نقدي بر همايش "نقش زنان گيلان در توسعهي فرهنگي و اجتماعي استان"
همايش است، فورماليته است!
دكتر بهمن مشفقي- گيلان امروز - پنج شنبه 3 ارديبهشت 1383- 22 آوريل 2004
در مقدمهي اين نوشته بايد عرض كنم كه چندين سال پيشيكي از بندگان خدا كه تازه به استخدام دولت درآمده بود وهنوز با مقدمات و مقررات كار در سازمانهاي دولتي آشنا نشده بود در خصوص بخشنامهاي كه رييس ادارهاش به او ابلاغ كردهبود اعتراض ميكند و ميگويد اين بخشنامه قابل اجرانميباشد!
رييس كاركشته و به قول معروف سرد و گرم چشيدهاش برايآرام كردن و مجاب كردن او ميگويد: ... پسر جان! تو تازهاستخدام شدهاي، در طول خدمت از اين بخشنامهها فراوان خواهي ديد، من هم اوايل كار مثل تو بودم ولي به مرور زمانبه خيلي چيزها پي بردم از جمله پي بردم به اينكه بسياري ازبخشنامهها فورماليته است! ... آره جانم! بخشنامه است،فورماليته است!
وقتي گزارش مفصل و قابل استفادهاي از اولين همايش "نقشزنان گيلان در توسعهي فرهنگي و اجتماعي استان" را درشماره 955 گيلان امروز خواندم براي چندمين بار به اين نتيجهرسيدم كه بسياري از اين همايشها مانند بسياري ازبخشنامهها به قول آن رييس اداره فورماليته است!
بدون اينكه بخواهم كوشش همهي عزيزاني كه در برگزاري اينهمايش دست داشتند را ناديده بگيرم، معتقدم اگر تك تك اينعزيزان و تلاش كنندگان در زمينهي برگزاري اين همايش بهقول معروف كلاهشان را قاضي كنند و به دستاورد اين همايشنظري بيندازند شك ندارم كه ته دلشان به اين نتيجه خواهندرسيد كه آنچه آنها انتظار داشتند چيزي نبود كه در عمل اتفاقافتاد!
در اين همايش چون بسياري از همايشهاي ديگر قرار شد كهيكي از مركزنشينان را دعوت كنند. معمولا اغلب اين دعوتشدگان با منتگذاري فراوان قول شركت در آن را ميدهند و تاروز آخر هم دعوت كنندگان در اين بيم و هراس و نگرانيهستند كه نكند آن مقام مركزنشين در همايش حضور نيابد بهطوري كه وقتي ميآيد آنچنان قند تو دل بعضيها آب ميشودكه ميگويند: ... حالا بقيهي چيزها مهم نيست! مهم اين استكه آن مقام مركزنشين آمده است!
يك نگاه به آنچه كه در اين همايش يك روزه گذشت نشانميدهد كه اولا عدهاي از عزيزان از كشوي ميزشان مثل هميشهمطالبي براي طرح در همايشها دارند با خود به همايشآوردند و به نوبت به قرائت آن پرداختند كه در بيان عامه به ايننوع كار تحقيقاتي، تحقيقات كشويي گفته ميشود! جالباينكه عدهاي عزيزتر از اين عزيزان با همهي كهولت سن باسهولت اداره جلسات را در صبح و عصر پذيرفتند تا به قولمعروف مو لاي درز همايش نرود!
ستون اصلي همايش كه همان ميهمان ارجمند دعوت شده ازمركز يعني سركار خانم زهرا شجاعي، مشاور رييس جمهور ورييس مركز زنان بود چيزي كه در اين همايش برايش مهم بودبگويد اين بود كه بگويد: ... خوشبختانه امروز وقتي دربارهيزنان جامعهي خود حرف ميزنيم ميتوانيم به جاي عبارت"مساله زنان" از عبارت "موضوع زنان" استفاده كنيم..."
اين همايش در شرايطي برگزار شد كه چند سال است كه درهمين استان مطالب اغلب نشريات و اظهارات بسياري ازصاحبنظران و علاقمندان به توسعه و پيشرفت استان حكايتاز اين داشته و دارد كه استان گيلان از نظرتوسعه در بسياري اززمينهها در رديف آخر قرار دارد و حتي بعضيها به آن نام"استان آخر" دادهاند و قسمتي از اين مثنوي هفتاد من كاغذتوسط گيلهمرد سختكوش پوراحمد جكتاجي به صورتكتابي با عنوان "گيلان استان آخر" به چاپ رسيد كه نگارندهاين سطور در معرفي آن كتاب از آن به عنوان "درسنامه پادردنامه" ياد كرده است راستي مگر ميشود استاني در بسيارياز زمينهها چنين كارنامهاي داشته باشد بعد در اين همايش بهاين نتيجه برسند و بگويند: زنان گيلان از نظر دسترسي بهتوسعه مقام اول را در كشور دارند؟ تعجب آدم دو چندانميشود وقتي در همين روزنامه گيلان امروز در تاريخ5/8/1382 در ستون زن ميخوانيم: "نرخ حضور زن درمديريت استان به 1% هم نميرسد!"
و باز ميخوانيم در حالي كه 50% دانشجويان كشور دخترهستند عملا در بازار كار 70% مشاغل به آقايان تعلق دارد! واهميت مساله دو چندان ميشود كه از زبان سركار خانم زهراشجاعي در اين همايش ميشنويم كه: ... استان گيلان از نظرتعداد دانشجويان رتبهي هشتم را به خود اختصاص داده است!
