قطعنامه پايانی کنگره جهانی کودکان کارگر

فلورانس ۱۰ تا ۱۳ مه ۲۰۰۴

اخبار روز - سه شنبه ۵ خرداد ١٣٨٣ – ٢۵ مه ٢٠٠۴

اولين کنگره جهانی کودکان کارگر که روزهای دهم تا سيزدهم ماه مه دو هزار و چهار در شهر فلورانس ايتاليا برگزار شد، قطعنامه ای صادر کرده است که توسط «جمعيت الغای کار کودک در ايران» به فارسی برگردانده شده است. متن کامل اين قطعنامه در زير آمده است:

 

ما کودکان شرکت کننده در اولين کنگره جهانی کودکان گارگر، عليه کار کودک، به ايتاليا آمده ايم.

از گوشه های مختلف جهانيم، به زبان های متفاوتی صحبت می کنيم، در شرايط گوناگونی رشد کرده ايم، فرهنگ های مختلف و گذشته های متفاوتی هم داريم، اما در يک نقطه مشترکيم!

«ما می دانيم که کار کودک بايد از بين برود.»

کنگره ما موفق بود. هرچند که جای تعداد زيادی از نمايندگان مهم مان خالی بود. اين کودکان ويزا دريافت نکردند، به اين دليل که دولت ايتاليا حضورشان را به لحاظ امنيتی ریسک می دانست. کودکانی که امکان حضور نيافتند، خود را به شدت مورد تبعيض قرار گرفته حس می کنند.

همه ما جای آن ها و ابراز عقايدشان را در اين کنگره خالی می دانيم. چرا که اين کودکان از قسمت هائی از جهان قرار بود شرکت کنند که بيشترين تعداد کودک کارگر را دارند. در کنگره بعدی اما ما انتظار حضورشان را داريم و خواستار آن هستيم. چرا که صدای آنان بيانگر موقعيت شان است و بايد به گوش جهانيان برسد.

برای شرکت در اين کنگره، هر کشوری پروسه های متفاوتی را از سر گذرانده و روش های مختلفی را برای انتخاب نمايندگان اتخاذ کرد. بسياری از کودکان شرکت کننده خودشان کارگر بودند و يا در اين باره تجربه کاری داشتند. کودکان ديگر هم در اين باره شنيده و آموخته بودند و مبارزه عليه ان را در دستور خويش قرار داده بودند، با احساس مسئوليت و هدف از بين بردن اين جنايت که عليه ۲۴۶ ميليون کودک در گوشه و کنار جهان صورت می گيرد.

همه ما کفايت و لياقت شرکت در اين کنگره را داشتيم و نقش فعال و موثری به عهده گرفتيم. به همين دليل، مباحث اين سه روزه بسيار بارور بود و اين خود به دليل فعاليت های مختلف و سهم به عهده گرفتن ديگرانی بود که می خواستند به ما نيرو و امکان اين را بدهند که بر گرفتاری های مان فائق آئيم.

قبل از اين که بحث در باره کودک کارگر شروع شود، بايد بدانيم که تنها راه دستيابی کودکان به حقوقشان ممنوعيت کار آن هاست. و اين به نوبه خود بخش بسيار مهمی در زمينه حقوق پايه ای بشر است. ما بايد از خودمان سوال کنيم که چرا همه ما انسان ها از داشتن چنين حق اساسی ی (حقوق بشر) محروم هستيم؟

مقوله صلح نيز نقش موثری در دست يابی به حقوق انسانی دارد. زمانی که در صلح زندگی می کنيم، هر کودک نه تنها شانس بهتری برای رسيدن به حقوقش دارد، بلکه پتانسيل و توان بيشتری برای ساختن دنيای امروز و تحويل آن به نسل بعدی بشر را خواهد داشت.

وقتی که بحث درباره کار کودک را آغاز کرديم، متوجه شديم که انواع مختلفی از کار کودک در گوشه و کنار جهان وجود دارد. ربوده شدن توسط باندهای مواد مخدر، کار بردگی، حمل مواد مخدر، استثمار جنسی، در تجارت سکس، مزارع پنبه، کارخانه های بزرگ و کارگاه های کوچک، ماهيگيری، کار در کشتی، ماشين شوئی در گارژاها، فروشندگی در خيابان يا بازار، حمل زباله، خشت زنی، حمل و نقل، راه سازی، ساختن ابزار پزشکی و جراحی، کار خانگی، سربازی اجباری و بسياری مشاغل ديگر.

اين کودکان هر روز مورد ظلم اند و کسی بايد سخنگوی شان باشد. هنگامی که برخی از مردم به ويژه دولت ها از اين مساله اطلاع يافتند، آن را پنهان نمودند و چشم بر روی آن بستند. اما اين بی توجهی هيچ تغييری در اين فاکت زنده و عينی به وجود نمی آورد که کار کودک وجود دارد و بايد فورا در شکل پرمخازره آن که به جسم و روح کودکان آسيب وارد می آورد، ممنوع گردد.

