مصاحبه نوام چامسکی با روزنامه آلمانی زبان تاس
دوشنبه 15 مارس 2004
مصاحبه گر: اریک چائوویستره
مترجم: ناهید جعفرپور
در باره نوام چامسکی:
نوام چامسکی ازقلمش بر ضد برنامه های نئولیبرالی و بر ضد عملکردهای نظامی بین المللی آمریکا استفاده می کند و در دفترچه یادداشتش از فرط قرار های مختلف جهانی جای خالی وجود ندارد، در حالی که او دانشمند زبان شناس 75 ساله ای است که با این سن و سال معمولا نباید چنین فعال باشد.
وی در این مصاحبه ای با روزنامه آلمانی زبان تاس در باره روشنفکران، تجارت آزاد و بیهوده بودن تئوری ها سخن میگوید!
وی در ابتدا میگوید: " من منفی گرا نیستم "
تاس: پروفسور چامسکی ، شما جزء مهمترین و مجرب ترین منتقدین سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا می باشید. به چه دلیل اخیرا ازایالات متحده آمریکا بعنوان " بهترین کشور دنیا" نام برده اید؟
نوام چامسکی: این کاملا غیر ممکن است که بتوان کشورها را در یک ردیف قرار داد. برای این کار باید مقیاس های فراوان و مسئولیت های بیشماری را در نظر گرفت. اما از نعمت دستاوردهای صدها سال مبارزات اجتماعی در این کشور، ایالات متحده آمریکا در برخی از جهات بالا تر از اغلب کشورها قرار دارد. واضح ترین این موفقیت ها برای مثال آزادی بیان در این کشور است. تا آنجائی که من میدانم این در آمریکا خارق العاده است. مشخصه دیگری که در آمریکا بسیار عجیب است، احترام به صاحب نظران و ارتباط فردی ساده بدون توجه به حصار های طبقاتی است.
تاس: روی جلد آمریکائی کتاب جدید شما دوباره نوشته شده : برای " نیویورک تایمز" آیا شما "مهمترین روشنفکر زنده" هستید. چرا دقیقا شما با روشنفکران مشکل دارید؟
نوام چامسکی: بغیر از تعداد کمی از استثنا ها، تقریبا از زمانی که تاریخ بشری مدون گشته است همواره روشنفکران مورد احترام و تشویق و تمجید قرار گرفته و همیشه کسانی که به دولت ها خدمت کرده اند در زمان خود از ارزش بیشتری نسبت به دیگران برخوردار بوده اند و کسانی که خود را در بست در اختیار قدرت قرار داده اند از همه بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند. همیشه دگراندیشان در حاشیه اجتماعات قرار داشته اند. اما با آنها چه رفتاری می شود؟ اغلب مجازات هم شده اند.
تاس: یکی از مشغولیات مورد علاقه روشنفکران اروپائی در حال حاضر، بحث در باره این مسئله است که آیا ایالات متحده آمریکا یک امپراتوری است؟ آیا شما هم چنین تحلیل می کنید؟
نوام چامسکی: برای من کاملا بی تفاوت است که آیا آمریکا را امپراتوری نام می گذارند یا نه. این یک دعوای بیهوده است. این واژه اصلا مفهومی ندارد. رفتار آمریکا رفتار یک سیستم قدرتی است که با تمامی ابزار بر دیگران مسلط میشود. او مکانیسمی را داراست که با آن سلطه اش را مستقر میکند و از این حالت استفاده می کند. کاملا واضح است که این " ایالات متحده" نیست که این کار را می کند بلکه قدرت هائی هستند که بر این کشور حکومت می کنند. آنان همچنین میخواهند در کشورشان هم سلطه گری نمایند حال هر طور که شده. اولین دشمن هر گروهی که بر قدرت است، در ابتدا ملت خودش می باشد. دولت آمریکا باید عراق را تحت کنترل داشته باشد اما مهمتر از همه برای آمریکا تحت کنترل داشتن مردم آمریکاست و این ساده نیست. در حالیکه مردم آمریکا تمام توجه شان را به استراتژی امنیت ملی بوش جلب کرده اند،از سوی قدرتمندان تلاش می شود تا دست آوردهای مبارزات پیشرفته صدسال گذشته در این کشور از بین برود. از دید آنان این سرزمین باید به سیستمی تبدیل شود که از طرف ثروتمندان بزرگ حکمرانی گردد. فرهنگ دمکراسی دچار یک فرسایش و شکاف غمگین گشته است.
تاس: چگونه میخواهند این فرسایش را حفظ کنند؟
نوام چامسکی: با رفرم های کوچک شروع میشود و این درست همانند تامین هزینه انتخاباتی است که قصد دارد کل سیستم را به استهزا بکشد. کافی است که فقط رفرم هائی بشود که مرکز مشکلات را لمس کند. چیزی که در غرب سرمایه داری نام دارد ، شباهت بسیار کمی با سرمایه داری به معنای سنتی اش دارد. بلکه یک سیستم از سرمایه گذاری خاص خود است. شرکت ها بخشی از سیستم انحصاری و رهبری در اقتصاد می باشند و سیستم های رهبری کننده غول آسایند و با دولت های قدرت مند و قوی هم دست و همچنین با یکدیگر وابسته اند. رابطه هائی که باعث می گردد از رقابت با یکدیگر بپرهیزند.
تاس:آیا تجارت آزاد با خود رقابت بیشتر به همراه خواهد داشت.
