بازگشت به صفحه نخست

 

 

قطعنامه  فوروم صلح فرایبورگ آلمان

جنگ جدید خاورمیانه

3.8.2006

برگردان ناهید جعفرپور

 

هفته هاست که آکسیون نظامی جدیدی از سوی اسرائیل در نوار غزه اجرا می گردد. هدف این آکسیون نابودی زیرساختار این منطقه و نابودی انسانهائی است که از مناطق اشغالی رانده شده اند. از تاریخ 11 یولی اسرائیل توسط نیروی هوائیش شهرها و پهنه گسترده لبنان را بمباران می کند.

 

توجیه رسمی  و اعلام شده اسرائیل برای هر دوی این آکسیون های نظامی: آزادی گروگان های اسرائیلی است.

هدف از این آکسیون ها اما: از بین بردن کامل حزب الله است.

 

ارتش اسرائیل که در این فاصله نیروی زمینی اش به جنوب لبنان وارد شده است، مقابله سختی با ارتش حزب الله داشته و تلفات بسیار داده است. اما تعداد تلفات لبنانی بخصوص در میان غیر نظامیان بسیار بیشتر از تلفات ارتش اسرائیل است. دولت لبنان اعلام نمود که این کشور با ارتش محدودش از خود دفاع نموده است و از این رو شورای امنیت سازمان ملل را به یاری طلبیده است. ارتش اسرائیل از مردم جنوب لبنان خواسته است که دهکده های خود را ترک نمایند. در کل مناطق بمباران شده هیچگونه زندگی ممکن نیست. در بیروت و شهرهای دیگر به طور هدفمند تاسیسات ضروری زندگی انسانها انهدام شده اند. بیش از یک میلیون انسان در این کشور کوچک در حال فرار می باشند. هزاران خارجی در بین آنها بیشمار آمریکائی و اروپائی از طریق راه های هوائی و دریائی از این کشور بیرون برده می شوند. بومیان اما نمی توانند این منطقه را ترک نمایند. کوفی عنان از اسرائیل و حزب الله خواستار آتش بس فوری شده است.

دولت آمریکا از حملات نظامی اسرائیل پشتیبانی می کند. دولت آلمان هم سیاست های آمریکا را پشتیبانی می کند و آگاهانه از خواست پایان دادن به این جنگ چشم پوشی می نماید. اشتاین مایروزیر خارجه آلمان اما می خواهد دیداری دوستانه از اسرائیل نماید. 

چه ماجرائی پشت این گسترش ناگهانی خشونت بر علیه کشوری که تا همین اخیرا می اندیشید که بعد از وحشت جنگ داخلی گذشته به صلحی مطمئن رسیده است، وجود دارد؟.

رئیس جمهور آمریکا در صحبت های خودش سوریه و ایران را برای این جنگ مسئول خوانده است. در حالیکه سوریه هرگونه ارتباطی با این جنگ را رد نموده است، ملا های ایرانی برای پشتیبانی از حزب الله تبلیغ می کنند. مسئله ای که به آمریکا غذائی جدید برای اهدافش می دهد.

از زمان سرنگونی رژیم شاه و انقلاب اسلامی میان آمریکا و رژیم ایران جنگ سرد و بلوکه اقتصادی از سوی آمریکا حکومت می کند. رئیس جمهور آمریکا جرج بوش کمی بعد از انتخابات اولش اعلام نمود که سوریه و ایران " محور های شر" را تشکیل می دهند. از سال 2004 تا کنون بحران ماجرای اتمی ایران روز بروز شدت می یابد. غرب از این می ترسد که ایران بجای استفاده صلح آمیز از اتم  بمب اتم بسازد. در دعوای اتمی ایران از سال 2005 آلمان و فرانسه و انگلستان هم وارد عمل شده اند. البته ایران خواسته است که در مقابل صرف نظر کردن از غنی سازی اورانیوم ، آمریکا باید به تحریم اقتصادیش بر علیه ایران پایانی دهد و به ایران این امنیت لازم را بدهد که به ایران کاری ندارد که البته آمریکا این خواسته ها را رد نموده است. شورای امنیت سازمان ملل تجهیز گشت اما چین و روسیه با حق وتوی خود وارد عمل شدند. بدون قطعنامه سازمان ملل اروپائی ها از اقدامات مجازاتی بر علیه ایران صرف نظر نمودند. اما از طریق جنگ جدید خاورمیانه و همچنین مقصر شمردن سوریه و ایران از سوی آمریکا مجددا اختلافات شدت گرفته اند. وابستگی شدید آمریکا و اروپا و همچنین کشورهای اقتصاد بالای آسیائی چین و روسیه و هند و ژاپن به نفت و گاز باعث پر اهمیت شدن ایران به لحاظ ذخایرسرشارش شده است. با وجود تهدیدات شدید واشنگتن چین و هند و روسیه و ژاپن قرار داد های دراز مدت نفت و گاز با ایران بسته اند و ایران غرب را تهدید نموده است که در صورت جنگ تنگه هرمز را که در حدود 40% تانکر های حمل و نقل نفت و گاز از آنجا رفت و آمد می کنند مسدود خواهد نمود. به عقیده دانشمندان آمریکائی ، آمریکا بعنوان قدرت جهانی هیچگاه از نفت و گاز منطقه خلیج فارس و محیط دریای خزر نخواهد گذشت.