در طول کنگره بسياری از کودکان اظهار نمودند که به دولت های شان باور ندارند، چرا که آن ها فقط قول های پوشالی می دهند. آن ها قول های زيادی برای ممنوعيت کار کودک و تحصيل اجباری و رايگان و رفاه اجتماعی مناسب داده اند، اما هرگز به قول های شان جامعه عمل نپوشانده اند و کماکان بيشتر و بيشتر پول خرج توليد اسلحه می کنند، در حالی که بسياری از کودکان جهان نمی توانند بخوانند و بنويسند، سرپناهی برای زندگی ندارند و شکم شان گرسنه و سفره شان خالی است. آن بايد اين چيزها را که اساسی ترين و ضروری ترين وسايل برای رسيدن ما به حقوقمان است در اختيار ما قرار دهند. اين وظيفه دولت هاست که حقوق ما رعايت کنند. متوقف کردن کار کودک و تحصيل اجباری و رايگان با کيفيت بالا.

ما گله ها و انتقادات زيادی از و به دولت های مان داريم. وقتی که ما صحبت از دولت ها می کنيم، منظورمان فقط دولت های کشورهای خودمان نيست، بلکه تمامی مسئولان دولتی در سطح بين المللی را موردنظر داريم. تمامی اين دولت ها در سطح ملی و فراملی وظيفه دارند که حقوق ما را رعايت کنند.

اولين و مهم ترين قدم در اين راه اين است که به حرف های ما گوش فرا دهند. بايد در زمينه های مختلف تصميم گيری، کودکان را دخالت دهند. دولت ها بايد برای کودکان فرصت هايی به وجود آورند که بتوانند رشد کنند و موقعيت شان را تغيير دهند. برای اين که کودکان همان قدر آينده اند که حال اند و بايد موقعيت امروزشان تثبيت شود. دولت ها بايد به کار گرفته شدن کودکان را جرم تلقی کنند، اما هرگز کودک را مجرم ندانند. کودکان قربانی کارند. آن ها بايد کسانی را که کودکان را مورد سوءاستفاده قرار داده به آن ها خشونت روا می دارند، مجازات و تنبيه کنند.

دولت ها بايد قوانينی را که وضع کرده اند رعايت کنند. اما قوانين جاری کافی نيستند و بايد قوانين جديدی وضع شوند. حقوق معلم ها بايد بالا رود. معلم ها بايد خود تحصيل کرده و دوره ديده باشند و کار آن ها بايد مورد بررسی قرار گيرد. به اين ترتيب، تحصيل اجباری و رايگان و با کيفيت بالا بايد تمامی کودکان را جدا از جنسيت و نژاد و موقعيت اقتصادی، مذهب، محل تولد، شهروند بودن، قوم، مليت و زبان شامل شود.

همه کشورها بايد مساله کار کودک را جزو مواد درسی قرار بدهند. دولت ها بايد برای بزرگ ترها ايجاد شغل کنند تا کودکان مجبور به کار نشوند. حقوق بزرگ ترها بايد رعايت شود و به آن احترام گذاشته شود. تمامی کارگران جهان بايد از حق تشکل کارگری و حق تجمع در محل کار بهره مند شوند، چرا که اين می تواند آن ها را از امکانات ايمنی محل کار برخوردار کند و از حق اشتغالشان محافظت نمايد. والدين کارگر بايد از حق بيمه برخوردار باشند تا کودکان آن ها مجبور به کار نشوند. دولت ها بايد يک برنامه ثابت برای متوقف کردن کار کودکان داشته باشند.

اين نقشه عمل ها اما بايد با نظرخواهی از کودکان همراه شود. دولت ها موظف اند که بر پروسه صرف هزينه های منظور شده برای ايجاد امکانات رفاهی برای کودکان نظارت داشته باشند و اجازه ندهند که اين امکانات در دست افراد ناباب قرار گيرد.

دولت ها بايد روشی را اتخاذ کنند تا بتوانند پروسه توليد را کنترل کنند و تشخيص دهند که در اين پروسه از کار کودک استفاده نشده باشد. دولت ها بايد نه فقط با هم، بلکه با مردم و اتحاديه های کارگری نيز در اين زمينه همکاری داشته باشند تا اقدامات آن ها تاثيرات بيشتری بگذارد. از طرف ديگر، جامعه انسانی بايد از کار کودکان باخبر شود و به ما کمک کند که بر کار دولت ها نظارت کنيم و توسط آنان به کار گرفته نشويم. به اين معنی، سازمان های غيردولتی ان. جی. او. ها، بايد به طور مستقيم برای کودکان کار و فعاليت کنند.

