دانشجويان و نشريات دانشجويي درباره زنان: نگاه از درون يا تغذيه از بيرون
پروين اردلان - تريبون فمينيستي ايران
اگر بپذيريم كه هر نشريهاي آينه بخشي از تفكر و وقايع درجريان زمانه خود است نشريات دانشجويي نيز نه تنها از اين دايره خارج نيستند كه تفكر و شيوه برخورد دانشجويان را با نظام هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي حاكم بر جامعه باز مينمايند. قشري كه جستوجوگر است و منتقد بيشك تأثيرگذار هم خواهد بود. طي سال هاي اخير اگر دانشجويان با فضاهاي محدودي در برابر فعاليت هاي سياسي روبه رو بودهاند اما، كوشيدهاند راهكارهاي ديگري را به ويژه در حوزه اجتماعي و فرهنگي و در فعاليت هايي چون انتشار نشريه دنبال كنند. در ميان نشريات دانشجويي توجه به مسايل زنان نيز جاي ويژهاي براي خود بازكرده است. دانشجويان به ويژه زنان دانشجو كه پيشتر ميكوشيدند با فشار بر فضاهاي مردانه دانشجويي حضور زنان را نيز بر اين تشكل ها تحميل كنند اينك از طريق فعاليت در حوزه زنان، سازماندهي گروه هاي فمينيستي و... انتشار نشريات دانشجويي فضاهايي پديد آوردهاند كه علاوه بر حضور كمي با حضور كيفي خود نيز تفكرهاي مردسالارانه حاكم بر فضاهاي آكادميكي را نقد و دگرگون كنند، و در اين ميان مردان را نيز همراه خود كنند؛ نمونه بارز اين فعاليت رشد و گسترش بحث درباره فمنيسم در فضاي دانشگاهي و كوشش آنان براي شكستن تابوي فمينيسم بوده است. در چنين فضايي نشريه دانشجويي چگونه نشريهاي ميتواند باشد و چه مسايل و مباحثي را ميتواند طرح كند و با چه موانع و مشكلاتي روبه رو است؟ در اين باره با چند تن از دانشجويان فعال در نشريات دانشجويي به گفت وگو نشستيم و با فعاليت هايشان در حوزه زنان آشنا شديم. شيرين اكبري از دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران و نشريه «جامعه دانشجويي» «جامعه فرهنگي دانشجويي»، اكرم رستمي از دانشگاه آزاد واحد پزشكي و نشريه «كانون زنان زمان»، كاوه مظفري از دانشكده پيراپزشكي دانشگاه شهيد بهشتي و نشريه «تحرير خيال» و سيد مهدي موسوي از دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي و نشريه «سحر» در اين بحث و نظر حضور داشتند.
- نشريه دانشجويي شما چگونه منتشر ميشود و تا چه حد مستقل عمل ميكند؟
شيرين اكبري: «جامعه دانشجويي» عنوان نشريه «تشكل جامعه فرهنگي» دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران است كه تا به حال سه شماره آن را منتشر كردهايم. هر شماره اين نشريه به يك موضوع اختصاص دارد مثلاً شماره سوم ويژه نقد اقتصاد سرمايهداري بود و شماره آينده هم ويژه فمينيسم خواهد بود. هر شماره يك سردبير دارد مثلاً سردبير ويژه فمينيسم من هستم. اما در كل چون هيئت تحريريه داريم سعي ميكنيم جمعي تصميم بگيريم. محدوديتي هم براي طرح نظرات افراد نداريم.
ـ يعني در چاپ مطالب آزاديد؟
ـ بله. مميز نداريم.
- نشريه كجا چاپ ميشود؟
- نشريه در دانشگاه چاپ ميشود اما هزينهاش با خودمان است.
اكرم رستمي: من مدير مسئول فصلنامه «زنان زمان » هستم كه نشريه تشكل سياسي -اسلامي «كانون زنان زمان» دانشگاه آزاد واحد پزشكي است. البته ما مجوز تشكلمان را از سازمان مركزي دانشگاه آزاد گرفتهايم و قرار است مجوز نشريه هم جداگانه صادر شود اما فعلاً مجوز موقت يكساله داريم كه از شوراي فرهنگي دانشگاه گرفتهايم.
- شوراي فرهنگي دانشگاه مسئول صدور مجوز است؟
- هم بله هم نه! در واقع هر واحد يك شوراي فرهنگي دارد كه متشكل است از رييس دانشگاه، معاونت دانشجويي، نماينده رهبري، نماينده بسيج، تشكل اكثريت دانشگاه، نماينده معاونت فرهنگي، معاونت پژوهشي و دو نفر از استادان. علاوه بر شوراي فرهنگي يك دبيرخانه نشريات دانشجويي هم در سازمان مركزي دانشگاه هاي آزاد وجود دارد كه معلوم نيست چه وظيفهاي دارد، من در صحبتي كه با آنها داشتم پرسيدم بلاخره وظيفه شما چيست؟ ارائه مجوز، بودجه و.... به عهده شماست يا نه؟ گفتند"ما نقش نظارتي داريم. تأمين بودجه نشريات هم به عهده ما نيست." بااين وجود به ما گفته شد براي دريافت مجوز دائمي بايد به دبيرخانه نشريات دانشجويي مراجعه كنيم. اما ارائه مجوز موقت با تاييد شوراي فرهنگي هر دانشگاه است كه البته روش اخير نظارت هر واحد را بر نشريه دانشجويي بيشتر ميكند.
