بيانيه شورای هماهنگی بنياد کار-کارگران با نه گفتن به اين انتخابات فرمايشی بی اعتمادی مطلق خود را به کل رژيم نشان دهند

شورای هماهنگی بنياد کار- جمعه 24  بهمن 1382-  13  فوريه 2004

نقض حق انتخاب آزادانه مردم، همزاد جمهوری اسلامی و با سرشت آن درآميخته است.

مردم در هيچ دوره ای نتوانسته اند در محيطی آزاد نمايندگان خود را به مجلس بفرستند.

به همين ترتيب در هيچ دوره ای از مجلس حتی يک نماينده کارگران، يعنی کسی که برگزيده مجامع و تشکل های مستقل کارگران باشد و در مجلس از حقوق آنان دفاع کند، حضور نداشته است.

اما در انتخابات دوره هفتم مسئله از اين فراتر است. اين بار مسئله حذف گسترده بخشی از پشتيبانان خود رژيم مطرح است. آش چنان شور است که مصطفی تاج الدين، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، در مصاحبه سوم بهمن خود اعلام می کند:

"از ۲۹۰ نماينده ای که برای تشکيل مجلس هفتم مورد نياز است، ۱۸۰ نماينده آن از همين الان انتخاب شده اند" و اضافه می کندکه اين تعداد "به نام شورای نگهبان و در واقع از سوی ستاد خاصی تعيين شده اند." نمايندگان مستعفی مجلس نيز در بيانيه شان به انتخاباتی اشاره دارند که "نتيجه آن از پيش تعيين شده است."

 

تحت چنين شرايطی در ميان "جبهه دوم خرداد" شکاف افتاده است. خاتمی و کروبی به جناح غالب تمکين نموده و در نامه ای خطاب به خامنه ای نوشتندکه طبق "نظر موکد جناب عالی" انتخابات در روز مقرر، اول اسفند، "توسط وزارت کشور و همه همکاران دولت در سراسر کشور برگزار خواهد شد." مجمع روحانيون مبارز نيز سرانجام فراخوان به شرکت در انتخابات داد. از سوی ديگر بخشی از "اصلاح طلبان"، از جمله جبهه مشارکت و مجاهدين انقلاب اسلامی، اعلام کرده اند که در انتخابات فرمايشی شرکت نمی کنند. در اين ميان خانه کارگر و سران آن، که صلاحيت شان در سرسپردگی به ولايت فقيه توسط شورای نگهبان تاييد شده، به پابوسی ارتجاعی ترين جناح رژيم شتافتند. خانه کارگر با انتشار بيانيه ای شرکت در انتخابات را "تکليف الهی" و "نماد مردم سالاری" خواند و "درک صحيح رهبری خردمند انقلاب اسلامی و رياست محترم جمهوری و مجلس شورای اسلامی در برگزاری به موقع و پرشور انتخابات" را ستود. (ايلنا، ۲۲ بهمن ۱۳۸۲).

 

اما شکاف در جبهه دوم خرداد انعکاس روند پايه ای تری است. واقعيت اين است که کل پروژه اصلاحات حکومتی مدتهاست که به بن بست رسيده است و ديگر توده مردم اميدی به هيچ يک از جناح های موجود حکومتی ندارند. اگر در انتخابات مجلس ششم بخش قابل ملاحظه ای از مردم به اميد بهبود وضعيت شان شرکت کردند، اين بار دلسردی و سرخوردگی عمومی در همه جا ديده می شود. کارگران در سال های اخير با گوشت و پوست خود تجربه کرده اند که کل جناح های جمهوری اسلامی و از جمله "اصلاح طلبان دوم خردادی" در بی حقوق نگه داشتن کارگران و باز گذاشتن دست سرمايه داران در استثمار وحشيانه آنان توافق کامل دارند. نبايد فراموش کرد که در دوره رياست جمهوری خاتمی اقدامات و طرح های ضدکارگری متعددی با تاييد مجلس به اجرا درآمده است. از آن جمله اند:

ــــ ادامه طرح "تعديل نيروی انسانی" و خصوصی سازی ها منجر به بيکار شدن انبوهی از کارگران شده است.

ــــ افزايش قراردادهای موقت به جای قراردادهای رسمی و دايمی

ــــ کاهش دايمی قدرت خريد کارگران

ــــ تصويب "قانون معافيت کارگاه ها و مشاغل دارای ۵ نفر کارگر و کمتر از شمول قانون کار تا پايان برنامه سوم توسعه" توسط مجلس در تاريخ ۱۸ اسفند ۱۳۷۸. بر اساس تخمين های موجود اين قانون حدود ۸ر۱ ميليون کارگر را در برمی گيرد و آنان را در موقعيت باز هم دشوارتری قرار داده است.

ــــ تصويب قانون خروج کارگران قالی بافی از شمول قانون کار و بيمه های اجتماعی

ــــ تصويب قانون بازسازی و نوسازی صنايع نساجی که به موجب بند "د" آن دست کارفرمايان برای اخراج کارگران بازتر شده است.

ــــ ادامه حضور نيروهای نظامی در کارخانه ها و سرکوب بسياری از اعتراضات کارگری که نمونه اخير آن به خاک و خون کشيدن کارگران مجتمع مس ميروک از توابع شهرستان بابک در استان کرمان بود.

ــــ ارايه لايحه خروج کارگران کارگاه های زير ۱۰ نفر از همان مواد رفاهی ناچيزی که در قانون کار قيد شده است. تصويب اين لايحه به دنبال اعتراضات و مخالفت های کارگران به عقب افتاد.

ــــ تصويب واگذاری صندوق بازنشستگی نفت به بخش خصوصی

ــــ ارايه لايحه عدم تعيين حداقل دستمزد در سال ۱۳۸۳

تمامی اقدامات بالا و اقدامات ديگری که برشمردن تک تک آن ها در اين جا مقدور نيست، در خدمت تشديد استثمار کارگران توسط بورژوازی ايران و پياده کردن سياست های نئوليبرالی غالب در سرمايه داری جهانی است.

 

در حقيقت خود رژيم جمهوری اسلامی با دفاع بی پرده از طبقه سرمايه دار و با فراهم آوردن شرايط استثمار بی حد و حصر کارگران، تحريم انتخابات توسط کارگران را در دستور کارشان گذاشته است.

نشانه های موجود حاکی از آن است که اکثريت مطلق کارگران در نمايش خيمه شب بازی رژيم، که حتی از جانب بخشی از حاميان آن نيز جدی گرفته نمی شود، شرکت نخواهند کرد.

تمامی شواهد نشان می دهند که خانه کارگر و سران آن با فراخوان به "شرکت پرشور" در انتخابات خود را در ميان کارگران رسواتر خواهند کرد. بی جهت نيست که حتی حسن صادقی، رييس کانون عالی شوراهای اسلامی کار، که از عدم استقبال کارگران نگران است اعتراف می کند که "جامعه کارگری دچار سرخوردگی شده و اين مسئله در خصوص مجلس ششم بيشتر ديده می شود."  (ايلنا، ۱۹ بهمن ۱۳۸۲)

باشد که کارگران با نه گفتن به اين انتخابات فرمايشی بی اعتمادی مطلق خود را به کل رژيم نشان دهند و عملا خانه کارگری ها و همه سرسپردگان به ولايت فقيه و سرمايه را در ميان صفوف خود منزوی تر نمايند.