از اواسط سال های 90 کارشناسان استراتژی آمریکا برای امنیت دادن به این ذخایر و برای رهبریت سیاسی و اقتصادی و نظامی این منطقه برنامه ریزی می کنند. بخشا این برنامه ها علنی شده اند. این مسائل همه و همه بیانگر سیاست دراز مدت آمریکاست . اتحادیه اروپا هم برای تبدیل شدن به قدرتی بزرگ امروز سیاستی مشابه را دنبال می کند و برای دسترسی به این ذخایر در کشتی قدرت جهانی ( آمریکا) پارو می زند.

با مسئول کردن سوریه و ایران توسط دولت آمریکا و بدنبال آن خطر جنگی جدید بر علیه ایران و سوریه ، در خاورمیانه این اختلافات چهره ای جدید به خود می گیرند. هنوز این سئوال وجود دارد که آیا می توان دامنه این اختلافات را محدود کرد و آیا  اصولا بازیگران اصلی این اختلافات خواهان محدود شدن و مهار کردن آن می باشند یا نه؟ آیا دو دولت  آمریکا و اسرائیل می خواهند که فورا از طریق خشونت نظامی منافع امنیتی و یا بهتر بگوئیم کنترل و رهبریت خود بر خاورمیانه و نزدیک را تامین نمایند؟ با وجود فجایع عراق که پایانش معلوم نیست، اما سرنگونی دولت های تهران و دمشق از مدتها پیش هدف این دو دولت بوده است. چه کسی می تواند این دو دولت را از این هدف باز دارد؟

 خطر بزرگ برای صلح جهانی امروز دروابستگی دولت های صنعتی به سوخت های معدنی که همزمان خطرات بزرگ برای محیط زیست و جو کره زمین در بر دارد، قرار دارد. اما خطر بزرگتر در روی کره زمین استفاده از انرژی اتمی است . انرژی اتمی که همزمان با خود خطرتسلیحات کشتار جمعی  را هم به همراه می آورد. خطری که نه تنها از سوی ایران بلکه از سوی بسیاری از کشورهای دیگر هم وجود دارد. افزون بر این استفاده از این انرژی وابستگی به واردات اوران را هم درست بمانند مواد سوختی دیگر موجب می شود. برای دستیابی به صلح جهانی استفاده از انرژی های جایگزین لازم و ضروری است.

فوروم صلح فرایبورگ خواهان خواسته های زیر است:

 

1/ آتش بس فوری میان اسرائیل و لبنان!

2/ بازگشت و تامین نیازهای متواریان جنگ!

3/ هشدار برای استفاده اسرائیل از تسلیحات لزری و بمب های فسفری!

4/ پایان دادن به حمله به تاسیسات سازمان ملل متحد و سربازان کلاه آبی!

5/ مذاکره میان تمامی کسانی که درگیر جنگند!

6/ خلع سلاح و راه حل غیر نظامی برای اختلافات بجای هدر دادن قابل ملاحظه ذخایر و مواد اولیه برای تهیه تسلیحات و جنگ ها!

7/ عدم دخالت سربازان آلمانی و عدم استفاده از تسلیحات آلمانی در خاورمیانه!