بازگشت به صفحه نخست

 

 جنگ جهانی در پیش


آتش بس در لبنان طرح ریزی حمله به ایران را متوقف نساخت!
Jürgen Elsässer
Jungewelt Oktober2006
برگردان ناهید جعفرپور

بخش دوم

درست بعد از حمله اسرائیل به لبنان نوت گینگ ریش دمکرات صاحب نفوذ آمریکائی گفت که او قصد دارد برای انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 خود را کاندید نماید: " ما در آغاز آن چیزی قرار داریم که من از آن بعنوان جنگ جهانی سوم نام می برم و متاسفانه بوروکراسی ما به اندازه کافی در این رابطه عکس العمل و موضعی درست ندارد. این خود جنگی 58 ساله برای نابودی اسرائیل است(.....)". وی همچنین در سخنرانی دیگر خود از کره شمالی ، ایران ، سازمان های تروریستی مختلف ، ونزوئلا و کوبا برای اثبات ابعاد گسترده این خطر نام برد.
اینکه افسران آمریکائی از ضرورت یک جنگ جهانی جدید صحبت می کنند را درست بعد از 11 سپتامبر 2001 می توانستیم مشاهده کنیم.

برای اولین بار الیوت کوهن در تاریخ 20 نوامبر 2001 در وال استریت ژورنال از این واژه استفاده نمود:" جنگ جهانی سوم". کوهن در زمان بوش پدر در پنتاگون مسئول اولین تحقیق رسمی در باره جنگ 1991 عراق بود. این مسئله را پودهوریتس در تاریخ فوریه 2002 مجددا با ارائه مدارکی در مجله " کومنتری" مطرح نمود و نوشت: همانطوری که ایالات متحده آمریکا در جنگ جهانی دوم قدرت های فاشیستی را شکست داد امروز هم همین امر صادق است و باید کشورهای عربی را اشغال نمود و دمکراسی را در آن کشور ها پیاده نمود". کمی بعد از علنی شدن این مقاله بوش پسر در سخنرانی اش در تاریخ آخر ژانویه 2002 برای اولین بار از " ستون های شر" صحبت نمود و از کشورهائی با رژیم های متفاوت که به این ستون های شر تعلق دارند چون کره شمالی و ایران و عراق نام برد. این سخنرانی توسط داوید فروم تنظیم شده بود که بعدا وی و ریچارد پرله مشاور پنتاگون آنرا بصورت کتابی منتشر نمودند. در این کتاب آنها خیلی صریح اعلام می نمایند که مسئله بر سر اسلام نیست بلکه مسئله بر سر هر آن چیزی است که در خاورمیانه وجود دارد که در مقابل اهداف آمریکا قرار می گیرد از مذهبیون افراطی گرفته تا سنی ها و شیعیان و کمونیست ها و حتی فاشیست ها و .....

نئوکونس چه می کند؟ آمریکائی ها یوگسلاوی را منهدم نمودند به افغانستان و عراق حمله کردند. در افغانستان جنگ گسترش پیدا نمود و در عراق هیچگاه به پایان نرسید در واقع آنها هیچ موفقیتی بدست نیاوردند اما با این وجود می خواهند جنگ هائی جدید را آغاز کنند. حتی عاملان امپریالیستی چون سیگینیو برسیسینسکی ، هنری کسینجر و گئورگ سوروس که همه چیز بودند بجز فرشته صلح آنها هم به این وحشی گری ها پشت نموده و آمریکا را از گسترش نظامیگری حذر می کنند. زیرا که نه تنها ظرفیت ارتش آمریکا به پایان خود رسیده و ارتش خسته شده است بلکه اندازه قروض آمریکا پایانی ندارد. در هر حال با این حال و روز آمریکا هیچ فتحی صورت نخواهد پذیرفت. اما دولت بوش بدنبال منافع مالی اقتصادی دیگری چون طلای سیاه است. مثلا اگر ما به قیمت نفت توجه کنیم می بینیم که: در آغاز این عصر قیمت هر بشکه نفت خام 20 دلار بود در حالیکه بعد از حمله های بوش به این کشور ها قیمت هر بشکه نفت خام تا 3 برابر و نیم صعود نمود.

یکی از نئوکونس های ماکیاولی بنام لدن می نویسد:" نام ما خالق انهدام و ویرانی " است. انهدام در جامعه خودمان و در خارج از کشور. ما هر روز نظم قدیم را پاره می کنیم (.....) دشمنان ما همیشه از این انرژی و خلاقیت ما که رسوم ( حال این رسوم هرچه که می خواهد باشد) آنها را به مخاطره می اندازد تنفر داشته اند".