و اين هم چنين وظيفه والدين است که به حرف کودکان گوش فرا دهند. کودکان به عشق و احترام و مراقبت نيازمندند. اين امر بر عهده والدين قرار دارد که کودکان يک زندگی شاد و تثبيت شده خانوادگی داشته باشند. والدين بايد هم مسئوليت بپذيرند و هم حق رای داشته باشند. و وقتی که حق رای داشته باشند، بايد سخن گوی کودکان باشند. همين طور بايد حق رای را برای کسانی که به حقوق کودکان احترام می گذارند هم قائل شد. وقتی که والدين به خواست های کودکان بی توجه اند و حقوق آن ها را پايمال می کنند، دولت ها بايد به نفع کودکان وارد عمل شوند. والدين بايد به مقولاتی مانند استثمار جنسی کودکان و خشونت عليه آنان بپردازند و آن ها را به بحث بگذارند، حتی اگر تخصص ويژه ای در اين زمينه ندارند. به اين دليل که اين تنها راه اطلاع يافتن کودکان از حقوق طبيعی خود و سالم و محفوظ ماندن آنان است. والدين بايد از مسائل مهم آموزشی کودکان و مشکلات جنسی انان اطلاع داشته باشند و در رفع انان بکوشند. والدين بايد از مقوله کار کودک و ضايعات ناشی از آن که خود بزرگ سالان را هم در بر می گيرد، آگاهی يابند.

 

ما اکنون راه حل های مان را برای خاتمه دادن به کار کودک بيان می کنيم.

ما کودکان بايد گردهم آئی هايی را برای پاسخ دادن به سوالات در باره مقوله کار کودک و حقوق کودکان در سطح محلی و در شهر و روستاها فراهم آوريم. ما بايد کودک به کودک را در اين زمينه آموزش دهيم و از حق کودکی دفاع کنيم. ما بايد يک پارلمان کودک در هر کشور به وجود بياوريم که نه تنها جنبه سمبوليک دفاع از حقوق کودکان را داشته باشد، بلکه بر تغيير موقعيت آن ها – که فکر می کنيم بسيار نامناسب است – تاثير مستقيم بگذارد. در اين پارلمان ها يک نماينده هم می تواند از طرف دولت آن کشور حضور داشته باشد.

نمايندگان اين پارلمان ها می توانند در سطح محلی و فراملی در کنگره های بين المللی حضور به هم رسانده، به بررسی مشکلات و قوانين پرداخته، گزارش آن را به دولت ها و افکار عمومی در سطح کشوری و فراکشوری اطلاع دهند. ما بايد شبکه ای از کودکان تشکيل دهيم تا بتوانيم ارتباط مان را حفظ نموده از اين طريق در سطح بين المللی مقوله کار کودک را منعکس کنيم.

فقط به وسيله همکاری ماست که ما می توانيم قدرت داشته باشيم و به کار کودک خاتمه دهيم. اين شبکه می تواند از تمامی کودکان جهان تشکيل شده و همه آن ها را در بر گيرد و داستان زندگی شان را در اختيار افکار عمومی قرار دهد. اين شبکه می تواند به ما و کار پر دردسرمان عليه استثمار کودکان کمک های موثری بنمايد. اين شبکه همچنين می تواند از اقدامات و يا عدم اقدام دولت ها، وفاداری آن ها به تعهداتشان و يا پوشالی بودن قول و قرارهای شان، جامعه انسانی را مطلع سازد.

ما فکر می کنيم که اين شبکه بايد از هنرهايی مانند رقص و موسيقی و تئاتر برای انعکاس دادند وضعيت کودکان کارگر استفاده نمايد. اين يک روش است که به وسيله ان هم مقوله غم انگيز کار کودک به اطلاع افکار عمومی می رسد و هم عليه آن، نيرويی را جمع و متحد می کند.

ما بايد عليه کار کودک در دهات و روستاها، آن جا که نيروئی برای مبارزه وجود ندارد، يا قوی نيست، به فعاليت بپردازيم. اطلاع درباره کار کودک بعضا منحصر به مردم شهرها می شود و مردم دهات از خطرناک بودن کار برای کودکان اطلاع ندارند. ما بايد انان را به صحنه بکشانيم.

ما قول می دهيم که فعاليت برای از بين بردن کار کودک را ادامه دهيم و دنيای بهتری برای کودکان بسازيم. و حالا ما از همه شما می خواهيم که به ما بپيونديد، چرا که فقط با اتحاد می توانيم آزادی کامل را برای همه به دست آوريم. در اين همبستگی و دوستی می توان جهانی سالم تر و مسالمت آميزتر برای همگان پی ريزی کرد. امروز قدرت در دست ماست. ما آينده را می سازيم.

ما «حاليم» و صدای ما «آينده» است.