بازگشت به صفحه نخست

 

 

نگاهی به سیاست دولت ها و بحران زیست محیطی (قسمت اول)

الف.آناهیتا

تغییرات ناگهانی آب و هوا به عنوان مساله ای نگران کننده در دهه های اخیر سر تیتر اخبار و گزارشات را به خود اختصاص داده است. تاثیر طبیعی فرایند گلخانه ای برای اتمسفر حیاتی می باشد با انباشت شدن دی اکسید کربن، متان و دیگر گازهای گلخانه ای در اتمسفر، گرمایی که در فضا منتشر می شود را به دام می اندازند. تاثیر طبیعی فرآیند گلخانه ای همراه با اثر حرارت خورشید باعث می شوند تا زمین برای تمام موجودات از جمله انسان قابل سکنی گردد. اما اکنون پدیده گلخانه ای که در حالت طبیعی مدافع حیات می باشد به دلیل تولیدات حاصل شده توسط انسان، مخصوصا با استفاده از سوختهای فسیلی،گسترش پیدا کرده و دمای هوا را بیشتر از حد معمول گرم و گرمتر کرده است. در حال حاضر غلظت دی اکسید کربن در اتمسفر در بالاترین میزان خود در چهارصد و بیست هزار سال و یا احتمالا در بیست میلیون سال اخیر، می باشد. بالا رفتن سطح دریا،امواج حرارتی،خرابی محصولات،بیشتر شدن حوادث طبیعی مانند سیل و خشکسالی،گردباد،ذوب شدن یخها،افزایش میزان زمین های بایر و تغییرات مفرط وضعیت آب و هوایی به طور کلی همگی برآمد افزایش بیش از حد گرمای زمین است. گازهای گلخانه ای قادرند دهه ها و قرن ها در اتمسفر باقی بمانند بنابراین نمی توان برای رفع بخشی از گرمایی که ما در آینده تجربه می کنیم،کاری انجام داد. حتی اگر امروز جوامع قادر باشند استفاده از سوخت فسیلی را متوقف کنند و از گسترش و تولید تمام اشکال گازهای گلخانه ای جلوگیری کنند، درجه حرارت، نیم درجه سانتیگراد در طی قرن حاضر بالا خواهد رفت.  در حالیکه اگر ما هیچگونه عملی جهت محدود کردن گسترش این پدیده انجام ندهیم،درجه حرارت می تواند به میزان 5.8 سانتیگراد تا سال 2100 افزایش یابد. تعدادی از تحلیل گران مساله گرم شدن زمین معتقدند که میزان حد متوسط گرمای زمین حتی اگر واکنش های جدی اجتماعی جهت جلوگیری از آن اعمال شود می تواند زیر دو سانتیگراد  تا سال 2100 افزایش یابد. هراس اساسی در حال حاضر این است که اگر جوامع بشری به طور قاطع با این مساله برخورد نکنند صعود دمای هوای زمین در آینده می تواند دو یا سه برابر بیشتر شود. از آنجا که میزان گرمای زمین در حال حاضر بیشتر از هر زمانی پس از انقراض دایناسورها در شصت و پنج میلیون سال گذشته است، گرم شدن زمین به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای انقراض موجودات زنده گوناگون در دهه های آینده پیش بینی می شود. در قسمت های کوهستانی اطراف زمین مشاهده می شود که جانوران و گیاهان با هر چه بیشتر گرم شدن زمین مدام به مکان ها با ارتفاع بیشتر صعود می کنند. اگر گرمای زمین به همین ترتیب پیش برود پروسه صعود موجودات زنده آنچنان ادامه می یابد که  مجبور به زندگی در امکانی با ارتفاع بالاتری خواهند شد. کاملا مشخص نیست که چه اندازه از موجودات زنده در قرن حاضر به این سرنوشت دچار خواهند شد اما بطور مشخص می توان اذعان داشت که گرم شدن زمین تمام موجودات را تحت تاثیر قرار خواهد داد و در نتیجه کاهش تنوع بیولوژیک ادامه پیدا خواهد کرد. دانشمندان اعتقاد دارند که اگر در مقابل این مساله کاری انجام داده نشود افزایش میزان درجه حرارت زمین تا سال 2100  فاجعه ای به بار خواهد آورد که به طور جدی اکوسیستم را تهدید کرده و جوامع بشری را بی ثبات می کند. اگرچه مهمترین عامل این بحران زیست محیطی اولویت دادن به تقدم اقتصادی،سود و سرمایه نسبت به نیازهای بشر می باشد، اما با این وجود قوانین اقتصادی و علایق سیاسی فرمانروایان،ابراز می دارند که نباید نگران بود،نگران نوع های دیگر موجودات نباید باشیم زیرا اصولا جامعه انسانی متفاوت است. در واقع منظور آنان این است که نباید عملی انجام داد که فراروی رشد اقتصادی و تکنولوژیک سدی ایجاد کند. معلوم نیست که جامعه بشری به چه میزان قادر است با تغییرات تدریجی آب و هوایی دسته و پنجه نرم کند، زیرا انسان خود بخشی از طبیعت می باشد که به طرق مختلف به دنیای اطراف محتاج است. اما مشکل به همین جا خاتمه پیدا نمی کند. امروزه دانشمندان خطری دیگر را هشدار می دهند و آن تغییرات بسیار ناگهانی آب و هوایی است،تغییرات آب و هوایی شدیدی که در طی سالها و نه در طی دهه ها و قرنها اتفاق می افتد و قادر است به طور فاجعه باری جامعه بشری را مورد تاثیر قرار دهد.