اما شاید برای این سخنان جنون آمیز هم توضیحی وجود داشته باشد به این صورت که هر چه جهان بخصوص جهان اسلام دچار هرج و مرج شود به همان اندازه هم قیمت نقت صعود می کند. در حالیکه صنعت بخصوص صنایع آمریکائی از این مسئله رنج می برد ، بخش های نفتی از این ماجرا سود می برند. این بخش های نفتی به دولت آمریکا تسلط دارند: خود بوش از این بخش برمیخیزد.شنری مدتهای طولانی رئیس کنسرن هالی بورتون بود و رومزفلد و پرله با وجود اینکه سرمایه شان را از استخراح طلای سیاه کاسب نمی شوند اما بعنوان سرمایه گذاران در بخش تسلیحاتی به پول کثیف این استراتژی هرج و مرج وابسته اند و می خواهند تنها با آتش زدن جهان جیب های خود را پر سازند.

پشت پرده: نئوکونس : اهداف و افراد
برخلاف محافظه کاران سنتی که خواهان دوری از جار و جنجال بودند، محافظه کاران جدید ( نئو کونس یا نئولیبرال) طرفدار حمله های نظامی جهانی هستند. چپ های قدیمی سال های 60 که دچار انشعابات پی در پی شده بودند در سال های 70 در حزب جمهوری خواهان جمع شدند و در زمان حکومت ریگان و بوش پدر در پست های کلیدی دیوان سالاری آمریکا مشغول به کار شدند. از اواسط سال های 90 آنها نقشه رسیدن به مرکز قدرت را در سر می پرورانند.


مغز های دارودسته برک از سال 1996 استراتژی خشونت باری را برای خاورمیانه دنبال می کنند. از این رو آنها به نخست وزیر اسبق اسرائیل بنجامین ناتانجهو پیشنهاد نمودند که سیاست اسلو را که در باره اش با فلسطینی ها در حال مذاکره بودند کنار بگذارد و در منطقه سیاست نظامی را دنبال کند: در ابتدا می بایست هدف این استراتژی مهم تغییر رژیم در عراق باشد و در مرحله دوم به مشکلات لبنان وسوریه و ایران پرداخته شود. سوریه می بایست از لبنان رانده شود و دست آخر اسرائیل به کمک آمریکا حمله نظامی به لبنان را به انجام رساند و در شمال لبنان به مرزهای حزب الله وارد شده و بعد از پیروزی ایران و سوریه را بعنوان مسئولین اصلی هرج و مرج مورد حمله قرار دهد. در هر حال در تجربه عملی هم ما شاهد بودیم که وقایع خاورمیانه هم درهمین مسیر سمت و سو داشت.

در مدارک " بازسازی قدرت دفاعی آمریکا: استراتژی ها، ذخایر برای عصر جدید" که در سال 2000 در 80 صحفه تنظیم گردید آمده است که" آمریکا با تمامی ابزاری که در خدمت دارد و در نهایت از طریق نظامی باید در سرتا سر جهان رهبریت خویش را به اثبات رساند". همچنین در این مدارک آمده است که " ارتش می باید در آسیای مرکزی و خاورمیانه پایگاه های نظامی آمریکا را برقرار سازد و این پایگاه ها باید از این توانائی برخوردار باشند که همزمان در جبهه های متفاوت به جنگند و پیروز شوند".
این مدارک در باره طرحی است که برای" آمریکای نوین قرن حاضر" از سوی مهم ترین سازمان نئوکونس ( پ ان آ س ) که در سال 1997 تاسیس شد ، نوشته و علنی شد. از کسانی که این طرح را پشتیبانی و امضا نمودند می توان از ویلیام کریستول و ریچارد پرله و همچنین دیک شنری و پاول ولفویتز رئیس بانک جهانی ، دوگلاس فایت بعنوان مرد شماره دو پنتاگون، لویس لوبی رئیس دفتر شنری و سالما خالیزاد سفیر افغانستان و سفیر سازمان ملل متحد جان ار بولتون نام برد. 10 نفر از 18 چهره مهم پشتیبان این طرح در دولت بوش پسر صاحب منصبند و در شغل های کلیدی بسر می برند و در تصمیم گیری های دولت بوش نقش تعیین کننده دارند از همه مهمتر تمامی تصمیمات پنتاگون از زیر نظر این اشخاص می گذرد. در حزب دمکرات ها سناتور اسبق کنگره آمریکا جوزپ لیبرمن و نوت گینگریش اسب های ترویای نئوکونس ها می باشند.



ماخذ ها:
1 Seymour M. Hersh, Watching Lebanon, The New Yorker, 21.08.2006

2 Michael Ledeen, The Real War … one more time, National Review Online, 14.08.2006

3 Hans-Christian Rößler, Eingeschränkte Möglichkeiten, Frankfurter Allgemeine Zeitung, 1.9.2006

4 Avi Primor, Wege aus der Klemme, FAZ, 29.08.2006

5 John Podhoretz, Too Nice to Win?, New York Post 26.7.2006