ايالات متحده آمريکا وطرح "خاورميانه ی بزرگ"
لوموند ۲۷ فوريه ۲۰۰۴
برگردان به فارسی : ويدا فرهودی
ميهن شماره ۷۲ • اسفند ۱۳۸۲ • فوريه ۲۰۰۴
چند هفته ای است که طرحی نوين ، در تمامی مراکزقدرت سياسی غرب، ديگر مسائل را تحت الشعاع قرار داده است : آمريکايی ها به هم پيمانان اروپايی شان پيشنهاد کرده اند که به طرح تازه و بلند پروازانه ا ی بپيوندند که هدفش زير و رو کردن نظم سياسی و اقتصادی در منطقه ای است که از مراکش تا پاکستان وسعت دارد : طرحی با عنوان "خاورميانه ی بزرگ". موارد بسياری از جمله دموکراسی، پيشرفت و امنيت در حال حاضر مورد بحثند. واشنگتن در نظر دارد که اين مقوله را در صدر دستور کار نشست سالانه ی سران " ناتو" قرار دهد.اروپائيان می کوشند که موضعی مشترک داشته باشند. فرانسه اما، ترديد هايش را پنهان نمی کند چرا که برای حل اختلاف فلسطين و اسرا ئيل اولويت قائل است.
اين عبارت- خاورميانه ی بزرگ- به سرعت برق و باد همه جا بر سر زبان ها ا فتاد. در عرض چند هفته، يکباره، رهبران، سياستمداران و متخصصان روابط بين الملل، برخی با نگرانی، عده ای باعلاقه ای واقعی يا توام با احتياط بدان پرداختند و گروهی نيز اين طرح را متفرعنانه خواندند، زيرا عنوان کردن چنين ترکيبی را، به منزله ی هوا و هوس تازه ی کارگزاران بوش تلقی کردند.
ابتکارطرح" خاور ميانه ی بزرگ" به موضوع کار ديپلماسی غرب تبديل شده و در دستور جلسه نشست های آتی آمريکا واروپا در ماه ژوئن آينده جای دارد. اتحاديه ی اروپا نيز که خو د را ملزم به اعلام موضع در قبال آن می يابد، بررسی آن را در دستور کارنشست سران اروپا در ماه مارس آينده قرار داده است.
هدف اين پروژه ی آمريکا ايجاد يک استراتژی جهانی مشترک به همراه متفقين اروپايی وهم پيمانان" ژ۸ "در جهت ايجاد چرخه ای مطبوع در منطقه ای است که از مراکش تا افغانستان را در بر گيرد. در نشست هفت کشور صنعتی جهان و روسيه،که از ۸ تا ۱۰ ماه ژوئن آينده در سی آيلند فلوريدا برگزار می شود، واشنگتن، هم پيمانان خويش را در جريان کم و کيف اين پيشنهاد از منظر نتايج سياسی – اجتماعی آن قرار خواهد داد. بخش مربوط به امنيت، دراجلاس ناتو، در ۲۸ و ۲۹ ژوئن، در استامبول مورد بحث قرار خواهد گرفت.
به نظر " نيکول گنسوتو" که مديريت مطالعات استراتژيک اتحاديه ی اروپا را بر عهده دارد، اين امر حاصل مشکلاتی است که کارگزاران بوش، نه تنها در عراق بل در مجموعه ی روابط ايالات متحده با بقيه ی جهان، با آن رودررو هستند. به گفته ی او " جورج بوش بايد در جستجوی نظريه ای قابل قبول تر از آن چيزی باشد که به دخالت نظامی در عراق انجاميد. در سال انتخابات، او بايد، آمريکا را با همپيمانانش آشتی دهد تا شايد بتواند جريان های مختلف حاضر در ميان کارگزارانش را، هر يک به گونه ای ،متقاعد سازد".
بسياری از مسئولان بلند پايه ی اروپا با اين تجزيه و تحليل موافقند و ياد آور می شوند که اين طرح آمريکا، از انديشه شخص بوش در زمينه ی " شکل دهی مجدد خاورميانه" سرچشمه می گيرد. اما با طرح چنين پروژه ای، کارگزاران بوش، بار ديگر اعتراف می کنند که ريشه کنی تروريسم جز از راه مبارزه با فقرو واپس ماندگی سياسی، اجتماعی و اقتصادی امکان پذير نيست. نظريه ای که اروپائيان همواره مدافع آن بوده اند.
نخستين واکنش در قبال اين طرح از سوی وزير خارجه آلمان بود. يوشکا فيشردر نشست سالانه ی مونيخ، پيشنهاد آمريکا را با شور و شوق مطرح کرد و در باره ی روش همکاری قدرت های دو سوی اقيانوی اطلس در زمينه ی خاور ميانه سخن راند. اين در حالی است که ساير اروپائيان،از جمله فرانسه، با اين قضيه بسيار محتاطانه تر برخورد می کنند.
