بازگشت به صفحه نخست

 

 

گامي ديگر بسوي «خاور ميانه بزرگ»

آذین داد

 

  

هدف آمريکا از طرح «خاور ميانه بزرگ» آنچنان تغييراتي است که بتواند منافع طولاني مدت آن را در منطقه حفظ کند. اين تغييرات حکومت ها را در عمل از تصميم گيري ضرور براي اداره امور کشورها باز مي دارد و سياست هاي تحميلي از سوي آمريکا را ضرور الاجرا مي شمارد. اين تغييرات ساختاري که تحت نام “دمکراسي “ و “ آزادي” صورت مي گيرد مي تواند در صورت لزوم منجر به تغيير رژيم و يا تغييرات جدي در ترکيب حاکميت کنوني کشورهاي منطقه شود. در حقيقت آنچه که آمريکا به دنبال آن است، ايجاد فضاي “مساعد” سياسي و اقتصادي براي حفظ موقعيت تضعيف شده آن در کشورهاي منطقه است.

 

سومين اجلاس ساليانه مشترک آمريکا و کشورهاي خاور ميانه ، که تحت عنوان «طرح خاور ميانه بزرگ » صورت مي گيرد، در دوحه ، پايتخت قطر در روز 18 فوريه تشکيل شد و سه روز به طول انجاميد.

دو سال پيش در روز 19 فوريه 2004 «الحيات»، روزنامه عربي زبان چاپ لندن، سندي محرمانه را در رابطه با طرح آمريکا براي تغييرات در خاورميانه، تحت عنوان “طرح خاورميانه بزرگ“ به چاپ رساند. اين سند که محتواي اصلي آن ابتدا در کنفرانس امنيتي مونيخ در فوريه 2003 مورد بحث و توافق کشورهاي عضو ناتو قرار گرفت، براي ارايه به سران گروه 8 تهيه شده بود، و نقشه آمريکا براي تغييرات سياسي و اقتصادي همه جانبه در خاور ميانه را بيان مي کرد.

بر اساس اين طرح که مشخصاٌ بدون هيچگونه مشورتي با کشورهاي منطقه تهيه شده بود، تغييرات وسيعي در جغرافياي سياسي منطقه وسيعي از جهان در خاورميانه و شمال آفريقا و کرانه مديترانه مي بايست سازمان دهي شود که متضمن تامين منافع استراتژيک ايالات متحده بود.

طرح «خاورميانه بزرگ» از همان آغاز با مخالفت جدي کشورهاي خاورميانه و برخي از سران کشورهاي گروه 8 مواجه شد.به رغم مخالفت هاي گسترده نيروهاي سياسي منطقه، ايالات متحده تلاشي پيگير را براي به اجرا در آوردن اين طرح سازمان دادکه ماحصل آن از جمله برگزاري دو کنفرانس قبلي، يکي در شهر رباط ، پايتخت مراکش ، در دسامبر سال 2004 ، و ديگري در در نوامبر سال 2005در شهر منامه ، پايتخت بحرين بود.کنفرانس امسال تحت نام “ تاثير رهبران بر تغييرات” صورت گرفت که در آن بيش از 170 نفر از رهبران سياسي ، مذهبي و اقتصادي آمريکايي و کشورهاي منطقه خاورميانه شرکت داشتند.

البته “تاثير رهبران بر تغييرات” از ديد آمريکا، تاثير رهبران حکومتي کشورهاي شرکت کننده نبود، بلکه بنا به گفته معاون وزير امور خارجه آمريکا “ گردهم آيي امسال ايالات متحده - جهان اسلام، تاثير رهبران بر تغييرات، و اهميت نقش مهمي را که رهبران در ايجاد تغيير در جوامع شان ايفا مي کنند، را مورد تاکيد قرار مي دهد . و همانطوريکه همه ما مي دانيم، اين رهبران فقط در سمت هاي دولتي يا تجاري يا رهبران برجسته مذهبي جوامع نيستند. برخي مواقع رهبران از جاهايي که بسيار بعيد به نظر مي رسد سر بر مي آورند. ( نطق کارن پي هيوز در جلسه افتتاحيه اجلاس 18 فوريه )

البته چنين رهبران “غير منتظره “ را مي توان در افغانستان و عراق يافت که در سال هاي اخير يکباره در جامه گروه هاي “اپوزيسيون” دستپرورده و نم کرده ايالات متحده، سر برآوردند و رهبري “تغييرات“ رادر فرداي عمليات نظامي به دست گرفتند.

اين حقيقتي انکار نکردني است که اين «تغييرات» درست در راستاي اهداف آمريکا قرار داشته اند و مشکل بتوان تصور کرد که چنين «رهبراني» براي ديگر کشورهاي منطقه تدارک نشده باشد و يا در روند تدارک نباشد.