تغییرات ناگهانی آب و هوایی به مقدار زیادی در تاریخ اتفاق افتاده است. یکی  از آنان کاهش ناگهانی درجه حرارت، حدود دوازده هزار و هفتصد سال پیش بود که شکافی در افزایش تدریجی حرارت از زمان عصر یخ  ایجاد کرد و هزار و سیصد سال ادامه یافت (1). همچنین یک افت درجه حرارت شدید در مقیاس کوچکتری حدود هشت هزار و دویست سال پیش اتفاق افتاد که به مدت یک قرن ادامه یافت. اما به عقیده محققان در حال حاضر با وجود گرم شدن مدام و سریع زمین احتمال چنین افتهای حرارتی در دهه های آینده بعید به نظر می رسد. دانشمندان به طور متفق القول پیشنهاد می کنند که در رابطه با افزایش گرمای زمین و جلوگیری از فجایع زیست محیطی تا پایان قرن حاضر و یا زودتر به کاهش شصت تا هشتاد درصدی گسترش گازهای گلخانه ای نسبت به  میزان آن در سال 1990،در دهه های آینده، احتیاج است. در حقیقت هر گونه تلاش و بهبودی جهت جلوگیری از خطری که جامعه بشری را تهدید می کند با تراشیدن قسمتی از نظم کنونی ارتباط دارد، به بیان روشنتر باید قسمتی از سوداگری سیستم سرمایه داری کاهش یابد. خروج دولت آمریکا از پروتکل کیوتو به دلیل به صرفه نزدیک نبودن این پروتکل که گامی ابتدایی جهت جلوگیری تولید گازهای گلخانه ای بود و از کشورهای ثروتمند صنعتی خواست تا میزان تولید گازهای گلخانه ای را بین سالهای 2012-2008 پنج و دو دهم درصد نسبت به سال 1990،کاهش دهند، نشان می دهد که با وجود سیستم کنونی که بر انباشت هر چه بیشتر سرمایه در دست بخش کوچکی از صاحبان زر و زور تاکید می کند،با مشکلات زیادی روبروست. در واقع دولت آمریکا میزان تولید دی اکسید کربن را از سال 1990 افزایش داده است. بر اساس تحقیقات پروژه جهانی کربن ماه نوامبر سال گذشته که در نیو ساینتیس منتشر گردید،گسترش گازهای گل خانه ای به میزان 8 درصد بین سالهای 1990 و 1999 و  %3.2 بین سالهای 2000 و 2005 افزایش یافته است. این بررسی عدم همکاری و مساعدت دولت آمریکا در صدور یک طرح ملی جهت کاهش تولید گازهای گلخانه ای،ناتوانی نقشه های اروپا و تشدید گسترش این گازها از طرف کشورهای چین و هند را یکی از مهمترین فاکتورهای این بحران عنوان کرده است. به نقل از مشاور مدیر علمی دولت انگلیس در ماه نوامبر،غلظت کربن به میزان 550-450 پی پی ام،قادر است به طور متوسط میزان دمای زمین را بین 2.2 تا 3.5 سانتیگراد افزایش دهد. دانشمندان معتقدند که هر میزان فراتر از 2 سانتیگراد می تواند منجر به فجایع آب و هوایی شود.

