خانم "آروندهایت روی" یکی از چهره های معروف فوروم جهانی بمبئی خواهان جنگ منتقدین
جهانی شدن بر علیه نظام حاکم بر جهان میباشد و می گوید: " فوروم جهانی خواهان عدالت
اجتماعی وشانس زندگی برابر برای تمامی مردم جهان است. به همین دلیل ما باید خود را
در یک موقعیت جنگی در یابیم "
گزارش افتتاح فوروم اجتماعی جهان در بمبئی
گزارش از روزنامه تاس شماره 7261 در تاریخ 19 ژانویه 2004
مترجم : ناهید جعفرپور
در فضای کارخانه ای در شمال بمبئی جشنی بین المللی بر پا میشود. زنان کره ای بهمراه
تراکت های مقوائی با شعار هائی بر علیه جنگ عراق در جنب و جوشند. راهبه های تبتی با
عبا های قرمزشان خاموش و بی صدا شمع در یک دست و در دست دیگر تسبیح های دعایشان
آرام در حرکتند. طرفداران فرقه آدی واسی با تیر و کمان با ریتمی زیبا به طبل های
خود می نوازند. 50 هزار انسان در صحنه نمایش حاضرند. زمانی که خورشید فرود می آید،
گروه موسیقی پاپ "جونون" از هندوستان شروع به نواختن می نماید " جهانی در
بمبئی".
سخنرانان شب، در کنار جایگاه سخنرانی قرار می گیرند. آنها عبارتند از: خانم شیرین
عبادی، برنده جایزه نوبل از ایران، نماینده مجلس بریتانیائی جرمی گوربین، فرانسیسکو
وایتاکر برزیلی که از پایه گزاران فوروم جهانی است و لاک سامی سگال 90 ساله که در
جوانی اش با اسلحه بر علیه اشغالگران استعمارگر بریتانیائی جنگیده است و بالاخره
آروندهاتی روی 43
ساله.
در حالیکه سخنرانان مختلف در باره مشکلات جنبش "منتقد جهانی شدن" سخنوری میکنند،
خانم آروندهاتی روی هندی، به عنوان تنها زن نماینده از اجلاس جنبش موازی با اجلاس
فوروم جهانی که در شهر بمبئی برگزار میشود وشرکت کنندگان آن خود را گروه "مقاومت
2004 بمبئی" می نامند،پیشنهاد می کند که :" هدف و مسیر بحث های جنبش مشترکمان را در
بمبئی میبایست برروی مسئله جنگ عراق متمرکز سازیم زیرا که جنگ عراق اوج قله قدرت
امپریالیسم و نولیبرالیسم است ". وی همچنین میگوید" اگر ما حقیقتا میخواهیم بر علیه
امپریالیسم و نو لیبرالیسم مبارزه کنیم، باید نه تنها ازجنبش مقاومت مردمی در عراق
پشتیبانی نمائیم بلکه خود هم می باید به بازو و نیروی مقاومت عراق تبدیل گردیم
."
خانم آروندهاتی روی برای چه اینچنین سخن می گوید و برای چه اینگونه عکس العملی را
نشان میدهد و تلاش میکند با سخنانش دیگران را تحریک نماید ؟
او که در طول زندگیش با ضد و نقیص های این جهان بزرگ شده است، از ابتدای کودکی بدون
پدر در فقر کامل و در کنار مادری که فعالانه در فعالیت های اجتماعی دهکده شان
درجنوب کرآلا سهیم بود بزرگ شد. او که در دانشگاه معماری تحصیل می نمود بخاطر فقر
تحصیلش را رها می کند و با شریک زندگیش بعنوان یک هیپی در کنار ساحل" گوآ" ماه ها
زندگی مینماید و بالاخره در ابتدای سالهای نود این زن انقلابی اولین رمان خود را به
تحریر در می آورد بنام " خدای چیز های کوچک" که این رمان بخاطر ساختار انتقادیش و
تحقیقات موشکافانه اش مورد توجه زیاد قرار می گیرد و در واقع موفقیتی جهانی برای وی
بدنبال می آورد. در سال 1997 او بعنوان اولین زن نویسنده هندی جایزه بهترین نویسنده
هندی را از سوی مرکز بریتانیائی کتاب بخود اختصاص می دهد. تا به امروز کتاب " خدای
چیز های کوچک" به چهل زبان دنیا ترجمه گشته و و در سراسر دنیا 6 میلیون جلد آن
بفروش رفته است.
