بازگشت به صفحه نخست

 

 

مصاحبه با عیسی صفا پیرامون برگزاری سی و سومین گنگره حزب کمونیست فرانسه

زینت میرهاشمی: رفیق عیسی تو از اعضای روابط بین المللی گروه تدارک فوروم اجتماعی ایران هستی، با توجه به شرکتت در سی و سومین کنگره حزب کمونیست فرانسه، از این فرصت استفاده می کنم و سوالهایی در مورد مسائل زیر دارم:

ویژگی این کنگره، تغییر و تحولات درون حزب کمونیست فرانسه، بحثهای مطرح شده در کنگره، نگاه این حزب به جنبش الترموندیالیسم و افق دید آنها نسبت به کمونیسم و سوسیالیسم چیست.

البته قبل از هر سوالی ترجیح می دهم که توضیح کوتاهی در مورد گروه تدارک فوروم اجتماعی ایران و رابطه آن با حزب کمونیست فرانسه بدهی.

 سوال  :  در این کنگره به چه عنوانی شرکت داشتی؟

 جواب: گروه تدارک فوروم اجتماعی از همان آغاز فعالیت خود روابط  وسیع و فعال با حزب کمونیست فرانسه داشته است.  در موارد زیادی تقریبا اکثریت اعضای گروه تدارک در فعالیت ها و مراسم حزب کمونیست فرانسه شرکت داشتند. اعضای روابط بین المللی فوروم رابطه دایمی با بخش بین المللی حزب داشته است. مثلا در طرح شرکت اپوزسیون ایرانی در پارلمان اروپا به ابتکار عمل حزب کمونیست، ما و حزب همکاری تنگاتنگ داشتیم. از طرف دیگر حزب کمونیست فرانسه خود عضو فعال فوروم جهانی و اروپا است و ما از این کانال هم در بسیاری از موارد با آنها هم کاری داریم. قبل از اینکه من به عنوان دعوت حزب کمونیست بپردازم، باید بگویم که 24 سال سابقه عضویت در حزب کمونیست فرانسه را دارم و کنگره های حزبی را در این مدت از نزدیک دنبال کرده ام. اما دراین کنگره به عنوان عضو فوروم ایران به کنگره دعوت شدم و بیشترین فعالیت در کنگره را به معرفی گروه تدارک فوروم اجتماعی ایران اختصاص دادم. به ویژه ارتباط با سایر احزاب کمونیست، انقلابی و دمکراتیک غنی و پرثمر بود. به علت حاد بودن پرونده اتمی ایران، علاقه نیرومندی برای گفتگو با ایرانیها وجود داشت. گفتگوی مفصلی در زمینه های ایدیولوژیک با حزب کمونیست هند داشتم.  به نظر آنها شوروی به سه دلیل فرو ریخت: یکی شدن دولت و حزب، کنار گذاشتن طرح نپ و دشمنی بی وقفه امپریالیسم جهانی دلایل عمده فروپاشی بود. حزب کمونیست ویتنام از دیگر احزابی بود که با آنها رابطه گرفته و مواضع گروه تدارک به زبان انگلیسی و فرانسه را در اختیار آنها قرار دادم. رابطه فعالی با جریانهای چپ لهستان برقرار شد و با یکی از خبرنگاران ماهنامه چپ مصاحبه مفصلی در باره ایران داشتم.  تبادل نظر با  نمایندگان روابط بین المللی حزب کمونیست فدراسیون روسیه در باره ایران و روسیه از دیگر موارد فعالیت بود.آنها دوره کنونی روسیه را به عنوان دوره «شکل گیری احزاب بزرگ» جمع بندی می کردند. در مقابل سئوال آنها در باره موقعیت جنبش مردمی در ایران بود. فرصتی بود تا باز با حزب کمونیست عراق گفتگو شود.  آنها نگران مداخله دولت ایران در سرنوشت مردم عراق بودند. به هر حال در جمع بندی فعالیت باید بگویم که فرصتی بود تا با برخی از احزاب جهان که ما رابطه کمتری داشتیم، تماس و پیوند بر قرار کنیم.

