بازگشت به صفحه نخست

 

   «امنيت بين المللي انرژي » وديپلوماسي نفتي دولت پاسداران(2)

 سوداگري سياسي دولت احمدي نژاد با نفت وگاز

 

يزدان –حاج حمزه

                                           

دولت پاسداران به تمام معنا رسالت پاسداري ارژيم ولايت فقيه را به عهده گرفته است . اين دولت درشرايطي به هدف دفاع ازنظام حاكم برايران  روي كارآمده كه تحوّلات سياسي بين المللي جديد، موجوديت نظام فرسوده و ضد تاريخي ولايت فقيه را در معرض خطري جدّي قرارداده است . ازاين روي همه تحرك هاي بين المللي دولت پاسداراحمدي نژاد در راستاي رفع اين خطرملموس شكل مي گيرد.  ترويج بنياد گرايي اسلامي و استفاده  ازامكانات نفت وگازايران به مثابه يك حربه سياسي،  مهمترين دستاويز اجتماعي واقتصادي اين دولت  درعرصه بين المللي است . براي پي بردن به اهميت وكاربرد سياسي حربه نفت توسط دولت پاسداران ياد آورمي شود كه:

 

1 – ازنظرموقعيت ژئوپليتيكي،  ايران تحت حاكميت پاسداران نقاط سوق الجيشي سواحل وجزاير وآبهاي استراتژيك شمال خليج فارس را به قرارگاههاي نظامي مجهّزتبديل كرده  وهم  تنگه حساس هرمز را، كه هنوزمحل عبور40 درصد ازصادرات نفت جهان است ، درتيررس خود دارد . وهم درموقعيتي است كه مي تواند ميدان هاي نفتي عربستان سعودي ، كويت ، عراق وامارات متحده عربي را تهديد كند .

2-   به لحاظ وزنه ذخاير نفت وگاز ، بنا برجديد ترين برآوردها كه درنشريه معتبر « Oil and Gas Journal » آمده ، ايران كنوني با جاي دادن 125.8 ميليارد بشگه نفت دست نخورده  درزيرخاك وآبهاي خود( حدود يك دهم كل ذخايرنفت جهان ) ، بعد ازعربستان سعودي  ( با 260 ميليارد بشگه ذخيره نفتي ) دومين ذخيره بزرگ نفت جهان را دارد و ازاين لحاظ برعراق   (با 115 ميليارد ذخيره نفتي ) پيشي گرفته است  . به گزارش منبع فوق الذكر، ايران بعد از روسيه دومين ذخيره بزرگ گازجهان را نيزدراختياردارد (26.47 هزارميليارد مترمكعب معادل 16 درصد كل ذخيره جهاني گاز)  . بنابر اين اگردرنظربگيريم كه ارزش حرارتي هر 169مترمكعب گازمعادل يك بشگه نفت است ، ذخيره گازي ايران نيزمعادل 155 ميليارد بشگه نفت مي شود . با اين حساب جمع ذخيره نفت وگاز ايران كنوني معادل 280  ميليارد بشگه نفت برآورد مي شود ، كه چيزي نزديك به معادل نفت وگازعربستان سعودي است .

در عالم مقايسه وزنه ايران با عربستان سعودي درتأمين نفت وگاز جهان اين نكته را نيز نبايد ازنظردورداشت كه عربستان درحال حاضرروزانه حدود 10 ميليون بشگه نفت توليد مي كند و تا 20 سال آينده كه انتظارمي رود مصرف نفت آمريكا، چين و هند 50 درصد افزايش يابد ،باتوجه به حجم ذخيره نفتي خود و به لحاظ فني امكان زيادي براي افزايش توليد پايدارنفت خود را ندارد، حال آنكه ايران درحال حاضر روزانه حدود 4 ميليون بشگه نفت توليد مي كند و باتوجه به ذخيره نفتي خود  مي تواند ظرفيت توليد پايدارروزانه خود را به 7 ميليون بشگه درروزبرساند . ازنظرتوليد وصادرات گازنيزايران هنوزدردرآغازكاراست واستعداد آن را دارد كه به دومين توليد كننده و صادركننده گازجهان تبديل شود .