ـ نظارتي كه بر كار شما ميشود چگونه است؟
ـ مطالب نشريه را قبل از چاپ بايد به رييس واحد بدهيم، ايشان با نمايندگانشان مطالب را ميخوانند و در صورتي كه مشكلي نباشد به ما اجازه چاپ ميدهند.
ـ بنابراين براي فعاليت دانشجويي در دانشگاه آزاد، آزادي كمتري وجود دارد؟!
ـ بله، نه تنها گرفتن مجوز نشريه خيلي سخت است حتي براي اجراي برنامه هاي كانون زنان به مجوز نياز داريم. ما يك شورا و يك هيئت نظارت داريم كه شامل نماينده نهاد رهبري، نماينده آقاي جاسبي و نماينده رييس دانشگاه در تشكل سياسي اسلامي است. حتي اگر بخواهيم كلاس حقوق زن بگذاريم نيازمند نظر مثبت آنها هستيم.
ـ ولي فكر ميكنم دانشگاه هاي ديگر هم همينطور باشد، يعني براي برگزاري برنامه بايد برنامه را هيئت نظارت تصويب كند اين موضوع در آييننامه تشكل هاي دانشجويي هست.
شيرين اكبري: در دانشگاه تهران بخشي وجود دارد به نام «امور فرهنگي دانشجويي»، هنگامي كه برنامهاي داريم به مسئول اين بخش اعلام ميكنيم او هم معمولاً يا در همان روز يا در مدت كوتاهي اجازه برگزاري برنامه را ميدهد و بيشتر به اين توجه دارد كه برنامه ما از نظر زماني و مكاني تداخلي با برنامه هاي ديگر نداشته باشد، و درباره جزييات برنامه هم توضيح زيادي نميخواهد. البته در مواردي كه فكر كند برنامه مسئلهساز است براي آن هيئت بررسي ترتيب ميدهند. مثلاً برنامهاي داشتيم كه برگزاركننده آن نه جامعه فرهنگي بود و نه تشكل ديگري. يكي از دانشجوها كه الان هم در زندان است، هفتهنامهاي منتشر ميكرد به نام «اومان» و از طرف اين نشريه محسن سازگارا را براي سخنراني دعوت كرده بود و قرار بود سخنراني او در تالار كوچكي برگزار شود، اجازه اين سخنراني را هم گرفت و محسن سازگارا هم آمد. پس از تمام شدن برنامه، بسيج شكايت كرد و برخي از تشكل هاي ديگر هم از بسيج حمايت كردند. پس از آن معاونت فرهنگي با حضور دبيرهاي همه تشكل ها جلسهاي را ترتيب داد كه در نهايت تا حدودي به نفع بسيج شد. بسيج اعلام كرده بود كه بايد بر همه چيز نظارت داشته باشد كه از سوي تشكل هاي هم سو با بسيج هم رد شد ولي آنها بقيه بندها را قبول كردند. يعني از شخصي كه برنامه را برگزار كرده بود دفاعي نكردند، منتها مشكلي هم برايش به وجود نياوردند و نشريه اومان را نبستند.
ـ پس از اين ماجرا محدويتي هم در ارائه مجوز به نشريات به وجود نيامد؟
- نه، مثل سابق براي نشريات مجوز ميدهند، فقط اگر درخواستكننده زياد باشد كمي طول ميكشد. در حال حاضر در دانشكده ما 30 نشريه مجوز چاپ دارند.
اكرم رستمي: شرايط كاملاً متفاوت است، به ما فرم هايي ميدهند و ميگويند برنامه هاي يكسالهتان را مشخص كنيد. يعني ما بايد همه مشخصات، نام سخنران ها، هزينه اجراي برنامه، مناسبت آن و... را بنويسيم. بعد جلسه سه نفره هيئت نظارت تشكيل ميشود و نظر هيئت به ما اعلام ميشود.
سيد مهدي موسوي: من مدير مسئول نشريه «سحر» از دانشكده علوم اجتماعي علامه طباطبايي هستم. «سحر» يك نشريه مستقل و ويژه زنان است. به هيچ تشكل خاصي هم وابسته نيست. قبلا نشريهاي داشتيم به نام «چشم كاغذي» كه بخشي از آن به زنان اختصاص داشت ولي الان تيم كاري آن عوض شده است و بيشتر نشريهاي سياسي است. يك هفتهنامه هم داريم به نام «پويش»، سردبير آن هستم. پويش نگاهي انتقادي به مسايل عمومي دانشگاه دارد و طبعاً اگر موضوعي مربوط به زنان هم باشد مطرح ميشود.