 

سوال : محور بحثهای سیاسی در این کنگره چه بود و چند گرایش وجود داشت

 

جواب: در واقع باید از بحث های سیاسی – ایدئولوژیک و گرایشهای متعدد در کنگره 33 یاد کرد و نه گرایش سیاسی به تنهایی.  باید یادآوری کنم که کلمه «ایدئولوژی»  در فرهنگ چپ فرانسه بر خلاف برخی ایرانیهای سابقا چپ، جنبه و بار مثبت دارد. در واقع چندمین بار پیاپی است که کنگره های حزب  کمونیست شاهد پر رنگ بودن مباحث پایه ای ایدئولوژیک بوده است تا بحث در باره برنامه سیاسی. حزب در هر کنگره ای، دوباره و چند باره بر هویت کمونیستی خود تاکید کرده و به طور تفصیلی، معاصر و به روز بودن کمونیسم را مورد تاکید قرار داده است. حتی نوع و شیوه دفاع از کمونیسم به ویژه در کنگره 33 ابعاد متنوع و جدیدی یافته است.  در ادامه بحث  می توانیم به ویژگیهای هرکدام از گرایشها بپردازیم. در کنگره 33 ما شاهد 5 گرایش سیاسی – ایدئولوژیک هستیم که من در آغاز اشاره و معرفی خیلی کوتاهی از آنها ارائه می دهم و در ادامه سئوالها هر یک از این گرایشها را بیشتر باز خواهم کرد.  1-گرایش اکثریت : این گرایش که به وسیله اکثریت رهبری نمایندگی می شود در کنگره 33 توانست پلاتفرم خود را با اندک تغییرات به «سند پایه ای» بحث کنگره تبدیل کند. این گرایش در بخش «آماج کمونیستی»  سند خود، فراتر رفتن از تقسیم «سوسیال دموکراسی و بالشویسم» که حاکم بر چپ در قرن بیستم  بود را برای رسیدن به کمونیسم قرن 21  ضروری می داند. بنابرین، این گرایش خود را ادامه بالشویسم و سوسیال دمکراسی نمی داند و از کمونیسمی دفاع می کند که «تا کنون در هیچ جایی پیاده نشده و در هیچ جایی وجود ندارد».  سند این گرایش در انتخابات عمومی اعضا 63 در صد رای آورد. باید یاد آوری کرد که حزب کمونیست فرانسه تا سال 1980 مارکیسیسم –لنینیسم، دیکتاتوری پرولتاریا و انترناسیونالیسم پرولتری را رد کرده بود.

گرایش دوم در دو عرصه مهم تحت عناوین :آماج کمونیستی دوران ما و دیگری به نام : «برای یک جبهه خلق قادر به تحرک و تغییر»، متن آلترناتیو ارائه کرده است. این گرایش با چند صد امضا به وسیله پل بوکارا و نیکلا مارشاند نمایندگی می شود. این گرایش یازده و نیم در صد رای دارد. این گرایش خود را مارکسیست می داند و خواهان رادیکالیزه شدن حزب در عرصه سیاست و تاحدی در عرصه ایدئولوژیک است. پل بوکارا اقتصاد دانی با شهرت جهانی است.

 گرایش سوم با پلاتفرمی تحت عنوان «خشم و امید» خواهان رادیکالیزه شدن حزب است. این گرایش که همچون گرایش بالا خود را مارکسیست می داند به وسیله ماکیسم گرمتز مسئول سابق روابط بین المللی حزب نمایندگی می شود. این گرایش حدود 4 در صد رای آورد. نسبت به «سند اکثریت» تاکید بر مبارزه طبقاتی، ضرورت معرفی کاندید کمونیست در انتخابات ریاست جمهوری 2007 (در سند اکثریت  احتمال کاندید مشترک چپ  مطرح شده است.) توجه به انترناسیونالیسم از جهات دیگر سند خشم و امید است.  در سند «فوروم دایمی احزاب کمونیست، جنبشهای مترقی و انقلابی جهان» پیشنهاد شده است. لازم به تذکر است که حزب کمونیست فرانسه با برخی احزاب کمونیست رابطه فعال ندارد. یعنی احزاب کمونیست خط شوروی. ولی این رابطه با حزب کمونیست فدراسیون روسیه در حال معمولی شدن است!