3- ايران كنوني به لحاظ تجارت نفت، مقام چهارمين صادركننده نفت جهان را دارد ويكي از تأمين كنندگان نفت اقتصاد هاي  بزرگ آسيايي نظيرچين ، ژاپن و هند وهمچنين اتحاديه اروپاست .گسترش روابط تجاري – سرمايه گداري نفت وگاز با قدرتهاي آسيايي را دربرنامه كارخود قرارداده است . تا همين جا موافقتنامه حدود100ميليارددلاري براي صادركردن گازمايع به مدت 25 سال بايك شركت چيني را نهايي نموده ( اكتبر2004 ) وموافقتنامه 30 ساله مشابهي براي فروش 50 ميليارد دلار گازمايع باهند امضاء كرده است ( ژانويه 2005 )  . با ژاپن قرارداد مهم بهره برداري ازميدان نفتي آزادگان ، مشاركت دربهره برداري ازنفت وگازميدانهاي دريايي سروش ونوروز را منعقد كرده است  . درضمن با جديت تمام مذاكره براي عقد قرارداد بزرگ فروش گازايران ازطريق خط لوله  به هند وپاكستان را دنبال مي كند .

 

دولت پاسدار احمدي نژاد با حربه امكانات نفت وگاز ايران  وموقعيتي كه درفوق به آن اشاره شد به سوداگري سياسي دربازار تشنه نفت وگازپرداخته و با استفاده ازاين امكانات به صورتهاي زير روي بازار نفت وگاز جهان تأثير سياسي مي گذارد:

 :الف- گروكشي سياسي با حربه نفت وگاز ايران  

 

دست دولت پاسداران ، درواگذاري امتياز بهره برداري ازنفت وگازايران به خارجي ها ، تا آنجا بازاست كه رئيس اين دولت درسفرا خيرخود به شانگهاي چين ، بهره برداري از 3 ميدان نفتي بزرگ ايران موسوم به « يادآوران » ، « جفير» و « آزادگان شمالي » را ، با شرايط ممتاز، به دولت اين كشور پيشكش كرد تا بين اين قدرت آسيايي صاحب حق وتودرشوراي امنيت وغرب ، برسرتصميم گيري درمورد پرونده اتمي ايران  تفرقه بيندازد وحمايت سياسي دولت چين را جلب كند . البته پيشنهاد بهره برداري از اين سه پروژه بزرگ مكمل امتيازهايي است كه تا به حال درواگذاري عمليات اكتشاف و احتمال بهره برداري از نفت وگاز منطقه گرمسار، ساخت ترمينال نفتي نكا درساحل درياي خزر، نوسازي وتجهيزپالايشگاههاي نفتي ري وتبريز ومهمترازهمه فروش گازمايع ايران به مدت 25 سال،   به چين داده اند . صادرات روزانه بيش از300 هزاربشگه نفت ايران به چين و رساندن ميزان داد وستد تجاري چين و ايران   به حدود  10 ميليارد دلار درسال ، حلقه هاي ديگري از زنجيره سوداگري سياسي است كه رژيم با استفاده ازنفت وگاز ايران با چين ، برقراركرده است .رژيم ،  با سايرقدرتهاي آسيايي واروپايي نيزسابقه معامله سياسي – نفتي مشابه چين دارد .

