاهي والا و همشأن با مرد داشته و ضمن بهرهمندي از همان حقوقي كه مرد از آن برخوردار بوده همان مسؤوليتها و تكاليف را نيز بردوش داشته است. آنچه كه امروز مايه فشار بر زنان كرد است ميتواند تا حدود زيادي ناشي از جو عمومي كشور و نگاه مسلط بر زن ايراني نيز باشد.