بيانيه انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي سهند تبريز در حمايت از تحصن معلمان
هموطنان آگاه!
تحصن اخير معلمان زحمتكش سراسر كشور نكتهاي فراموش شده را به ذهن متبادر ميسازد.
فارغ از همه بازيها و دعواهاي سياسي، طبقات اجتماعي مختلف همچنان بار سنگين
فشارهاي اقتصادي را تحمل ميكنند و صبورانه دندان خشم بر جگر خسته ميفشارند و
كريمانه نظارهگر مافياي انحصار قدرت و ثروت هستند و دم برنميآورند، شايد كساني كه
ادعاي ولينعمت بودن مردم را دارند و آنها را صاحبان اصلي انقلاب ميدانند به خود
آيند. اما آن هنگام كه دشنه مافياييان استخوان ملت را ساييد ديگر زمان ستم كشيدن به
پايان ميرسد و فريادها از گوشه و كنار به گوش ميرسد. اين بار معلمان يعني مولدان
فرهنگ اين مرز و بوم دست به اعتراض زده و در پي احقاق حقوق خود از رفتن به كلاسها
سرباز زدهاند، اما آيا به راستي رواست كه طبقه فرهنگ ساز جامعه در بدترين وضعيت
معيشتي به سر برند؟ مگر اينان نيستند كه عاشقانه و صادقانه چون فانوسي ميسوزند تا
با آتش خود نوباوگان را مشتعل سازند. اما حال ديگر اين فانوس نفتي ندارد كه روشن
بماند.
در حالي كه كشورهاي توسعه يافته تمام توان خود را در غني سازي فضاي آموزشي و پرورشي
خود قرار دادهاند و معلمين جزء اقشار بالاي جامعه محسوب ميشود و سرمايه گذاري در
اين بخش به علت آنكه معلمي را شغلي مولد انگاشتهاند و آنرا پايهي بناي اجتماع
ميپندارند درصد بالايي از بودجه را به خود اختصاص داده در ايران روز به روز ناظريم
كه هرچه بيشتر اوضاع آموزشي و فرهنگي رو به انحطاط دارد. ديگر در كسي رغبتي به اين
شغل والا ديده نميشود. اكنون بسياري از معلمان كه بايد از فراغ خاطري نسبي
برخوردار باشتد به شغلهاي كاذب روي آوردهاند، سالانه چندين معلم دست به خودكشي
ميزنند، ركود در امر آموزش به وضوح قابل مشاهده است، كلاسهاي درس بيرمق به حيات
خود ادامه ميدهند، تحقيق و پژوهش از ذهن معلمان رخت بربسته و جاي خود را به
مغشوشات فكري در رابطه با تامين نيازهاي بسيار اوليه داده است. وزارت آموزش و پرورش
يكي از ضعيفترين وزارتخانهها ست. بودجه اختصاصي سالانه آن محدود ميباشد و جوابگوي
اين وزارتخانه مهم نيست. مزايايي كه به معلمين اختصاص داده ميشود آنقدر اندك است
كه درصد کثيري از آنان زير خط فقر ميزيند و تنها زندهاند تا زندگي كنند و اين
چنين است كه ديگر شاهد ادبار و نه اقبال نيروهاي برجسته به كلاسهاي درس هستيم. آخر
در زماني كه حقوق ماهيانه معلمان ايراني كمتر از فيش موبايل آقازادههاي، آقايان
مافياي اقتصادي و سياسي حاكم بر كشور است، چگونه ميتوان انتظار داشت شاگرداني ساعي
و آيندهساز از دل كلاسهاي درس بيرون بيايند.
لكن بايد متذكر شد باري كه معلمان و فرهنگيان به دوش ميكشند همان است كه بردوش
كارگران،زنان، دانشجويان و ساير طبقات جامعه نيز سنگيني ميكند. اگر معلمان در
وضعيت معيشتي بدي به سر ميبرند در برابر دانشجويان بارداشت مي شوند، زنان در مراسم
نفي خشونت تحت خشونت نيروهاي پليس و لباس شخصي قرار مي گيرند و كارگران نيز به خاطر
اعتراضي ساده به خاك و خون كشيده ميشوند. در حالي كه همه رسانههاي خبري از صدا و
سيماي انحصار گرفته تا روزنامههاي محافظه كار و اصلاحطلب، تحصن معلمان را نيز
مانند وقايع پيش گفته بايكوت خبري كرده اند، آقايان اصلاحطلبي كه بر مسند قدرت
نشستهاند با وجود تمامي اين ظلمها نه تنها چشم خود را ميبندند تا هيچ نبينند
بلكه معترضين را نيز از خود ميرانند و با وقاحت تمام اين گونه استدلال ميكنند كه
معلمان اگر اعتراض كنند به جايي برنمي خورد. جالبتر آن است كه كساني چنين سخناني را
بيان ميدارند كه افتضاح آنها در انتخابات فرمايشي اول اسفند آنها را مجبور به
كنارهگيري از ادامه اين رقابت شيادانه كرد واكنون عجيب نيست كه براي تلافي سيلس
محکمي که از مردم دريافت کرده اند صداي خود را براي طبقه زحمتكش بلند ميكنند.
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي سهند تبريز همانطور كه پيش از اين نيز اعلام
كرده بود در شرايط فعلي استراتژي خود را تقويت قلمرو عمومي ميداند، آنهم از طريق
برقراري پيوند با جنبشهايي نظير جنبش معلمان، كارگران، زنان و دانشآموزان. ما ضمن
اعلام حمايت از حركت هوشيارانه و به حق معلمان حركتهاي اخير حكومتيان در برخورد با
معلمان معترض و متحصن را به شدت محكوم ميكنيم و خواستار رفع محدوديت هاي پيش آمده
براي نشريه اين صنف و عدم تهديد آنان به دادگاه و اخراج هستيم. به صاحب منصبان نيز
اخطار ميدهيم كه از خواب خوش بيدار شوند و اگر به راستي معلمي را شغل انبيا
ميدانند با پيامبران جامعه آنگونه كه در خور و شايسته است رفتار كنند و بدانند كه
خود نيز وامدار معلمان خويشند و هشدار ميدهيم تا دير نشده از دادن وعدههاي دروغين
دست بردارند كه در اين صورت سرانجامي ناخوشايند در آيندهاي نزديك محتمل است.