فاجعه نسل كشي در رواندا

منبع: نشريه ماهانه داخلي "سازمان عفو بين الملل (amnesty international)، آپريل 2004.

نويسنده مقاله: ماركوس هارمن (Markus Harmann) روزنامه نگار و خبرنگار از برلين

 

برگردان: عزيز فولادوند

 [مقدمه و پاورقي ها از مترجم است.]

 

مـقدمــه

سؤالات زيادي به ذهن هر وجدان بيدار ميزند. هنوز جهان به غارت رفته فقير از عواقب وحشتناك تسلط استعمار رها نشده است. دوراني كه استعمار چيان اروپايي قاره افريقا را جولانگاه تاخت و تاز خود قرار داده بودند و با حد و مرزكشيدن هاي اختياري، عدم توجه به مختصات بومي، مذهبي، اقليمي و دهها فاكتور ديگر در كنار تخريب شالودها وزير بناهاي اقتصادي و نهاد هاي سياسي ريشه هاي اختلافات قومي را بنا نهاده و عامدأ آنها را در راستاي تأمين منافع استعماري اشان دامن ميزدند. در هر قاره اي ما به نوعي شاهد اين پروسه و عواقب فاجعه بار آن هستيم: افريقا، آمريكاي لاتين، آسيا، خاور ميانه.

پس از شكست رايش سوم و تجربه دردناك از فجايع شوم جنگ دوم جهاني وجدان جريه دار بشرييت براي جلوگيري كردن از تكرار اين تراژدي دردناك براي اولين بار در طول تاريخ بشر با اميد به همزيستي مسالمت آميز اقدام به تشكيل نهادي جهاني بنام جامعه ملل [1]متحد نمود. بر بستري از ايرادها و نواقص ساختاري از جمله حق وتو براي كشورهاي عضو دائم شوراي امنييت يعني عالي ترين ارگان تصميم گيري سازمان ملل متحد (امريكا، روسيه، فرانسه، انگلستان و چين) اين سازمان از همان ابتدا دچار تناقض دروني شديد گرديد. از طرفي تعهد و الزام به دفاع از حقوق انسان و جلوگيري از بروز جنگ و از طرف ديگر تصادم منافع دول قدرتمند براي حفظ مناقع سياسي و اقتصادي خود.

 

تجربه هاي سالهاي بعد نشان داد كه عملأ اين سازمان به مثابه ابزاري در دست قدرتهاي بزرگ گرديده و در انجام مأموريت تاريخي اش بطور شرم گينانه و فضيحت باري شكست خورده است. عدم توانائي و ارائه راه حل در مسئله فلسطينيها از برجسته ترين صحنه هاي اين شكست فضيحت بار است. بي كفايتي، فقدان شجاعت و تهور سياسي و عدم كارآئي اين ارگان بين المللي در آخرين كشاكش سياسي در رابطه با موضوع عراق خود را به اذهان عمومي جهان نشان داد. نسل كشي صد روزه در روآندا كه گفته مي شود در خلال آن حدود هشتصد هزار تن از اعضاي قبيله توتسي و هوتوهاي ميانه رو به دست هوتوهاي افراطي كشته شدند از چشم سازمان ملل متحد پنهان نبود. اي بسا با دخالت سريع و مسئولانه جامعه جهاني امكان جلوگيري كردن به موقع اين فاجعه هولناك انساني وجود داشت. گرچه با ميانجيگري بين المللي، جنگ داخلي خاتمه يافت و دولت سازش ملي زمام امور را در دست گرفت ولي قتل عام رواندا پي آمدهاي سياسي گسترده اي در پي داشته است و جامعه جهاني و سازمان ملل متحد به دليل خودداري از مداخله به موقع براي خاتمه آن مورد انتقاد بوده اند.

 

آغاز فاجعه:

رييس جمهوري وقت رواندا، جونوال هابياريمانا، كه از اعضاي قبيله هوتو بود در 6 آوريل سال 1994 مورد يك سؤء قصد قرار گرفت: بر اثر شليك موشك زمين به هوا هواپيماي حامل او در نزديكي فرودگاه كيگالي، پايتخت رواندا سقوط نمود و موجب مرگ رئيس جمهور گرديد. اين سانحه مقدمات يك نسل كشي بي سابقه اي را فراهم نمود. هوتوهاي تندرو اين واقعه را به مخالفان توتسي نسبت دادند و به حملات گسترده عليه اقليت قومي توتسي و هوتوهاي ميانه رو دست زدند.

نسل كشي رواندا يكصد روز به طول انجاميد و در جريان آن 800000 هزار انسان جان خود را به فجيع ترين صورت ممكن از دست دادند. سرانجام نيروهاي شورشي، كه افراد توتسي در آن اكثريت داشتند، توانستند كنترل اوضاع را در دست بگيرند. تسلط شورشيان بر اوضاع به فرار حدود دو ميليون تن از اعضاي قبيله هوتو به كشور زئير (جمهوري دمكراتيك كنگو) منجر شد.