گرایش با سند «افتخار به کمونیست بودن» با 13 در صد رای حضور چشم گیرتر و  سازمان یافته تری را در برابر اکثریت به نمایش گذاشت. این گرایش به طور قاطع بر تداوم حزب بر پایه کنگره تور در سال 1920 تاکید دارد. در این کنگره کمونیست ها با پذیرش خط بالشویکی از گرایش سوسیال دمکرات جدا شدند. این گرایش  تلاش برای به دست آوردن نقش پیش آهنگ حزب  ضروری می داند. انتقاد به گذشته و راست روی حزب در دو دهه اخیر  از طرف این گرایش شدید است. رفرانس مارکس و همچنین لنین از دیگر تاکیدات مهم این گرایش است. این گرایش نشریه ای مستقل به نام «مانیفست» بیرون می دهد. در کنگره این گرایش برای اولین بار در تاریخ حزب لیست جداگانه کاندید برای کمیته ملی (کمیته مرکزی) ارائه داد و توانست بیش از ده نماینده به کمیته مرکزی بفرستد.

«حزب کمونیست فرانسه را مجددا بر ریل مبارزه طبقاتی بگذاریم!» هم در زمینه مشی سیاسی و هم در عرصه ایدئولوژی رادیکالترین پلاتفرمی است که به کنگره 33 ارائه شده است. این پلاتفرم معتقد است که حزب به ویژه از 1994 با طرح تئوری «جهش» مسیر حل شدن در چپ رفرمیست را در پیش گرفته است. پلاتفرم معتقد است که رهبری حزب از تحلیل عمیق شکست شوروی و کشورهای اروپایی شرقی سرباز زده وحتی در این زمینه با ضد کمونیستها همراهی می کند. از نکات کاملا جدید و قابل تعمق در این پلاتفرم، انتقاد به رهبری برای کنار گذاشتن مارکسیسم و همچنین لنینیسم است. در ادبیات حزبی سالهای سال است که اسمی از لنین آورده نشده است. برای اولین بار است که بعد از 30 سال در یک سند حزبی از برگشت به لنینیسم حرف زده شده است. این سند هشت و نیم در صد رای آورد. من خودم با این گرایش هستم. برای نشان دادن تغییر جو در حزب کمونیست این سند را درکنار 13 در صد «افتخار به کمونیست بودن» بگذارید تا رادیکالیزه شدن ایدئولوژیک در حزب را مشاهده کنید.

برای اینکه ادامه بحث ما در مسیر روشن تری پیش رود، من به یک تضاد محوری بین 4 پلاتفرم آلترناتیو و سند پایه (اکثریت) اشاره می کنم: گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم محور تضاد سیاسی، تئوریک و ایدئولوژیک در حزب است. جناح مسلط در حزب در کنگره 1994 چیزی من در آوردی به نام «عبور از سرمایه داری» را جایگزین «لغو سرمایه داری» کرد. فلاسفه و تئوریسینهای این نظریه مانند لوسین سو و پاتریک کوهن سئات حتی تا جایی پیش رفته بودند که مدعی بودند که «آفه بونگ» که مارکس برای گذار از سرمایه داری به کار برده به معنای عبور است و نه لغو.

 از اختلاف در لغت که بگذریم آنچه آنها در محتو ا از«عبور از سرمایه داری » بیان می کردند (و هنوز هم تا حدی می کنند) گذار تدریجی و نه تغییر بود. به نظر هر 4 پلاتفرم  عبور از سرمایه داری رفرمیستی  است و معلوم نیست قطع رادیکال سرمایه در چه نقطه ی عبور رخ خواهد داد. از مطالب جالب در کنگره 33 است این است که زیر فشار جناح رادیکال حرب، در سند اکثریت این بار از «عبور انقلابی از سرمایه داری» حرف زده شده است! در واقع این بار در کنگره 33 همه گرایشهای سابق حزب رادیکالتر شده اند. برخی از مواضع مشترک تمام گرایشهای حزبی چنین است: کمونیست و انقلابی بودن، انتقاد به شیوه  همکاری با حزب سوسیالیست در حد شرکت در حکومت، کم بها دادن به کار در بین توده ها.

