بازگشت به صفحه نخست

 

 

آرژانتين: سقوط اقتصاد نئوليبرالي

 الن سيبيلز

 

  

حوادث انفجار آميز اواسط دسامبر 2001 كه به بركناري دو رئيس جمهور و قتل 30 تن منجر شد پي آمد ونتيجة منطقي اجراي سياست هاي اقتصادي نئوليبرالي در 26 سال گذشته بود. تقاضاي مشترك بين غارت كنندگان، غارت شدگان و اغلب طبقات ميانه اين بود كه نظام اقتصادي بايد تغيير نمايد.

مردم هم چنين اعلام كردندكه سياست به روال معمول، فاسد، كاسبكارانه « كافي» است. شعارهاي رنگارنگ كه با توهين تندو تيز شده بود نثار وزير ماليه، مينگو كاوالو، رئيس جمهور وقت، دلاروآ، رؤساي جمهور پيشين، كارلوس منم، دادگاه عالي و همة طبقات سياست پرداز شد.

نئوليبراليسم در آرژانتين ريشه مي بندد: 1999-1976

آن چه در مطبوعات منعكس نمي شود غارت اموال و ثروت آرژانتين در 25 سالي است كه سياست هاي نئوليبرالي به اجرا درآمد.

تجربة نئوليبرالي كشور از 24 مارچ 1976 آغاز شد كه خشونت بارترين ديكتاتوري در تاريخ آرژانتين در قرن بيستم با يك كودتاي نظامي به قدرت رسيد. سياست اقتصادي نظامي ها، سياست هاي توسعة حمايت گرانة دههاسال را كه هدفش صنعتي كردن و گسترش بازار داخلي بود معكوس كرد.

سهم اصلي حكومت نظامي در اجراي نئوليبراليسم، نيمه باز كردن بازارفرآورده ها به روي تجارت [ كه موجب وشكستگي بسياري از توليد كنندگان داخلي شد]، رهاكردن بازار سرمايه كه موجب شد تا سفته بازان مالي بين المللي در آرژانتين دست بالا را پيدا كنند. سركوب خشونت بار نيروي كاري كه هم مبارز بود وهم سازمان يافته به «‌ناپديد شدن» 30000 نفر و قلع و قمع نسلي از فعالان سياسي منجر شد.

ديكتاتوري با فاجعة اقتصادي، اجتماعي و نظامي به پايان رسيد. [ جنگ مال ويناس/ فالكلندرا بخاطر مي آوريد؟]. ظرفيت صنعتي كشور 30 درصد كاهش يافت وفرار سرمايه باعث افزايش بدهي خارجي آرژانتين شد. نابرابرتر شدن درآمد باعث وخامت بيشتر اوضاع گشت كه نتيجه اش ازبين رفتن طبقه متوسط در آرژانتين بود.

رائول آلفونسين كه غير نظامي بود در 1983 به قدرت رسيد و كوشيد سياست هاي نئوليبرالي نظاميان را عوض كند. اگر چه در ابتدا موفقيت آميز بود ولي همين كه كار و سرمايه با كاهش ميزان واقعي در آمد روبرو شدند، طرح آلفونسين هم به دست انداز افتاد.

پس از چندين تعديل سنتي، وضعيت اقتصادي يك بارديگر غير قابل كنترل واداره شد. بدهي خارجي آرژانتين از كنترل خارج شد و فرارسرمايه از سر گرفته شد و مخالفت روزافزون از سوي موسسات مالي بين المللي وضعيت داخلي را بحراني كرد و آلفونسين را مجبور كرد تا انتخابات را زودتر از موقع برگزار كرده و 5 ماه زودتر از موعد كنار برود.