ـ تيم سحر چگونه شكل گرفت؟
-يك گروه از بچه هاي ورودي 1380 بوديم كه دور هم جمع شديم. تقريباً 25-20 نفر بوديم و با هدف انتشار نشريهاي درباره زنان درخواست مجوز كرديم. و مجوز آن را هم گرفتيم. در حال حاضر هر هفته جلسه داريم. نيم ساعت درباره نشريه حرف ميزنيم نيم ساعت هم درباره موضوعي كه از قبل براي بحث مشخص شده است.
ـ نحوه چاپ و نظارت بر كار شما چگونه است؟
براي چاپ هر نشريهاي قرار است كه 20 هزار تومان بدهند و هزينه چاپ و كاغذ هم رايگان باشد و درباره مطالب هم نظارتي نباشد. ولي در شماره آخري كه پويش را منتشر كرديم چون دستگاه چاپ خراب بود، نه كاغذ دادند و نه 20 هزار تومان را. علاوه بر اين تصميم گرفتيم براي چاپ كار پول از بچه ها جمع كنيم زيرا يك بار كه پويش را براي چاپ بردم معاون دانشجوييمان گفت اگر فلان مطلب را حذف كنيد، اجازه چاپ ميدهم. من هم گفتم نه خودمان چاپ ميكنيم. فرداي آن روز تيتر را عوض كرديم و نوشتيم «ننگ سانسور را نميپذيريم».
ـ كاوه مظفري: مدير مسئول و صاحب امتياز نشريه «تحرير خيال» از دانشكده پيراپزشكي دانشگاه علوم پزشكي هستم.«تحريرخيال» ارگان انجمن نيست ولي عملاً بچه هاي انجمن اسلامي آن را منتشر ميكنند واز امكانات انجمن استفاده ميشود.ارگان انجمن يك نشريه ديگر است كه هنوز درنيامده است اما در بولتن انجمن صفحاتي به زنان اختصاص دارد. بخش هايي از تحرير خيال به مسايل زنان اختصاص دارد.
ارائه مجوز نشريه به عهده هيئت نظارت بر نشريات دانشجويي است. در هيئت نظارت، يك نماينده از معاونت دانشجويي، مسئول فوق برنامه دانشگاه و سه نماينده از دانشجوها و مسئول بسيج عضويت دارند.اكثر اعضاي اين هيئت از طيف چپ حكومتي هستند، به همين دليل درگيري زيادي نداريم. براي چاپ و تكثير هم مشكلي نداريم. هزينهاي هم متحمل نميشويم. هيئت نظارت بابت هر برگ نشريه، 250 تومان ميپردازد. صفحهآرايي و تكثير نشريات هم به عهده خود دانشگاه است و ربطي به انجمن ندارد. هيئت نظارت بر چاپ نشريات هم نظارت دارد و گهگاه اعمال نظر ميكند. مثلاً شماره ارديبهشت ما در تيرماه منتشر شد، تأخير در چاپ به اين علت بود كه مي خواستند يكي از مطالب را حذف كنند و آخر هم به شرط حذف آن اجازه چاپ نشريه را دادند و ما هم قبول كرديم. البته مطلب هم تند بود. تقريباً چنين شرط هايي براي همه نشريات هست.
ـ در نشريه دانشگاهي شما با انواع نهادهاي مختلف و همچنين فضاهاي دانشجويي متفاوت روبهرو هستيد آن وقت اغلب بچه ها ميخواهند خودشان را با بيرون منطبق كنند. من اين تفاوت را در نشريات نديدم. شما چارچوب هايي را كه ما در جامعه ملزم به رعايت آنها هستيم كمتر داريد. نسلي كه ميخواهد متفاوت عمل كند بايد روش هايش هم متفاوت باشد.
-اكرم رستمي: به نظرم در كار ما چارچوب ها خيلي بيشتر است.
ـ به نظر شما يك نشريه دانشجويي بايد چه مطالبي را منعكس كند؟ چقدر تفاوت قائليد بين يك نشريه دانشجويي و غير دانشجويي و خواسته هايشان؟
اكرم رستمي: به نظر من نشريات دانشجويي هم بايد در زمينه آگاهي بخشي هم در حوزه عمومي و هم در حوزه تخصصي تلاش كنند. مثلاً هم يك داستان كوتاه، خلاصه كتاب يا مطالب مهمي را كه بيرون دانشگاه منتشر شده است منعكس كنند و هم در مورد حقوق زن كه تخصصيتر است كار كنند، البته چون ممكن است صلاحيت كار تخصصي نداشته باشند بايد از ديدگاه هاي مطرح شده كمك بگيرند و آنها را منعكس كنند.
سيد مهدي موسوي: فرض بگيريد بخواهيم در مورد طلاق مطلبي بنويسيم خب دانشجوي ما ميرود مثلاً «فكر روز» ميخرد. چرا بايد مطالبي را كه بيرون به شكل بهتري عرضه ميشود در نشريه دانشجويي چاپ كنيم؟ اگر بخواهيم مثلاً درباره طلاق كار كنيم بهتر است از ديد دانشجوها به مسئله طلاق نگاه كنيم. يكي از امتيازات نشريات دانشجويي اين است كه توليدي دانشجويان باشد.