 

سوال – این گرایشهای متفاوتی که اشاره کردید، همه آنها در کنگره قبلی هم با همین آماجهای سیاسی ایدئولوژیک بودند یا این که در تدارک این کنگره متولد شدند؟  کدام از آنها گرایش جدید هستند؟

 

در گنگره قبلی (32 ) دو پلاتفرم آلترناتیو در برابر «سند پایه» ارائه شده بود. سند رفقای شمال فرانسه با هزار امضا و سندی  به نمایندگی پل بوکارا و نیکلا مارشاند با دویست امضا. هر کدام از سندها حدود 23 در صد رای آوردند. 46 در صد رای با گرایش رادیکال و مارکسیستی برای مرکزیت غیر منتظره بود.هردو سند به گرایش رفرمیستی و به ویژه مماشات با حزب سوسیالیست را مورد انتقاد قرار داده و حزب را دعوت به کار در بین توده ها می کردند. اگر این بار مجموعه گرایش های رادیکال 37 در صد و مرکزیت 63 در صد رای آورده اند نه تنها به معنای کاهش رای گرایش رادیکال نیست، بلکه عکس آنست. از یک طرف کمیته مرکزی در انتخاب کنگره 32 با بخشی از رفقای رادیکال ترمیم شد، از طرف دیگر سند ارائه داده شده به وسیله رهبری حداقل در ظاهر رادیکالتر از گذشته است. در سند اکثریت بارها شاهد کلمه «انقلابی» هستیم. در محتوا هم ما شاهد تغییرات چشم گیر هستیم. انتقاد از گرایش «سوسیال لیبرالیسم» در حزب سوسیالیست و رد ائتلاف با این گرایش برای تشکیل دولت مشترک در آینده، توجه به کار در پایین و..... خط حاکم بر حزب کمونیست فرانسه اکنون خط جنبش بدیل جهانی شدن است. یعنی خط جناح رادیکال فوروم اجتماعی جهانی.

گرایش لنینستی و حتی طرح رفرانس  لنین در سند «افتخار به کمونیست بودن» در حزب کاملا جدید است. یکی از مواردی که زنده و به روز بودن نظریات لنین را در حزب نشان می دهد، ساختار حزبی است.  گرایش رفرمیستی به حوزه های پایه در محل کار و زندگی نه تنها بی اعتنا شده بود، بلکه در برچیدن آنها نقش داشت. جلسات بخش جای حوزه ها را گرفته است. در حالیکه حوزه ها برای ارتباط حزب با مسایل روزمره مردم فوق العاده مهم هستند. با رد سانترالیسم دمکراتیک لنینی حزب اصلا دمکراتیک تر نشده است!

 

س – در سند پایه برنامه حزب کمونیست برای جامعه فرانسه و چشم انداز کمونیستی چیست؟

 

از چشم انداز کمونیستی سند اکثریت شروع می کنم. اولین خصوصیت این چشم انداز خیلی دور و خیلی نزدیک بودن آنست! آنها با مواردی از قبیل اینکه «کمونیسم، فمینیسم هم هست. کمونیسم دفاع از محیط زیست هم هست »  حل این پدیده ها را عبور به کمونیسم می دانند! از طرف دیگر هیچ برنامه انقلابی برای لغو مالکیت سرمایه داری و آغاز کمونیسم را ارایه نمی دهند. از نظر آنها کمونیسم «نه حاصل یک شب طولانی انقلاب است و نه مراحل از پیش برنامه ریزی شده». لازم به یاد آوری است که در چند کنگره قبل  اکثریت در سند خود آورده بود که «ما دیگر منتظر یک شب طولانی انقلاب نیستیم و هر چیزی را که بتوانیم برای مردم امروز به دست آوریم در دستور مبارزه قرار می دهیم»  البته من فکر نمی کنم که گرایش انقلابی در حزب، منتظر شب طولانی انقلاب بوده باشد! آنها معتقدند که «کمونیست ها نباید یک بلوک در مقابل جامعه کنونی» باشند. در سند همین کنگره اکثریت حزب بالشویک را خارج از جامعه معرفی کرده است! که گویا با به دست گرفتن قدرت با دستور از بالا و آمرانه سوسیالیسم در شوروی را تا دوره ای پیش برده است.  انتقاد به نقش اتوریتر دولت در شوروی در حزب کمونیست فرانسه کلیدی است و دموکراتیزه کردن دولت یکی از ادعاهای سند اکثریت برای کمونیسم آینده است. به هر حال آماج کمونیستی سند اکثریت با دور زدن انقلاب سوسیالیستی، عبور به جامعه کمونیستی را به « تقویم یونانی» محول می کند!