كارلوس منم نامزد حزب پرونيستي كه از نظر تاريخي مدافع منافع كارگران بود در 1989 به قدرت رسيد. اگرچه براي تبليغ انتخاباتي، منم از مضامين سنتي پوپوليستي سخن مي گفت ولي بر سر قدرت، يك دور 180 درجه زده،‌ مدافع بنياد گرائي نئوليبرالي شد. پس از يك سال و نيم بي ثباتي در سطح اقتصاد كلان و دو مورد تورم افسار گسيخته، كارلوس منم دومينگو كاوالو، فارغ التحصيل هاروارد، را به عنوان وزير ماليه بر گزيد. با حمايت كامل منم و راهنمائي صندوق بين المللي پول، كاوالو دامن گسترترين برنامة تعديل ساختاري در تاريخ كشور را به اجرادرآورد. بدون فوت وقت، بازار داخلي به روي واردات باز شد، بازار سرمايه به روي ورود نامحدود سرماية خارجي گشوده گشت و اموال دولتي را خصوصي كرد.

مركز ثقل سياست كاوالو يك نظام پولي بود كه پزو را با نرخ برابر به دلار وابسته كرد. اگرچه درابتدا وابستگي پزو به دلار، تورم را كاهش داد - چون دلار ارزشش بالارفت و با خود ارزش پولهاي وابسته را بالا برد، ولي توان صادراتي آرژانتين به شدت كاهش يافت. حكومت ده سالة منم موجب تغيير جدي ساختار اقتصاد و جامعة ارژانتين شد. رهاسازي ناگهاني تجارت بسيار از صنايع و توليدات داخلي را به ورشكستگي كشاند و آرژانتين را به صورت توليد كننده مواد اوليه و خدمات درآورد.

خصوصي كردن اموال دولتي تا حد مسخره اي پيش رفت. خدمات پستي، فرودگاهها، نظام راه آهن، بيمة اجتماعي، شركت ملي نفت، و همه شركت هاي ارايه دهندة خدمات عمومي به قيمت مضحكي به فروش رفت. انحصارهاي عمومي به بخش خصوصي واگذار شد كه درنتيجة آن، سودهاي فوق العاده به مراكز ادارة كنندة اين شركت ها درخارج منتقل گشت. سرريز شدن سرماية خارجي بسيار زياد به آرژانتين در اوايل سالهاي 1990 باعث رونق اعتبارات مصرفي شد كه به نوبه به رشد تقاضا از سوي مصرف كنندگان و رشد مثبت اقتصاد از 1991 تا 1994 منجر گشت. با اين همه، در دسامبر 1994، بحران پزو درمكزيك موجب فرار فوق العاده سرمايه از آرژانتين شد كه به ركود عميقي در 1995 منجر گشت كه در نتيجة آن نرخ بيكاري به 18.4 درصد رسيد. پي آمد اين بحران كه آن را اثر تكيلانام داده اند ضعف مركزي و ساختاري تجربة نئوليبرالي آرژانتين را افشاء‌كرد: وابستگي اقتصاد به سرماية خارجي كه مي تواند با سرعت سرگيجه آوري از كشور فرار كند. بحران مالي آسيا، روسيه، برزيل وتركيه در اواخر سال هاي 1990 پي آمدهاي جدي براي اقتصاد آرژانتين داشت. نرخ رشد پس از 1994، بسيار متغير و بي ثبات شد. ونرخ بيكاري هرگز از 13 درصد كمتر نشد. بعلاوه ميزان نابرابري و شمارة آرژانتيني هائي كه زير خط فقر زندگي مي كردند، هرگز به اين مقدار زياد نبوده است.

1999 دلاروآ وارد مي شود.

فرناندو دلارو كه از سوي محافظه كاران ائتلاف معتدلAlianza نامزد رياست جمهوري بود در انتخابات 1999 پيروز شد. مدت زمان زيادي نگذشت كه او هم مثل منم شد و به روشني به همة وعده هاي انتخاباتي مترقيانه خود خيانت كرد و نوكرمنشانه به دنبال صندوق بين المللي پول سرماية مالي بين امللي براه افتاد.

ولي بين دلارو و خلف او يك تفاوت مهم وجود داشت. منم اين زيركي را داشت كه به اندازة كافي امكانات در اختيار فقرا بگذارد براي اين كه شماره شان در طول ده سال رياست جمهوري اش تقريبا در سطح 2.9 ميليون نفر ثابت بماند. دلارو ولي اين كار را نكرد و تازماني كه 2 سال بعد تظاهرات توده اي موجب بركناري اوشد شمارة فقرا در آرژانتين به 5.7 ميليون نفر رسيد. استراتژي اقتصادي دلارو و شيوه اداره اقتصاد براساس برنامه هاي رياضت طلبانه صندوق بين المللي پول بود كه به او به ارث رسيده بود. براساس ديدگاه صندوق بين المللي پول وقتي آرژانتين هزينه دولتي را در تحت كنترل در بياورد [ هزينه هاي اجتماعي به مقدار خطرناكي كاهش يافته بود] و كسري مالي را به صفر برساند، سرماية خارجي به آرژانتين باز خواهدگشت.

