بازگشت به صفحه نخست

 

 

شکست جرج دبلیو بوش

آنالیز از تیری د مونت بریا ل      Thierry De Montbrial

لوموند 17 نوامبر

برگردان : نادر نوری زاده

 

 

چهل سومین رئیس جمهور آمریکا، دو سال مانده  به پایان آخرین دوره ی ماموریت خود، بهنگام انتخابات میاندوره  در 7 نوامبر، توسط صندوقهای انتخاباتی شکستی را متحمل شد که بر تمامی دنیا تا ثیر گذاشت.

 

پنج سال بعد از هجوم به افغانستان، واقعیتها در صحنه عمل نگران کننده اند. بین جنگ ورزان اصلی و طالبان در حال بازگشت، ، علیرغم پشتیبانی آمریکا و حضور قوای ناتو، اتوریته پرزیدنت کرزای بیشتر سمبلیک می باشد. اوضاع، بویژه بدلیل این که ژنرال پرویز مشرف، رئیس جمهور پاکستان دست قبایل غربی  پاکستان را باز گذاشت و افغانستان که در هیچ زمانی تا کنون به این اندازه مواد مخدر تولید نکرده بود، وخیمتر شده است.

 

در عراق سازندگی بدون برگشت به صلح عمومی غیر ممکن است و شرایط تصالح عمومی امروزه در دسترس نمی باشد. ملیتها ی آن در حال گسستن و از هم پاشیدگی هستند. این کشور تهدید به تجزیه شده است. سیر از دست دادن نیروهای اشغالگر تشدید یافت. نگرانی و نابسامانی آمریکائی ها آشکار شده است. و اگر این وضعیت ادامه یابد، توان مداخله هدفمندشان در نقاط دیگر جهان کاهش می یابد. اعتبار تنها ابر قدرت،  به شدت مورد سئوال واقع می شود.

 

واشنگتن، خاور میانه را به حال خود گذاشت تا از بین برود، جائیکه جرج دبلیو بوش هرگز انتظار آن را نداشت یا هرگز جرئت نکرده بود که بر روی آن سرمایه گذاری کند. او که در ایدئولوژی خود زندانی شده، متوجه نشده است که، بدون ایجاد صلحی پابرجا برای مشکل اسرائیل-فلسطینی، هیچگونه آشتی ای بین جهان یهودی-مسیحی و مسلمان قابل پذیرش  نمی باشد. به اسرائیل اجازه داد جنگ سی و چهار روزه اش را علیه لبنان به اجرا در آورد، و با توجه به این که دولت یهود در این جنگ پیروز نشد و بلکه بازنده آنهم بوده، موقعیت واشنگتن باز هم ضعیف تر شده است. اگربه لحاظ روان شناسی آن را بر رسی کنیم، برای اسرائیل عدم پیروزی در جنگ یعنی شکست محسوب می شود.

 

 در این شرایط است که ایران و کره با آمریکا کلنجار می روند. آیا به واقع ایران چنین انتخابی را کرده است که سریعآ  به سلاح اتمی مجهز به شود؟  فرضیه ای که بیشتر قابل قبول است اینست که تهران می خواهد به مرز اتمی شدن نایل آید یعنی دستیابی به تکنولوژیها ئی که به او اجازه دهند در موقعیت مناسب از آخرین مرحله عبور کند. همانند مورد ژاپن.  

 

در حال حاضر رژیم ملاها در نظر دارند از زمینه بین المللی وارد در گیری شوند. با توجه به برخی پیچیدگیهای روسیه و چین، در نظر دارند نشان دهند که هرگونه تثبیت اوضاع  در مجموعه ی خاور میانه، بویژه در عراق یا لبنان، بدون وجود آنها امکان پذیر نمی باشد.

در ایالات متحده آمریکا، جریان موافق با بازگشائی مذاکرات مستقیم و گسترده با ایران مورد توجه زیادی قرار گرفته است. جیمز بیکر، وزیر خارجه (از 1989 تا 1992) پرزیدان بوش اسبق، پدر رئیس جمهور فعلی، مسئولیت یافته تا هیئت تحقیقی، متشکل از ده عضو جمهوریخواه و دمکرات، را برای مسئله ی عراق سرپرستی کند و این هیئت با دیالوگ آمریکا – ایران بر روی موضوع عراق موافقت کرده است.