در همان سال وی برای معرفی کتابش به اقصا نقاط دنیا سفر نموده و همه جا با استقبال
مردم روبرو میگردد در کشور زادگاهش هندوستان به عنوان بهترین نویسنده ملی ارج گذاری
میگردد. اما او خود در مصاحبه های خصوصی میگوید که " این موفقیت برای من فشار
مضاعفی بیش نیست ودر حقیقت برای من هشدار دهنده بود . وی سپس می گوید " من میخواستم
از تبدیل شدن خودم به یک مجرم در این دنیای عاری از عدالت اجتماعی جلوگیری کنم اما
بعدا فهمیدم که من باید به دنیائی که خدایش خدای چیز های کوچک است دوباره برگردم و
دوباره در این دنیا از خود مایه بگذارم". و او این کار را در بمبئی شروع میکند. او
به این منظور خیلی محکم و سخت در مقابل دولت هند ایستاده و دولت را پشت میز محاکمه
بخاطر 80 هزار کشته در کشمیر و 2000 قربانی دیگر در مارس 2003 در گوجارات، می
کشاند. او میگوید " تا زمانی که دهلی در بازارهایش باز است و تا زمانی که کنسرنهای
آمریکائی چون "انرون و بختل" دست هایشان برای همه چیز باز است ، رهبران هندی مرزهای
میان دمکراسی و فاشیسم را از بین خواهند برد. او همچنین میگوید " فکر نکن که
قربانیان این دولت تنها کسانی هستند که به قل و زنجیر بسته می شوند و یا پشت میله
های زندان قرار می گیرند بلکه در این کشور میلیون ها انسان از خانه های خود رانده
شده و هستی شان از آنها گرفته شده است. تنها در 55 سال گذشته در اثر برنامه های نو
استعماری در ایالت گوجارات در حدود 33 میلیون انسان از هستی ساقط شده و به بدبختی و
فقر کشیده شده اند. "
در حالیکه جهان در انتظار رمان جدید آروندهاتی روی بسر می برد او افکار مبارزه
جویانه و انقلابی اش را ترویج میکندو خود را درگیر نموده و سخنگوی میلیون ها انسانی
میشود که هیچگاه حق ابراز عقیده ای نداشته اند. او از مشهور بودن خود استفاده نموده
و قدرت نویسنده گیش را بکار میگیرد. جایزه نقدی بنگاه نشر بریتانیائی که 20000 پوند
میباشد را وی در خدمت جنبش اعتراضی نارمادا قرار می دهد و برای پشتیبانی از این
جنبش جلسات کتاب خوانی در اقصا نقاط دنیا گذاشته و همگی را به پشتیبانی از این جنبش
فرا می خواند. در سال 1999 صدها نفر از مردم را به مناطق مختلف نارمادا راهنمائی می
نماید و این منطقه را به آنان معرفی می کند و در مسیر راه او بعنوان ناجی نجات با
عشق مردم این منطقه و گل های فراوان روبرو میگردد. مبارزه و فعالیت او باعث میگردد
که از کار اصلیش که نویسندگی است باز مانده شود.
فعالین احزاب سیاسی نوشته های وی را در ملع عام می سوزانند و برخی به او انتقاد می
کنند که او از فعالیت سالهای سال فعالین سیاسی منطقه نامبرده سوء استفاده می کند تا
خود را جا بیاندازد. راماچاندرا گوهای نویسنده طرفدار جنبش زیست محیطی در نشریه ای
تلاش میکند او را به باد انتقاد بگیرد. در صدها نامه مردم با آروندهاتی اعلام
همبستگی می نمایند. او در باره این مجادلات می گوید " اگر من خود را اسیر این
مجادلات کنم وارد بسیاری از برخورد های شخصی خواهم شد. طبیعی است که بسیاری بمن فوش
بدهند این خود یک نوع اعلام جنگ است."