اكرم رستمي: خب ما ميخواهيم به آنها آموزش بدهيم، بنابراين بحث كارشناسي بايد باشد. چه اشكالي دارد بدانند اگر قصد طلاق دارند چگونه اقدام كنند؟
سيد مهدي موسوي: اگر قصد طلاق داشته باشند نظرات تخصصيتري را ميخوانند. متخصص ها درباره طلاق كار زيادي كردهاند و ديگر لازم نيست در نشريه ما هم مطرح شود. ما در يكي از شماره هاي قبلي مان نظر دانشجوها را درباره نفقه نوشته بوديم اين كار به نظر من بهتر از انعكاس چندتا قانون خشك بود.
اكرم رستمي: نظر دانشجويي و غير تخصصي فايدهاي هم ندارد.
كاوه مظفري: دانشگاه جايي است كه آماتورها بتوانند كار كنند.
شيرين اكبري: ما هم كه بيشتر كارمان تئوريكي است سعي ميكنيم نظرات بچه ها را منعكس كنيم.ترجمه، معرفي كتاب، معرفي شخصيت هم داريم، مصاحبه هم اگر موضوع خوبي گير بياوريم خواهيم داشت ولي بيشتر كار خود بچه هاست.
اكرم رستمي: من فكر ميكنم براي كسي كه بخواهد مثلاً فمينيسم را از پايه بشناسد نشريه دانشجويي ويژه زنان ميتواند شروع خوبي باشد.
كاوه مظفري: چيزي كه نبايد در نشريه دانشجويي باشد همين نگاه از بالاست. آموزش دهنده و ياددهنده؛ اين تصور كه سطح مااز دانشجوي ديگر بالاتر است و بايد به او آموزش دهيم. اين تفكر حتي اگر به شكل غير مستقيم هم در سياست نشريه اعمال شود مخاطب را ميپراند.
اكرم رستمي: يعني با اين كار ميخواهم خودم را در سطح بالاتر نشان دهم؟!
كاوه مظفري: وقتي يك مطلب ساده و به نظر ضعيف بتواند كسي را جذب كند، خيلي بهتر از آن است كه يك مطلب حجيم و پر منتشر كنيم و كسي هم رغبت به خواندن آن نداشته باشد.
اكرم رستمي: هدف جذب نيرو است يا آگاهيبخشي؟
كاوه مظفري: من همين آگاهيبخشي را زير سؤال ميبرم، مگر ديگران آگاهي ندارند؟ ما در كار نشريه قصد نداريم كار نشريات بيرون را بكنيم. يا بولتن و ارگان جايي باشيم. چنين كليشهاي را در كارمان حذف كرديم. روزي هم كه جلسه گذاشتيم گفتيم ما نه ميخواهيم كسي را آگاه كنيم، نه جوي در دانشگاه راه بيندازيم. البته نه اينكه از اين قضيه بدمان بيايد، ولي هدفمان نيست. بيشتر ميخواهيم يك كارگاه داشته باشيم تا مطالبمان را چاپ كنيم و درباره كارهاي خودمان بحث و نقد داشته باشيم. آن كس هم كه دغدغهاش باشد خودش ميآيد.
ـ خانم رستمي اين آگاهيبخشي را كمي تعريف كنيد.
اكرم رستمي: مثلاً همين تاريخچه جنبش هاي زنان كه يادآور ظلم هاي تاريخياي است كه به زن شده است و تلاش زنان براي مبارزه با آنها. اگر كسي اينها را نداند نميتواند كارش را ادامه دهد.
ـ خيلي ها ميدانند ولي آيا دانستن لزوماً به آگاهي فمينيستي تبديل شده است.اگر ما تاريخچه جنبش هاي زنان را ميخوانيم به اين دليل است كه از تجربه هاي خودشان به اين آگاهي رسيدهاند. تجربه شخصي خيلي مهم است. ممكن است ما بتوانيم به جاي چاپ مقالات دانشجويان در «فصل زنان» مطالبي از آدمهاي خيلي مهمتري چاپ كنيم اما اين كار را نميكنيم چون آدم هاي جديد بايد عرصهاي براي نوشتن تجربه هاي شخصيشان داشته باشند. حالا مهم نيست كه كار خيلي مشعشع باشد و چيز بزرگ و مهم از زبان يك آدم مهم باشد مهم تحليلي اجتماعي است كه از تجربه شخصياش ميدهد.
اكرم رستمي: من با حرف شما موافقم، ولي آگاهيبخشي هم لازم است.
ـ به نظر من اين نگاه بايد بشكند كه يك عده بايد نظريه بدهند، و بقيه را اداره كنند. آيا بايد به همان روشي كه ضربه خوردهايم كارمان را هم پيش ببريم.من ممكن است صد تا نظريه از آدم هاي نظريهپرداز فمينيست را بيان كنم ولي نام آنها را نياورم حالا حتماً بايد نام آنها را به زبان بياورم تا بگويند اين نظريه است؟
شيرين اكبري: يعني شما با آكادميك بودن مخالفيد. يك سري از روشنفكرها كار آكادميك ميكنند، عدهاي هم كار سياسي ميكنند. به نظر من نبايد هيچكدام همديگر را نقد كنند. آكادميك بودن لازم است مخصوصاً در ايران كه اصلاً اين چيزها نيست.
