گزارشي از سمينار «جهاني سازي ، اجبار ، جهاني شدن ، انتخاب »

انجمن فرهنگي حمايتي کارگران

 

تريبون فمينيستي ايران:

شنبه 9 خرداد 1383- 29 مه  2004

 

سمينار «جهاني سازي ، اجبار ، جهاني شدن ، انتخاب » در ارديبهشت 1383 با همکاري انجمن فرهنگي حمايتي کارگران در سالن شريعتي دانشکده علوم اجتماعي برگزار شد. در اينجا مختصري از مطالب ارائه مي شود و در آينده اي نزديک متن کامل اين سخنراني ها و مسائل مطرح شده در سمينار در ويژه نامه اي منتشر خواهد شد.

سمينار با پخش قسمتي از فيلم تظاهرات سياتل آغازشد. ادامه برنامه در دو بخش برگزار شد. بخش اول شامل سخنراني بود. سخنران اول ،عليرضا ثقفي، در بررسي موضوع جهاني سازي و تعريف و تاريخچه آن گفت که پس از جنگ جهاني دوم، جهان با رشد سرمايه هاي آمريکايي روبرو شد. سرمايه هاي حجيم شده در دهه 60 و 70 به صورت شرکت هاي چند مليتي ظاهر شدند. بحران دهه هفتاد سبب شد که توجه اين شرکت ها به بازارها و منابع خام جديد در جهان سوم جلب شود. اولين مقاوله نامه اي که براي جهاني سازي به امضا رسيد مقاوله نامه نفتا بود که در سال 1994 بين امريکا، کانادا و مکزيک بسته شد. وي سپس درباره تاثيرات اين مقاوله نامه بر حيات کارگران و مردم مکزيک سخن گفت و افزود: آنچه در کتاب هاي درسي دانشگاهي در مورد اين موافقتنامه نوشته شده غير واقعي است و تنها به تعريف و تمجيد منحصر مي شود.

 

احمد شايگان سخنران دوم در بحث خود, جهاني شدن را به عنوان خصوصيت ذاتي سرمايه داري مطرح کرد و افزود: سرمايه داري جهاني نشده است بلکه جهاني است. سرمايه داري در ذات خود نظامي گسترش يابنده است. وي در اين باره نظرات متفکران و تئوريسين هاي اقتصاد سياسي را مطرح کرد و نتيجه گرفت که جهاني شدن سرمايه يک پديده نوظهور نيست و مخالفت با جهاني شدن سرمايه به معني مبارزه با خود سرمايه است و بدون اين مبارزه به تمدن نخواهيم رسيد.

 

«نئوليبراليسم و چالش هاي اساسي نظام سرمايه داري» عنوان بحث سومين سخنران, رحيم رحيم زاده اسکويي, بود. او ضمن طرح چالش هاي نظام سرمايه داري: چالش بازار، چالش جهاني شدن اقتصاد ، چالش دموکراسي ، چالش کثرت گرايي ملي و فرهنگي, گفت که سرمايه داري به اين دليل توانسته طول عمرش را گسترش دهد که يک فرهنگ سرمايه داري را گسترش داده است. وي بديل سرمايه داري جهاني شده را برنامه مردمي فرا مليتي دانست: توده مردم بايد آگاهي طبقاتي را در خود گسترش دهند و تمدن سوسياليستي را بوجود آورند... اسکويي در انتهاي سخنراني خود پايه هاي تمدن سوسياليستي را چنين بيان کرد: رها از خود بيگانگي اقتصادي و کار، رها از مردسالاري ، مسلط با رابطه خود با طبيعت نه مسلط بر طبيعت، گسترش دموکراسي تا فراسوي محدوديت هاي ناشي از جدايي عرضه مديريت اقتصادي ، جهاني شدن بر چهارچوبي که قطب بندي را خاتمه دهد.

 

حسن مرتضوي ، «نه تز را درباره دوران ما» و جهاني سازي مطرح کرد. وي در اين نه تز خصوصيات دوران سرمايه داري را به طور خلاصه چنين بيان کرد : تمام جنبه هاي زندگي اجتماعي انسان در هر گوشه از جهان کالايي شده است. نظام هاي آموزشي ، بهداشتي ،خدمات رفاهي ، تاسيسات زير بنايي ، حمل و نقل و...کالايي شده است. و يک ساختار انباشت جديد اجتماعي که جهاني است در حال شکل گيري است. ليبراليسم افراطي طرفدار عدم دخالت دولت ها در اقتصاد است. در بخش سياسي خط مشي وفاق ملي عمل مي کند و در بخش فرهنگي و ايدئولوژيک فرد گرايي و مصرف گرايي عنان گسيخته. فرهنگ و ايدئولوژي سرمايه داري در حال غير سياسي کردن رفتار اجتماعي است. اين دنياي نوين سرمايه داري عميقا ضد دموکراتيک است. حکومت هاي چند نفره جايگزين نظام هاي ديکتاتوري هاي قديم شده است. فقر عالم گير شده است و ابعاد نژادي جنسي و قومي دارد. تناقضات عميقي وجود دارد که بقاي نژاد انساني را نامطمئن مي کند و نيروهاي امنيتي و زندان ها بالاترين رشد را داشته است. به نظر ايشان فوري ترين مبارزه عليه جهاني سازي عبارت است از کشف راه حل هايي براي وضعيت مصيبت بار کنوني . بديل ممکن در مقابل سرمايه داري جهاني مي بايد برنامه مردمي فرا مليتي باشد. توده هاي مردم بايد آگاهي طبقاتي جهاني را در خود پرورش دهند. دموکراسي مردمي شايد آخرين شانس و اميد مردمي باشد.

