بازگشت به صفحه نخست

 

 

اول ماه مه سنندج و ائتلافی‌ ناخواسته

 

مدتی‌ پیش از فرارسیدن روز اول ماه مه جشن همبستگی‌ طبقاتی‌ کارگران، فعالین کارگری شهر سنندج جلسات تدارک این روز را آغاز کردند، در اولین جلسه بحث و جدل گرمی‌ حول چگونگی‌ برگزار کردن مراسم امسال با شرکت بیشتر از ده ها  نفرشروع شد، اگر چه اکثر شرکت کنندگان بر سر مستقل بودن مراسم اصرار داشتند، اما در دقایق اول معلوم شد که هر کسی‌ تلاش دارد سیاستها و مواضع آن خط فکری ای که بهش تعلق و وابستگی‌ دارد را بر مراسم امسال اعمال کند. چندین جلسه مشابه برگزار گردید که بجز جدل و تنشهای معمولی‌ و شناخته شده فرقه ای، هیچ نتیجه ای نداشت. در طول این جلسات فعالین مستقل در سنندج بر سر مستقل بودن مراسم، تلاشهای صمیمانه ای نمودند، اما تلاش این عده که منافع کل کارگران را دنبال میکردند در مقابل صف آرایی‌ فرقه ای، نتوانست نتیجه مثبتی‌ ببار آورد، بعد از اینکه بحث و جدلهای چند جلسه پیاپی‌ حول مستقل بودن مراسم، درخواست مجوز از مقامات دولتی‌ و ... نتوانست فعالین کارگری را به توافق برساند، هر جریانی‌ راه خودش را رفت و در مدت کوتاهی‌ چند کمیته تدارک تشکیل شدند و جلساتی‌ را برگزار نمودند، اما بطور ناگهانی‌ چند روز مانده به روز اول ماه مه تمام این کمیته ها در هم ادغام شدند و کمیته مشترکی‌ را تشکیل دادند. لازم به یادآوریست که هر ساله این روش و پروسه به مناسبت اول ماه مه در شهرهای کردستان بلاخص سنندج و سقز رواج داشته و امری عادی بوده، اما هیچ وقت این فعالین نتوانسته اند در یک صف مستقل و با یک قطعنامه مشترک مراسم اول ماه مه را برگزار نمایند، نمونه بارز و برجسته آن برگزاری دو مراسم متفاوت پارسال شهر سقز بود. امسال نیز در شهر سقز دو مراسم برگزار گردید، یکی‌ جلو شرکت تعاونی‌ خبازان و دومی‌ در میدان هلوی این شهر، که دومی‌ بخاطر دخالت نیروهای رژیم عملا نتوانست برگزار شود. لازم است تاکید کنم که برگزاری هر چه باشکوه تر و تشکیل یک صف واحد در روز اول ماه مه، که بتواند در مقابل سرمایه توازن قوای طبقاتی‌ کارگران را به نمایش بگذارد و اتحاد جمع هر چه وسیعتری از کارگران را حول تثبیت خواستها و مطلبات طبقاتی‌ و ضد سرمایه داریشان تضمین کند، امری ضروریست و قدمها جنبش ضد سرمایه داری و برای لغو کار مزدی این طبقه را به پیش خواهد برد. اما آنچه در سنندج اتفاق افتاد و جدل و کشمکشهایی‌ که در طول جلسات ما بین دو جریان صورت گرفت، نه از زاویه طبقاتی‌ و منافع عمومی‌ کارگران، بلکه از زاویه منافع جریانی‌ بود.

 

