مراسم بزرگداشت مهدي فتحي، مرگ آسان است دشوارزندگي ست
مراسم بزرگداشت م مهدي فتحي, بازيگر تئاتر و سينما, ديروز در خانه هنرمندان ايران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار هنري ايلنا, در اين مراسم اصغر همت, بازيگر و مدرسن دانشگاه - و ايرج راد به سخنراني پرداختند و سپس فيلمي از صحبت هاي ديگر هنرمندان درباره فتحي در تالار بتهوون پخش شد.
همت با اشاره به اينكه فيلم سينمايي" تحفه ها" اولين كار مشتركش با مرحوم فتحي بوده است, گفت: پس از اينكه زنده ياد فتحي در نمايش "اتللو" , نقش "رودريگو" را بازي كرده بود, آرزوي بازي در نقش "اتللو" را در دل مي پروراند و اين خواستن به حدي بود كه يك دفترچه صد صفحه اي را به طور كامل , از تحليل هاي اين نقش پر كرده بود.
اوحتي به ريزه كاري هاي اين نقش هم توجه كرده بود. اين درس بزرگي است براي جواناني كه امروز به بازيگري روي مي آورند. به خصوص كه اين روزها, عرصه بازيگري, بسيار بي در و پيكر شده است.
همت ادامه داد: در نمايش " در اعماق اجتماع" همه بازي ها خوب بود. اما در آن نمايش كس ديگري هم در كنار فتحي درخشيد, پرويز فني زاده! و زنده ياد فتحي بر مزار فني زاده گفت: من هميشه دوست داشتم , در ستايش زندگي چيز بنويسم. اما مرگ هم واقعيتي است. مرگ هم باما مي زيد و مي ميرد. مرگ, آسان است , دشوار, زندگي است.
ولي اله شير اندامي- بازيگر با سينما, تلويزيون و تئاتر , هم روي صحنه آمد و از خاطراتش با فتحي گفت: امروز در خانه هنرمندان نام فتحي مدام تكرار ميشود و ياد و خاطره اش هم.
شيراندامي گفت: "فتحي از كشتي گيران دبيرستان نظام بود و از همان دوران مرام هاي خاصي داشت كه به وسيله آنها خودش را در ميان دوستان مطرح ميكرد.مثلا او و دوستانش به سالن ناهار خوري نمي رفتند و اين نوعي اعتراض بود.
سرانجام هم بعد از 28 مرداد ما را از دبيرستان نظام اخراج كردند. بعد از آن ديگر فتحي را نديدم, تا هنگامي كه سربازي را گذراندم."
شيراندامي ادامه داد: " در آن زمان برادر من, آقاي صالح و سروش, در تالار هنر تئاتر كار مي كردند و بعد از آن به تئاتر آناهيتا دعوت شدند. به اين ترتيب "در آناهيتا" يك دوره با آقاي فتحي هم كلاس شدند. من هم در آن كلاسها حضور داشتم, ما در اين كلاس رشد كرديم و نتيجه اش هم تئاترِ "هياهوي بسيار براي هيچ" بود. قرار بود آنچه را كه ياد گرفتهايم روي صحنه نشان دهيم. فتحي درآن نمايشنامه خوش درخشيد اما نه اينكه فقط خودش را بالا كشيد , بلكه به ديگران هم خيلي كمك كرد. چون احتياج بود كه شيراندامي هم در حدي باشد كه فتحي بتواند به خوبي بدرخشد. اما مكتب را دقيقا ياد گرفته بود و به ديگران هم كمك ميكرد."
وي افزود: در نمايشنامه "طبقه ششم" هم واقعا درخشيد. در اين كار همه ما بازي مي كرديم. اما فتحي در اوج بود. او همه نقش ها را بازي مي كرد. هميشه در صحنه زندگي ميكرد."
اين بازيگر ادامه داد: " بعد از آناهيتا هم با او در ارتباط بودم . مدام به او ميگفتم : " بالاخره نميشود بي كار ماند, بايد بازي كرد ديگر!" اما فتحي ناخواسته به سينما و تلويزيون رفت و خوشبختانه زياد هم نرفت. من ميدانم چگونه روي صحنه بود و چگونه رنج ميبرد. به مناسبت هاي و بده بستان هاي تئاتر هم كاري نداشت."
شيراندامي در پايان خاطرنشان كرد: " هميشه مي خواستم احساساتم را بنويسم, اما احساسات به طور كامل روي كاغذ نمي آيد, خوشا به حال فتحي كه رفت."
درادامه اين مراسم محمود دولت آبادي با تشويق بسيار حاضران در سالن به روي صحنه او كه چهره اش خسته بودبا سكوت به جمعيت نگاه كرد سيگار و كتابش را روي ميز گذاشت و چنين شروع كرد: "موي سپيد را فلكم رايگان نداد."
و ادامه داد: " در اين تصاويري كه گرفته شده بود , من توضيح دادم كه مهدي فتحي روز آخر زندگيش , نزد من آمد. بعد از آن روز, من ديگر او را با چهرهاي كه مي شناختم , نديدم. چند باري به ديدنش رفتم, اما اي كاش نميرفتم, در مراسم تشييع او هم شركت نكردم, درمراسم خاكسپاري اش هم.
زيرا بعد از آن شبي كه به منزل ما آمد, فتحي مرده بود يك سال تمام مرده, زندگي كرد."
دولت آبادي خاطر نشان كرد: " دو انگيزة ديگر هم براي نيامدن, داشتم, نخست اينكه , بسيار تلخ و خشمگين بودم, از دست همه چيز و همه كس !