بعد از 11 سپتامبر او به صحنه سیاست جهانی کشیده می شود وبه سیاست ایالات متحده
آمریکا حمله می کند. او از زجری که قربانیان این فاجعه کشیده اند متاسف میشود اما
همزمان از زجر میلیون ها انسانی هم که روزانه از فقر و گرسنگی در رنجند نام برده و
ایالات متحده را مسئول این بدبختی ها مینماید. در سال
2003 او در اجلاس جهانی مخالفین جهانی شدن در پورتوآلگره برزیل سخنرانی پر معنائی
را ایراد می نماید. که در بسیاری از نشریات هندی و بین المللی چاپ میگردد. او در
این زمان سمبل مقاومت میلیون ها انسان در جنبش جهانی ضد جهانی شدن و ضد امپریالیستی
میگردد.
بله او هم اکنون در بمبئی 50 هزار شنوده اش را مورد خطاب قرار میدهد و می گوید :"
بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی و نهاد های بین المللی بورس بازی جهان را به دهکده
ای از آن خود تبدیل نموده اند و اینچنین اقتصاد جهان را به پیش می برند. مثلا یک
تکه لباس که در کشوری مثل بنگلادش تولید میگردد برای سرمایه داران 20 بار ارزان تر
تمام میشود ازتولید همان تکه لباس در کشوری مثل انگلیس یا کشور مرفه دیگری. بعد از
اینکه رژیم های استعماری، کشور های جنوب جهان را بیش از نیم قرن چاپیدند، این کشور
های فقر مجازات شده اند هم اکنون سالانه در حدود 382 میلیارد دلار آمریکائی به همان
کشور های غارت گری که قبلا آنها را به بدبختی کشاندند بپردازند." این سخن این زن
انقلابی مرکز اعصاب همگان را هدف قرار میدهد و با تشویق شرکت کنندگان اجلاس جهانی
جنبش ها روبرو می گردد. در آخر نویسنده مشهور اینچنین سخنان خود را به پایان
میرساند و پیشنهاد یک جلسه عمومی مشترک میان فوروم اجتماعی جهان و "جنبش مقاومت
2004 بمبئی" را پیشنهاد می نماید و می گوید " در این جلسه مشترک شاید بتوانیم دو
کنسرن آمریکائی را که از جنگ عراق سود فراوان میبرند انتخاب کنیم و لیست محل های
آنان را مشخص نموده و برنامه های آنان را در تمام جهان افشا نموده و تلاش کنیم این
کنسرن ها را تعطیل نمائیم ." تشویق و تائید شنوندگان بلند تر می گردد و سپس وی
ادامه می دهد " فوروم اجتماعی جهان خواهان عدالت اجتماعی و شانس زندگی برای همه است
به این دلیل ما می باید خود را در یک موقعیت جنگی ببینیم ". ! آروندهاتی
روی بار دیگر از موقعیت خود در جهان استفاده نمود تا بدینوسیله میان دو راه حل
منتقدین جهانی شدن متشکل در فوروم اجتماعی جهان و اجلاس موازی آن " جنبش مقاومت
2004 بمبئی " رابطه ای بر قرار نماید. به این خاطر به عنوان چهره ای مشهور در هر دو
اجلاس ظاهر شده و سخنرانی می نماید. او شعار دنیای دیگری ممکن است را فریاد میزند.
او در میان جمعیت فریاد میزند" همچنین بوش و دولتش یک طرح را دنبال میکنند که
بتوانند دنیا را به طریق امپریالیستی نظم دهند و تغییر دهند و قربانیان شماها
هستید. آنها نظم را به جای عدالت اجتماعی میخواهند و این نظم و مقرارات را به قیمت
شرف انسانی به انجام میرسانند. آنها میخواهند منافع اقتصادیشان را به هر قیمتی
تامین نمایندو بالاخره برای اولین بار در تاریخ یک امپراطوری در جهان به وجود آمده
که به اندازه کافی سلاح اتمی در اختیار دارد که توسط آن می تواند جهان را در یک بعد
از ظهر به نابودی کشاند و زیرو رو نماید و قدرت اقتصادیش غیر قابل تصور و قدزت
نظامی اش بی انتهاست." وی روز بعد در جمع " جنبش مقاومت 2004 بمبئی " می
گوید :" صدام حسین می باید حتما بخاطر اعمال ضد بشریش
محاکمه گردد اما باید همدستان آمریکائی و اروپائیش هم همچنین به محاکمه کشیده شوند.
اگر حسین مستحق تحقیر در بهترین کانال های تلویزیون در بهترین ساعات روز میباشد،
متقابلا بوش و همدستانش هم در همین کانال ها و در همین ساعات میبایست در کنار او
تحقیر گردند."