در سیستم امروزی مسایل مربوط به انسانها از جمله نوع و چگونگی استفاده از انرژی توسط آنان انتخاب نمی شود بلکه بیشتر توسط شرکتهای غول پیکر مورد انتخاب قرار می گیرد که ابزار تولید را در دست خود دارند و با هر عمل جدی پیرامون تغییر نوع استفاده از انرژی که علاقه دیوانه کننده آنان به افزایش سود را به مخاطره بیندازد،مخالفت می کنند. در حقیقت،استفاده بیرحمانه از ذغال سنگ و نفت به عنوان منابع اصلی تولید انرژی و مهمترین عامل افزایش میزان گازهای گلخانه ای توسط بنگاه های سرمایه داری و سپس کاهش آن توسط خود آنان،مانند این می ماند که بشر را در مقابل مرگ و زندگی قرار دهند. اعتماد کردن به «نیروی بازار» برای حل   مساله ای که توسط خود همین نیروی بازار به وجود آمده همانند استفاده از بنزین برای خاموش کردن آتش است!! در همین رابطه اداره نیروی کار ایالتی استرالیا برنامه ای جهت جلوگیری از گسترش دی اکسید کربن اعلان کرد که بر طبق آن فقط صورتحساب سالانه مصرف کنندگان برق اضافه گشت و هیچ ضرری متوجه شرکت های تولید الکتریسته نبود. بر اساس تحقیقات و مطالعه چندی از محققان در سال 2004،طرحی ارایه داده شد که مبنی بر آن می  توان پدیده گلخانه ای را تا سال 2050 حدود %50 پایین آورد. سرمایه مورد نیاز جهت پیاده کردن این طرح 630دلار میلیون در سال تخمین زده شد که فقط %12 از کمک هزینه سالانه تولید و استفاده از سوخت فسیلی و کمتر از سرمایه ای که دولت جان هوارد،نخست وزیر استرالیا، سالانه در عراق مصرف می کند،بود. 

بدون شک اگر فعل و انفعالات اقتصادی به طور دموکراتیک توسط خود مردم مورد بحث و گفتگو و چالش قرار می گرفت می توانستیم ترتیبات تغییرات ریشه ای که محیط زیست قابل تحملی را مهیا کند، در پیش رو داشته باشیم. حتی فشار کنونی برای اعمال سیاستهای نولیبرالیسم اقتصادی و خصوصی کردن هر چه بیشتر فعالیت های اقتصادی مساله جلوگیری کردن از تولید هر بیشتر گازهای گلخانه ای را به چالش می گیرد. خصوصی سازی و به بیان روشنتر به انحصار در آورن بخش تولید انرژی جوامع،دست صاحبان شرکتها را بیش از پیش باز می گذارد تا حتی در مقابل فشارهای احتمالی پذیرفتن مقرراتی جهت عدم استفاده از سوختهای فسیلی بی توجه

باشند. یا به عنوان مثال خصوصی کردن هر چه بیشتر امکانات رفاهی عمومی مانند حمل و نقل داخل شهری و حتی کشوری در رابطه با تشدید گرم

شدن زمین نقش بازی می کند، زیرا بدون شک یکی از مهمترین مصرف کنندگان سوخت فسیلی صاحبان اتومبیلهای شخصی می باشند. سپردن سرویس اتوبوسرانی داخل شهری و بین شهری به بخش خصوصی و عدم وجود سیستم  منظم اتوبوسرانی که به طور گسترده ای در دسترس عموم قرار گیرد،استفاده از اتومیبیلهای شخصی را افزایش می دهد. برنامه ریزی دقیق در راستای ساخت جاده و راه آهن جهت استفاده عموم نیز،از کاربرد کامیون به میزان بسیار زیادی کم می کند. جلوگیری از تولید هر چه بیشتر دی اکسید کربن و دیگر گازهای گلخانه ای در رابطه ای تنگاتنگ با شکستن سیاستهای خصوصی سازی نولیبرالیسم اقتصادی قرار دارد.