ـ اصولاً جنبش زنان جنبش دانشگاهي نيست بلكه جنبش اجتماعي است. نه اينكه آكادميك نباشد به هر حال نقدها و مطالعات زنان در غرب تأثير زيادي داشته ولي وقتي در حوزه هاي دانشگاهي وارد ميشود در حد نقد ميماند بدون اين كه چيزي را جايگزين كند.
شيرين اكبري: به نظر من فمينيسم از نظر نظري در ايران خيلي ضعيف است، نظريهپرداز هم در اين زمينه نداريم بايد اين بخش را قوي كرد و اين تيپ كارها را بايد در دانشكده ها انجام داد تا بتوانيم تغذيه فكري شويم.
كاوه مظفري: نشريه براي ما يك كارگاه كوچك تجربي است. بعد از چند شماره اطلاعات كلي درباره كارهايي كه كردهايم داريم و با نظرات يكديگر هم آشنا شدهايم. بر فضاي دانشگاه هم بيتاثير نبوده است. به اينكه مخاطبان ما چقدر باشند يا مطلبمان چقدر سنگين باشد، اهميتي نميدهيم. مطالب ما از تنوع برخوردار است اما به طور كلي به سمت تئوريك كار كردن نرفتهايم. اين تجربه را يك بار داشتيم و به همين دليل بين بچه هاي بخش فرهنگي و بخش انديشه اختلاف نظر وجود داشت، بخش فرهنگي ميگفت مطالب شما سنگين است نه خودتان ميفهميد و نه بچه ها. نتيجه اين شد كه كار در حوزه تئوريك را واگذار كرديم به آن نشريهاي كه توان تئوريك دارد.
سيد مهدي موسوي: دانشجويان دانشكده ما در طيف يكدستي نيستند و در رشته هاي مختلف درس ميخوانند، روزنامهنگاري، تعاون، مددكاري، روابط عمومي و... در واقع براي كاركردن در هر زمينهاي دست باز است، صرفاً تئوريك نيست، فكر ميكنم مخاطب آن هم در دانشكده ما كمتر است. مثلاً بار تئوريك آخرين شماره سحر ،ويژهنامه 8 مارس 1381، بيشتر بود، وقتي روي ميز گذاشته بوديم بچه ها ميآمدند و ورق ميزدند و رد ميشدند. تيترهايي مثل هويت زنانه و... برايشان جالب نبود و ميپرسيدند مثلاً ورزشي نداري؟ آن شماره هم رايگان بود ولي بچه ها نميگرفتند. البته مشكل فقط داشتن مطالب تئوريك نبود، ما در اين چند شماره با واكنشي كه بچه ها نشان ميدادند فهميديم كه بار فضاي منفي نسبت به مسايل زنان و فمينيسم در دانشكده ما خيلي قوي است.
- ضديت با فمينيسم در دانشگاه ها تا چه حد جدي است؟ من مرتب از دانشجوها در اينباره ميشنوم؟
كاوه مظفري: همانقدر كه بقيه مُدها جدي هستند.
شيرين اكبري: در دانشگاه ما هم زياد است. ما يك دانشجوي خانم داريم كه در سطح دكترا درس ميخواند، اوايل هم به خاطر اين كه چرا عطر ميزند و... ميخواستند از گزينش ردش كنند كه بالاخره كارش درست شد. او با اين كه خودش مكافات زن بودن را كشيده به شدت آنتيفمينيسم است. خيلي ها فكر ميكنند زن هايي كه خيلي موفق هستند، حتماً فمينيست هم هستند. اما او خودش را استثناء از ديگر زنان ميداند و مثلاً ميگويد: "هر آدمي يك بخش زنانه دارد و يك بخش مردانه و بخش مردانه من قويتر است."
سيد مهدي موسوي: در دانشكده ما 85 درصد دانشجوها زن هستند. در بعضي از كلاس ها فقط يك مرد است. مثلاً امسال در كلاس پژوهشگري فقط 3 مرد بودند. در كلاس برنامهريزي از كل 30 نفر يك مرد وجود داشت. با اين حال استقبال چنداني از مسايل زنان نميشود. كلاً دخترهاي دانشكده ما 3 گروهاند. يك گروه اصلاً طرف هيچ نشريهاي و هيچچيز نميروند، دانشگاه برايشان مثل دبيرستان است. يك عده كلاً با بحث فمينيسم مخالفند و بيشتر از طيف مذهبياند. يك عده هم معتقدند نبايد زنان را از مردان جدا كرد. برخي از آنها با ما همكاري ميكنند ولي مخالف جداسازي هستند. حتي با آن كه رشته مطالعات زنان هم در دانشگاه تأسيس شده باز هم در تغيير اين فضا موفق نبوده است.اكثر قبولي هاي اين رشته در اولين سال تأسيس آن مرد بودند كه جز دو سه نفرشان، مسايل زنان براي بقيه چندان مهم نبود. براي همين خيلي برايمان سخت بود. با وجود اين مابه كارمان ادامه ميدهيم. هر برنامهاي داشته باشيم فوراً اطلاعرساني ميكنيم، هر هفته هم يك شعار مينويسيم. دبير شوراي صنفي دانشكده هم كه خودم هستم و ارتباط زيادي با دانشجوها دارم با همه اينها استقبال زياد نيست.
