پیام چه کسانی به فوروم اجتماعی در بمبئی برده میشود؟

 

پروین اشرفی -  17 ژانویه 2004

parvinahsrafi@hotmail.com

 

پیام ما پیام  نارضایتی از سیاستهای اقتصادی – سیاسی و عملکردهای اجتماعی هر دو جناح , ابراز اعتراض آمیز این نارضایتی ها,  امید به خلاصی از همه آنها, پیام آزادی حق تشکل و اعتصاب, پیام پایان استثمار انسان از انسان, پیام برابری انسانها در همه زمینه ها صرف نظر از جنسیت و نژادشان, پیام تضمین حقوق انسانها صرف نظر از جنس و نژاد و محل تولدشان, پیام ضدیت با نسبیت فرهنگی که توجیه گر خشونت بر زنان است,  پیام لغو کار کودک, پیام پایان بخشیدن به ستم بر کودکان؛  پیام آزادی بیان و اندیشه,  پیام آزادی برای همه زندانیان سیاسی ,  پیام لغو اعدام  و سنگسار و دست بریدن و قصاص, پیام حاوی نجات جان افسانه و کبرا, پیام از بین بردن پایه های مادی خشونت علیه زنان و کودکان, پیام پایان بخشیدن به آپارتاید جنسی و مردسالاری و همه آن قوانینی که زمیینه های این امر را فراهم کرده  و سیستمی که  آنرا باز تولید میکند.... پیام ما هزار و یک پیام نویدبخش دیگر است که  آینده ای آزاد و بدون ظلم وستم را ندا دهد. آینده ای که با وعده و وعید های هیچیک از این جناحهای رسوا و چهره باخته  که سیستم کهنه را پاس میدارند, پی ریزی نمیشود.

 

 

فوروم اجتماعی در بمبئی در حال تشکیل است . این  فوروم مدعی است که  بلندگوی  فریاد های اعتراض مردم جهان  نسبت به نظم موجود و شرایط زیست اقتصادی – سیاسی و اجتماعی آنان بوده , جنبشهای اجتماعی مردمی را تقویت کرده  و میخواهد  راه برون رفت از این شرایط را مورد بررسی قرار دهد.   در نتیجه ظاهرا هم قرار است کسانی که سخنرانان دست اول این فوروم هستند, این رسالت را به انجام برسانند. این فوروم بدیده من دارای نکات ضعف بسیاری است که در جای خود باید مورد نقد قرار گیرد. اما با در نظر گرفتن بافت اساسی آن, از همین الآن میشود حدس زد که چه پیامهایی از تریبون این فوروم به جهانیان فرستاده خواهد شد. 

خانم شیرین عبادی بعنوان یکی از سخنرانان اصلی, که قرار است در افتتاحیه این فوروم سخنرانی کنند, اما پیام چه کسانی را به این فوروم میبرند؟

امروز یعنی 16 ژانویه 2004 , آژانس خبری فرانسه – بخش خاورمیانه , مصاحبه ای با خانم شیرین عبادی ترتیب داد که بدیده من بسیار قابل تأمل است.