در این حال،برخی دولتها  ادعا می کنند که انرژیهای تجدید شدنی، سرمایه هنگفت می طلبند و غیر قابل اطمینان هستند،آنان همچنین بر استفاده از نیروگاههای انرژی هسته ای که  از خود دی اکسید کربن ساتع نمی کند به عنوان راه حلی مقابل گرم شدن زمین، اصرار می ورزند. این مساله از سوی صنایع و رهبران سیاسی عنوان می شود که می خواهند جوامع به استفاده از زغال سنگ،نفت و اورانیم بدلیل سود هنگفتی که از این منابع کشنده انرژی بدست می آورند همچنان ادامه دهند،هدف آنان بالا بردن سود شرکتهای حفاری اورانیم می باشد. وابسته کردن تکنولوژی به منابع محدود بطور وسیعی سودآور تر هستند تا انرژی های کارآمد و تجدید شدنی دیگر. در همین راستا تعداد شرکتهای کشف و حفر اورانیم در استرالیا که سی درصد از ذخیره اورانیم جهان را دارا می باشد از پنج در سال 2003 به بیش از هفتاد در حال حاضر افزایش یافته است.

در واقع انرژی هسته ای نه قابل اطمینان است و نه بی خطر. در ابتدا باید اذعان داشت که برای ساخت یک نیروگاه هسته ای جهت تهیه انرژی هسته ای احتیاج به میزان بسیار بالایی از انرژی است که خود گازهای گلخانه ای تولید می کند. جایگزین کردن انرژی هسته ای به جای سوخت فسیلی برای تولید برق به طور جهانی نیاز به پنج برابرشدن تعداد راکتورهای هسته ای دارد که باعث کاهش پدیده گلخانه ای فقط به میزان پنج تا ده درصد می شود . اضافه شدن 1760 راکتور هسته ای 2.6 میلیون تن زباله هسته ای در مدت پنجاه سال آینده تولید می کند. کورت دیویس،مدیر تحقیقات سازمان صلح سبز می گوید:« با گسترش نیروگاههای هسته ای،زمین در آستانه بحران زیست محیطی دیگری قرار می گیرد. وی به خطر نشت تشعشعات رادیواکتیو و گسترش سلاحهای هسته ای به عنوان خطرات گسترش به کارگیری انرژی هسته ای اشاره می کند.»

 حتی تنها یک مخزن قابل دسترس برای زباله های رادیواکتیو که سالانه به میزان ده هزار تن در سراسر جهان تولید می شود، وجود ندارد. تکنولوژی جهت محدود کردن و از حرکت بازداشتن زباله های رادیواکتیو وجود دارد،اما این تکنیک نیز به عنوان تهدیدی دایمی برای سلامت عموم و محیط زیست باقی می ماند زیرا زباله های رادیواکتیو میلیونها سال دوام خواهند داشت. نگهداری زباله های رادیو اکتیو نیروگاههای هسته ای در ظرفهای محافظ و حفر آنان در زمین و یا بدتر در دریا نیز خطرناک می باشد زیرا آنان می بایست برای صدها هزار سال محفوظ نگاه داشته شوند. ما به کدامین دلیل حق آن را داریم که زباله های رادیو اکتیو خطرناکی تولید کنیم که سالهای متمادی دوام پیدا می کند؟چگونه ما می توانیم مطمین باشیم که مناطقی که این زباله ها حفر می شوند در این مدت طولانی، پایدار و آرام می مانند؟آیا سالها پیش مردم بر این باور نبودند که زباله های حاصل شده از صنایع شیمیایی ایمن هستند و آنان را مانند زباله معمولی بیرون نمی انداختند؟ نباید فراموش کرد که زباله های هسته ای پتانسیل بسیار بالاتری در مقایسه با دی اکسید کربن دارند و نمی توان به بهانه احتیاج مبرم به نیروی برق و یا به منظور جلوگیری از گرم شدن زمین راهی خطرناکتر را در پیش گرفت. کارشناسان نیز ابراز می دارند که احتمال آلودگی زیست محیطی زباله های هسته ای که هیچ راهی برای از بین رفتن آنان وجود ندارد هر گونه توجیه درباره گسترش بکارگیری انرژی هسته ای را زیر سوال می برد.