- دليل عدم استقبال را در چه ميدانيد؟
سيد مهدي موسوي: من اين مسئله را ناشي از تفكر سنتي نسبت به زن ميدانم. اصلاً واژه فمينيسم براي برخي غيرقابل تحمل است. ما در جشنواره نشريات دانشجويي در رشت شركت كرده بوديم، در محل نمايش نشريه «سحر» نوشته بوديم: «نشريه فمينيستي دانشگاه علامه». هر كس ميخواند، ميايستاد و ميپرسيد: "برداشت شما از فمينيسم چيست؟" ميگفتيم:«برابري». ميگفتند:"اينكه عين اسلام است". بعد گروه هاي ديگر ميآمدند موضع ميگرفتند داد و بيداد ميكردند، بحث ميكرديم. آنها ميگفتند: "فمينيسم يعني زنسالاري".
كاوه مظفري: ما همه شماره هايمان رايگان است. بچه ها ميگرفتند و ميخواندند و مثلاً ميگفتند شما به شخصيت زن توهين كردهايد. مثلاً همين طرحي را كه ميگوييد از«فصل زنان» كش رفتهايم، نشانمان ميدادند و ميگفتند اين كه زن را به علامت زن بستهايد به او توهين كردهايد. در واقع تصورهاي ذهني و پيشفرض هاي نهادي شده در ضديت با فمينيسم مؤثر است.
شيرين اكبري: استدلالشان اين است كه شما ميخواهيد با فمينيسم، جنبشي راه بياندازيد و اقرار كنيد زن ها ضعيفترند.
كاوه مظفري: البته زياد هم متلك ميشنويم. ميگردند دنبال نقطهضعف و درست همان را ميگويند و ما را مسخره ميكنند.
سيد مهدي موسوي: مثلاً من و چندتا از بچه ها در فعاليت هايمان از كمك هاي فكري خانم...يكي از استادانمان كه نگرش هاي فمينيستي هم دارد، بهره زيادي ميبريم و با او ارتباط داريم. هر وقت پسرها ايشان را ميبينند فوري ميگويند برو پيش دوستت. خيلي برايشان سنگين است كه من به عنوان يك مرد به مسايل زنان علاقهمند هستم.
- شما كه درباره زنان كار ميكنيد و واكنش ها را هم ميبينيد، آيا تلاشي ميكنيد، برخوردها يا اتفاقاتي از اين دست را در نشريهتان منعكس ميكنيد، به اين نكته توجه داريد كه نشريه دانشجويي تريبوني براي طرح اين نوع مسايل هم ميتواند باشد؟
اكرم رستمي: من فكر ميكنم يكي از مشكلات نشريات دانشجويي اين است كه نميدانند چكار بايد بكنند تا جواب متلك ها را بدهند و چه موضعي بگيرند. ما در شماره اولمان اين مشكل را داشتيم. خيلي ها آمدند گفتند خيلي تخصصي و سطح بالا و تئوريك بود، زبان دانشجو نبود، بچه هاي خودمان ميگفتند: چرا نميگوييم چه متلك هايي به ما ميگويند و چرا نبايد آنها را مطرح كنيم؟ بعضي ها ميگفتند اهميت ندهيم و كار خودمان را ادامه دهيم. دقيقاً اين بحث ها در جمع ما مطرح شد ولي نتيجه مشخصي نداشت. به طور قاطع سياست خاصي نداريم. من فكر ميكنم بايد پس از انتشار نشريه اولمان، يك نظرسنجي در اين باره انجام دهيم.
ـ از تجربيات خودتان بگوييد چگونه با فمينيسم آشنا شديد؟
شيرين اكبري: من بعد از ورود به دانشگاه بود كه فمينيست شدم. قبلش هم هيچوقت ضد زن نبودم. دوستان دانشگاهيام هم با من همنظر بودند. جامعه فرهنگي سال 1379 يعني همان سال ورود ما به دانشگاه تشكيل شد. مؤسسان جامعه فرهنگي اصلاً فمينيست نيستند اما خود اين تشكل زمينه خوبي براي طرح بسياري از مباحث از جمله فمينيسم بود. كمكم تعدادمان بيشتر شد و تأثيرگذار هم بوديم. جامعه فرهنگي هم-هم در چگونگي روابط پسر و دختر و هم در طرح مسايل تئوريك ـ بر جو دانشگاه تأثيرگذار بود. مثلاً دركلاس هاي نظريه هاي جامعهشناسي نظريات جديد مطرح نميشود و ما براي پر كردن اين خلأ كلاس هاي متفكران جامعهشناسي را گذاشتيم. حلقه هاي مطالعاتي جديد درباره مكتب فرانكفورت و چپ و فمينيسم تشكيل داديم.