آنچه هدف این نوشته است بررسی‌ علل و عوامل این چند دستگی‌ بودن فعالین کارگری کردستان، و نقد و انتقاد بلاخص از آن عده از فعالین کارگری نیست که منافع خط فکری خاصی‌ جلو چشمشان را بسته و توان درک موقعیت مبرم کنونی‌ جنبش کارگری، که همانا سازماندهی‌ توده های هر چه وسیعتر طبقه کارگر در صفی‌ مستقل، حول تثبیت خواستها و مطالبات ضد سرمایه داریشان بر حکومت ضد کارگری را از آنها گرفته. زیرا بر همگان روشن است که همین علت باعث شده که از سال 1371به بعد، هیچ وقت فعالین کارگری در شهرهای کردستان نتوانند در صفی‌ واحد و مستقل و بدور از هژمونی‌ چپ غیر کارگری و سوسیال رفرمیستی مراسمهای اول ماه مه را برگزار کنند. آنچه امسال در سنندج اتفاق افتاد برخلاف آقای مظفر محمدی که دست فعالینی‌ را که  بقول ایشان این اتحاد و یکپارچه گی‌ را بوجود آوردند به گرمی‌ میفشارد. به هیچ وجه عبور از حصاره های سازمانی‌ نبود، بلکه حکایت از بوجود آمدن توازن قوایی دارد که در سنندج بین دو جریان موجود بوجود آمده. البته آقای محمدی حق دارد این توازن قوا را به این شیوه به رخ حریف بکشد. زیرا هم خود او و هم طرف دوم از نزدیک شاهد بودند که تنشی‌ که بوجود آمده بود میرفت فضای یأس و نومیدی را در میان انسانهای آزادی خواهی‌ که مشتاق شرکت در مراسم بودند دامن بزند. نقد من به هیچ وجه بر سر این ائتلاف ناخواسته و تحمیل شده نیست، کما اینکه معتقدم لازم به این همه کشمکش و جدل در جریان پروسه تدارک اول ماه مه نبود، زیرا دو طرف هیچگونه اختلاف طبقاتی‌ در مواضع و جهتگیریهای امروزشان در رابطه با جنبش کارگری با هم ندارند و اختلافشان بر سر قدرت و منافع جریانیست. اما آنچه مرا وادار به این نوشته نمود:

 

1- فعالین مستقل خودشان از نزدیک و در بطن آن کشمکشها قرار داشتند و صادقانه تلاش کردند که مراسم امسال مستقل و بدور از دخالت هر گونه سازمان و فرقه ای برگذار شود،اینک ضرورت صفبندی جمع هر چه وسیعتری از فعالین مستقل را که منافعی‌ جدا از منافع کل توده های کارگر ندارند بهتر و بیشتر درک نموده اند، برای غلبه بر وضع موجودی که در شهر های کردستان حاکم است و به آن اشاره رفت، چاره ای جز دست در دست بقیه فعالین در شهرهای ایران گذاشتن ندارند. استحکام پیوند و ارتباط برقرار شده تعداد هر چه بیشتری از فعالین مستقل شهرهای کردستان که از هرگونه وابستگی‌ سازمانی‌ بیزارند، با بقیه مناطق دیگر و گسترش این روند برای تقویت گرایش ضد کار مزدی امری حیاتی‌ و ضروریست.

 

2 - آن دسته از فعالین کارگری در سنندج که عدم وابستگی‌ به هر نوع جریانی‌ را ابراز داشته اند و هم اینک در کمیته هماهنگی‌ فعالیت میکنند، به هیچ وجه جایز نبود در این ائتلاف ادغام شوند، زیرا کمیته هماهنگی‌ تشکل مستقل و بدور از هرگونه سازمان یا فرقه میباشد، وجود گرایشات مختلف در این کمیته را کسی‌ منکر نشده. اما تلاش هر جریانی‌ که بخواهد بذر نفاق بپاشد در بین فعالینی‌ که عزم جزم کرده اند و با تلاش خستگی‌ ناپذیری در صدد متشکل نمودن کارگران در تشکلهای سرمایه ستیز هستند نا بخشودنی است. متاسفانه اقدام آگاهانه و حساب شده اینها در شهر سنندج و تغییر دادن قطعنامه کمیته هماهنگی‌ و جایگزین نمودن قطعنامه ای با محتوای دیگر، چیزی جز تفرقه افکنی‌ در بین فعالینی‌ که در کمیته هماهنگی‌ متشکل هستند نمیتواند باشد. قطعنامه ای که در سنندج منتشر شد، مقدمه اش همان مقدمه قطعنامه کمیته هماهنگی‌ است، اما تغییر دادن محتوی بند 11 قطعنامه کمیته هماهنگی‌ در بند 19 قطعنامه سنندج عملی‌ کاملا آگاهانه است. بند 11 قطعنامه کمیته هماهنگی‌ خواهان لغو احکام صادر شده برای دستگیر شدگان سقز و به درستی‌ هم خواهان آزادی دبیر سندیکای شرکت واحد شده بود، اما خواستار برسمیت شناختن سندیکای شرکت واحد نشده بود. فعالین کمیته هماهنگی‌ در سنندج در این زمینه چه جوابی‌ دارند؟ به امید اینکه سال آینده شاهد برگزاری مراسمهای مستقل اول ماه مه در تمام شهرهای  کردستان باشیم.

 

ملک پیرخضری

 

برگرفته از سایت کارگران پیشرو   www.kaargar.com