خانم عبادی  در این مصاحبه  آینده ایران را "غیر قابل  پیش بینی" قلمداد میکنند.  شاید اگر به همین بسنده میکردند میشد گفت خوب حتما ایشان هم مثل برخی از مردم ایران واقعا نمیتوانند پیش بینی کنند که چه بر سر ایران خواهد آمد.  اما ایشان در دنباله  اظهار مینمایند که " به آینده ایران خوشبین هستند اگر چنانچه جبهه خاتمی در جنگ قدرت در جمهوری اسلامی برنده شود." در واقع ایشان ابتدا داشتند شکسته نفسی میکردند که نمیدانند چه بر سر آینده ایران دارد میآید.  ایشان به درستی اوضاع را دریافته اند و به صراحت در این مصاحبه از جنگ قدرت در جمهوری اسلامی صحبت میکنند, ضمن اینکه   امیدوار هستند که جناح خاتمی برنده شود. به عبارت دیگر آینده ایران برایشان قابل پیش بینی است ولی " آینده بدون خاتمی قابل پیش بینی نیست". یعنی به صراحت تمام میخواهند بگویند که آینده ایران فقط با برنده شدن جناح خاتمی مطلوب است. خانم عبادی  نگران آینده ایران نیستند, بلکه نگران آینده بدون خاتمی هستند.  تو گویی که مردم ایران عملکرد خاتمی و اعوان و انصارش را و یا دو دوره از ریاست جمهوری ایشان را ندیده اند.  مگر میشود این دوران  و نیایج حاصل از عملکرد اینان را, از تاریخ سیاسی ایران حذف کرد و فقط از آینده با اینان, داد سخن داد. شاید میشد در دوره اول انتخاب خاتمی با اینگونه امید های کاذب  به آینده, بخشی از مردم را فریب داد و یا در بوق و کرنای تبلیغات جهانی برای این جناح چهره ای ساخت, ولی امروز کارنامه همه این جناحها جلوی روی مردم ایران و دنیا باز است و خانم عبادی نمیتوانند این دفتر را در مقابل جهانیان نگشایند  ودر نتیجه فقط از آینده مطلوب با خاتمی سخن بگویند. مردم ایران امیدی به خاتمی ندارند.  گذشته چراغ راه آینده است.

در بخش دیگری از مصاحبه, خانم عبادی میگویند " مردم ایران حوصله شان از خشونت سر رفته است.  25 سال قبل ما یک انقلاب خونین داشتیم و 8 سال جنگ. بهمین جهت آنها نمیخواهند که در خشونت و یا انقلاب دیگری درگیر شوند." اولا  در سرتاسر مصاحبه سخنی از اینکه عاملان این خشونت چه کسانی بودند و یا هستند بر زبان ایشان جاری نمیشود تا مبهم باقی بماند. اینکه صدای اعتراضات  مردم را حکومت شاه  با خشونت, با گلوله, با زندان و شکنجه  پاسخ میداد, تقصیر مردم بود؟  در نتیجه حالا این مردم هستند که دیگر حوصله شان سر رفته و خشونت را نمیخواهند؟  ثانیا ایشان دارند به نحوی مردم ایران را برای اینکه دست به انقلاب زدند, به مواخذه میکشند.  مردم به جان آمده ایران 25 سال پیش با امید به دگرگونی بنیادین در شرایط اسفبار زندگی خود, به خیابانها ریختند و به پای انقلاب رفتند.  رژیم شاه در مقابل این انقلاب به شدیدترین وجه ایستادگی کرد. اگر چه این انقلاب به شکست منجر شد و نتیجه انقلاب مردم آن چیزی نبود که آنها میخواستند, ولی این امر ما را موجه نمیسازد که آنها را برای به خیابان آمدنشان, برای اعتصابات کارگریشان, برای اعتصابات دانشجویی شان, برای اشغال کارخانه ها و دانشگاهها و پایگاههای نظامی و مراکز قدرت رژیم شاه ملامت نماییم و تقصیر حمام خونی  که رژیم شاه براه انداخت را به گردن مردم بیاندازیم.  و به همین دلیل امروز از آنها بخواهیم که دیگر به خیابانها نیایند, دست به اعتصابات نزنند, زنان به خانه هایشان باز گردند, دانشجویان به سر کلاسهایشان بروند و کارگران همچنان بدون دریافت حقوقهای معوقه شان بکار طاقت فرسایشان ادامه بدهند و برای آقایان سرمایه دار سودهای کلان بیافرینند, فقط به خاطر اینکه خانم عبادی چشم به رفورمهای جناب خاتمی بسته اند و  بجای مردم ندا میدهند که  نمیخواهند درگیر انقلاب دیگری شوند. ما میدانیم که انقلاب امر مردم است و آنها عامل انجام انقلاب بوده  و هستند  و حالا  اینکه خانم عبادی  خشونت و انقلاب را در کنار هم ردیف میکنند تا همین مردم را عامل خشونت هم معرفی کنند, در خدمت این امر است که به این ادعای ایشان  که " مردم نمیخواهند در انقلاب دیگری درگیر شوند ", دلیل موجه ببخشد.