 ایمن بودن نیروگاه های اتمی هنوز و به جد برای همیشه بدلیل احتمال یک حادثه با مشکل روبرو است. هر اندازه نیروگاه های هسته ای مورد کنترل و نظارت قرار بگیرند با این حال نمی توان کاملا مطمین بود که حادثه ای رخ نخواهد داد. ما باید حتی احتمال یک درصد وقوع حادثه را نیز، در نظر بگیریم. در حال حاضر حادثه ای مانند چرنوبیل  درهر نقطه جهان که نیروگاه اتمی مستقر است،ممکن است که سلامت میلیونها انسان را به خطر اندازد و بخش بسیار عظیمی از جهان همراه با ساکنانش را درگیر کند.

نظر به اصرار دستیابی به  انرژی هسته ای (بخوانید بمب اتم) از طرف رژیم حاکم بر تهران بر پایه سیاستی استوار بر شارلاتانیزم سیاسی در قالب استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای دنبال می شود،همچنین نظر به این که اخیرا برخی مهره های ریز و درشت رژیم در لباس دانشمند و فاضل پروسه ممانعت از گسترش گلخانه ای را ناجوانمردانه به مساله حق رژیم در دستیابی به انرژی هسته ای گره زده اند،پرده برداری هر چند اندک، از خطرات انرژی هسته ای ضروری به نظر می رسد.

 

خطرات انرژی هسته ای

پلوتونیوم فراورد زباله ای است که توسط انسان با شکست هسته اتم حاصل می گردد. از آن می توان به عنوان سوخت در نیروگاه های هسته ای و یا تولید بمب استفاده کرد. 

در سال 2000 تقریبا سیصد و ده تن پلوتونیوم قابل مصرف برای مقاصد صلح آمیز و نظامی، تولید شده است.

کمتر از هشت کیلوگرم(هیجده پوند) پلوتونیم برای ساختن یک بمب شبیه به بمبی که در ناگازاکی استفاده شد،کافی است. بنابراین،فقط در سال دو هزار به اندازه کافی پلوتونیوم تولید شده که قادر است بیش از سی و چهار هزار بمب اتم تولید کند.

از تکنیک تولید انرژی هسته ای که بین ملتهای جهان تقسیم شده است،بخصوص از پروسه ای که اورانیوم خام را به به مقدار کمی غنی می سازد می توان همچنین اسلحه های اورانیمی با سطح بالای غنی شده،فراهم کرد.

در بیست و شش آپریل سال 1986،راکتور شماره چهار نیروگاه چرنوبیل منفجر شد و به عنوان بدترین پیشامد هسته ای در تاریخ ثبت گردید. سی نفر بلافاصله کشته شدند که بیست و هشت نفر از آنان  به دلیل در معرض قرار گرفتن تشعشعات رادیواکتیو بود. دویست و نه نفر به دلیل مسمومیت رادیواکتیوی حاد مورد معالجه قرار گرفتند. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سطح تشعشعات رادیو اکتیو در اسکاتلند که بیشتر از هزار و چهارصد مایل (2300 کیلومتر) با محل انفجار فاصله دارد ده هزار برابر حد نرمال خود بود. هزاران نفر به دلیل سرطان ناشی از اثر مستقیم حادثه جان خود را از دست دادند. ضرر اقتصادی  این حادثه برای اتحاد جماهیر شوروی سابق بیش از سه برابر فایده هر نیروگاه اتمی فعال دیگر بین سالهای 1954 تا 1990 بود.

در ماه مارس 1979،خرابی تجهیزات و اشتباه انسانی به یک حادثه در راکتور هسته ای تری مایل ایسلند واقع در شهرهریسبورگ در ایالت پنسیلوانیا انجامید. آلودگی رادیواکتیو منطقه را محاصره کرد،موارد سرطان تیرویید افزایش یافت و جهش ناگهانی در ژن گیاهان «موتیشن» نتیجه آن بود.