 

در مقابل کره شمالی، زد و بند های ضد و نقیض–  که بر اساس آنها هیچیک از پنج کشور بسیار در گیر در این مسئله نمی خواهند موضوع را معلق بگذارند- موجب شکنندگی در تصمیم گیریها می شوند. چین می خواهد این دولت موقت را حفظ کند،  بخاطر تر س از اینکه با کره ای متحد و موتلف با آمریکا روبرو شود، و از طرفی ژاپن که می توان به آن شک نمود که به سلاح اتمی مجهز بشود. کره جنوبی و ژاپن نیز از نتایج این معضلات که موجب سرنگونی رژیم کیم جونگ ایل(Kim Jong-il ) را فراهم آورد، وحشت دارند.

 

روسیه به روزی فکر می کند که خاور دورش از امتیازات دیگری، علاوه بر فشار د مگرافی و اقتصادی ایکه همسایگانش به نمایش گذاشته اند، بر خوردار شود. نهایتا، آمریکا، کلید اصلی زیر بنای آرشیتکت امنیتی آسیای شرق، هراس دارد که کنترل اوضاع بهم ریخته، از دستش خارج شود.

 

 

وضعیت مرجح موجود

 

تا آزمایشات بالستیکی ژوئیه و بویژه  آزمایش اتمی 9 اکتبر، دیکتاتور کره شمالی موفق شده بود که ازاین  وضعیت مرجح موجود به بهترین وجه بهره مند شود. شاید این دفعه،  در این شانتاژ کمی فراتر رفته باشد. درست نیست که چین را خورد کند. پکن در تئوری – هر چند که به نفعش نیست – می تواند آخرین رژیم استالینی جهان را در ظرف چند ساعت از میان بردارد. کافی است شیر فلکه های نفت و گاز را به بندد. عملآ، می توان منتظر این بود که این تنبیه شکل عملی خودش را پیدا کند، کاهش صادرات ماه سپتامبر شاید قبل از هر چیژ خود را نمایان سازد.  

 

علاوه بر تحریمهای صریح چین، تدابیر یکجانبه ژاپن و فشار آمریکا از طریق کره جنوبی را نیز باید در نظر گرفت ، بدون اینکه از تصمیمات رای گیری شورای امنیت صحبتی بشود.   هر یک از این مسایل امتیازاتی ایجاد خواهند کرد، که از جمله، موجب سربلندی رژیم می شود و حکومت آنها را مستحکم تر می نماید. می شود تصور کرد که چینی ها دارند کودتائی بر علیه دولت پیونگ یانگ سازماندهی می کنند. اعلان بازگشت کره شمالی به میز مذاکره با شش (کشور مذاکره کننده) بدین معنی است که آنها این اعلام خطر را درک کرده اند.

 

نکته بسیار مهم به ژاپن بر میگردد. این کشور از این به بعد خود را مواجهه با تهدید حس می کند.  نژاد جدید، دیگر مانعی برای خود، همانند آنهائیکه در جنگ بوده اند، نمی بیند. به زودی یک پست وزارت دفاع بوجود خواهد آورد. هرچند که به نظر میرسد مشگل باشد ولی در چند سال آینده تغییراتی در قانون اساسی امکان پذیر خواهد بود که بیانگر پایان فضای حاکمی است که از نتایج شکست جنگ 1945 بوجود آمده است.

 

در آسیای شرقی می تواند تغییرات اساسی در سیستم امنیتی بوجود آید. آیا ایالات متحده آمریکا موفق خواهد شد بر این اوضاع مسلط شود؟  در هر صورت ضرورت فوری این است که با تجدید نظر در سیاست خاور میانه شان فضائی برای مانورکردن داشته باشند یعنی اینکه بپذیرند با دشمنان خود وارد مذاکره شوند و پرونده اسرائیل – فلسطینی را در دست بگیرند.

 

در این بخش اعظم از جهان  که سرنوشت ساز است اتحاد اروپا در شرایطی نیست که نقش اول را بازی کند. با این وجود، علیرغم مشگلات خود، پروسه ی مداخله (در این مسایل)، که بانی آن بوده، توجه تمامی دنیا را جلب کرده، بویژه در اسیای شرقی.

 

ظرفبتهای اقتصادی این بخش، توانمندی دخالت نظامی آن در چارچوب سازمان ملل، نبود خواسته های امپریالیستی، تمامآ زمینه ها ئی هستند که ما باید به صراحت از آنها آگاهی داشته باشیم و باید بیاموزیم که چگونه از آنها بدرستی استفاده کنیم.