جهاني شدن و هويت ملي
دو شنبه 4 خرداد 1383- 24 مه 2004
اولين روز از همايش هويت ملي و جهاني شدن صبح امروز با سخنراني برخي پژوهشگران و اساتيد دانشگاه در تالار علامه اميني كتابخانه مركزي دانشگاه تهران آغاز شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در سخنرانيهاي صبح امروز همايش كه تا ساعت 13:45 دقيقه ادامه يافت، پس از خير مقدم قربان بهزادياننژاد ـ رييس مؤسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني ـ و ارايه گزارش عباس منوچهري ـ دبير علمي همايش ـ درباره روند برگزاري، سيدمحمد بهشتي درباره هويت ملي و جهاني شدن سخنراني كرد.
رييس سازمان پيشين ميراث فرهنگي كشور گفت: موضوع هويت ملي و جهاني شدن در كشور ما وضعيت خاصي در مقايسه با كشورهاي ديگر پيدا ميكند؛ چون در كشور ما ميدان بحث براي موضوعات اين چنيني محدود است. بسياري از تاريخنويسان ما به عوامل ارادي و خودآگاه اشاره ميكنند و معتقدند همه بلاها وقتي بر سر ما آمد كه قرارداد 1919 را امضا كرديم.
وي افزود: حتا در غربيترين نقطه اروپا آثار ايرانيها وجود دارد. ما هويت ملي را نميشناسيم؛ چون ميخواهيم از طريق كتابها از آن سر درآوريم.
در ادامه مسعود كوثري نيز درباره جهاني شدن هويت و بريكولاژ فرهنگي در جهان رسانهيي شده صحبت كرد.
وي توضيح داد: تصور ميرود كه فرآيند جهاني شدن بهويژه با يكدستي و همنگي كه در ارزشها و نمادهاي فرهنگي پديد ميآورد، به نوعي يكسانسازي فرهنگي در كشورهي جهان منجر ميشود. از اين فرآيند با تعابيري چون غربي شدن، آمريكايي شدن مكدونالدي شدن و همگنشدن ياد شده است.
كوثري يادآور شد:در ايران در دو دهه گذشته نگاه غالب به مساله هويت و بحران هويت ناشي از همان ديد سنتي بوده است كه در آن هر وضعيتي غير از وضعيت مورد نظر حكومت بهعنوان وضعيت بحراني تلقي ميشده و هر تصويري غير از تصويري كه دستگاههاي فرهنگي و تبليغي كشور ارايه ميكردهاند به عنوان تصويري نادرست واژگونه تلقي ميشده است و مساله هويتي ما حتا در قشر جوان حالت بحران مزمن به خود نگرفته است.
به گزارش خبرنگار ايسنا محمدرضا تاجيك ـ مشاور رييس جمهور و استاد دانشگاه شهيد بهشتي ـ هم درباره جهاني شدن و هويت در سخناني با طرح پرسش كيستي و چيستي اظهار داشت: اين پرسش از ديدگاه سه انسان سنتي، مدرن و پسامدرن مطرح است و انسان سنتي ميگويد من خودم را جزئي از نظم كيهاني ميبينم و انسان مدرن ميگويد من خود را به موجوديت فاعل شناس و فاعل خودمختار تعبير ميكنم و انسان پسامدرن ميگويد به نظر من موجويدت فاعل شناس مرده است.
احمد گلمحمدي ـ استاد دانشگاه علامه طباطبايي ـ نيز در سخناني درباره گفتمانهاي هويتساز در عصر جهاني شدن سخن ايراد كرد.
وي گفت: بحران هويت دامنگير هويت ملي هم شده است و بازسازي آن را بيش از پيش دشوارتر ميكند.
گلمحمدي با اشاره به رابطه قدرت و مقاومت در بازسازي هويت ملي يادآوري كرد: ما نشان خواهيم داد كه فرآيند جهاني شدن چگونه بستر و امكانهاي مناسبي براي گفتمانها و پاره گفتمانهاي هويتساز مقاومت كننده در برابر گفتمانهاي متولي بازسازي هويت ملي فراهم ميكند.
محمد نقيزاده نيز درخصوص جهاني شدن و نقش هنر در احراز هويت ملي صحبت كرد.