اكرم رستمي: من خيلي دير وارد دانشگاه شدم؛ چهار سال بعد از آن كه ديپلم گرفتم. ولي مسايل زنان از كودكي برايم مهم بود همين كه نميتوانستم دوچرخه سواري كنم، يا بدون پوشش بيرون بروم.... بعد از ورود به دانشگاه در يك تشكل سياسي دانشجويي كار ميكردم كه نشريه «انديشه» را منتشر ميكرد كه بعد آن را بستند. بعد از آن با گروهي از دانشجويان دختر و پسر آشنا شدم كه مانند من به مسايل زنان حساس بودند. فكر كرديم با يكديگر گروه مستقلي را در حوزه زنان تشكيل دهيم كه همين «كانون زنان زمان» است.
سيد مهدي موسوي: من بعد از ورود به دانشگاه بود كه فمينيست شدم. قبلش هم تا حدي علاقهمند بودم ولي بعد اين علاقهمندي بيشتر شد. سفرم به مكه هم تاثير زيادي بر من گذاشت. وقتي برگشتم فوراً تقاضاي مجوز نشريه كردم و شهريور همان سال مجوز را هم گرفتم و در سرمقاله شماره يك درباره سفرم نوشتم. ديدن روابط زن و مرد در آن جا تجربه تلخي بود. در خيابان، بازار،...به هيچوجه زني مشاهده نميشود. فقط موقع نماز كه ميشود، اتومبيل هاي آخرين مدل كنار مسجد پارك ميكنند، يك مرد عرب در صندلي جلو و دو يا سه زن ،كه همسران او هستند، در صندلي عقب نشستهاند و حدود 10 تا 20 بچه هم داخل ماشين در هم ميلولند. همه پياده ميشوند براي نماز ميروند و بعد از نماز هم سوار ماشين ميشوند و برميگردند.
كاوه مظفري: درگيري من با فمينيسم شايد شخصيتر باشد. اطلاعات زيادي دربارهاش ندارم. ادعايي هم ندارم. بيشتر برخاسته از مشكلات شخصي خودم با جامعه پيرامونم بوده است. شايد خودم بيشتر به فمينيسم احتياج داشتهام تا خود زن ها، يعني مردسالاري فقط به زن ضربه نميزند. به خود مرد هم صدمه ميزند. بعضي وقت ها مفهومي به اسم «مرد» روي دوشم سنگيني ميكند. بعضي وقت ها ميبينم ريشه بعضي از رفتارهايم كه ميخواهم تركشان كنم به عادت هاي عجيب و غريبي برمي گردد كه ناشي از همين مردسالاري است. در «تحرير خيال» هم با بچه هاي خوبي سروكار دارم كه همه به اين مسايل علاقهمند هستند. اكثراً بچه هايي معمولي هستند كه علاقه و كنجكاويشان زياد است. سابقه فعاليت سياسي هم كمتر داشتهاند.
- يعني از نظر دانشجويان كار در حوزه سياسي مستقل از حوزه زنان است؟
كاوه مظفري: من هر دو طيفش را ديدهام. خيلي ها نميخواهند كار سياسي كنند و درباره زنان كار ميكنند، البته با اين تفكر كه بايد اولويت را به جنبش هاي اجتماعي بدهند نه به جنبش هاي سياسي. برخي هم هستند كه در گذشته در دو حوزه سياست و زنان كار ميكردند اما حالا كه فعاليت سياسي خطرناكتر شده است فقط در حوزه زنان باقي ماندهاند.
شيرين اكبري: جامعه فرهنگي زياد بامسايل سياسي پيوند ندارد. يك سري از بچه هاي انجمن ـ نه آن كه ضد زن باشند ـ معتقدند مسئله مهم ما در حال حاضر عدم دموكراسي است، زن ها بعداً. ما هم تأكيد داريم كه براي مسايل زنان بعدي وجود ندارد.
ـ ميزان و نوع فعاليت زنان دانشجو در نشريات يا تشكل هايتان چگونه است؟
اكرم رستمي: در همه تشكل ها آقايان در رأس كار هستند و مديريت ميكنند و جايي كه خانم ها بتوانند تجربه مديريتي داشته باشند كم است. در كانون ما هيئت مؤسسان آن زن هستند و به عنوان عضو اصلي فعاليت ميكنند. و فقط زنان حق كانديداتوري و عضويت در شوراي مركزي را دارند. قبلاً برخي از بچه ها بودند اصلاً جرئت انجام كار هايي را نداشتند. وقتي ميآمديم همايش برگزار كنيم خيلي ميترسيدند و ميگفتند از عهده ما بر نميآيد. همايش اول با ترس و لرز برگزار شد. اما الان كه داريم همايش سوم را برگزار ميكنيم، خيلي از بچه ها خود را داوطلب ميكنند. آقايان به صورت عضو ميتوانند همكاري كنند و مثلاً الان دبير بخش انديشه نشريه مرد است، در هيئت تحريريه مرد داريم اما در شوراي مركزي كانون اولويت را به زنان دادهايم. من خودم وقتي در يك نشريه كارم را شروع كردم نه تجربه كاري در تشكل داشتم و نه تجريه مديرمسئولي و سردبيري، خب كار سختي بود خيلي ها هم به من خنديدند، خيلي جاها هم اشتباه كردم اما خيلي هم آموختم.
