متن نامه اعتراضیه گروهی ازنویسندگان،روزنامه نگاران و هنرمندان ایرانی به نقائص گزارش آقای آمبئی لیگابو در باره آزادی بیان در ایران

سی بهمن ماه 1382(19 فوریه 2004)

 

 

آقای مایک اسمیت

دبیر کمیساریای عالی سازمان ملل در امور حقوق بشر

آقای آمبئی لیگابو و گروه کاری وی در چارچوب ماموریتهای سازمان ملل ، مدتی پیش برای تهیه گزارشی از وضع آزادی بیان در ایران به کشورما سفر نمود و ماه گذشته گزارش خود را منتشر نمود.

اما در متن این گزارش مواردی وجود دارد که سبب شده است تا ما این گزارش را بازتاب دهنده واقعی وضعیت وخیم آزادی بیان در ایران ندانیم.

از جمله آن که تبلیغات سیاسی یک جناح حکومتی برای وانمود ساختن خود به آزاد اندیشی و اصلاح طلبی را به عنوان دستاوردی مثبت تلقی نموده است. در حالی که واقعیت این است که هیچ یک از این دو جناح در سرکوب آزادیهای سیاسی ، اجتماعی و فردی تفاوتی با یکدیگر ندارند و همواره در برابر خواست مردم و روشنفکران برای آزادی بیان دست به سرکوب خشونت بار زده اند.

لذا توجه شما را به این موارد جلب می نمایم:

 

یک – از بیست و پنج سال پیش تاکنون هیچ انتخابات دمکراتیکی درایران انجام نشده است که بتوان مجلس را دمکراتیک تلقی کرد . نامزدهای مجلس بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی باید توسط مراجع ذیربط امنیتی و قضایی تائید صلاحیت شوند و در مرحله آخر صلاحیت آنان توسط شورای نگهبان تائید شود. لذا هیچ حزب یا فردی که در زمره دست اندرکاران حکومت نباشد یا سابقه مخالفت با جمهوری اسلامی را داشته باشد نمی تواند خود را نامزد این مجلس نماید.( بند بیستم گزارش آقای لیگابو)

 

 

دو - گزارشگر ویژه در بند بیست و پنجم گزارشگر خود اشاره کرده است که برخی از مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی با حقوق بشر و آزادی بیان متناسب است اما وی فراموش کرده است تا قید

" مگر مخل به مبانی اسلام نباشد " قوانین مورد اشاره را ملحوظ دارد. این قید بدان معناست که هیچ نوع آزادی که به هر تعبیری مخالف مبانی اسلام باشد مجاز شناخته نمی شود و متخلف تحت تعقیب قضایی قرار خواهد گرفت. در باره حق راهپیمایی و یا ابراز عقیده در صدا وسیما نیز واضح است که صرف نظر از همان قید مورد اشاره ، قوانین موضوعه هریک، نظیر قانون نحوه اداره صدا وسیمای جمهوری اسلامی و نیز نیاز به اخذ مجوز برای ارگانهای رسمی و شناخته شده مجاز ( و طبعا وابسته به حکومت ) از وزارت کشور و دوایر ذیربط با این تعبیر در تعارض قرار می گیرند.

 

سه - در بند سی و یک، گزارشگر ویژه بطرز حیرت انگیزی از قضات سکولار در جمهوری اسلامی یاد می کند که اصولا فاقد موضوعیت و وجود خارجی ست.

 

چهار – همچنین خوشنودی گزارشگر ویژه از افزایش تیراژ مطبوعات در ایران ( بند سی وپنج ) بی مورد به نظر می رسد زیرا این افزایش تیراژ حتی با سا لهای قبل و به ویژه در دوره کوتاه پس ازبهمن ماه 1357( فوریه 1979) قابل مقایسه نیست و آمار رسمی حاکی ست که با توجه به جمعیت جوان و با سوادکشور ، مردم ایران نه تنها از مطبوعات تحت سانسور حکومت استقبالی نمی کنند بلکه کمتر از بیست دقیقه در سال به مطالعه متون چاپی که در جمهوری اسلامی منتشر می شود می پردازند. ثانیا بر اساس قانون مطبوعات تنها وابستگان به حکومت می توانند صاحب نشریه یا مراکز فرهنگی و انتشاراتی شوند و مخالفان آن نه تنها از این حق محرومند بلکه اجازه کار در آن نشریات را نیز ندارند. همچنین ادعای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رژیم که به نود و نه درصد درخواست ها برای صدور مجوز نشر روزنامه و نشریه پاسخ مثبت داده شده است بسیار مضحک به نظر می رسد. ممکن است این تقاضا ها ثبت و پذیرفته شده باشد تا در یک روند چند ساله پس از تائید مراکز امنیتی و قضایی به کمیسیون مربوطه ارجاع شود اما ثبت و تکمیل پرونده این درخواستها به معنای اعطای مجوز نشر نیست!