با مطالعه دستورکار و بحث هاي سه کنفرانس برگزار شده و همچنين اظهار نظرهاي سران ايالات متحده يکي از اهداف “ طرح خاور ميانه بزرگ “ ، ايجاد سازمان هاي غير دولتي، در کشورهاي منطقه است، البته سازمان ها ي غير دولتي اي که تحت نظر آمريکا تشکيل مي شوند و تحت نام “سازمان هاي مستقل” مبلغ نظريات آمريکا مي شوند. بنا به اطلاعيه وزارت امور خارجه آمريکا که پيش از اجلاس اخير انتشار يافت، آمده است که:“ اين اجلاس فرصتي است براي جامعه ي مدني و گروه هاي تجارتي منطقه تا اهداف و نظرات اصلاحي خودرا با دولتشان در ميان بگذارند” و اضافه مي کند که “ کاندوليزا رايس افزايش 10 برابري شمار گروه هاي جامعه مدني شرکت کننده در جلسات را ياد آور شد.” سايت وزارت امور خارجه آمريکا 17 فوريه)

دولت آمريکا از سال 2002 تا کنون 293 ميليون دلار براي پايه گذاري و کمک به تشکيل چنين سازمان هايي سرمايه گذاري کرده است و کنگره اين کشور نيز مبلغ 99 ميليون دلار ديگر را براي سال جاري به تصويب رسانده است . در همين راستا همزمان با پايان اين اجلاس کاندوليزا رايس از 20 تا 24 فوريه 2006 به کشورهاي مصر، عربستان سعودي و امارات متحده عربي سفر کرد.سخنگوي وزارت امور خارجه آمريکا، شان مک کورمک، اظهار داشت که رايس در اين 3 کشور “به مشاره با رهبران (تو بخوان دادن دستورات لازم ) اين کشورها، در رابطه با طيف گسترده اي از مسايل دوجانبه ومنطقه اي و از جمله، در مورد مسايل استراتژيک رژيم ايران و همچنين تلاش جهت اصلاحات دمکراتيک در منطقه” پرداخت. (سايت وزارت امور خارجه آمريکا 15فوريه)

بنا به نوشته “تايمز خليج”رايس بدون آنکه به صورت مشخص از تغيير رژيم در ايران و سوريه نام ببرد، تقاضاي 75 ميليون دلار براي گسترش تبليغات براي دمکراسي در ايران و سوريه کرده است تا بتواند به گروه هاي اصلاح طلب (اپوزيسيون) ياري برساند.( تايمز خليج 19 فوريه 2006)

هدف آمريکا از طرح «خاور ميانه بزرگ» آنچنان تغييراتي است که بتواند منافع طولاني مدت آن را در منطقه حفظ کند. اين تغييرات حکومت ها را در عمل از تصميم گيري ضرور براي اداره امور کشورها باز مي دارد و سياست هاي تحميلي از سوي آمريکا را ضرور الاجرا مي شمارد. اين تغييرات ساختاري که تحت نام “دمکراسي “ و “ آزادي” صورت مي گيرد مي تواند در صورت لزوم منجر به تغيير رژيم و يا تغييرات جدي در ترکيب حاکميت کنوني کشورهاي منطقه شود. در حقيقت آنچه که آمريکا به دنبال آن است، ايجاد فضاي “مساعد” سياسي و اقتصادي براي حفظ موقعيت تضعيف شده آن در کشورهاي منطقه است. در سال هاي اخير افکار عمومي کشورهاي منطقه بصورت وفضاي “نامناسب” و ضد آمريکايي که از يک سو به دليل پشتيباني بي دريغ آن از اسراييل در رابطه با جنايت هايي است که عليه فلسطين انجام داده است و يا حملات نظامي و اشغال و جنايت هاي پس از آن در عراق و افغانستان است که خشم مردم اين کشورها و منطقه را برانگيخته و به رغم ادعاي امريکا در راه ايجاد ثبات و آرامش ، تنها مسبب بي ثباتي و بي قانوني بيشتر شده است . از سويي ديگر بر اساس سال ها اعمال سياست ها ي خفقان و ترور در کشورهاي عربي از طريق حکام وابسته به خود ، نارضايتي عمومي را در اين کشورها سبب شده است که مردم به طور عمده دولت هاي خود را به دليل تابعيت بي چون و چرا از آمريکا ، مقصر و بي کفايت مي دانند. از اين رو آمريکا با تلاش براي “تغييرات“ کنترل شده هدفمندي تحت نام “ پيشبرد دمکراسي” و “ آزادي”در اين کشورها ، سعي مي کند تا جو ضد آمريکايي در منطقه را کاهش دهد و ديگر اينکه با روي کار آوردن “نيروهاي اپوزيسيون” دست پرورده و مورد اعتماد خود (از قبيل حميد کرزاي و احمد چلبي)، کنترل سياسي اين کشورها را در اختيار داشته باشد . تاريخ سياسي معاصر آمريکا نشانه اي از دفاع سياستمداران اين کشور از دمکراسي و آزادي بدست نمي دهد.ايالات متحده همواره حامي منفورترين و سرکوب گرترين حکومت هاي ارتجاعي جهان بوده است. از رژيم شاه در ايران گرفته تا ژنرال پينوشه در شيلي، از رژيم کودتائي سوهارتو در اندونزي گرفته تا پرويز مشرف کودتاچي پاکستان و از اريل شارون در اسراييل و غيره..... بسياري از اين رژيم ها ي سرکوبگر و غيرقانوني جهان تحت حمايت آمريکا و از طريق کودتاهاي نظامي روي کار آمده اند و براي دهه ها جوي از ترور و خفقان را به وجود آورده اند که اثري از دمکراسي و آزادي در آنها نبوده است. اينست مفهوم آن “دمکراسي و آزادي“ اي که آمريکا براي مردم منطقه در نظر دارد. هدف از طرح «خاورميانه بزرگ» کنترل منطقه و دست يابي به منابع طبيعي آن، به ويژه نفت ، بدست آمريکا و دستيابي به بازارهاي جديد است