 

 نكته قابل توجه آنست كه اين معاملات درجوهرخود يك گروكشي سياسي است . واگرطرف خارجي معامله به لحاظ سياسي تغييرموضع دهد ويا رژيم ظن ببرد كه او به سمت  مخالفت سياسي متمايل شده ، مي تواند حربه تطميعي  امتيازواگذارشده را به حربه تهديد طرف خارجي ، دبة درآ وردن و بازپس گرفتن اين امتياز تبديل كند . اين واقعيت  اين روزها درمورد معامله فروش گاز كه دولت خاتمي  به هواي « تشنّج زدايي »  با امارات عربي متحده  انجام داده  قابل لمس است . درسال 2001 ميلادي قرارداد 25 ساله فروش گازميدان سلمان ايران با امارات را به قيمت بسيارپايين منعقد كردند ( برمبناي درنظرگرفتن 18 دلار قيمت ثابت يك بشگه نفت تا سال 2026 ميلادي ) وحالا كه 90 درصدعمليات اجرايي لوله گذاري وتجهيزات انتقال گازبه امارات انجام شده ، دولت احمدي نژاد با  اولين نشانه هاي متمايل شدن امارات به موضع آمريكا دردعواي اتمي ايران ، روي اين قرارداد درحال اتمام دبّه درآورده وشخص احمدي نژاد پشت آن رفته است تا اين قرارداد درحال اجرا را وسيله گروكشي و تنظيم رابطه سياسي  با امارات قرار دهد.

 

ب – تهديد سياسي – اقتصادي با حربه نفت

دولت احمدي نژاد به پشتوانه ذخيره عظيم نفت وگازكشورما  وبه اتكاء موقعيت ژئوپليتيكي ايران در حوزه خليج فارس وخزر،  حربه تهد يد نفتي را هم به خدمت شكستن محاصره سياسي عليه رژيم گرفته و هم ازمزاياي مالي به كارگيري اين حربه سود مي برد . درجريان دعواي پرونده اتمي شاهد آن هستيم كه هرگاه عرصه سياسي بررژيم تنگ مي شود واحتمال تحريم يا حمله نظامي غرب بالا مي رود ، بالا ترين مقام رژيم يعني شخص خامنه اي به ميدان مي آيد و آشكارا جهان صنعتي را به قطع جريان نفت ازمنطقه خليج فارس تهديد مي كند . بارها شنيده ايم كه خامنه اي وسايرمقامات بالاي رژيم ، خرابكاري د ر جريان نفت ازاين حوزه نفتي كشورهاي صنعتي را  به  رخ مخاطب هاي غربي خود مي كشند واعلام مي كنند كه درصورت تحريم ايران « شما بيش ازما ضرر مي كنيد » . اين تهديد ها ، همراه با تهديد احمدي نژاد به محو اسرائيل ازنقشه جهان ، پيگيري كارتوليد بمب اتمي به هرقيمت ، عرض اندام سياسي درمقابل دولت آمريكا ، ازطريق ارسال نامه سرگشاده به بوش ، ادعاهاي برون مرزي  زيرپرشش دفاع از حقوق فلسطيني ها ، آفريقايي ها ، آمريكاي جنوبي ها درايان نامه  ، همه وهمه اقدام هاي حساب شده ديپلوماتيكي هستند كه دولت احمدي نژاد درپيش گرفته است  . دربعد سياسي محاسبه آنها براين واقعيت استواراست كه اجراي اين سياست ازجانب دولتي با  موقعيت نفتي دولت ايران ، مي تواند درتصميم گيري سياسي كشورهاي صنعتي عليه رژيم ، درحالي كه به شدّت به واردات نفت وگاز ازمنطقه خليج فارس  وابسته شده اند، تزلزل ايجاد كند.

 درمورد مزاياي مالي اتخاذ اين سياست ، روي بهره برداري رژيم ازبالا رفتن قيمت نفت حساب بازكرده اند . بازار نفت به شدت نسبت به تحريك ودرگيري سياسي  كشورهاي نفت خيزحساسيت نشان مي دهد و دولت احمدي نژاد روي بالا ماندن اين قيمت حساب مالي بازكرده و با تحريك سياسي – رواني بازارنفت آگاهانه درسوداي آنست كه قيمت نفت را  دراين بازار بالا نگهدارد.توضيح آنكه دولت احمدي نژاد، ازلحاظ مالي به ولخرجترين دولت دررژيم ولايت فقيه تبديل شده است . اولين بودجه بندي اين دولت به شدت به  درآمد ناشي ازصادرات نفت ايران وابسته شده و ريخت وپاش هاي  مالي فوق العاده اين دولت به خصوص درزمينه نظامي – سياسي به بالا نگهداشتن قيمت نفت صادراتي ايران مشروط شده است .  