وي گفت: آنچه كه در ظاهر امر در جريان و در حال شدن است، پديده جهاني شدن ميباشد كه هويت و فرهنگ واحد عمدتا غربي و درحقيقت آمريكايي را براي جهانيان توصيه مينمايد تا به تبع آن بتواند بازاري براي مصرف محصولات خويش بيابد. به اين ترتيب متعلقات فرهنگي و هنري جوامع نيز بايد در نوع مشابه جهاني خويش مستحليل شوند؛ مثلا موسيقي نقاشي شعرو معماري بومي بايد جاي خود را به هنر معماري جهاني غربي يا آمريكايي بدهد.
سعيدرضا عاملي هم در سخناني درباره دو جهاني شدن و آينده هويتهاي مهم زمان با اشاره به شكلگيري جهان مجازي به وسيله اينترنت و ارتباطات جديد اظهار داشت: جهان مجازي جهاني بسيار جدي است؛ چون تعامل توليد و اينترنت بستر واقعي جهاني مجازي را فراهم ميكند. اگر دولت الكترونيك شكل بگيرد، هويت ملي بسيار معنادار ميشود.
عاملي خاطرنشان كرد: در حال حاضر يك نوع ازخودبيگانگي و تنهايي در خانه خود براي ما ايجاد شده است و ما تازه داريم ميفهميم كه سنتهايمان چه ارزشهايي دارند و در هويت ملي چقدر قدرتمند هستيم.
بازسازي هويت ملي هميشه با عامل قدرت همراه بودهاست
دو شنبه 4 خرداد 1383- 24 مه 2004
جهاني شدن در عرصه بازسازي هويت ملي، هزينه اعمال قدرت را افزايش و هزينه مقاومت خردهگفتمانها را كاهش داده است.
به گزارش خبرنگار سرويس فرهنگ و انديشه ايلنا, روز گذشته(دوشنبه چهارم خرداد ماه)، در اولين همايش هويت ملي و جهاني شدن دكتر احمد گلمحمدي استاد دانشگاه علامه طباطبايي و مترجم، با عنوان"گفتمانهاي هويتساز در عصر جهاني شدن" سخن گفت.
دكتر گلمحمدي در اولين بخش از سخنانش درباره هويت ملي, اساس بيشتر تعريف ها در اين زمينه را تداوم و تمايز داشته و گفت: هويت يعني احساس تمايز از ديگران و همچنين تداوم داشتن در زمان و بر اين اساس هويت ملي نيز احساس تعلق خاطر به يك ملت به واسطه همساني فرهنگي و تاريخي است.
وي درباره گفتمانهاي هويتساز گفت: منظور از اين گفتمان نظامي است كه بازسازي هويت را توجيه ميكند و نظام ارزش نيز در اين رسميت بخشيدن نقش دارد.
به نظر گلمحمدي "فرهنگ "و "تاريخ "دو منبع اصلي هويت سازي در اين زمينه واجد اهميت خاص هستند و ميتوان با روشهاي مختلف از اين دو منبع در جهت بازسازي هويت ملي استفاده كرد.
وي گزينش نمادها و نشانههاي فرهنگي در بازسازي هويت ملي را يكي از روشها دانست و گفت: از ميان نهادهاي فرهنگي بسيار غني ميتوان برخي از آنها را گزينش كرد .زيرا هر جا گزينش باشد قدرت نيز خود را نمايان ميكند.
به بيان گلمحمدي: روش دوم در بازسازي هويتها ترسيم تصوير فرازهايي از نهادها و نشانههاي فرهنگي است. ميتوان از زبان باستان يا يك دين نمادي براي برجسته كردن آن و به بيان ديگر تبديل فرهنگ را به سنت استفاده كرد.
وي در مقابل, ناديده گرفتن پويايي فرهنگي را ضعف اين روش دانست.
اين مترجم گفت: در روش سوم نيز ارتباط با زمان معناي خاصي دارد و ميتوان گسست هويت را با يادآوري يك خاطره جمعي در طول زمان برطرف كرد؛مانند اينكه بگوئيم من آني هستم كه پدرم و اجدادم بودند و به اين وسيله رشته رويدادهايي معين را در طول زمان به هم ارتباط دادهايم و استراتژي آن ديالكتيكي است.