نوام چامسکی: چیزی که تجارت آزاد نامیده میشود بیشتر یک ادعای پوچ است. توجه کنید که مثلا تجارت میان آمریکا و مکزیک چه نام دارد؟ یکی از نقاط قوت آمریکای شمالی منطقه آزاد تجاری نفتا است که باعث ازدیاد تجارت مابین آمریکا و مکزیک است. آیا واقعا چنین است؟ تعریفی که آدام اسمیت از تجارت می کند غلط است. به این مفهوم که گسترش تجارت و جابجائی تجارت مابین موئسسات و جابجائی قسمت هائی ازکالا ها از پنسیلوانیا به ایلینوس و تکمیل آن در ایلینوس و در نهایت فروش آن در کالیفرنیا. این تجارت نیست. اما اگر همین کالا از مرزهای مکزیک بگذرد آنزمان تجارت است! ایدئولوژی اقتصاد دقل بازی این امر را ممکن می سازد. و این تجارت هیچ فرقی با تجارتی که کرملین میکرد ندارد به این صورت که در آنجا بخشهائی را از روسیه به اوکرائین و بعد به لهستان منتقل مینمودند. آنجا هم تجارت نبود.
تاس : برای چه شما در تجزیه و تحلیل های سیاسی تان خود را بر روی برنامه های نئولیبرالی متمرکز میسازید؟
نوام چامسکی:از مهمترین عملکردهای برنامه نئولیبرالی محدود نمودن دمکراسی است. برنامه های نئولیبرالی در سالهای 70 با تغییر برنامه بازار های مالی شروع گردید. در حالیکه صدسال است که مشخص شده که تغییر برنامه مالی حمله مستقیم به دمکراسی می باشد. جریان مالی آزاد باعث پیدایش آنطور که اقتصاددانان برخا نام گذارده اند" مجلس معنوی سرمایه گذاران و بستانکاران است. این مجلس مانع دائمی برگزاری رفراندوم ( مراجعه به آرای عمومی)برای تغییر سیاست های دولت است و اگر هم سیاست دولت را نپسندیدند، اقتصاد کشوررا از طریق خارج نمودن سرمایه ها و یورش به ارز آن کشورمنهدم می سازند. به خصوصی شدن نگاه میکنیم. آیا هیچ مدرک اقتصادی وجود دارد که ثابت کند که کارگاه های خصوصی شده سود آور ترند؟ نه وجود ندارد. پس برای چی خصوصی می کنند؟ و این مهمترین عملکرد نئولیبرالی می باشد. یعنی محدود نمودن خدمات همگانی و عمومی. وقتی چیزی خصوصی می گردد یعنی در دست های رهبران خودکامه اقتصادی قرار می گیرد. رهبرانی که به هیچ وجه خود را در مقابل عموم جوابگو نمی دانند. قانون گات بطور مشخص در نظر دارد تا آنجا که امکان دارد دمکراسی را نابود سازد. خدمات اجتماعی برای یک جامعه به مفهوم همه چیز است یعنی تمامی ملزوماتی که انسانها به آن محتاجند مثل بهداشت و سلامتی ، آموزش ، آب وغیره. طبق قانون گات تمامی این ملزومات در اختیار قدرت طلبان بخش خصوصی که در مقابل هیچ تنابنده ای جوابگو نیستند قرار می گیرد. دیگرچه چیزی و چه کاری باید دولت ها انجام دهند؟ دیگر دولت به چه درد میخورد؟ برای چه باید دولتی وجود داشته باشد؟
تاس: یکی از آخرین و کامل ترین تئوری های قرن 20 یعنی قواعد جامع و جهانی زبانشناسی بنام شما ثبت است. بعنوان یک نویسنده سیاستمدار کتمان نمیکنید که مخالف تئوری ها هستید . چگونه این دو با هم جور در می آیند؟
نوام جامسکی: من مخالف تئوری ها نیستم. اگر تئوری وجود داشته باشد. که من در این صورت خوشحال می شوم. اما گذشته از بخشهای محدودی، درک عمیقی از این مسئله وجود ندارد. حتی بخش اعظمی از علوم طبیعی توصیفی و تشریحی اند و اگر انسان خود را با رفتارمردم مشغول نماید، می فهمدکه آنها چیزی دستگیرشان نمیشود. بسیار پیچیده و مشکل است. اگر انسان به چیزهائی نگاه کند که خود را تئوری می نامند، خواهد دید که در آنجا چهارچوبی وجود ندارد و آنها راه های پیچیده ای را برای مطرح کردن چیزی پیش پای می گذارند. چیزائی که میشود با زبان ساده هم مطرح نمود تا انسانها بهتر بفهمند.
تاس:آیا رابطه ای میان کار جامسکی زبان شناس و فعالین سیاسی وجود دارد؟
نوام چامسکی: در حال حاضر بطور عملی وجود ندارد اما فقط در یک سطح انتزاعی
تاس:در مقالات سیاسی تان یک دید مشخص را ارائه نمی دهید . آیا شما منفی گرا هستید؟
نوام چامسکی: من منفی گرا نیستم. برای چی ما دیگه برده داری نداریم؟ برای چی حقوق زنان وجود دارد؟ برای چی ما مجلس قانونگذاری داریم؟ آیا این هدایا از طرف پادشاه ها و بیشوف ها بودند؟ نه تمامی این دست آوردها نتیجه جدل های سخت و دائمی و مقاومت ها و نافرمانی ها و تمرد از دستورها و بلاخره همبستگی نهاد ها بوده است.
تاس: شما حالا 75 سال دارید و می تونستید کناره گیری کنید. چه عاملی به شما انگیزه فعال بودن را میدهد؟
نوام چامسکی: جنبش های برای عدالت امروزه بزرگ تر از سال های طولانی گذشته می باشند . اگر مردم از تمامی آن چیزهائی که اتفاق می افتد با خبر بودند حتما ساکت نبودند و تن به آن چیزها نمی دادند.