 

موضوع سخنراني فريده حميدي «تاثير جهاني سازي بر زنان» بود. وي صحبت هايش را با آمارهايي که در نشست پنجم حقوق بشر در مورد زنان ارائه شده بود ، آغاز کرد و گفت که شرکت هاي چندمليتي براي استفاده از نيروي کار ارزان و نزديکي به منابع خام اوليه کارخانه ها را به جهان سوم منتقل کرده اند. مشاغل در برخي مناطق از بين مي رود و تغيير شرايط کار از دائم به موقت همراه با تغيير جنسيت کارگران از مرد به زن است. چرا که مزد زنان کمتر از مردان است. به کارگيري زنان در صنايع ، موجب بيکاري مردان است. اين بيکاري موجب افزايش ولگردي ، بزهکاري و ... مي شود افزايش بيکاري مردان با افزايش خشونت عليه زنان همراه است و فشار اصلي آن بر روي زنان است. وي در ادامه به تجارت جنسي و شکل انحصاري و غير انساني استثمار زنان اشاره کرد و درباره سياست تعديل ساختاري نيز سخن گفت و تاکيد کرد که به شکل مستقيم و غير مستقيم فشار حاصل از آن به زنان منتقل مي شود.

 

«مخالفان جهاني سازي چه گروه هايي هستند و مايه اصلي نقد آنها به حاکميت سرمايه چيست؟» موضوع بحث نيما کوه بناني بود. وي گفت: گروه ها تنها به گروه هاي آوانتوريست جوان و ماجراجو محدود نمي شود. در بسياري از کشورها گروه هاي وسيعي را در بر مي گيرد و زبان مشترک دردمندان در سراسر دنياست. کارگران ، کشاورزان ، معلمان ، گروه هاي زنان، طرفداران محيط زيست ،طرفداران صلح و... آگاهانه به اين جنبش مي پيوندند. شايد بسياري از مخالفان جهاني سازي فرصت مطالعه آثار کلاسيک و تئوريک اقتصاد سياسي و... را ندارند . اما شرايط عيني و ملموس زندگي تحت حاکميت سرمايه آنان را به اين مخالفت واداشته است.

 

 

بخش دوم سمينار ميز گردي بود با عنوان «آيا جهاني ديگري ممکن است ؟» فريبرز رئيس دانا، شايگان و اسکويي شرکت کنندگان اين ميزگرد به گردانندگي ثقفي بودند. ميزگزد با اين سوال آغاز شد: « آيا يک کشور به تنهايي مي تواند نظام ديگري را براي خود انتخاب کند و در آن صورت آيا رابطه آن کشور با ديگر کشورها چگونه خواهد بود؟ »

رئيس دانا با اشاره به عنوان ميزگرد گفت: ادامه جهان فعلي غير ممکن است. اين نظم ستمگرانه که نصيب جامعه بشري شده و يک ميليارد و چهارصد ميليون گرسنه بر جاي گذاشته نمي تواند نظم پايداري باشد. بايد دنيايي ساخت که وجود ندارد. يک هنرمند و يا يک کنشگر سياسي چيزي را مي سازند که وجود ندارد. اما اين دنيايي که بايد ساخته شود بر چه مبنايي بايد باشد؟ ايدئولوژي سرمايه داري جهاني مي گويد که خود مکانيسم بازار معضلات موجود در جهان را حل خواهد کرد. ما به صاحبان قدرت بايد بگوييم که اين بار ما خواهيم گفت که چه بايد بکنيم. در جهان امروز نشانه هايي نيز وجود دارد که نشان مي دهد راه حل چيست: دموکراسي مشارکتي و نه دموکراسي ليبرال.

سپس گرداننده ميز گرد از شايگان در مورد مفهوم دموکراسي و تفاوت آن با دموکراسي مورد ادعاي امريکا که براي مردم عراق و افغانستان ايجاد کرده ، پرسيد. شايگان در پاسخ گفت:آنچه من به عنوان دموکراسي معتقدم اين است که مردم حق تعيين سرنوشت خودشان را داشته باشند. دموکراسي بورژوايي نمي تواند پاسخ گوي مردم باشد.