درست در شرایطی که مردم ایران از هر دو جناح حکومتی به ستوه آمده اند و  بایکویت انتخابات فرمایشی حکومت, که خانم عبادی به آن دلبسته اند و مردم را به شرکت در آن فرا خوانده اند, یکی از نمودهای آن است, درست زمانیکه  ما زنان ایران بوضوح می بینیم که هیچ یک از این جناحها مطالبات پایه ای ما را تأمین نخواهند کرد, درست در موقعیتی که مردم ایران صدای اعتراضهای خود را در گوشه و کنار, در محلهای کارشان, در دانشگاهها و  مدارس و در کارخانه ها و از هر طریقی که بتوانند بگوش همه میرسانند, درست هنگامیکه بدنیال زلزله بم, مردم یک بار دیگر به چشم دیدند که دولتمردان حکومت هیچگونه کمکی به مردم نداشته اند و فقط از موقعیت استفاده کرده و کیسه های گشاد آزشان را پر کردند و.... آری درست در چنین شرایطی که خطر انقلاب دیگری حکومت ایران را تهدید میکند,  خانم عبادی میکوشند بر این انقلاب دهنه بزنند تا مبادا این انقلاب دامان دوستان ایشان را هم بگیرد.

خانم عبادی فراموش نمیکنند که در ادامه مصاحبه بگویند "من خوشبین هستم, دید من این است که در سال آینده مردم ایران هر آنچه را که میخواهند, بدست میآورند و به مطالباتشان میرسند." ایشان که میتوانند یکسال آینده ایران را پیش بینی کنند و مدعی شوند که مردم به خواستهایشان خواهند رسید, صرف نظر از اینکه از این خواستها هم سخنی نمیگویند,  پس  ادعای "غیر قابل پیش بینی" بودن آینده ایران در اول مصاحبه به کجا رفت؟ خوشبینی ایشان به چه عواملی بستگی دارد؟ آیا از مصاحبه خانم عبادی که حاوی پیام اظهار دلبستگی و خوشبینی ایشان به جناح خاتمی و کسب حمایت بین المللی برای آنان است, میشود نتیجه دیگری گرفت؟ بدیده من اما این پیام مردم ایران, پیام زنان, کارگران, معلمان, دانشجویان ودیگر اقشار زحمتکش جامعه ما نیست که به فوروم بمبئی برده میشود.

 پیام ما پیام  نارضایتی از سیاستهای اقتصادی – سیاسی و عملکردهای اجتماعی هر دو جناح , ابراز اعتراض آمیز این نارضایتی ها,  امید به خلاصی از همه آنها, پیام آزادی حق تشکل و اعتصاب, پیام پایان استثمار انسان از انسان, پیام برابری انسانها در همه زمینه ها صرف نظر از جنسیت و نژادشان, پیام تضمین حقوق انسانها صرف نظر از جنس و نژاد و محل تولدشان, پیام ضدیت با نسبیت فرهنگی که توجیه گر خشونت بر زنان است,  پیام لغو کار کودک, پیام پایان بخشیدن به ستم بر کودکان؛  پیام آزادی بیان و اندیشه,  پیام آزادی برای همه زندانیان سیاسی ,  پیام لغو اعدام  و سنگسار و دست بریدن و قصاص, پیام حاوی نجات جان افسانه و کبرا, پیام از بین بردن پایه های مادی خشونت علیه زنان و کودکان, پیام پایان بخشیدن به آپارتاید جنسی و مردسالاری و همه آن قوانینی که زمیینه های این امر را فراهم کرده  و سیستمی که  آنرا باز تولید میکند.... پیام ما هزار و یک پیام نویدبخش دیگر است که  آینده ای آزاد و بدون ظلم وستم را ندا دهد. آینده ای که با وعیده و وعید های هیچیک از این جناحهای رسوا و چهره باخته  که سیستم کهنه را پاس میدارند, پی ریزی نمیشود.

خانم عبادی هم صدای پای انقلاب دیگری را شنیده اند. باید پیام این انقلاب  به فوروم برده  شود.