و اگر سخن ميگفتم همه دوستان سينمايي و تلويزيوني از دست من رنجيده مي شدند, چون اولين گله من از ايشان بود. دوم؛ از نظام هنري كشور كه چگونه اجازه داد با مرد هنرمندي, چنان رفتار تحقيرآميزي صورت بگيرد, آن هم در سال پايان عمرش!"
وي ادامه داد: در مسير يك سالي كه گذشت, احساس كرم به طريقه مهدي فتحي, بابت خودش رنج ميكشم, زيرا رنج هايش را در سكون و سكوت تحمل مي كرد. انساني كه در زندگي خاموش بود و در صحنه خروشان و جوشان!
اينكه دست كم مهدي فتحي از طرف دوستان هنرمندش به خوبي شناخته شده بود. او يا بايد در تئاتر زندگي مي كرد و يا اصلا زاده نمي شد. بارها ديده شده بود كه در خيابان هم با گريم راه ميرفت."
نويسنده " كليدر" خاطر نشان كرد: " در اين جلسه به ياد آوردم كه دوستيهاي دوران نوجواني و جواني چقدر سرنوشت ساز هستند. اگر من در سنين 19, 20 سالگي با اشخاصي نظير مهدي فتحي, ولي اله شيراندامي, ناصر رحماني نژاد, محسن يلفاني و سعيد سلطانپور آشنا نشده بودم ,ممكن بود, الان جاي ديگري باشم, ميخواهم به آموزش غير مستقيم فتحي اشاره كنم كه دوستان هم , درباره آن گفتند. يكي از بهترين شيوه هاي يادگيري, آموزش غير مستقيم و در ارتباط با دوستان نزديك است و من از اين راه بسيار آموخته ام, اصلا ورود ما به "تئاتر آناهيتا" يك حسن اتفاق بود. سرنوشت ما , خوب سرنوشتي بود. من هيچ پشيمان نيستم و از همه كساني كه به من نكته اي آموختند, بسيار سپاسگزارم."
دولت آبادي افزود: "سخن من از فتحي به ناگزير, درباره دوران فرودش است و مطمئن هستم كه اين فرودها باعث شد , فتحي كناره گيري كند. اين امكان بين من و فتحي به وجود آمده بود كه در سكوت با هم سخن بگوئيم و يكديگر را بفهميم. بعد از بازي در سريال امام علي(ع) , نمي خواست من او را در هياتي كه خودش نميخواهد ببينم, و هنگامي كه به خانهام آمد, احساس كردم براي خداحافظي آمده است. اغلب , دوستانم براي همين كار نزد من ميآيند. خداحافظي! البته نه هميشه , خداحافظي براي مرگ, گاهي هم خداحافظي براي مهاجرت و ..."
نويسنده "جاي خالي سلوچ" گفت: " اين يك سال, حالت بسيار عجيبي داشتم, به حدي كه احساس مي كردم, قادر نيستم زير گوشه تابوت فتحي را بگيرم.
براي اينكه خميده شدم, اما نوع زندگي و مرگ فتحي , وسيع تر از دايره زندگي يك هنرمند است. شايدپايان دوران ارزشهايي است كه ما با آن زندگي كرده ايم و من, شخصا از آن زندگي پشيمان نيستم. اما چه اتفاقي ميافتد كه اين ارزش هاي والا فرود مي يابند؟"
دولت آبادي خاطر نشان كرد: "كتاب "صد سال تنهايي" گابريل گارسيا ماركز را كه ميخواندم, فكر كردم چقدر با وضعيت فتحي مناسبت دارد, معيارها در زندگي هنري, اخلاقي و زندگي انساني افرادي كه اين مسير را پيمودند, هرگز تغيير نمي كند و آنها هم پشيمان نمي شوند, اما اين مقوله , جهاني است. اصغر همت , در حرف هايش به اين نكته اشاره كرد كه بازيگري سردستي گرفته شده است. اين هم قسمتي از فرود ارزش هايي است كه اميدوارم دوره طولاني نداشته باشد."
دولت آبادي در پايان گفت: "وقتي انسان به زندگي پشت كند, مرگ پشت در خانه اش مينشيند. روزي هم كه مهدي فتحي براي آخرين بار به خانه ام آمد و گفت: بگذار! اينجا ده دقيقه استراحت كنم!" احساس كردم به گونه اي است كه به زندگي پشت كرده است . فتحي انسان بسيار عميقي بود."
به گزارش خبرنگار ايلنا,در مراسم بزگداشت فتحي تعداد زيادي از هنرمندان, ودوستداران وي شركت داشتند:
طبقه دوم خانه هنرمندان:فرهاد آئيش, آزاده پور مختار, و بعضي ديگر از هنرمندان روي زمين, در مقابل تلويزيون نشسته اند, روي پله ها هم پر از جمعيت است كه چشم به تلويزيون دوخته اند.
طبقه اول هم همينطور! مامور انتظامات خانه هنرمندان جمعيتي را به طبقه دوم راه نداده است. مدام مي گويد: "شلوغ است!سالن پر شده است." آنجا هم جمعيت بسياري در مقابل تلويزيون ايستاده اند به تماشاي مراسم بزرگداشت مهدي فتحي! يارتا ياران هم گوشه سالن ايستاده و هنرمندان و دوستان ديگر ....
و دريغ و درد كه هميشه , وقتي همه چيز تمام مي شود تازه به فكر مي افتيم.