در پرسش بعدي مطرح شد که جهاني سازي فقر را گسترش مي دهد و دموکراسي سياسي بدون دموکراسي اقتصادي امکان پذير نيست پس تعينات دموکراسي آينده چيست؟

اسکويي در پاسخ گفت: دموکراسي مشارکتي که براي جامعه آينده مورد نياز است يک مفهوم انتزاعي نيست . دموکراسي سياسي و اقتصادي دو روي يک سکه اند و محور اصلي آنها هم مالکيت بر ابزار توليد است. سوال اين است که مالکيت دردست چه کساني بايد باشد؟ به نظر من مالکيت بايد سوسياليزه شود يعني اجتماعي بشود. همه مالک ابزار توليد باشند. آن وقت است که دموکراسي سياسي مفهوم خواهد داشت و تنها اين هنگام است که مردم تعيين مي کنند که دموکراسي چگونه بايد باشد.

در ادامه ميز گرد سوالات شرکت کنندگان مطرح و پاسخ هايي داده شد.

پرسش : با توجه به تغييري که در جهان پس از سال 2000 رخ داده سه رويکرد متفاوت در جهان مشاهده مي شود که عبارتند از: رويکرد نظامي گري امريکا، رويکرد يکسان سازي پولي اروپا و رويکرد مخالفان جهاني سازي . آيا با توجه به اين تغييرات مي توان با همان مفاهيم و اصلاحات قبل به مسائل قرن 21 پاسخ داد؟

پاسخ: نظام جهان پس از سال 2000 تغيير اساسي نکرده است. اينکه ميان جهاني سازان اختلاف وجود دارد شکي نيست. آنها متناسب با منافعي که دارند در نظامي گري شرکت مي کنند و متناسب باشکست هايي که مي خورند از نظامي گري انتقاد مي کنند. اروپا دراوايل با حمله به عراق مخالفت هايي داشت . اما پس از حمله از آن حمايت کرد و به فکر گرفتن سهم افتاد.

پرسش: در عصر جهاني سرمايه داري به چه جوامعي جوامع غير سرمايه داري اطلاق مي شود؟

پاسخ: غير سرمايه داري يعني کشورهايي که ورود مناسبات سرمايه داري هنوز مناسبات قبلي موجود در آنجا را از ميان نبرده است. مانند عراق ، افغانستان ، سوريه و ... در اين جوامع نمي توان اثرات جامعه سرمايه داري را ديد.

پرسش : همان گونه که شاهد هستيم ، ايران سال هاست که تقاضاي پيوستن به WTO را کرده و هر بار نيز اين تقاضا رد شده است. هر روز خبرهاي جديدي از ورشکستگي صنايعي که سابقه طولاني داشته اند مي شنويم آيا مي توانيد راجع به چگونگي داد و ستد نظام اقتصادي معطوف به جهاني سازي در ايران و نظام سياسي اي که آن را تقويت مي کند و به سمت امحا صنايع و توليد ملي مي رود توضيح دهيد؟

پاسخ : شاخص جهاني سازي ، شکل ولع آميز تبديل شدن همه چيز به کالاست . مثلا کالاشدن اراضي کشاورزي. چند روز پيش تصميم دولت براي خريد زمين هاي چايکاري اعلام شد. حدود 50 هزار خانوار چايکار خانه و زمين شان را ازدست خواهند داد...انگار همه عزمشان را براي هضم کردن اقتصاد ملي در نظام سرمايه داري جهاني جزم کرده اند...

پرسش: رابطه خصوصي سازي و جهاني سازي را توضيح دهيد؟

پاسخ : آنچه در ايران مطرح است دقيقا به صورت فروش کارخانجات دولتي به نهادهاست . مثلا اخيرا بنياد مستضعفان چند نيروگاه برق را خريده است. بخشي از اين خصوصي سازي واگذاري بخش هاي بازسازي شده به وسيله دولت به رانت خواران است و بخشي هم دولت به اين وسيله خود را از هزينه هايي مانند بهداشت ، آموزش و پروش و ... خلاص مي کند. خصوصي سازي در سطح جهان سبب مي شود که سرمايه هاي شرکت هاي چندمليتي آزاد شوند تا در سطوح بالاتري سرمايه گذاري شوند.

- دستور العمل فروش سهام به کارگران به اين شکل بود که مبلغ روز هر سهم به علاوه 100 مي شد و تقسيم بر دو، تا قيمت فروش آن به کارگران مشخص شود. بسياري از کارگران تمام زندگي خود را فروختند تا سهامي را که در بازار 900 تومان بود به مبلغ 500 تومان بخرند. اما صاحبان کارخانه با بازار بورس سازش کرده بودند و پس از مدتي اين سهام به 290 تومان تنزل کرد و کارگران از هستي ساقط شدند... خصوصي سازي يک پديده مدرن است و در چهار چوب مناسبات سرمايه داري بحث چديدي است اگر با ديدگاه سنتي به پديده مدرني مانند خصوصي سازي نگاه کنيد ، خوب همين از کار در مي آيد...