 

شكستي فضيحت بار و شرم آور

ده سال پيش در روآندا قتل عامي هولناك بوقوع پيوست: در طول 100 روز بيش از 800000 انسان بقتل رسيدند. تازه امروز پس از گذشت يكدهه سازمان ملل متحد اقرار به گناه و جرم خود مي كند.

افكار عمومي جهان متوجه اولين انتخابات آزاد در افريقاي جنوبي بود كه در كشور كوچك روآندا سلاخي بزرگي آغازيدن گرفت. سه هفته قبل از انتخابات در دماغه اميد نيك در تاريخ 6 آپريل 1994حدود 3000 كيلومتر در شمال هواپيماي رئيس جمهور روآندا Juvenal Habyarimana در حال پرواز بر فراز پايتخت روآندا كيگالي Kigali مورد اصابت قرار گرفت. تا امروز موضوع در پرده ابهام قرار دارد. اين سوء قصد زمينهٌ قتل عامي هوكناكي را فراهم نمود كه از زمان هلوكاس[2] (Holocaust) تا كنون بي سابقه بوده است. بنا به تخمين سازمان ملل متحد در طول 100 روز 800000 نفر به طرز فجيع، وحشيانه و با سقاوتي غير قابل توصيفي قتل عام شدند: سه چهارم جمعييت قوم در اقلييت توتسي (Tutsi) و در ضمن هزاران نفر از قوم هوتي (Huti) كه جزء مخالفين و در اپوزيسيون بودند.

روزها گذشت تا اينكه بالاخره براي اولين بار اخبار دهشتناك اين فاجعه انساني به روزنامه هاي اروپائي راه پيدا نمود. در آن اخبار بطور خيلي كوتاه و سرسري مآب از "جنگ قبائل" و "حملات" خبر داده ميشد. "ما اين تراژدي انساني را با قالبها و كليشه هاي ذهني خودمان ارزيابي مي كرديم. در ذهن ما رواندا سرزميني بود واقع در مأجوج و يأجوج؛ دشت هزاران تپه كه ساكنانش از زماني كه انسان ابوالبشر به ياد دار با كنده و شمشير جمجمه همديگر را له و لورده ميكردند". با اين جملات گريل (Grill) خبرنگار هفته نامه آلماني دي سايت (Die Zeit) در شهر كاپ در كتاب منتشر شده اش در سال 2003 بنام "آه اي آفريقا" سعي ميكند آبروي خود و همقطارانش را نجات دهد و بي عملي اشان را توجيه كند. به گفتهٌ او شور و شوق عمومي در باره "كمكهاي توسعه" به افريقاي جنوبي باعث گرديد كه در ابتداء امر توجهٌ چنداني به حوادث روآندا مبذول نگردد. يك دهه پس از گذشت نسل كشي كه توسط ارتش شورشيان تبعيدي توتسي در اوگاندا (RPF) در تاريخ 4 يولاي 1994 متوقف گرديد جزئيات اين تراژدي هولناك رخ مي نمايد: حتي شهرونداني كه تا بروز اين حادثه در صلح و تفاهم با همسايگان خود زندگي مي كردند (مثل پزشكان،كشيشها، قضات) به يكباره تحت تأثير تبليغات مسموم و تحريك آميز راديو و طيف آريستوكرات تبديل به جانيان آدمكش شدند. نفرت و خشم انباشته شده بين ساكنين و ااقوام بومي كه نتيجه و ارثيه دوران تسلط استعمارگران در اين قاره مي باشد بطرز فجيع و با سنگدلي بيكراني به بيرون زده شد.

در بين قربانيان 10 سرباز بلژيكي حافظ صلح سازمان ملل متحد هم ديده ميشود.سازمان ملل متحد با دست پاچگي سربازانش را از منطقه خارج نمود؛ اشتباه غير قابل گذشتي كه دبيركل سازمان ملل متحدكوفي عنان هم مدتهاي مديدي است كه به آن اقرار كرده است. در اواخر ژانويه 2004 به مناسبت گشايش كنفرانس "جلوگيري از نسل كشي"در شهر استكهلم او از " شكستي فضيحت بار و شرم آور" جامعه جهاني ياد كرد. عنان اضابه كرد كه اعضاء جامعه ملل "سنگين ترين خطا" را مرتكب شدند و از گذاشتن نام "نسل كشي" روي اين واقعه امتناع نمودند. در اوايل 1998 معلوم گرديد كه بنا به گزارشي سري در ژانويه 1994 به سازمان ملل متحد در رابطه با افزايش خشونت و گسترش دامنه آن در رواندا هشدار داده شده بود. پس از دريافت اين گزارش عنان رئيس جمهور رواندا, سفير كبير امريكا، بلژيك و فرانسه را در جريان امر گذاشت ولي دستوري با اين محتوي صادر نمود كه آنها مبادرت به اقدامي نكنند. سه هفته بعد از صدور ابلاغيه عنان، آن سلاخي دهشتناك آغاز شد. پس از اينكه "هئيت تحقيقات" اتهام سنگين دست داشتن در گناهٍ نسل كشي در اين كشور كوچك افريقاي جنوبي را متوجه اين نهاد جهاني نمود، پاول كاگامه (Paul kagame) رئيس جمهور وقت روآندا هم رسمأ از سازمان ملل متحد درخواست نمود كه بخاطر شكست و عدم توانائي اش عذرخواهي نمايد. اين انتقاد متوجه شخص كوفي عنان هم ميشد. در دوران اين نسل كشي هولناك او معاونت دبير كل را در مأموريت هاي محافظت از صلح سازمان ملل متحد را عهده دار بود. پس از خاتمه اين فاجعه هولناك تعداد 120000 نفر مشكوك به شركت در اين قتل عام دستگير شدند و در زندانهاي كاملأ پر نگهداري شدند. هنوز هم تعداد 10000 نفر در زندانها بسر ميبرند. دستگاه قضائي بيشتر از 100 حكم در سال نمي تواند صادر كند. شعبه اي از دادگاه جنائي بين المللي در شهر آروشا/تانزانيا مشغول رسيدگي به پرونده اتهام عاملين و طراحان اصلي اين نسل كشي بي سابقه مي باشد.