اختلافات اسرائيل و فلسطين
در وهله ی نخست، هر حرکتی در جهت تثبيت اوضاع منطقه و کمک به اصلاحات در آن بايد به گونه ای بنيادين به بحران موجود ميان فلسطين و اسرائيل بپردازد. نبايد از نظر دور داشت که اروپائيان چه در زمينه ی سياسی و چه اقتصادی هرگز منتظر حرکت آمريکا نمانده اند.هدف از بيانيه ی بارسلون که در سال ۱۹۹۵ ميان اتحاديه ی اروپا و کشورهای جنوب و شرق دريای مديترانه مورد توافق قرار گرفت نيز چيزی جز ايجاد روابط با ثبات با اين کشورها برای سوق دادنشان به سوی پيشرفت اقتصادی و مدرن کردن جوامع مدنی، نبوده است. از آ ن سال تا کنون، اروپا ميليارد ها ارو در اين زمينه سرمای گذاری کرده حال آن که مبلغ اختصاص يافته از سوی ايالات متحده، برای پروژه اش، تا به امروز از ۱۵۰ ميليون دلار تجاوز نمی کند.
به گفته ی يک کارشناس اروپايي: "هراس ما اين است که ايالات متحده بخواهد از ابزارهای ما در جهت پيشبرد ديدگاه ژئوپوليتيک خويش در خاور ميانه، بهره جويد و هدفش از درخواست همراهی ما همين باشد".
با مطالعه ی گزارش کارآمريکا در نشست "ژ ۸ "،ميزان بهره گيری از انديشه های مربوط به همکاری اروپا و همسايه های مديترانه ای اش، و آن هم حتا تا حد جزئيات،در اين گزارش، چشمگيرو شگفت انگيزبه نظر می رسد. به اين ترتيب، آمريکا به شدت از نتايج آخرين نشست اروپا و مديترانه استفاده می کند تا ميزان شکست خود را به حد اقل رساند.
بدترين ِ ابزار ها
در طی اجلاس وزرای خارجه ی اتحاديه ی اروپا که در روز دوشنبه ۲۳ فوريه به رياست خاوير سولانا، مسئول سياست خارجی اين اتحاديه، برگذار شد، وی اعلام کرد: " اتحاديه ی اروپا بايد با کاربرد نهادها و ابزار های خويش، موضعی مستقل داشته باشد ودر ضمن رويکرد آمريکا را نيز تکميل کند" .
در زمينه ی مسائل امنيتی اين طرح و دخالت دادن سازمان ناتو در آن، پاريس و همچنين بروکسل مردد به نظر می رسند چرا که اين اقدام را توسل به" بدترين ِ ابزارها" يی می يابند که می تواند واکنش های تندی را ببار آورد.
نخستين عکس العمل ها در کشورهای مورد نظر منفی هستند. رهبران عرب نسبت به آمريکا بد بينند و گمان می کنند که اين کشور در حال دست زدن به عملياتی انحرافی در را بطه با مسئله ی اسرائيل و فلسطين است. آنان در واقع تنها به وسيله ی اروپا در جريان پروژه ی آمريکا قرار گرفته اند و اين امری است که در رابطه با همکاری آمريکائيان " بد ُيمن" به نظر می رسد.
در هفته های اخير، کارگزاران آمريکا کوشيده اند انديشه ی تحميل يک دموکراسی از پيش آماده شده بر مسلمانان را از اذهان پاک کنند. سياستمداران آمريکايی در ناتو بر آن هستند که جنبه ی اميتی قضيه را پر رنگ سازند. به گفته ی يکی از آن ها :" کشور های بسياری مايل به ايجاد روابط تنگاتنگ با ناتو هستند. اين امر می تواند شامل تعليمات نظامی و اداری، حضور در امر مبارزه با تروريسم و افزايش سلاح های کشتار انبوه باشد" .
به باور اروپائيان مسئله تلاش های انجام شده در چهارچوب " گفتگوهای مديترانه اي" ميان پيمان آتلانتيک و ۷ کشور منطقه يعنی الجزاير، مراکش، تونس،موريتانی، مصر، اردن و اسرائيل، کمابيش مورد توجه است. اما به گفته ی يکی از مسئولان اروپايي: "هماهنگی راه برد ها در افغانستان و موريتانی، بی معنا به نظر می رسد" .اما ، در اين ابتدای تبادل نظر اروپا و آمريکا در مورد طرح " خاور ميانه ی بزرگ"، اختلاف نظرها به رغم واقعی بودن، قابل حل به نظر می رسند.
اهداف مورد تعريف جورج بوش
چندی است که جورج بوش، در مواقع گوناگون و از جمله در سخنرانی روز ۲۰ ژانويه درباره ی دولت واحد، به" شکل دهي" تازه ی منطقه اشاره می کند :" مادام که خاورميانه در چنگال استبداد، نااميدی و خشم گرفتار باشد، انسان ها و جنبش هايی را توليد خواهد کرد که امنيت آمريکا و دوستانش را به مخاطره خواهند افکند. به همين سبب است که آمريکا در پی برقراری آزادی در خاورميانه است. ما مخالفان اصلاحات را وادار به سرفرودآوردن خواهيم کرد" .
رئيس جمهور آمريکا در سخنرانی ۲۶ فوريه اش، در برابر" موسسه ی تجارت آمريکا" گفت :"يک عراق آزاد نشان خواهد داد که چگونه آزادی می تواند اين منطقه ی مهم را دگرگون سازد.(...)نشانه های مثبتی از يک آرزوی نيل به آزادی در منطقه به چشم می خورند. برخی سرکردگان منطقه از يک منشورنوين عربی سخن می رانند که ضمن ستايش اصلاحات داخلی و شرکت گسترده تر سياسی به بازگشايی اقتصادی و آزادی مبادلات خواهد پرداخت" .