علاوه برموارد فوق  ، دولت احمدي نژاد با حركت به سمت اجراي « بورس نفتي كيش » مي خواهد نقش وا سطه درانجام معامله نفت وگاز منطقه با يورواروپا به جاي دلارآمريكا را ايفا كند .  صرف تلاش براي تغييرپول رايج معاملات نفتي  از دلارآمريكا به يورو ، .  درحالي كه  مديريت اقتصادي كلان آمريكا  ازسال 1973 ميلادي تا به حال روي انجام معاملات نفتي جهان به دلار استوارشده  ، تهديد واعلام چنگ اقتصادي رژيم عليه آمريكا تلقي وتعبيرمي شود وبه شدت تحريك كننده است .

 

ج – عوارض ديپلوماسي نفتي دولت پاسداران :

      به طوري كه از نظرگذشت ، حاكميت پاسداران بر ايران نفت خيزوسوق الجيشي ،  دولت آنها  را به عامل سياسي به شدت مخرب ودرعين حال مؤثري دربازاربين المللي نفت تبديل كرده است . ايجاد نا ا مني درجريان نفت وگاز منطقه به كشورهاي صنعتي، خطرناكترين عارضه ديپلوماسي نفتي دولت پاسداران است كه بازارجهاني نفت را تهديد مي كند .شعارهاو تحريك هاي سياسي اين دولت، شكلگيري قيمت نفت را غيرقابل پيش بيني كرده و عاملان اقتصادي نمي توانند صرفا با محاسبه تغييرات عرضه وتقاضاي نفت وگاز دراين  بازار، روي پيش بيني قيمت آن برنامه ريزي كنند . ازسوي ديگر درحالي كه سرمايه گذاري غرب براي افزايش ظرفيت توليد وافزايش صادرات نفت ازمنطقه خليج فارس ، شرط لازم براي تأمين  نيازمصرف كنند گا ن ا ين كالاي حياتي است ، سرمايه گذاري خارجي ها براي ارسال نفت ازمنطقه اي كه حدود 70 درصد ذخيره نفتي جهان را دا رد ، نيز با نا امني كه پاسداران درمنطقه ايجاد كرده اند ، درمعرض خطرقرارگرفته است .

مسائل وعوارض ناشي از ديپلوماسي نفتي دولت پاسداران ، مسائلي نيستند كه قدرتهاي مصرف كننده نفت وگاز بتوانند نسبت به آنها بي تفاوت بمانند . رفع اين مسائل،ازنظرآنها ، عجالتا به عقب راندن رژيم خطرناك ايران ازكارغني سازي اورانيوم وتوليد پلوتونيوم گره خورده است . اين است كه تمام تلاش اين قدرتها روي اين متمركزشده كه رژيم ايران با پذيرش مشوّق هاي زيادي كه به او پيشنهاد شده ، ازخرشيطان پياده شود و  استفاده ازابزاربمب سازي را كه درايران فراهم كرده به حالت تعليق درآورد . به دولت پاسداران فرصت داده اند تا پيش ازتشكيل اجلاس سران G8 درسنت پترزبورگ روسيه ، به پيشنهاد تشويقي قدرتهاي جهاني پاسخ دهد . به هرحال در اجلاس سران گروه 8 كه قراراست روزهاي 15 تا 17 ژوئيه برگزارشود درحالي كه « امنيت انرژي » دستوركاراصلي آنست ، نقش مخرب رژيم ايران دربازار بين المللي انرژي و مسأله پرونده هسته اي اين رژيم ، يعني دوموضوعي كه درهم تنيده شده ، علي القاعده بايد مطرح شود .