اما در مورد برنامه مشخص حزب برای جامعه فرانسه، برنامه ای با عنوان «چهار تعهد برای تغییر واقعی زندگی» ارائه شده است. خطوط عمومی این برنامه چنین است: 1- کار برای همه، بیمه بیکاری، حق مسکن، مبارزه علیه انواع تبعیضها، مساوات زنان در همه عرصه ها، تقویت بخشهای عمومی، امکان دست یابی همگانی به فرهنگ.حمایت از دهقانان و کشاورزی سالم، توسعه پایدار و همبسته و آزادی2- سپردن قدرت به شهروندان و مزدبگیران در محله و کارخانه، پایه گذاری جمهوری ششم متکی بر دمکراسی. نهادهای جمهوری پنجم (کنونی ) کهنه شده اند. با جهانی شدن سرمایه داری، قدرت از دست شهروندان خارج شده و به سیله سرمایه و سهامداران مصادره شده است. جمهوری ششم باید رها از تسلط موسسات مالی و برپایه دمکراسی مشارکتی باشد.3- استفاده از پول به شیوه دیگر،  بسیج همه امکانات برای رشد به شیوه ی نوین. این سبک نوین از جمله با مبارزه علیه موسسات مالی و بورس، کنترل بانک مرکزی اروپا به وسیله پارلمانهای ملی. تخصیص اعتبارات برای تولید و اشتغال، بالا بردن نقش مزدبگیران در تعیین جهت گیری مراکز اقتصادی و تولیدی. لازمه این اقدامات بدست آوردن نقش کلیدی بخش عمومی (در مقابل بخش خصوصی است). عمومی کردن کامل شرکت برق و گاز، شرکت نفت توتال، کوژما و.. بی فایده نیست در اینجا یاد آوری کنم که در همین سند و در همین بخش  حزب کمونیست از انرژی اتمی به عنوان انرژی سالم  و جایگزین نفت دفاع می کند. منتهی  معتقد به شفاف ساری و بحث دمکراتیک در این زمینه است.4- ساختن اروپای دیگر، اقدام به تغییر جهان. در این بحش سند بر تلاش برای اروپای اجنماعی به جای اروپای نئولیبرال تاکید دارد. رهایی از تسلط ناتو براروپا، ایفای نقش صلح طلبانه در جهان و مبارزه علیه سرمایه داری جهانی شده محورهای این بخش را تشکیل می دهند. «عبور از سرمایه داری» در اروپا و جهان برای پایه گذاری تمدن نوین پیام عملی این بخش است. در جمعبندی و نقد برنامه سند اکثریت به نظر من آنها برنامه یک تحول عمیق دمکراتیک و حتی انقلاب دمکراتیک در فرانسه را ارائه می دهند! دشمن اصلی در این انقلاب دمکراتیک «دیکتاتوری سرمایه مالی» است. در استراتژی حزب برای عملی کردن این برنامه «اتحاد خلق» پیشنهاد شده است. بدون تردید جامعه فرانسه در بسیاری از زمینه ها به تحولات عمیق دمکراتیک نیازمند است اما با وجود تسلط کامل سرمایه داری، مرحله انقلاب چیزی جز انقلاب سوسیالیستی نیست. هر انقلاب سوسیالیستی در برگیرنده وظایف دمکراتیک و به تعویق افتاده هم هست.