بر اساس گزارش تحقیقاتی محاسبه پی آمد حادثه در رابطه با نیروگاه های هسته ای در آمریکا سالهای 1982 و 1997،تنها یک حادثه در نیروگاه هسته ای آمریکا قادر است انسانهای بیشتری نسبت به میزانی که به دنبال استفاده از بمب اتم در ناگازاکی جان خود را از دست دادند، را در معرض خطر مرگ قرار دهد.

تمام مراحل پروسه بغرنج تهیه انرژی هسته ای برای محیط زیست خطرناک است.

حفر اورانیوم،تصفیه،غنی سازی و تولید پلوتونیوم، ایزوتوپهای رادیواکتیوی تولید می کند که منطقه اطراف را آلوده می سازد. آبهای زیرزمینی،هوا،زمین،گیاهان و همه تجهیزات و در نتیجه انسان و همه اکوسیستم به صورت مضر و ژرفی تحت تاثیر قرار می گیرند. بعضی از این ایزوتوپ ها  طول عمر زیادی دارند و طی صدها هزار سال سمی باقی می مانند. در حال حاضر ما فقط در آغاز مشاهده و تجربه اثرات تولید انرژی هسته ای هستیم.

زباله های هسته ای به طرق متفاوتی تولید می شوند. زباله ها در هسته راکتورها،در نتیجه آلودگی رادیواکتیو و همچنین به عنوان بازتولید حفر،تصفیه و غنی سازی اورانیوم بوجود می آیند. یک راکتور سالانه بیست تا سی تن زباله هسته ای بوجود می آورد. هنوز هیچ راه مطمئنی برای نگهداری این زباله ها که تا زمان محو طبیعی خود به صورت بسیار خطرناکی رادیواکتیو می مانند وجود ندارد.

میزان محو یک ایزوتوپ رادیواکتیو نیمه عمر آن نامیده می شود که به معنای مدت زمانی است که نیمی از مقدار اولیه اتم محو می گردد. نیمه عمر پلوتونیوم -239 به عنوان یک ترکیب مهلک از زباله هسته ای، بیست و چهار هزار سال است. زندگی خطرناک یک عنصر رادیواکتیو به معنای مدت زمانی که طول می کشد تا عنصر ساقط شود و مطمئن در نظر گرفته شود دست کم ده نیمه عمر است. بدین ترتیب،پلوتونیم-239 دست کم به مدت دویست و چهل هزار سال خطرناک باقی می ماند. انتقال این زباله های هسته ای با کامیون و قطار بسیار خطرناک می باشد.

با وجود اینکه یک سری کشورها زباله ها را دوباره وارد چرخه انرژی می کنند

تا انرژی بیشتری تولید کنند، این عمل زباله های هسته بیشتری به وجود می آورد. اضافه بر این خطر تکثیر  بمب را تشدید می کند زیرا از مواد مورد تجدید فرایند قرار گرفته می توان در ساختن بمب نیز استفاده کرد.

با توجه به حقایق ذکر شده در بالا می توان پی برد که انرژی هسته ای نه تنها به عنوان یک انرژی جایگزین سوخت فسیلی مساله ای از بحران زیست محیطی حل نخواهد کرد بلکه آن را تشدید می کند،این مساله حتی برای کشورهای پیشرفته صنعتی فاجعه بار بوده دیگر چه برسد به ساختار دولتی به غایت عقب افتاده با بحرانهای ساختاری اقتصادی مخصوصا در کشوری زلزله خیز همچون ایران. رژیمی که تا کنون هیچ ارزشی برای محیط زیست قایل نبوده بدون شک با ساخت نیروگاه های هسته ای بحران زیست محیطی ایران را وارد فاز شدیدتری خواهد کرد و جان میلیون ها انسان را نه تنها در ایران بلکه در منطقه به خطر خواهد انداخت. (ادامه دارد)

1) Younger Dryas

منبع ماهنامه نبرد خلق شماره 259 اول بهمن 85