نكتهي جالب ديگري كه در سخنراني خانم شجاعي به چشمميخورد كه به نوعي به ميزان علاقمندي آنها به مساله زنانمربوط ميشود در خصوص نوع انتخاب برنامهريزيمسوولين امر مي باشد. ايشان در اين زمينه از به كارگيريبرنامه "نوع سوم" سخن ميگويند و در تشريح آن ميگويند: ...طبق آن برنامهريزيهايي براي توسعه كه در لا به لاي آن هر جانياز باشد (يعني هر جا كه عشق مسوولين امر بكشد) در موردزنان برنامهريزيهايي طراحي ميشود"! تازه طراحي ميشودو قول اجراي جدي آن را نميدهند!
در اين همايش هفت مقاله قرائت ميشود. اولين مقالهعنوانش بررسي فعاليت اقتصادي زنان خانهدار است كه در آنناطق اظهار اميدواري ميكند:... اين گزارش انگيزهاي برايبررسي و تحقيق بيشتر محققان و صاحبنظران اقتصادي در اينزمينه باشد!
در عين حال خود ارايه دهندهي مقاله معتقد است: به طور كليتوليد زنان خانهدار در منزل به عنوان نوعي از توليدات پنهاندر جامعه در حسابهاي ملي ناديده گرفته ميشود ناطق كوچكترين اشارهاي به علت اين امر نميكند!
مقاله دوم عنوانش: "بررسي نقش زنان روستايي گيلان دراقتصاد خانوار و ارايهي راهبردهاي مناسب براي حمايت ازآنان ميباشد.
ناطق به اهميت مطالعه و بررسي نقش موثر زنان روستاييگيلان در اقتصاد خانوار تاكيد دارد ولي كوچكترين اشارهاي به"ارايهي راهبردهاي مناسب براي حمايت از آنان" نميكند!
مقاله سوم عنوانش "فشارهاي رواني وارد بر زنان، ناشي از كارو برخي از شيوههاي مقابلهاي" نام دارد. كه در آن به كشورهاي غربي (يعني همان كشورهايي كه به توسعه و پيشرفت رسيدهاند و براي بسياري از كشورهاي جهان سوم يك الگوميباشند) ايراد ميگيرد كه افراد آن جوامع براي حل فشارهايرواني مربوط به كار كه به عنوان يك بيمار در نظر گرفتهميشود از ارزش خانوادهكاستهاند بدين ترتيب كه يا دير ازدواجميكنند يا روابط جنسي خارج از ضوابط خانوادگي را انتخابميكنند يا از همسر خويش جدا شده و طلاق ميگيرند. نكتهيتعجب برانگيز درهمين سخنراني اين است كه او در قسمتي ازآن ميگويد:... هر چند تاخيردر ازدواج در جامعهي مانيزمشاهده ميشود كه آسيبهايي نيز به دنبال داشته است!
البته ناطق شيوه مقابله با اين ناهنجاري را هم ارايه ميكند كهعبارتست از: ايثار از خود گذشتگي، همدلي به كمك بهخانوادهها در جهت كاهش اختلافات و درگيريه".
چهارمين مقاله كه در اين همايش خوانده شد در خصوصتاريخچه مجلهي "پيك سعادت....." است كه از نظر تاريخياطلاعاتي ميدهد ولي بايد به ياد داشته باشيم كه بيشتر بهعصر پهلوي اول بر ميگردد.
پنجمين مقاله قرائت شده در اين همايش عنوانش "نقشتوانمنديهاي زنان گيلاني در توسعهي فرهنگي و اجتماعياستان بود. كه در آن نويسنده مقاله سوال ميكند: چرا هنوززنان نتوانستهاند به جايگاه واقعي خود در جامعه برسند وپاسخي هم به آن نميدهد و در عوض در پايان اظهار اميدواريميكند كه زنان و "مردان!" روستايي و شهري به اوج ديرينخود دست يابند.
ششمين مقالهي قرائت شده در همايش عنوانش: نقش زنان درنهضت جنگل است. در حالي كه انسان انتظار دارد مواردروشني از نقش آن زنان در نهضت جنگل مثال زده شود ناطقبه سختگيري و تعصب مردان نسبت به زنان در عصر قاجاريهو سپس حضور فعال آنها در نهضت مشروطه و انتشارروزنامهها و نشريات مربوط به زنان در نقاط مختلف كشور ازجمله رشت ميپردازد (نمونهي بارز تحقيقات.......)و سرانجامبه اين جمله اكتفا ميكند كه:.... زنان گيلاني نقش خود را درنهضت جنگل به خوبي ايفا كردند تا همواره در تاريخ حرفيبراي گفتن (مانند ايشان = ناطق) داشته باشند. هفتمين مقالهعنوانش: زنان گيلان پيشگامان تئاتر ايران نام دارد.
قرائت اين مقاله در اين همايش در زماني كه نه از تاك نشانمانده است نه از تاك نشان و پيشتر به دورهي طاغوت مربوطميشود انتخاب شايستهاي نبود.
توسعه و پيشرفت، نگاه به حال و آينده دارد كه چنين نگاهيدر اين همايش ديده نشده است!