همان گونه كه هر دانشجوي دورة مقدماتي اقتصاد كلان مي داند سياست هاي رياضت طلبانه، ركود دوسالة آرژانتين را تعميق كرد. آرژانتين گرفتار حلقه مارپيچ رو به نزول رشد، درآمدهاي دولت، كسري بودجه بيشتر، سياست رياضت طلبانة بيشتر شد.

وقتي در مارچ 2001 روشن شد كه اين استراتژي اقتصادي كار نمي كند، دلارو وزير مالية منم، كاوالو را وارد كابينه كرد و اوكوشيد كه آرژانتين را از فاجعه نجات بدهد. كاوالو به سياست هاي خشن رياضت طلبانه و تعديل خلف خود ادامه داد. با هر مجموعة برنامة تعديلي كه در نيمة دوم 2001 پياده شد، ركود به طور روزافزوني عميق تر شد. سرمايه گذاران داخلي اعتماد خود را به اقتصاد داخلي از دست دادند و به طور انبوه وديعه ها را از بانك بيرون كشيدند. براي مقابله با بيرون كشيدن وديعه ها كاوالو در اول دسامبر 2001 فرماني صادر كرد كه به نام كورال كوچك معروف شد و ميزان دريافت نقدي از وديعه بانكي را به 250 دلار محدود كرد.

كارول كوچك روي همة اقشار اجتماعي تاثير گذاشت. با توجه به ركود و بيكاري بالا [ در حال حاضر ميزانش حداقل 20 درصد برآورد مي شود] اشتغال در بخش غير رسمي و « زير ميزي» بسيار چشمگير است. در اين بخش همه معاملات به صورت نقد مي گيرد.

بعلاوه بيشتري مردم طبقة متوسط، اجاره، هزينه condo، خدمتكار منزل، شهرية مدرسه فرزندان را به نقد مي پردزاند. صف ها خارج بانكها طولاني تر شد ونارضايتي مردم بيشتر گشت.

بحران دسامبر

اولين نشانة اينكه آرژانتين در حال انفجار است در چهارشنبه 12 دسامبر عيان شد كه يك اعلاميه خوب تبليغ نشده براي Cacerolazo [ يعني تظاهرات ديگ و ماهي تابه كوبي] از سوي يك گروه كوچك تجار صادر شد. آن چه قرار بود تنها 15 دقيقه طول بكشد به صورت نيم ساعت تظاهرات ديگ و ماهي تابه كوبي كر كننده در آمد. آنهائي كه در تظاهرات شركت داشتند از گستردگي آن شگفت زده شدند ولي آنها كه قدرت دردستشان بود حتي وجودش را به رسميت نشناختند. دومين نشانه نارضايتي مردم در 17-14 دسامبر آشكار شد كه PRENAP [ جبهه ملي برعليه فقر، يك ائتلاف گسترده از بيكاران، كارگران پيشرو، فعالان حقوق بشر و كمپاني هاي كوچك] يك برنامة مشاوره سراسري انجام داد كه تماما از سوي داوطلبان سازمان دهي شده بود. پرسش اصلي اين بود كه : آيا دولت بايد به همة كسان داراي خانواده كه بيكارند يارانه بپردازد؟ بيش از سه ميليون نفر به اين پرسش پاسخ مثبت دادند كه بيشتر از تعداد راي ي بود كه پرونيست ها- موفق ترين حزب در انتخابات ميان دوره اي 14 اكتبر- كسب كرده بودند.

وقتي ساكنان فقير شهر روساريو به غارت سوپر ماركت ها در 18 دسامبر دست زدند،‌بسياري از تحليل گران به ياد غارت مشابه در همين منطقه در پائيز 1989 افتادند كه سرانجام به سقوط دولت آلفونسين منجر شد.