شيرين اكبري: در «جامعه فرهنگي» ما بخش جدا براي زنان نداريم. چند وقت است تشكلي به نام «خانه نوانديشان» از بسيج منشعب شده است در اين تشكل هم دخترها و پسرها با هم مينشينند و صحبت ميكنند و بخش جدا ندارند. در جامعه فرهنگي دختر و پسر با هم كار ميكنند تعداد دبيران دختر هم در جامعه فرهنگي دانشكده ما زياد است. در شعب ديگر هم همينطور است ولي الگوي خاصي وجود ندارد. هر شعبهاي يك جور فعاليت ميكند مثلاً دبير مديريت و حقوق و كشاورزي زن است و در جاي ديگر مرد است.
كاوه مظفري: انجمن اسلامي ما واحد زنان دارد در واقع در اساسنامه آمده است ولي همه انجمن هاي اسلامي اين كار را نكردهاند. انجمن دانشگاه خواجهنصير هم اين واحد را تشكيل دادهاست.
اكرم رستمي: اينكه مدير مسئولي و سردبيري در نشريه سحر با آقاي موسوي است براي من سؤالبرانگيز است.
سيد مهدي موسوي: در جمع ما همه به جز من خانم هستند. من هم به عنوان هماهنگكننده در نشريه هستم و نقش سردبيري ندارم. مسئول سرويس هاي مختلف هم خانم هستند، در شماره قبل سحر مسئوليت سردبيري با من بود اما بعد كه تعداد علاقهمندان بيشتر شد سردبير خانم انتخاب شد و كار من هم كم شد. الان بيشتر بچه ها نشريه را اداره ميكنند. من هم در جلسات هستم و همه مطالب را ميخوانم، ولي اول بچه ها ميخوانند اگر موافق بودند و سردبير هم تأييد كرد به من ميدهند كه بخوانم. اما به طور كلي كمكاري در خانم ها وجود دارد. مثلاً همين 25 نفر كه ميگويم سرآمد همه هستند اگر من كاري نكنم، آنها هم كاري نميكنند. اگر من نگويم جلسه نيست، آنها نميگويند جلسه هست، برايشان آنقدر مهم نيست. بايد اطلاعيه زده شود كه مثلاً در اتاق 305 جلسه هست و موضوع جلسه هم اين قضيه هست تا آنها بيايند. علتش به نظر من بيتفاوتي است. وقتي نشريه يك ماه درنيامد فقط 5 نفر از بچه ها پرسيدند چرا نشريه تازه نيامده است. اگر دربيايد ميخوانند و استقبال ميكنند ولي اگر درنيايد نميگويند چرا درنيامد.
كاوه مظفري: فكر نكنم اين مسئله خيلي به جنسيت ربط داشته باشد. شايد محدوديت براي دخترها بيشتر باشد، يا مثلاً جرئت و جسارت و اعتمادبهنفس كمتري در آنها وجود داشته باشد. اما اين كه از اين 25 نفري كه مثال ميزنيد ممكن است همه آنها هم مرد باشند باز هم كمكاري كنند.
سيد مهدي موسوي: اين مسئله در پويش بارز است. هفتهنامه كارش خيلي سختتر است. من هم كارها را از سرمقاله، خبرنگاري، مصاحبه و گزارش انجام ميدهم، بعد ميروم انقلاب صفحهبندي ميكنم بعد ميروم چاپخانه بهارستان چاپ ميكنم بعد ميفروشم. ولي در عين حال در شناسنامه آن اسم 7 تا 8 نفر هست. اكثراً كاري نميكنند فقط گاهي مقالهاي ميدهند مرد هم در ميان آنها زياد است.
ـ يك طرف قضيه يك نفر هست كه همه كارها و زحمات را انجام ميدهد و ديگران هم كمك نميكنند، از طرف ديگر يكي همه كاره ميشود و نظرات خودش را اعمال ميكند. پس آن بقيهاي كه اسمشان ميخورد چه ميشوند؟ همين امر كه قدرت و نفوذ يك فرد را بر كل كار در پي دارد خودش عاملي براي منفعل شدن ديگران نيست؟
سيد مهدي موسوي: بله، خيلي اشتباه است، اما دليل اصلي آن اين است كه ما كار گروهي نكردهايم. بحث جنسيتي نيست، بيتجربگي در كار گروهي است. مجبوريم يك شكل ظاهري از هيئت تحريريه نشان بدهيم كه هست، چون از اول اسمشان خورده ناراحت ميشوند اسمشان را برداريم. اما خب سعي ميكنيم حتماً جلسه برگزار شود تا بچه ها نظرشان را بدهند.
ـ يعني هميشه بايد نشان بدهيم كار به صورت گروهي انجام ميشود ولي عملاً كار گروهي انجام ندهيم؟
كاوه مظفري: من هم اين مسئله را بارها تجربه كردهام، مثلاً شده كه از برخي از دانشجوها به زور قول گرفتهام كه كاري را انجام دهند ولي ميروند و نميآيند. يعني اصرار هم كه بكنيم فايدهاي ندارد و مجبور ميشويم خودمان كار را انجام دهيم. در جلسات ما همه اين بحث ها مطرح ميشود هم از مشكلات كاري و هم مطالب مجله اما اين ها كه بايد منعكس شود، تاكنون بازتاب كتبي نداشته است.