اين مدرس دانشگاه علامه طباطبايي فايده گفتمان هويت ساز را يادآوري آنچه" چه چيز داريم و چه چيزي نداريم." خواند و در اوامه به ظهور عنصر قدرت در اين ميان اشاره كرد و گفت: قدرت و مقاومت در اين ميان ظاهر ميشوند, زيرا استراتژي گزينش هويت بر يادآوري و فراموشي استوار است , قدرت نقش مهمي در اين ميان ايفا ميكند.به بيان ديگر گفتمان هويت ساز بايد مسلط و رسمي باشد تا كار ويژه خود را به انجام رساند.
گلمحمدي كه در همايش هويت ملي و جهاني شدن سخن ميگفت بازسازي هويت ملي را بدون حضور عامل قدرت دشوار و حتي محال خوانده و گفت: در مقابل قدرت, هميشه با مقاومت همراه است و در مقابل هر گفتمان مسلطي خرده گفتمانهاي زيادي وجود دارد كه به مقاومت در مقابل گفتمان حاكم ميپردازند.
وي اين رابطه را رابطهاي غالب و مغلوبي خوانده كه گفتمان رسمي هميشه بر گفتمانهاي كوچكتر پيروز ميشود.
گلمحمدي در بخش ديگري از سخنانش به جهاني شدن و رابطه آن با هويت اشاره و تصريح كرد: از جهاني شدن تعاريف زيادي ارائه شده كه بازسازي فضا و زمان و البته بازسازي ساختار كنش انساني به تعبير گيدنز از مهمترين آنهاست.
گلمحمدي با بيان اين كه زندگي اجتماعي و سنتي به واسطه عامل جهاني شدن فضامند ميشود, افزود: در زندگي سنتي فضا و زمان در قيد مكان و زندگي اجتماعي محدود است و پديده جهاني سازي زندگي اجتماعي انسان را فضامند كرده و نياز او را به مكان مرتفع ميسازد.
وي نتيجه جهاني شدن را خارج شدن حيطه امور اجتماعي از حوزه دولت - ملت دانست و ارتباط آن را با هويت يادآور شده و گفت: جهاني سازي به دو صورت برگفتمان هويت ساز زمان خود تاثير ميگذارد, اول اينكه هزينه اعمال قدرت را در فرآيند هويت سازي افزايش داده و نميگذارد گفتمان مسلط به راحتي اعمال قدرت كند و از طرف ديگر هزينه مقاومت خرده گفتمانها را كاهش ميدهد.
گلمحمدي در مورد افزايش هزينه اعمال قدرت اظهار داشت: زندگي فضامند, مرزهاي سياسي را نفوذپذير كرده و كنترل دولت بر مرزهاي جغرافيايي را به حداقل ميرساند. سرانجام مرزهاي هويتي و فرهنگي انسان نيز تقليل پيدا كرده و بهواسطه حذف سانسور بين نهادهاي مختلف نوعي همزيستي پديد ميآيد.
به عقيده اين مدرس دانشگاه واژه برتري در گفتمانهاي هويتساز جلوه خاص دارد زيرا ما با ساختن مرزها نه تنها خود را در جايگاه فروتر نديده بلكه در سلسله مراتب تمدني جايگاه شايستهاي براي خود قائل ميشويم.
وي كار ويژه برتري را نيز در دنياي جهاني و به اصطلاح فضامند شده مخدوش دانست و گفت: هزينه سركوب نيز افزايش پيدا ميكند زيرا با از بين رفتن فضاي جغرافيايي سركوب به سرعت به كمك تكنولوژي ارتباطي مدرن منتشر ميشود و هزينه آن را افزايش ميدهد.
اين صاحبنظر علوم اجتماعي كاهش هزينه مقاومت را نيز يادآور شده و گفت: در دنياي مجازي به دليل وجود نداشتن كنترل و سانسور هزينه مقاومت كم شده و خرده گفتمانهاي منتقد با هزينه پاييني در فضاي مجازي به گفتمان غالب انتقاد ميكنند.
گلمحمدي در پايان خاطرنشان كرد: فرآيند جهاني شدن از طريق بازسازي فضا, زمان ورها شدن امر اجتماعي از كنترل دولت - ملت, هزينه اعمال قدرت را افزايش و در مقابل هزينه مقاومت را كاهش ميدهد.
لازم به ذكر است همايش دو روزه جهاني شدن و هويت ملي به همت موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني, مركز بينالملل گفتوگوي تمدنها, كتاب ماه علوم اجتماعي و دانشگاه تهران چهارم و پنجم خردادماه جاري در تالار علامه اميني دانشگاه تهران برگزار شده است.