به منظور تسريع رسيدگي به پرونده متهمين دولت روآندا در سال 2001 سيستم قضائي ويژه اي را كه تا كنون در جهان سابقه نداشت سازماندهي نمود. دادگاههاي مردمي فعال در دهات و روستاها كه به گاساسا (Gacaca) معروف هستند (در لغت به معني: "دادگاه سريع") مستقلانه به موضوع اتهام ميپردازند و خود مختارانه در مورد تقصير و بيگناهي تصميم گرفته رأي صادر مي نمايند. ساكنين خود اداره كنندهٌ اين دادگاهها هستند. درگرد هم آئيهاي عمومي با راي همگاني قضات اين دادگاهها انتخاب ميشوند. تعداد "گاساسا ـ قضات" انتخاب شده تا كنون بالغ بر 260000 ميباشند. پرنسيپ حاكم بر اداره اين دادگاهها همان پرنسيپ "كميسيونهاي عدالت" در افريقاي جنوبي ميباشد: افراد عادي بايد اين امكان را بيابند كه در مورد حوادث سال 1994 و آنچه او خود تجربه و حس كرده است به كميسيون گزارش دهد. بسرعت مشكل نمودار شد: در موارد نادري دلايل اثبات جرم وجود دارد. در گزارشات شهود اغلب مرز حقيقت و داستانسرائي روشن نيست. دولت مجموعأ 24000 زنداني را به اميد موفقييت كار اين دادگاهها آزاد نمود. آزادشدگان در روستاهاي محل سكونتشان با بازماندگان مقتولين روبرو ميشدند: در اكثر موارد انتقامجويها و خونخواههاي خود سرانه بوقوع ميپيوست. در سال 2003 در روستاي يندا چارلز روتين دوكا (Charls Rutinduka) در جلوي چشمان فرزندانش قطعه قطعه گرديد. شيوه كشتاري كه در مورد صدها هزاران نفر در نسل كشي سال 1994 اجراء گرديد. قرار بود كه روتين دوكا چند روز بعد در دادگاه گاساسا حاضر شود و اقرار نمايد.

 

[1]) در ژوئن 1945 پنجاه كشور جهان با اعزام نمايندگان خود به سانفرانسيسكو در فكر ريختن پاپه و اساس يك سازمان بين المللي كه ضامن صلح عمومي و امنييت جهاني باشد بودند. ملل رنج كشيده و مصيبت ديده جهان بفكر جلوگيري كردن از جنگي دوباره بودند. بدين طريق "سازمان ملل متحد" در سال 1945 براي استقرار و حفظ صلح، امنييت و توسعه همكاريهاي جهاني در زمينه امور اقتصادي – اجتماعي فرهنگي و حل و فصل دشواريها و مشكلات جامعه انساني بوجود آمد. مقر اين سازمان در شهر نيو يورك مي باشد. در 25 آپريل 1945 "منشور ملل متحد" به امضاء 50 كشور جهان رسيد. آنچه در زير مي آيد خلاصه اي از پيشگفتار اين منشور است كه از تاريخ تصويب آن تا كنون هيچگونه تغييري در آن بوجود نيامده است:

"ما مردم ملل متحد با تصميم به حفظ نسلهاي آينده از بلايا و مصائب جنگ كه در طول عمر خودمان دو بار انسانها را دستخوش نكبات و بدبختي هاي بسيار نموده و با اعلام اطميان قاطع به حقوق اساسي و به حيثييت شخصييت انسان و تساوي حقوق مرد و زن و همچنيين حقوق ملتها اعم از كوچك وبزرگ و ايجاد امكانات ضروري براي مخفوظ داشتن عدالت و احترام و تعهداتي از انعقاد عهود ناشي ميشود و ساير مناقع حقوق جهاني و ايجاد شرايط زندگي بهتر براي بشر عزم نموديم كه جهت تحقق بخشيدن باين مقصد و نيات مساعي خود را مشتركأ بكار اندازيم."

(تا كجا اين اهداف "تحقق" يافته است صحنه سياسي كنوني جهان پاسخ روشني به آن خواهد داد. مترجم)

[2] ) قتل عام يهوديان در زمان رايش سوم.