درطول شب 18 دسامبر و در 19 دسامبر غارت سوپر ماركت ها به ديگر شهرها و حتي حومة بوئنوس آيرس سرايت كرد. صفحات تلويزيون آزژانتين از تصوير مردم فقيري كه سوپر ماركت ها و مغازه هاي فروشندة كالاهاي بادوام را غارت مي كردند لبريز شد و از آن جا به سرتاسر جهان گزارش شد.

درساعت 10.45 شب 19 دسامبر رئيس جمهور دلارو در تلويزيون سراسري ظاهر شد. در سخن راني كوتاهش او حالت فوق العاده ملي اعلام كرد و غارت فرصت طلبانه و خشونت آميز را محكوم كرد [ خشونت آميز بودن اگرچه صحت داشت ولي زياد نبود]. به اين ترتيب، نشان داد كه از نيازهاي واقعي ميليونها شهروند آرژانتيني هيچ دركي ندارد.

هنوز سخن راني رئيس جمهور تمام نشده بود كه صداي بهم خوردن ديگ و ماهي تابه سرتاسر شهر را فراگرفت. تا ساعت 12 شب، هزارهاتن در خيابانها بودند كه بر ديگ وماهي تابه مي كوبيدند و شعارهاي رنگارنگ ولي توهين آميز بر عليه كاوالو، مدل اقتصادي، دلارو ومنم مي دادند.

بطور خود انگيخته، مردم به سمت 4 نقطه تجمع به حركت در آمدند. محل سكونت وزير ماليه د رخيابان Libertrador، قصر رئيس جمهور در Olivos [ در حومة شمالي پايتخت]، Plaza de Mayo محل تجمع بسياري از تظاهرات مهم تاريخي، و گنگره. شمارة شركت كنندگان بيشتر و بيتشر شد و با سروصداي زياد خواستار پايان دادن به نئوليبراليسم و فساد سياسي بودند. تاساعت 1.20 صبح 20 دسامبر،‌وزير ماليه استعفا داد. تظاهرات مسالمت آميز با وجود خشونت پليس كه در دهسال گذشته بي سابقه بود و به قتل 5 تن منجرشد، در تمام طول شب و فردا ادامه يافت. تا ساعت 7.30 بعدازظهر وقتي روشن شد كه پرونيست ها به كمك دلارو نخواهند آمد، او استعفا داد. آرژانتين از خوشحالي در پوست خود نمي گنجيد. تظاهرات خود انگيختة توده اي موجب شد تا حكومت مورد تنفر سقوط كند.

استعفاي دلارو اپوزيسيون پراكنده را غافلگير كرد. پرونيست ها براي مقام رياست جمهوري 6 نامزد داشتند ولي هيچ كدام حاضر نبودند تا خواسته هاي سياسي خود بخاطر منافع ملي كنار بگذارند. بعلاوه در ابتدا پرونيست ها حالات عمومي و پيام تظاهرات ديگ و ماهي تابه كوبي را كاملا غلط فهميده بودند. وقتي اولين رئيس جمهورموقت، ادلفو رودريگز ساع آغاز به كار كرد و چند تن ا زمقامات فاسد دورة رياست منم را وزارت منصوب كرد اين نكته آشكار شد. شهروندان آرژانتيني دو باره به خيابانها ريختند و اين بار بر عليه فساد و محدوديت هاي بانكي كه هنوز بر قرار بود دست به اعتراض زدند. آن ديدگاه قديمي و خلقي در بارة پرونيست ها، كه آنها اگر چه مي دزدند ولي كاري هم مي كنند، ديگر كاربرد نداشت. وقتي مهم ترين استاندار ايالتي پرونيست از رودريگز ساع حمايت نكرد، تنها پس از يك هفته،‌او ناچار شد استعفا بدهد.