 

پنج - در بند سی وشش، گزارشگر بار دیگر به آمار کتب منتشره اشاره می کند بدون آن که به متغییرهای مرتبط توجه کند؛ افزایش دوبرابر تیراژ کتاب به نسبت قبل از انقلاب در حالی که جمعیت جوان کشور نسبت به پیش از انقلاب هفت برابر شده است، خود به خود نشانگر آزادی یا رشدی در این عرصه نیست زیرا اگر به آمار موضوعی کتب منتشره نگاه کنیم در خواهیم یافت که اغلب آنها کتابهای مذهبی ست که از سوی ارگانهای مرتبط منتشر می شوند و بقیه نیز صرفا کتابهای درسی مجاز هستند . همچنان که همگان می دانند دائره کتاب در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول سانسور کتب و ارئه مجوز برای انتشار هر گونه کتابی ست.

 

شش - بند سی و هفت گزارش اشعار می دارد که در مجلس طرحی برای تاسیس یک شورای مستقل رسانه ای وجود دارد، اولا وجود یک طرح که می تواند به راحتی توسط نهادهای بالاتر نظیر شورای نگهبان مردود شود یا راکد بماند برای ابراز خشنودی کافی نیست و ثانیا قابل پیش بینی ست که در این شورا نیز افراد وابسته به جناح های حکومتی حق عضویت و ابراز نظر خواهند داشت .

 

هفت - آقای آمبئی لیگابو در بند سی و هشتم گزاش خود بطرز حیرت آوری از آن که در نشریات و رسانه های ایران سانسور قبل از انتشار وجود ندارد ابراز خشنودی می کند. این اظهار نظر برای تعدادی از ما که خود در نشریات ، روزنامه ها ، صدا وسیما و خبرگزاریهای ایران مشغول به کار بوده ایم و دائم سایه وحشت زای سانسور ، بخش نامه ها و دستور العمل های نهادهای مختلف را بالای سر خود احساس می کردیم باعث تعجب بسیار است. متاسفیم که آقای لیگابو در این بند نیز برخی از بدیهیات و عینیات موجود در فضای رسانه ای ایران را نادیده گرفته است.

 

هشت - بند هشتاد و پنجم این گزارش نیز با توجه به آن که جمهوری اسلامی فعالیت هیچ گروه ، حزب و یا فرد مخالفی را در ربع قرن اخیر مجاز نشمارده و دست به قتل عام و ترور مخالفان خود در داخل و خارج از کشور زده است باعث شگفتی و اعتراض ماست زیرا در این مدت اصولا انتخابات به معنای واقعی کلمه هرگز در ایران رخ نداده است.

 

نه - همچنین گزارشگر ویژه در مورد زندانیان سیاسی غیرحکومتی یا وابسته به نیروهای اپوزیسیون اشاره مستقیمی نکرده است و وجود تعداد نامعلومی زندانی سیاسی وابسته به نیروهای مخالف حکومت که در سالهای گذشته در معرض شکنجه و اعدام قرار داشته اند را نادیده گرفته است.

 

با توجه به این موارد و دلایلی که برای ناقص بودن این گزارش وجود دارد؛ ما ضمن اعلام اعتراض به پاره ای از تعابیر و اطلاعات نادرست این گزارش ، با توجه به آن که به نظر می رسد پاره ای ملاحظات دیپلماتیک مانع از صراحت این گزارش شده است ،آمادگی خود را برای ملاقات با کمیساریای عالی سازمان ملل در امور حقوق بشر و ارائه اطلاعات و اسناد مورد نظر اعلام می داریم.

 

امضا کنندگان :

منصور کوشان :روزنامه نگار ،نویسنده و شاعر(سردبیر مجلات توقیف شده در ایران) ، امید حبیبی نیا : روزنامه نگار و پژوهشگر ارتباطات ( مدیر سابق کمیته برنامه ریزی پژوهش معاونت سیاسی صدا و سیما ،برنامه ساز ، مستند سازو همکار نشریات توقیف شده) ،سایه سعیدی سیرجانی :نویسنده و حقوقدان ، بصیر نصیبی :سینماگر و محقق ، درنا کوزه گر :روزنامه نگار و فعال حقوق بشر (مترجم خبرگزاری ایسنا ، ارزیاب اخبار صدا وسیما و همکار روزنامه های توقیف شده) ،شیما کلباسی :شاعر و عکاس ،عباس سماکار :سینماگر و نویسنده ،مهرانگیز دابویی :فیلمساز ،میترا صدر :رقصنده، فرهاد مجد آبادی :کارگردان و بازیگر تئاتر، داریوش شیروانی :آهنگساز و فیلمساز، نیلوفر بیضایی : کارگردان تئاتر و روزنامه نگار .

 

سی بهمن ماه 1382(19 فوریه 2004)