بعد چه پيش آمد؟

پس از درگيري هاي زياد درون حزبي، پرونيست ها ادواردو دو هالده، سناتور منطقة بوئنوس آيرس را نامزد كردند كه بقيه دورة رياست جمهوري دلارو را تمام كند. دو هالده در انتخابات 1999 هم نامزد بود كه در برابر دلارو مغلوب شد. او هم چنين، اولين معاون منم و پس از آن استاندار ايالت بوئنوس آيرس بود كه در باره اش شايعه هاي زيادي مبني بر فساد و دست داشتن در قاچاق مواد مخدر وجود داشت. با اين همه، به گفتة پرونيست ها ي عضو گنگره، او بهترين كسي بود كه آنها در آن مقطع داشتند.

دوهالده اعلام كرد كه ازدواج قديمي دولت و سرماية مالي به پايان رسيده است. سياست عدم پرداخت بهره بدهي خارجي را ادامه داد و به پيوستگي دهسالة ارزش پزو به دلار هم پايان بخشيد. سپس همة قراردادهاي اجاره، پرداخت براي خدمات عمومي و حتي مقداري از بدهي دلاري را به پزو تبديل كرد.

آيا نئوليبراليسم در آرژانتين مرده است؟ اگرچه به آن ضربات فلج كننده اي وارد آمده و نياز به تغيير الگوي اقتصادي بيشتر از هميشه است ولي علامات نگران كننده هنوز وجود دارند.

اولا، دولت هنوز وحدت بين سياست و تجارت را به عنوان نيروي عمدة سياست پردازي اقتصادي حفظ كرده است. واين دقيقا چيزي است كه مردم در خيابانها بر عليه آن شعار مي دادند. مادام كه بانكهاي خارجي ، شركت هاي خدمات عمومي خصوصي شده، و شركت هاي چند كارة نفت به دولت دسترسي مستقيم دارند، سياست ها به همان شكل هميشه به ضرر نيازهاي اساسي فقرا وشهروندان آرژانتيني ادامه خواهد يافت.

اگرچه دولت دوهالده به خاطر موقتي بودن از نظر ساختاري ضعيف است ولي ممكن است تغيير محور قدرت به سياست پردازان - مردم و كنار گذاشتن كمپاني ها و تغيير جدي الگوي اقتصادي احتمالا به نفع آن باشد.

ثانيا، تنها كاستن از ارزش پول براي قطع رابطة با نئوليبراليسم كافي نيست. بازتوزيع درآمدها، و سياست هاي فعال كردن بازارهاي داخلي براي پرداختن به تمركز بسيار زياد ونابرابري هراس آور ناشي از دهسال سياست نئوليبرالي اهميت اساسي دارد.

بعلاوه براي مقابله با فرار سرمايه كه عمدتا بوسيلة بانكها، شركت هاي بزرگ و ثروتمندان در طول سال گذشته انجام گرفته، بايد نقل وانتقال سرمايه در كنترل دولت قرار گيرد.

بالاخره، اگرچه دولت بطور علني ابراز داشته كه به سياست عدم پرداخت بدهي كه از سوي رودريگز ساع در پيش گرفته شد ادامه خواهد داد ولي هم چنان مشتاق تائيد اين سياست از سوي صندوق بين المللي پول است. از آن جائي كه مسبب اصلي فاجعه كنوني آرژانتين صندوق بين المللي پول مي باشد تصور اين نكته بسيار دشوار است كه همين سازمان مي تواند بخشي از راه برون رفت از اوضاع كنوني باشد.

با اين همه نشانه هاي اميدواركننده اي هم هست. مردم به قدرت خود آگاه شده اند و بعيد است كه منفعلانه سختي هاي بيشتر راتحمل كنند. از آن گذشته، در بسياري از شهرها و شهرك ها شوراي همسايگي تشكيل شده است كه در آنها مردم در باره اوضاع بحث مي كنند. پيشنهاد مي دهند و از سياست مداران محلي مسئوليت مي طلبند. هم چنين اپوزيسيون مترقي رشد يابنده اي هم هست كه در انتخابات ميان دوره اي اكتبر نتابج خوبي به دست آورده است. آنها مي توانند در انتخابات سال 2003 و يا درصورت سقوط دوهالده در انتخابات زودرس، يك رقيب واقعي باشند. به يك مفهوم كاملا واقعي، تاريخ [ آرژانتين] در حال نوشته شدن است.

  

  احمدسیف